شنبه ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
۱۱:۰۴ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۱۸۹۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

ناگفته های فرزند کیارستمی در مصاحبه شبکه سی ان ان

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فرزند کیارستمی
واپسین ساعات سیزدهم تیر ١٣٩٥ عباس کیارستمی برای همیشه چشم‌هایش را به روی دنیا بست. او می‌دانست نه تنها خانواده و دوستانش را ترک می‌کند بلکه آخرین اثر ناتمامش را هم به جا می‌گذارد؛ اثری که قصد داشت به زودی آن را روی پرده ببرد و حالا نغمه وداع او نام گرفته است.

به گزارش ایران آنلاین، مطرح‌ترین کارگردان ایران، سه سال آخر عمرش را به ساخت فیلمی به نام «٢٤ فریم پیش و پس از لومیر» گذراند. گفته بود: «در شگفتم هدف هنرمند از توصیف حقیقت یک صحنه چه مقدار باید باشد. نقاشان تنها یک قاب از حقیقت را به تصویر می‌کشند و چیزی پیش و پس از آن وجود ندارد.

 

برای «٢٤ فریم» تصمیم گرفتم از عکس‌هایی استفاده کنم که طی این سال‌ها گرفته بودم. چهار دقیقه و سی‌ثانیه از آنچه خیال می‌کردم پیش و پس از هر عکسی، روی داده است در آن گنجاندم. » بنابراین او در «٢٤ فریم» علاقه‌مندی خود به نقاشی، عکاسی، هنر مدرن و تصاویر متحرک را به نمایش گذاشت. در این اثر، ٢٤ فیلم کوتاه چهار و نیم دقیقه‌ای می‌بینیم که با جان‌بخشی به تصاویر ثابت آن هم از طریق تکنیک پرده سبز شکل گرفته است.

 

این تصاویر ثابت اغلب عکس‌هایی هستند که کیارستمی در طول ٤٠ سال گرفته بود؛ تصاویری مینیمالیستی و گاه اندوهناک اما زیبا که یادگار این کارگردان به‌شمار می‌روند.او دو فیلم نخست این اثر را در مسترکلاسی که سال ٢٠١٥ در جشنواره فیلم مراکش برگزار کرد برای حضار به نمایش گذاشت. اما هشت ماه پس از آن از دنیا رفت و بار تکمیل این پروژه بر دوش پسر بزرگ او، احمد، قرار گرفت.

 

دوم خرداد، «٢٤ فریم» در همان صحنه‌ای روی پرده رفت که عباس کیارستمی بیست سال پیش جایزه نخل طلای خود را برای ساخت فیلم «طعم گیلاس» از دستان کاترین دنوو دریافت کرد. سالن بزرگ لومیر کاخ جشنواره کن میزبان فیلمی غیرداستانی و غیرروایتی بود که میانه‌ای با دنیای پر زرق‌وبرق فرش قرمزش نداشت. در این سالن فیلم‌های متعددی از کیارستمی مانند «کپی برابر اصل» در سال ٢٠١٠ و «مثل یک عاشق» در سال ٢٠١٢ روی پرده رفته بود. نمایش «٢٤ فریم» جزو رویدادهای جشن هفتادمین سالگرد جشنواره فیلم کن بود که با حضور احمد کیارستمی برگزار شد.

 

