![انتخابات،اخبار بازیگران،خبرهای هنرمندان،اخبار هنرمندان اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,انتخابات](https://media.sarpoosh.com/images/9602/96-02-c03-3071.jpg)
انتخابات بزرگی پیشرو داریم، انتخاباتی که میتواند آینده کشور، مردم و فرهنگ این مرزوبوم را روشن کند. هر نامزدی با هر دیدگاهی در انتخابات پیشرو رأی آورد؛ قطعا نگاه و نگرش او جهتگیری فرهنگ و هنر را تحتتاثیر قرار خواهد داد. شاید به این دلیل باشد که هنرمندان نیز همپای مردم احساس مسئولیت کرده و این روزها شروع کردهاند به نفع کاندیداهای مورد تاییدشان دست به کار شوند؛ شاید که بتوانند جهت حرکت قطار توقفناپذیر فرهنگ و هنر این مرزوبوم را در ریلی که حس میکنند به نفع جامعه و نیز هنرمندان است، تسریع و تسهیل کنند...
در مطلب پیشرو که به همین منظور تهیه شده برخی از هنرمندان روی خواستههای فردی و هنرمندانهشان تاکید دارند و برخی دیگر درباره دلایل رأیدادنشان بهصورت عمومی توضیح دادهاند. هرکدام از هنرمندان اما به سبک و سیاق خود دستبهکار شدهاند. برخی با خود ما حرف زدهاند و برخی دیگر ما را حواله دادهاند به ویدیوهایی که منتشر کردهاند، بیانیهای که نوشتهاند، گفتوگوهای مطبوعاتی که داشتهاند و...
منیژه حکمت
بخشهایی از مصاحبه ویدیویی من با خانوم آزاده نامداری را گروهی گزینش کردهاند که در آن مصاحبه انتقاداتم به دولت آقای روحانی و وزارت ارشاد را صریحا به زبان آورده بودم. کاری که من در تمام این ٢٠سال کردهام، یعنی همیشه منتقد وضع بودهام. چه دوران طلایی اصلاحات، چه دوره آقای احمدینژاد و شرکا و چه همین دوره آقای روحانی. من یک فیلمساز هستم. یک فیلمساز اجتماعی و بلد نیستم دروغ بگویم. اما کسانی که جملههای من در مصاحبه با خانم نامداری را بههم چسبانده و بعد با این تیتر که منیژه حکمت گفته شرکت در انتخابات باید تحریم شود را منتشر کردند، افرادی دروغگو هستند. من هرگز انتخابات را تحریم نکردم، چون هنوز به صندوق رأی معتقدم و فکر میکنم همین تحریم انتخابات بود که سال ۸۴ ما را هشتسال به بلا دچار کرد. مسیر پیشرفت ما، مسیر بهترشدن وضع زندگی ما، از صندوق رأی میگذرد. من به اصلاحات ایمان دارم و با همه انتقادی که به دولت آقای روحانی و مسئولان سینمایی داشتم و دارم، دولت فعلی را ادامه مسیر اصلاحات میدانم و باز هم به آقای روحانی قاطعانه رأی میدهم. این رأی از سر ناچاری نیست. رأیی آگاهانه است، چراکه من هنوز شرایط اقتصادی، امنیتی، اجتماعی، بینالمللی، فرهنگی، فساد سیستماتیک و... سال ۹۲ را فراموش نکردهام...
