او سالها مجری برنامههای مختلف تلویزیونی بود که ازجمله آنها میتوان به «نوروز ۷۵ و نوروز ۷۶»، «صندلی داغ»، «شبکه سه و نیم»، «برنامه اقتصادی هامار»، «ماه من سلام» و... اشاره کرد که کاردان را به دلیل تسلط و صراحت لهجه در اجرای آنها به شهرت رساند. کاردان البته بازیگر خوبی هم هست و سریالهای «معمای شاه»، «سالهای مشروطه»، «کلاه پهلوی» و... ازجمله آثاری است که او در آنها نقشآفرینی کرده است. با کاردان به بهانه بازی در فیلم «آشوب» به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
بعد از سالها کمکاری در بازیگری و اجرا با بازی در فیلم سینمایی «آشوب» که درواقع اولین تجربه سینمایی شما هم محسوب میشود، دوباره به این عرصه برگشتید، چه شد که بازی در این فیلم را پذیرفتید؟
آقای راستگفتار، کارگردان فیلم از دوستان من هست و قبلا چندین بار برای بازی در فیلمهای مختلف از من دعوت کرده بود که بنابه دلایلی آن پروژهها خوابید و نشد که همکاری کنیم، اما به هر حال همیشه دوست داشتم در کنار آقای راستگفتار کاری انجام بدهم و وقتی پیشنهاد بازی در نقش «مهندس سپاسی» را به من داد، با اینکه کوتاه بود (که البته اکثر نقشهای این فیلم کوتاه هستند)، آن را پذیرفتم. البته من قبلا هم پیشنهاد بازی در سینما را داشتم که کارهای شاخصی هم بودند، اما چون نقش را دوست نداشتم آنها را رد کردم.
«مهندس سپاسی» چه ویژگیهایی داشت که برای شما جذاب بود و اساسا از چه زاویهای خواستید او را به تصویر بکشید که برای مخاطب باورپذیرتر باشد؟
در طول سالهایی که در حوزه هنر و بازیگری فعالیت میکنم، همیشه سعی کردهام نقشهای خاص بازی کنم. آدمی که نقشش را بازی میکنم یا باید خیلی خوب باشد یا خیلی بد یا معتاد یا قاتل یا...، به هر حال غیرعادی باشد. دوست ندارم نقش یک آدم عادی را بازی کنم و آدمهایی که تا به حال نقششان را بازی کردم، همگی ویژگیهای موردنظرم را داشتند. «مهندس سپاسی» هم آدمی است که به قدری ظلم کشیده و در حقش اجحاف شده که دیگر تبدیل به گرگ شده و انسانهای مستعد را شکار میکند. این شخصیت البته در عین اینکه قربانی میگیرد، خودش هم یک قربانی است.
اغلب نقشهایی که شما بازی کردید منفی هستند. چرا بازی در نقشهای منفی را به مثبت ترجیح میدهید؟
نه، واقعا تمرکزی روی نقش منفی یا مثبت ندارم، فقط همانطور که گفتم دوست دارم نقش خاص بازی کنم. در کارنامه کاریام هم نقش مثبت دارم. مثلا نقشی که در سریال «نردبام آسمان» داشتم یا نقشهای دیگر، اما به هر حال وقتی نقش منفی پیشنهاد میکنند اگر جای کار داشته باشد آن را رد نمیکنم، ضمن اینکه خیلیها هم از نقش منفی فرار میکنند و ما جای آنها را پر میکنیم.
پس مثل اغلب بازیگران بر این باور نیستید که حضور در نقشهای منفی، بازیگر را در ذهن مخاطب ماندگارتر میکند؟
نه، قبول ندارم. به نظر من بازی خوب است که ماندگار میشود. اتفاقا مردم نقشهای منفی را به دلیل دافعهای که دارد، دوست ندارند، اما در عین حال اگر نقش منفیای خوب درآید، مسلما در ذهن مردم میماند. مثلا من در «کلاه پهلوی» نقش جوانشیر را که شخصیتی بسیار منفی و منفور بود، بازی کردم و حتی کلی هم بابت آن حرف نامربوط شنیدم که مثلا عجب آدم پستی در این سریال بودی و...، این حرفها البته مرا این باور میرساند که توانستم نقشم را خوب بازی کنم و به قول معروف از پس آن برآمدم.
برای ارائه نقش «مهندس سپاسی» چقدر به مابه ازاهای بیرونیاش در جامعه یا کتابهای تاریخی رجوع کردید؟
ما به ازای بیرونی این شخصیت در عالم سیاست در تمام طول تاریخ ایران و جهان زیاد است. کم نبودند و نیستند آدمهایی که با فرصتطلبی جذب نیروهای حاکم میشوند و در این بین به دنبال امیال شخصی خودشان هستند و بعضا ممکن است خدمات شایانی هم انجام دهند!
شما از زمان ورود به دنیای بازیگری تا به حال، غالبا در آثار تاریخی نقشآفرینی کردید و گویا به بازی در نقشهای تاریخی علاقهمندید. این گرایش و علاقه از کجا نشأت میگیرد؟
به نظرم برای علاقه نمیشود دلیل پیدا کرد. آدم گاهی از کسی یا چیزی خوشش میآید و وقتی میگویند چرا؟ نمیتواند برایش دلیل قانعکنندهای بیاورد. من هم به تاریخ علاقه دارم، اما اینطور نیست که صرفا اصرار به بازی در کارهای تاریخی داشته باشم.
در سالهای دور از کارگردانان و تهیهکنندگان موفق برنامههای طنز تلویزیونی بودید، اما دیگر به فعالیتهایتان در این عرصه ادامه ندادید. قصد ندارید دوباره آن جنس طنزها را در تلویزیون بسازید؟
من همیشه این قصد را داشتم و دارم، اما واقعا الان و بعد از اینهمه سال دیگر نمیتوانم بروم تلویزیون و درخواست برنامهسازی کنم. با وجود این در یکی دو سال گذشته خودم پیشقدم شدم و چند طرح پیشنهاد دادم، اما انگار زبان طنز من کمی نیشدار است یا از من خوششان نمیآید!
خب این اقتضای کارهای من است و طنزی که میسازم نیشدار است. امیدوارم مسئولان فرهنگی کشور طنز را و خنداندن مردم را جدی بگیرند و کمکی کنند به نشاط جامعه. در جامعه ما خندیدن دیگر دارد محو میشود و من دلم میخواهد مردم بخندند. آرزویم این است که روزبهروز برنامهها و فیلمهای طنز (به معنای واقعی کلمه) بیشتر شود.
- 13
- 5