در بخش رویدادهای هفتادمین سالگرد جشنواره کن، دو قسمت نخستین سریال‌های «بر فراز دریاچه: دختر چینی» ساخته جین کمپیون، تنها فیلمساز زنی که برای ساخت فیلم «پیانو» در سال ١٩٩٣ جایزه نخل طلا را به دست آورد، «قله‌های دوقلو» به کارگردانی دیوید لینچ، فیلمسازی که برای ساخت فیلم «از ته دل وحشی» در سال ١٩٩٠ نخل طلا را به خانه برد و نخستین تجربه کارگردانی کریستین استوارت، فیلم کوتاه هفده‌ دقیقه‌ای «بیا شنا کنیم» به نمایش درآمد. استوارت نیز در دو سال گذشته با فیلم‌های وودی آلن و اولیویه آسایایس در این جشنواره حضوری پررنگ داشته است.در این بخش که با سرپرستی ایزابل اوپر برگزار شد، صحنه کاخ جشنواره میزبان نمایش فیلم، آرشیوهای تدوین‌شده و گزیده‌ فیلم‌ها و اجراهای هنرمندان بود. مراسم شام سالگرد هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن چهره‌های مطرح سینما را از جمله هنرمندانی که نخل طلای این جشنواره را به خانه برده‌اند گرد هم جمع کرد یا یاد و خاطره افرادی که امضای خود را بر تاریخ این جشنواره گذاشته‌اند، گرامی داشت.

 

علاوه بر احمد کیارستمی، فاطمه معتمدآریا، اصغر فرهادی، سیف‌الله صمدیان و بهمن فرمان‌آرا از جمله مهمانانی بودند که برای برگزاری مراسم یادبود کیارستمی در جشنواره حضور داشتند. معتمدآریا پس از تماشای فیلم درباره عباس کیارستمی به ایسنا گفته بود: «سینمای جهان یک فیلمساز را از دست داده اما سینمای ایران یک ستون محکم را.» همچنین صمدیان دوست و همکار قدیمی کیارستمی در یادداشتی درباره «٢٤ فریم» نوشت: «فقط به این بسنده کنم که بعد از گذشت حدود ١١ ماه و نشستن ناگزیر پای نمایش‌های فیلم «٧٦ دقیقه و ١٥ ثانیه با عباس کیارستمی» در جشنواره‌های متعدد، در تمامی لحظه‌های نمایش ٢٤ فریم با اطمینان از عطش و شوق خود کیارستمی برای دیدن این مجموعه بر پرده بزرگ و با کیفیت حرفه‌ای، حضور پر انرژی او را حس می‌کردم که شانه به شانه من و علی کمالی (دستیار تدوین خستگی ناپذیر و همراه ٢٤ ساعته‌اش در حدود ٥ سال ساخت مجموعه) و لیلا ملکی (مجری خوش قریحه صدای پروژه) نشسته است و غرق لذتی بی‌انتهاست!»توماس پیج از خبرگزاری سی‌ان‌ان در جشنواره کن با احمد کیارستمی مصاحبه‌ای درباره وظیفه دشوار تکمیل پروژه پدرش و ماموریت حفظ میراث این کارگردان بزرگ کرده است که در ادامه می‌خوانید.

 

چه چیزی الهام‌بخش پدرتان برای جان‌بخشی به تصاویر ثابت بود؟

او کارش را با نقاشی شروع کرد. می‌گفت: «نقاش‌ها یک صحنه را به تصویر می‌کشند. اما این صحنه فقط یک برداشت است. در شگفتم پیش و پس از این برداشت چه روی می‌دهد؟» او با جان‌بخشی به تابلوی نقاشی «شکارچیان در برف» اثر پیتر بروگل کارش را آغاز کرد... بعد جان‌بخشی به عکس‌هایی را که خودش گرفته بود، شروع کرد. در آخر، او عناصری برآمده از تصاویر متفاوت داشت اما صحنه کامل را گردآوری کرده بود.او بیش از ٤٠ فریم داشت. او کار همه این فریم‌ها را به پایان نرساند؛ از بعضی از آنها راضی نبود... اما گزیده‌ای که در این فیلم می‌بینید کارهای اصلی خود اوست.

 

این تصاویر چگونه شکل گرفتند؟

علی کمالی کسی بود که تمام پروژه را (با عباس) انجام داد. علی همه‌چیز را گردآوری کرد. او همه این کارها را با کامپیوتری در خانه‌اش انجام داد... همه کارها را در خانه انجام می‌دادند. فکر نمی‌کنم در استودیو فعالیتی کرده باشند، آنها فقط یک پرده سبز در خانه داشتند.