داوود فتحعلیبیگی
شرکت در انتخابات ضروری است، زیرا به تعیین سرنوشت ما مربوط میشود و چه ما شرکت کنیم و چه شرکت نکنیم، فردی انتخاب خواهد شد، پس بهتر است از حق و حقوق قانونی، سیاسی و اجتماعی که به ما واگذار شده و حق طبیعی خودمان است، استفاده کنیم. اینکه نخواهیم شرکت کنیم، لطمه بزرگی میزنیم و دشمنان آبوخاک و کسانی که مخالف استقلال مملکت هستند، سروصدا میکنند که این حکومت پایگاه اجتماعی ندارد، از طرف دیگر ما با انتخاب خودمان میتوانیم کسی را بر کرسی بنشانیم که بتواند در راستای اهداف و منافع ملی و رفعشدن مشکلات مردم قدم بردارند. در نظامهای نوین حکومتی که از یک قرن پیش آرامآرام شروع شده و در کشور به شکلی از دوره مشروطیت آغاز شد و یک ظاهری ماند و اکنون این شرایط فراهم است، چرا نباید انتخاب کنیم، مطمئنا در بین نامزدها کسی هست که قدمهای بزرگی برای این مردم بردارد.
علی قانع (مترجم)
هرگز طرفدار تندروها نبودهام. هیچکس نمیگوید که من رأی نمیدهم. فکر میکنم اگر در انتخابات شرکت نکنیم، درواقع به جبهه مخالف خود رأی دادهایم. درحال حاضر با شرایطی که ایران در منطقه دارد، چشم همه کشورها به انتخابات است. اگر در انتخابات شرکت نکنیم، این اتفاق ممکن است به معنای دیگری استنباط شود...
حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی
ما در این مدت شاهد اتفاقات خوبی در عرصههای مختلف بودیم، اما اتفاقات خوب دیگری هم باید میافتاد که نیفتاد. در عینحال که بخشی از شعارهای دولت یازدهم محقق شده، برخی از شعارها نیز محقق نشده که بخشی از این موارد محققنشده ممکن است به تنگناهای مالی و مشکلات اقتصادی، بحرانها و تحریمها بازگردد.
همه میدانیم فشارها و تنگناها در این دولت نسبت به دولت قبلی بسیار بیشتر بوده است و این شرایط در موسیقی واقعا نمود پررنگتری داشت که لغو پیاپی کنسرتها در شهرهای مختلف کشورمان یکی از این موارد است. ولی واقعا در مواردی میشد نسبت به شعارهایی که دادهشده شتاب بیشتری داشت. بهعنوان نمونه همین بحث واگذاری امور به اصناف هنری یکی از مواردی بود که میتوانست درسال نخست کار دولت یازدهم محقق شود، اما الان فقط بخشهایی از آن در ماههای پایانی دولت محقق شده است. در حوزه جشنوارهها هم ماجرا چنین است، یعنی وقتی دولت معتقد به واگذاری است، پس جشنوارههای هنری نیز باید توسط بخش خصوصی و صنوف اداره شود؛ موضوعی که میتوانست زودتر از اینها اتفاق بیفتد. دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در یکی دوسال نخست مشکلاتی بسیار جدی داشت، ولی کمکم به آرامش نسبی و سازوکار منسجمی رسید و ایکاش از ابتدا فردی مانند آقای طالبی در آنجا مشغول به کار میشد، زیرا برخی از مشکلاتی که ما در حوزه موسیقی شاهد آن بودیم معلول نوع مدیریت آنجا بوده است. اما در کل در مجموع ارادهای وجود داشته که امور اهل موسیقی در این دوره تسهیل شود.
زیبا بروفه
بهعنوان یک نفر از هفتادوچندمیلیون نفر ایرانی، شرکت در انتخابات و رأیدادن را وظیفه و مسئولیت خود میدانم. شرکت در انتخابات برای مردم هر کشوری وظیفه و احترام به قوانین آن کشور است. هرکس با حضور در انتخابات در سرنوشتی که برای تکتک آدمهای آن کشور رقم میخورد، سهیم است و خوب است که مردم خودشان را در این اتفاق دخیل بدانند و شرکت کنند، چون وقتی رأی نمیدهی، حق اعتراضی هم نخواهی داشت. در هر کجای دنیا که باشیم، در شرایط و زمان انتخابات کشور، همه مسئول حضور و رأیدادن هستند و نظر شخصی من این است که شرکت کنم.