 

مسوولیت انجام این پروژه دشوار بود؟

به دلایل متعدد روند دشواری بود. از نظر احساسی، آسان نبود و این یک حقیقت است. خوشبختانه دوست بسیار خوبی دارم که در تورنتو زندگی می‌کند و مراحل پس از تولید پروژه را انجام می‌دهد. بنابراین او در جنبه تکنیکی و فراتر از آن به من کمک کرد. حقیقت اینکه کسی که روی این بخش کار می‌کرد دوست قدیمی من بود، پدرم را می‌شناخت و با همه آثار او آشنایی داشت و همین یاری‌دهنده بود.دشوارترین بخش کار برای من تلاش برای حدس زدن اینکه پدرم چطور در مورد مسائل فیلم تصمیم می‌گرفت، بود، چرا که این اثر، پروژه‌ای کاملا تمام شده نبود... مدام باید به خودم یادآوری می‌کردم که من تصمیم‌گیرنده نیستم؛ من به جای او تصمیم می‌گیرم.

 

پدرتان چه احساسی به عکاسی و فیلم داشت؟

همیشه می‌گفت: «دوست ندارم داستان‌سرایی کنم.» او فکر نمی‌کرد فیلمساز است. می‌گفت: «من هنرمندم، مدیوم‌های متفاوتی دارم که از طریق آنها [هنرم را] ابراز می‌کنم. فیلم یکی از آنها است.» در سال‌های اخیر می‌گفت از عکاسی بیشتر از فیلمسازی لذت می‌برم، چرا که در عکاسی مجبور نبود با هزینه، عوامل و همه این کارها سر و کار داشته باشد. او خودش هزینه‌های عکاسی را می‌پرداخت. فقط دو نفر را داشت که با آنها همکاری می‌کرد.با علی که صحبت می‌کردم، او می‌گفت در روز ١٠ تا ١٢ ساعت و گاهی هم ١٤ ساعت کار می‌کند... پدرم شش ساعت کار می‌کرد، ساعت‌ها به یک صحنه خیره می‌شد. شش ساعت تماشا می‌کرد و بعد می‌گفت: «کافی است، خسته شدیم. حالا وقتش است روی عکس‌ها کار کنیم.»

 

از نظر او فراغت از کار، رفتن سراغ عکس‌ها بود.

«٢٤ فریم» دیالوگی ندارد و به‌ندرت انسانی در آن هست. داستانی پشت تصاویر هست؟

 

اتفاقی در هر فریم می‌افتد؛ آن فیلمی را که پرنده گلوله می‌خورد در نظر بگیرید. پدرم دوستی داشت که او را مانند دخترش می‌دید. یک و نیم یا دو سال گذشته او جانش را در سانحه رانندگی از دست داد. این فیلم را برای او ساخت.

همان طور که در فیلم می‌بینید، در ابتدا همه در سکوت به سر می‌برند و بعد ناله‌ها آغاز می‌شود اما پرنده‌ها بازمی‌گردند و دوباره شروع به پرواز می‌کنند.

 

نقش انسانیت در «٢٤ فریم» چیست؟ به نظر می‌رسد ما انسان‌ها حضوری مخرب داریم...

پدرم هرگز از انسان‌ها گله نمی‌کرد. فکر نمی‌کنم نظری مخالف انسان‌ها داشت. اما او عاشق طبیعت بود. او «چشم‌هایش را با طبیعت می‌شست»؛ همیشه از این عبارت استفاده می‌کرد. باید به طبیعت می‌رفت. سفر ایده‌آلِ او این بود که تنهایی یا با یکی از دوستانش با اتومبیل دامنه کوه‌ها را بپیماید و عکاسی کند.او به همه جشنواره‌های فیلم با این میزان هیجان که در آنها جریان دارد، می‌رفت اما محبوب‌ترین مکان برای او طبیعت بود.