حمید فرخنژاد
تعقل و خردورزی و پرهیز از افراطیگری نیاز مبرم جامعه امروز ما است. حرکت در دایره قانون و احترام گذاشتن به قواعد بازی در سیاست و دوری از خودسریها در همه جوانب از اموری است که دیگر نمیتوان در حد شعار به آن بسنده کرد. رعایت این موارد دیگر تعارف نیست، از واجباتی است که عدول از آن در دنیای متشنج اطراف ما و با توجه به منطقه جغرافیایی که در آن قرار گرفتیم، منجر به فاجعه میشود. همه ما ملزم به رعایت قانون هستیم، اگر میخواهیم به سرنوشت همسایگانمان دچار نشویم...
حمید عسگری
برای مردم هر کشوری انتخابات یک مسیر برای دموکراسی است و مردم هر کشوری باید تحت هر شرایطی و بدون هیچ عذر و بهانهای در انتخابات شرکت و در آینده خود نقش ایفا کنند. هر شبکه ماهوارهای یا هر آدمی که از آنسوی دنیا میگوید مردم نباید شرکت کنند، دلیلش این است که بین دولت و مردم فاصله بیندازد. پس مردم فکر کنند و به گزینهای که فکر میکنند بهتر است، رأی دهند، حتی با وجود مشکلات که البته در کشورهای دیگر هم هست، مردم باید در صحنه حاضر شوند، چون اگر قرار باشد مشکلات رفع شود، این با شرکتکردن در انتخابات محقق میشود.
پرویز پرستویی
اگرچه حضور در انتخابات اختیاری است، اما بد نیست نیمنگاهی به تلاش شبانهروزی رسانههایی بیندازیم که درصددند مانع حضور مردم در انتخابات باشند. میدانم که شاید در مقاطعی باورهایتان خدشهدارشده، اما یادم نمیرود که چندروز پیش از انتخابات ریاستجمهوری دولت یازدهم چگونه غیرت و عرق ملی به جوش آمد و آگاهانه رأی خود را به صندوقها انداختیم. الان هم همان موقع است که رأیدادن را فارغ از هر گونه نقد و انتقادها وظیفه ملی بدانیم و در انتخابات شرکت کنیم...
فریدون جیرانی
هنرمندان ما بیشترشان به دیدگاه سیاسی خاصی در کشور علاقه و عقیده دارند. از این نظر سیستم ما تا حدودی تحتتاثیر کشور آمریکاست؛ که در آنجا هم میبینید عمده هنرمندان متمایل به یک حزب هستند. حمایت هنرمند البته به معنای آن نیست که قطعا تمام خواستههایش برآورده میشود؛ هنرمند براساس تحلیل خود از جامعه به شخصی که گمان میکند گزینه اصلح است، رأی میدهد. درواقع هنرمندان بهعنوان قشری که اطلاعات زیادی نسبت به اوضاع جامعه دارند، وارد میدان میشوند. من انتخابات مختلف را به یاد دارم و در تمام دورهها شرکت کردهام و رأی دادهام. اگر تحزب وجود داشته باشد، دیگر هویت سیاسی هنرمند هم بهطور رسمی مشخص میشود و او دارای شناسنامه خواهد بود. داستان تلخ ما این است که مواضع دایم میچرخد و ثبات ندارد؛ من نمیگویم در طول زمان نباید تغییر کرد، به هرحال انسان راکد نیست و به سمت کمال میرود و تحولات تاریخی در او موثر است. برای مثال اگر با مدیران سینمایی دهه٦٠ امروز صحبت کنید، قطعا رویه آن دوره خودشان را قبول نخواهند داشت... خانه سینما تا به امروز به صورت تشکلی در هیچ انتخاباتی ورود نکرده، البته بیانیههایی در داخل آن منتشر شده، ولی جنبه شخصی داشته است. تا وقتی حزب نباشد نباید از تبدیل خانهسینما به حزب تعجب کرد. درحال حاضر، با توجه به شرایطی که هست، بعید میدانم خانه سینما، مستقیم به این موضوع ورود کند. البته اعضای خانه سینما برای فعالیتهای انتخاباتی آزادند. من با شناختی که از آقایان اسعدیان و شاهسواری بهعنوان انسانهایی معقول دارم، بعید میدانم ورود مستقیمی به انتخابات صورت بپذیرد.
فرهاد توحیدی
هیچ ایرانی باوجدانی دوست ندارد شرایط سال۸۸ را یکبار دیگر تجربه کند. ما به عقب برنمیگردیم. آوار سنگینی که در نتیجه دولت عدالتورزی بر سر کشور فرو ریخت، هنوز کامل برداشته نشده است. امروز آنچه کشور و آزادی را تهدید میکند، آرای خاکستری است.
پشتکردن به صندوقهای رأی، رقیب را پیروز میکند. متاسفانه ریشه این تفکر هنوز باقی است که عدهای تصور میکنند باید به بدترین گزینه رأی بدهند تا از آنچه دوست ندارند، رها شوند. وضع کنونیمان را ارزان به دست نیاوردهایم که ارزان از دست بدهیم. به یاد دارم که تنها سه ماه از تصدی دولت یازدهم گذشته بود که خانه سینما را بازگشایی کرده و دنبال راههای برونرفت از بحرانها بودیم.
همان زمان ملاقاتی با دکتر ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی داشتیم. دکتر ربیعی در گزارشی آمایشی از نظرسنجی درباره گروههای مرجع خبر دادند که هنرمندان با فاصلهای جدی از دیگر قشرها در صدر آن قرار دارند. بنابراین اگر هنرمندان حرکت کنند، مردم را نیز به حرکت تشویق خواهند کرد. درنهایت آنچه ما را به یکدیگر وصل میکند، سرنوشت ایران است...
کیومرث پوراحمد
برای اینکه روز و روزگار بهتری داشته باشیم، یکبار راه خشونت را رفتیم، به ترکستان بود، الان هم که سوریه و لیبی و عراق و... پیش چشمانمان است، به گمانم فقط یک راه میماند؛ همین صندوق رأی.
احمد پورنجاتی
یادمان باشد که رأیندادن به مفهوم فرصتدادن به کاندیدای جناح رقیب است. درواقع کسی که رأی نمیدهد بهگونهای غیرمستقیم به جناح رقیب رأی داده است. پس من بهعنوان یک شهروند رأی میدهم تا تاثیرگذار باشم و نهتنها رأی داده باشم.
رخشان بنیاعتماد
رأیدادن ما نه گفتن به انحصارطلبی است. رأی، نماد مطالب پاسخ نگرفته ملت است. پس ما رأی میدهیم. ما رأی میدهیم چون هستیم.
بهمن فرمانآرا
ما یک حق انتخاب داریم و همین مهم است. من مخالف قهرکردن هستم، مخالف نادیدهگرفتن این حق و رأیندادن. قهرکردن و از ماجراها خود را بیرون کشیدن، راهحل یک جامعه سالم و دموکراسیخواه نیست.
مهتاب کرامتی
اگر خودمان، فرزندانمان، سرنوشتمان و آینده کشورمان برایمان اهمیت دارد، در انتخابات شرکت کنیم.
مهدی فخیمزاده
وعدههای نامزدها برای اینکه آنقدر پول میدهیم و آنقدر امکانات به مردم، یک جور رأی خریدن است. یکی از معضلات سینما در دولتهای قبل این بود که مدتها طول میکشید یک مدیر بعد از آمدن بر سرکار بداند اساسا سینما چیست؟! چون مدیریت سینما هم مدیریت بسیار سختی است. اما این دوره همه چیز فرق داشت...
پانتهآ بهرام
من آنقدر به رأی آوردن نماینده دولت مستقر و رأیدادن مردم به ایشان امیدوارم که هیچوقت به گزینه دیگری فکر نکردهام. این را از رفتار و نظرات اطرافیانم طی این چند وقت فهمیدهام. اما انگار تعداد افرادی که رأی نمیدهند، دایما دارد بیشتر میشود. من به سهم خودم در صفحه اینستاگرامم روزهای قبل از انتخابات حرفهایم را صریح خواهم زد و کسانی را که حرفم بر آنها تاثیرگذار است، خطاب قرار خواهم داد که رأی باید داد.
مهران رجبی
من رأی میدهم... چراکه اگر در انتخابات شرکت نکنم پس حق اظهارنظر در هیچ مسألهای را نخواهم داشت. سرنوشت مملکت با تکتک رأی ما به جلو حرکت میکند، بنابراین رأی میدهم تا بتوانم در کشورم حق اظهارنظر داشته باشم.
نفیسه روشن
انتخاب یک اتفاق است و زندگی ما را مجموع این اتفاقات شکل میدهد. من رأی میدهم چون میخواهم در کشورم اتفاق خوبی بیفتد. این یک وظیفه اجتماعی است.
بهنوش بختیاری
اگر ایرانی هستم، اگر در این آبوخاک زندگی میکنم، اگر عاشق ایران هستم، اگر قلبم برای کشورم و مردم کشورم میتپد، پس بهخاطر سربلندی ایران... سرزمینم... جانم... عزت و آبرویم... رأی میدهم.
بهروز بقایی
رأی ندهم؟ چرا رأی ندهم؟ رأی میدهم خوب هم رأی میدهم... هرچه دارم از کشورم دارم، پس باید به پاس همه عطاهای کشورم منم او را پاس بدارم.
فردوس حاجیان
این هنرمندان نیستند که مرجعیت دارند، بلکه مرجعیت خود مردم هستند. هنرمندان تذکر و هشداردهنده هستند. گاهی مردم که مرجعیت اصلی هر نظام اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هستند، گوشهگیری میکنند، اینجاست که هنرمندان به مردم متذکر میشوند و به قول یونگ، ضمیر ناخودآگاه جمعی یک ملت را بیدار میکنند. ما نمیتوانیم بگوییم که من مکدر و دلگیرم یا انتقاد دارم، پس در انتخابات مشارکت نمیکنم. اگر مشارکت نکنیم باید چهارسال کسی را قبول داشته باشیم که براساس مشارکت دیگری انتخاب شده است...
هنرمندان باید به نامزدهای انتخابات تذکر بدهند. نخستین تذکر را خودم میدهم که به مردم دروغ نگوییم. از طرفی خواستههای هنرمندان از نامزدهای انتخابات این است که اقتصاد دانشبنیان مبتنیبر فناوری و در بستر فرهنگ و ادب و هنر مقدم بر سیرکردن موقت شکم مردم است. هنرمندان ما دو دسته هستند؛ یک دسته هنرمندانی هستند که ابدا در این عرصهها ورود نمیکنند، دسته دیگر هنرمندانی هستند که آنها خود به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که تحصیلات دانشگاهی دارند و با رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مأنوساند و دسته دوم کسانی هستند که در مبارزات اجتماعی، سیاسی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی حضور فعال دارند، آنها فیلمساز و جریانساز هستند یا شاعر و آهنگسازند. این دسته از هنرمندان به دلیل اینکه در لایههای اجتماعی مردم حضور دارند، میتوانند در مردم تاثیر بگذارند.
بحث مرجعیتبودن هنرمندان در این گروه و دسته جای دارد، یعنی هنرمندی که رودررو و در میان مردم است و با مشکلات مردم آشنایی دارد، طبیعتا میتواند مرجعیت داشته باشد. طبیعتا خودم هم برای حمایت از تداوم امید و برای حمایت از عقلانیت و تدبیر برای کشور و حمایت از اقتصاد دانشبنیان و مقاومتی و حمایت از فرهنگی که بتواند در میدان دیگری هویت و تمدن ایران را مطرح کند، حتما حضور خواهم داشت، باوجود اینکه دلگیرم و انتقاداتی هم دارم، ولی برای سرنوشت کشورم رأی خواهم داد.
کوروش تهامی
متاسفانه کشور ما در این چندسال اخیر بسیار سیاستزده شده است و اصولا همهچیز برمبنای سیاست سنجیده میشود، یعنی هر اتفاقی از سیاه و سفید و کوچک و بزرگ میافتد و هر حرفی زده میشود از آن برمبنای یک موضوع سیاسی برداشت میشود. بههرحال هر کسی برمبنای نوع نگاهش یک اتفاق را در زمینههای سیاسی تحلیل میکند، البته گاهی درست است، ولی فکر میکنم کمی در برخی مسائل تندروی میکنیم. برای همین تکلیف یک هنرمند هم برای ورود به این عرصهها واقعا مشخص نیست.
در کل دنیا هنرمندان در زمان انتخابات یا موارد مشابه وارد عرصه میشوند و عقایدشان را میگویند یا انتقادات خود را بروز میدهند یا درباره کاندیداهای خاص صحبت میکنند و چه آن کاندیدا انتخاب بشود یا نشود، بعد از این جریان هر کسی زندگی و کار خودش را ادامه میدهد و ظاهرا اتفاق خاصی نمیافتد، ولی ما نمیدانیم که اگر در کشورمان هنرمندی راجع به نوع نگاهی -که نگاه موجه و تاییدشدهای هم هست- صحبت کند بعد از آن چه اتفاقی برای آن هنرمند میافتد. برای همین وارد این جریانات شدن در کشور ما بسیار خاص است، اما واقعا میتواند تاثیرگذار باشند. متاسفانه معمولا در همه ادوار مختلف هنر در کشور ما مهجور بوده است و هرکسی وعدهها و قولهایی درباره هنر داده و از هر صد قول شاید پنج قول اجرا شده باشد. هنر یک اتفاق بشری است که توسط آدمها شکل میگیرد، بنابراین من فکر میکنم معمولا هنرمندان سعی میکنند از کسانی حمایت کنند که کمی بیشتر شأن انسانها را رعایت میکنند، به حقوق شهروندی احترام میگذارند و آرامش و امنیت برایشان اهمیت بیشتری دارد.
همایون ارشادی
مردم باید بهخاطر آینده خودشان رأی بدهند. در انتخابات نباید دنبالهروی کسی باشیم. میتوانیم سیاست واحدی را انتخاب کنیم، ولی کار جالبی نیست که به خاطر حرفهای کسی بخواهیم رأی بدهیم یا ندهیم. مردم با رأیدادن سرنوشت کشورشان را تعیین میکنند، کسی که با رأیدادن کسان دیگر همچون هنرمندان بخواهد رأی بدهد، اگر رأی ندهد بهتر است! مردم باید بهخاطر آینده خودشان رأی بدهند. در انتخابات نباید دنبالهروی کسی باشیم. میتوانیم سیاست واحدی را انتخاب کنیم، ولی اگر بهخاطر حرفهای کسی بخواهیم رأی بدهیم یا ندهیم، کار جالبی نیست. مشارکت در انتخابات تشویق نمیخواهد. انتخابات وظیفه ملی هر کسی است و کسی که بخواهد بهخاطر من هنرمند رأی بدهد، به وظیفه ملیاش عمل نکرده است. باید ابتدا وظیفه ملیاش را درک کند و بعد رأی بدهد. غیر از جامعه هنرمندان، جامعه حرفههای دیگری همچون پزشکان، نویسندگان و... هم وجود دارد و اگر اینطور باشد مردم باید به خاطر جامعه هنرمندان و پزشکان و… رأی بدهند. انتخابات مسأله جداگانهای است، این عقیده من است. هر کسی برای یک دلیلی رأی میدهد. کسی نباید به واسطه شخص دیگری رأی بدهد و همه باید بهخاطر خودشان رأی بدهند.
- 14
- 5