 

پدر شما در ایران آن مخاطبی را که در اروپا یا امریکا دارد، نداشت. چرا این‌طور بود؟

در ٣٠ سال گذشته شرایط مختلفی را در ایران گذراندیم و با روی کار آمدن هر دولت و هر رییس‌جمهوری شرایط تغییر می‌کند. در برهه‌ای در مورد برخی موضوعات حساسیت وجود داشت. وقتی دوره نوجوانی را پشت سر می‌گذاشتم، نمی‌توانستیم با دختری در خیابان راه برویم. اما حالا شرایط جور دیگری شده است.

در مجموع بگویم که بخشی از آن مربوط به این است که آثار پدرم قراردادی نبود؛ این آثار سرگرم‌کننده نیستند. بیشتر هنر هستند تا سرگرمی. مخصوصا با توجه به سال‌هایی که ما در ایران پشت سر گذاشتیم، گاهی سرگرمی نقش مهم‌تری در متعادل کردن مسائل بازی می‌کند.

 

فکر می‌کنید آثار پدرتان مورد بازبینی مجدد قرار بگیرند؟ و آیا ایرانی‌ها در آینده دسترسی بیشتری به فیلم‌های پدرتان خواهند داشت؟

امیدوارم. می‌دانم موسسه‌های مختلف در سراسر دنیا قصد برگزاری مراسم بزرگداشت یا نگاهی به آثار او دارند. در چند ماه گذشته با کمپانی تولید فیلم MK٢ همکاری کرده‌ام... قصد داریم تمامی‌ فیلم‌های او را ترمیم و بازسازی کنیم و از روی نسخه‌های اصلی فیلم و امیدواریم با استفاده از نگاتیوها این آثار را در فرمت ٤K داشته باشیم.از زمان درگذشت پدرم بسیاری از افراد درباره آثار او نقد و نظرهایی نوشته‌اند. اما حتی پیش از آن، شاید یک سال پیش از درگذشتش مراسم‌های بزرگداشت برای او شروع شده بود. بنابراین صحبت درباره او شروع شده بود حتی زمانی که زنده بود و این خیلی خوب است.

 

بنیاد کیارستمی را تاسیس کردید. چه برنامه‌هایی برای آن در نظر دارید؟

می‌خواستیم فیلم «٢٤ فریم» را در موزه نمایش بدهیم و... در مراحل نهایی مذاکره با مرکز ژرژ پامپیدو (در پاریس) و MoMa (در نیویورک) هستیم. امیدوارم به زودی با آنها به توافق برسیم.همچنین چند مجموعه عکس (گردآوری شده) داریم. یکی از مجموعه‌ها با آنچه از او دیده‌اید، خیلی متفاوت است. مجموعه‌ دیگری هم هست که از آنچه تا به حال دیده‌اید، متفاوت است. نام نخستین مجموعه«Regardement» است که درباره تعامل میان افراد و اثری هنری است.

 

دلیل اینکه می‌گویم این اثر متفاوت است این است که تنها مجموعه‌ای است که انسان‌ها در آن هستند. تمامی نمایشگاه‌های عکسی (که پدرم برگزار کرد) فقط درباره طبیعت بودند. در مجموعه دوم او نقاشی‌های مونه را با عکس‌های خودش ترکیب کرده است. ترکیب فوق‌العاده‌ای است که اسم آن «مونه و من» است.

 

برنامه‌ای برای نمایش «٢٤ فریم» در ایران دارید؟

بله، داریم. خیلی علاقه‌مندم این فیلم را در موزه هنرهای معاصر تهران روی پرده ببریم. هنوز مذاکرات را شروع نکردیم اما قصد اکران آن را داریم چرا که ایران خیلی برای پدرم و فیلم‌های او اهمیت داشت.او در ایران ممنوع‌الکار نبود اما فیلم‌های او را به مدت ٢٠ سال نمایش ندادند. پس از اینکه سرانجام روی پرده رفت، به من گفت: «به همه این جشنواره‌ها رفتم اما اتفاقی که در خانه بیفتد، حس دیگری دارد.» او خیلی خوشحال و راضی بود

 

 

 

 

  • 16
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش