سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۸:۵۷ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۵۷۹۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

کامبیز دیرباز:

برای نزدیک شدن به خلیل از پدرم وام گرفتم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,کامبیز دیرباز

در گذشته به پسر پر هیجان سینما معروف بود،‌ اما در این دو سه سال اخیر و بعد از بازی در سریال «میکائیل»، جنس دیگری از بازی خود را به نمایش گذاشت و با حضور در «پشت بام تهران» این حضور را در قاب تصویر تلویزیون پررنگ‌تر کرد. اما حالا دیگر او به دلیل نوع بازی و فیزیک ظاهری‌اش به بازیگر ثابت ملودرام‌های شبانه سعید نعمت الهی و بهرنگ توفیقی بدل شده است و دو همکاری اخیرش صحه بر این می‌گذارد.

 

او این شبها با کاراکتر «خلیل» در سریالی به نام «زیر پای مادر» مهمان خانه های مردم شده است. سریالی که نویسندگی آن را سعید نعمت الله و ‌ کارگردانی اش را بهرنگ توفیقی بر عهده دارند. میکائیل، غیاث و خلیل هر کدام به نوعی با خلقیات دیرباز همخوانی دارند و البته تفاوت‌هایی هم بین‌شان دیده می‌شود. اما شاید این تفاوت در ظاهر بازیگر بیشتر از بازی‌اش دیده شود. فارس با دیربازدرباره خلیل، همکاری‌اش با گروه سعید نعمت الله ، تقاوت در نقش‌هایش و ... به گفتگو نشسته که ماحصل آن را در ادامه می خوانید.

 

** برای سومین بار متوالی سریالی را به نویسندگی سعید نعمت الله و برای دومین بار متوالی سریالی را به کارگردانی بهرنگ توفیقی بازی کردید. قطعا این اتفاق تصادفی نبوده‌ و نگرشی پشت آن قرار داشته

است.

قطعا این اتفاق همانطور که گفتید تصادفی نبوده است و نویسنده و کارگردان مدت‌ها به آن فکر کرده بودند. اگر شما به عنوان بازیگر حتی یک جای کارتان هم بلنگد قطعا نمی‌توانید راه را ادامه دهید و به راحتی گُل کنید و این گروه است که شما را تا پایان راه یاری می‌کنند تا بتوانید در سه سریال متوالی به خوبی بدرخشید.

 

** شخصیت خلیل نیز مثل «میکائیل» و «غیاث»، تنهایی‌هایی دارد. به نظر شما جنس و نوع این تنهایی‌ها با هم یکسان است؟

جواب قطعی برای سوالتان ندارم چراکه در «زیر پای مادر» خلیل در کنار تنهایی‌هایش پسری به نام اشکان دارد که اغلب با او همراه است. اما تنهاییِ خلیل با غیاث و میکائیل تفاوت بسیاری دارد. میکائیل آدم‌های بسیاری کنارش بودند مثل دایی، پسر دایی و خواهرش، اما اصولا آدم تنهایی بود. غیاث هم خواهر ناتنی و پدرش در کنارش بودند، اما خب او هم تنهایی‌هایی داشت. در «زیر پای مادر» هم به همین منوال است و با اینکه خلیل افراد زیادی در کنارش هستند، اما تنهایی‌های خودش را دارد. اما در هر صورت همیشه کاراکترهای سعید نعمت الله یک تنهایی درونی دارند و من نیز این تنهایی را دوست دارم که آنها را بازی می‌کنم. در این سریال نیز جنس تنهایی فرق دارد.

 

** برای حضور در این سریال کدامیک برایتان اولیت داشت؟ نقش، کارگردانی و یا متن سریال؟

هر سه اینها برایم مهم بود. منتهی به هر حال وقتی شما با یک گروه و نویسنده‌ای دو همکاری مشترک دارید ناخودآگاه شناختی متقابل بین‌تان ایجاد می‌شود و مطمئن هستید که وقتی نویسنده به شما پیشنهاد حضور در نقشی را می‌دهد قطعا به جای شما مدت‌ها فکر کرده است و زندگی‌تان را می‌داند و می‌داند که چه نوع نقشی را دوست دارید و تمامی ابعادشخصیتی تو را در قالب شخصیت داستانش در نظر گرفته است. طبق گفته خود سعید، او

در این سه سریال (میکائیل، پشت بام تهران، زیر پای مادر) هر سه نقش‌های میکائیل، غیاث وخلیل را بر اساس نوع توانایی بازی من و سلیقه مشترکمان نوشته است. بر همین اساس زمانی که سعید نعمت الله پیشنهاد دهنده اثری باشد، با توجه به همکاری مشترکی که در این سالها با هم داشتیم و از نتیجه‌اش نیز بسیار راضی بودم، با خیال راحت کارم را مقابل دوربین آغاز می‌کنم. چرا که می‌دانم او نیز دغدغه‌هایمشترکی با من دارد و نگاهش به سمت

قصه نویسی و فیلم‌نامه نویسی ایده آل است. در حال حاضر همکاری ما به دو سال و سه کار متوالی رسیده است و در این سریال آخر، شاید این گزینه‌ها که به آن اشاره کردید، در مورد من و سعید نعمت الله کمرنگ‌تر باشد، اما در مورد سایر آثار پیشنهادی قطعا فیلمنامه برایم اهمیت بسیاری دارد و باید دوستش داشته باشم تا در آن بازی کنم. 

 

** به نظرتان الان وقت آن رسیده که حتی با چشم بسته نیز پیشنهادهای نعمت الله را قبول کنید؟

بله، هردو ما چشم بسته می‌دانیم که از یکدیگر چه می‌خواهیم و اگر نعمت الله بعد از پایان پخش «زیر پای مادر»، نقشی را به من پیشنهاد دهد، قبول می‌کنم چراکه مطمئنم به جای من تمام ابعاد نقش را در نظر گرفته و می‌داند که من به آن نقش می‌خورم یا نه. از طرفی در تمام این سالها متن‌های نعمت الله را جور دیگری دوست دارم به این دلیل که قصه‌های دلنشین‌تری دارند. 

 

** کدامیک از این سه نقش را بیشتر از همه دوست دارید؟

نه این سه نقش بلکه از میان کل نقش‌هایی که تا به حال در تلویزیون، سینما و تئاتر ایفا کردم، همه آنها به نوعی و در جایگاه خود برایم قابل احترام و عزیز هستند و مطمئنم که اگر هر کدامشان را دوست نداشتم بازی نمی‌کردم و اجباری در میان نبود. اما قطعا زمانیکه نقش خلیل را بازی می‌کردم فقط و فقط به او فکر می‌کردم چرا که برایم تازگی داشت و درگیر شخصیتش بوده و با او زندگی می‌کردم.

 

** با توجه به اینکه از لحاظ سنی و موقعیتی از نقش خلیل دور هستید، چه طور با او ارتباط گرفتید؟

خلیل از لحاظ سنی حدود ۱۰ سال از من بزرگتر است. همانطور که می‌دانید او پسری بیست ساله دارد که دانشجو است و نیاز، دختر واقعی من ۴ سال دارد بنابراین درک کاملی از فضای واقعی خلیل نداشتم. خلیل از نظر فیزیکی از من فاصله داشت و همین باعث شد تا این نقش جذابیت دو چندانی برایم داشته باشد تا برای رسیدن به او تلاش مضاعفی داشته باشم و به آنچه مد نظر نویسنده است نزدیک شوم. درست است که نعمت الله خلیل را بر اساس شناختی که از من دارد، نوشته است، اما باید بگویم که خلیل از من خیلی دور است، آنهم از لحاظ سنی و شخصیتی و نوع زندگی. برای مثال به عنوان یک بازیگر به راحتی می‌توانستم خودم را در قالب نقش سرگرد میکائیل موحد بگذارم، اما نمی‌توانم خودم را به جای خلیل بگذارم چراکه تفاوت‌های بسیاری با او دارم.

 

*** فاصله‌ای که از آن صحبت می‌کنید در ایفای نقشتان نتیجه منفی نداشته است؟

تمام تلاشم را به کار بستم تا نقش را به بهترین نحو ممکن اجرا کنم، اما خب توفیقی و 

نعمت الله به خوبی مرا هدایت کردند و اگر من هم اشتباه رفتم آنها نگذاشتند چراکه نتیجه کار برایشان مهم بود. برای نزدیک شدن به این فاصله، از رفتارهای پدرم وام گرفتم، نوع راه رفتن، لحن صدا و ... خلیل تا حدود زیادی شبیه به پدرم است.

 

** می‌توان خلیل را قهرمان داستان «زیر پای مادر» دانست؟

قصه ما از زاویه دید خلیل شروع می‌شود و از نگاه او پیش می‌رود. شاید بتوان لقب قهرمان را از نوع و زاویه‌ای دیگر و از حیث فداکاری برای پسرش به او اطلاق کرد.

 

** قرار گرفتن در موقعیت خلیل چقدر برایتان جذابیت داشت؟

نقش خلیل و در کل قصه این سریال با تمام کارهایی که تا به حال بازی کردم، تفاوت بسیاری داشت. بزرگترین جذابیت این کار برای من حضور سعید نعمت الله به عنوان نویسنده است و مطمئنم که نسخه بدی برای من نمی‌پیچد. مخاطب در تماشای «زیر پای مادر» هر چه جلوتر می‌رود با قصه‌ای جذابتر مواجه می‌شود و اتفاقات دراماتیک از همان لحظه و سکانس اول مخاطب را با خود همراه می‌کند. 

 

** بازی کردن در چه نوع نقش‌هایی انگیزه بیشتری در شما ایجاد می‌کند؟

همیشه تفاوت بسیاری که خودم با نقشم دارم باعث می‌شود انگیزه‌ام دوچندان شود و برای رسیدن به آن تلاش‌های بسیاری را به کار ببندم. مزیتی که بازیگری به سایر مشاغل دارد نیز همین است که می‌توانی در طول عمرت در قالب تعدادی از آدم‌های دیگر قرار بگیری و زندگی را از دریچه آنها تماشا کنی که بسیار جذاب خواهد بود.

 

در این مدت اخیر بیشتر در تلویزیون دیده شدید تا سینما. سینما برایتان جذابتر است یا تلویزیون؟

هیچگاه خط کشی نداشتم و همیشه اولویتم با قصه جذاب است و در دو سه سال گذشته آنقدر قصه‌های نعمت الله جذاب بوده که اجازه فکر کردن به قصه‌های دیگر را نداشتم. از طرفی۴ سال است که سینمای ما قهرمان پرداز و قهرمان پرور نیست و اگر دقت کرده باشید برخی فیلم‌ها ۱۵ کاراکتر اصلی و ۱۵ بازیگر چهره دارند که هر کدام دو سکانس بازی کرده و پازل قصه را چیده‌اند. در کنار این موضوع ایده آل و سلیقه من به سمت قصه‌های قهرمان محور است که در این سالها در تلویزیون بیشتر نظیر آن را دیدیم.

 

** زمانی که در «پشت بام تهران» بازی می‌کردید، در گفتگویی گفتید که در تلویزیون فقط نقش اصلی بازی می‌کنم. هنوز هم بر این عقیده استوارید؟

تا جایی که بتوانم بله روی حرفم هستم. همیشه معتقدم بازیگری تا جایی برایم امکان پذیر است که مخاطب، فقط و فقط تلویزیون خانه‌اش را روی شما روشن کند و به خاطر شما بلیت فیلم سینمایی را بخرد و به سینما برود. زمانی که مخاطب، سریال شما را نبیند و به راحتی کانال تلویزیون را عوض کند و به خاطرتان بلیط سینما نخرد، روز مرگ بازیگری‌تان خواهد بود و بازیگر باید با فنونی که می‌شناسد خود را دوباره به روز کند و برگردد. من تا این لحظه از حضورم در بازیگری با ریتم تند کار نکردم و خوشبختانه چنین اتفاقی برایم نیفتاده است و در این مدت دو سریالی که برای تلویزیون کار کردم با استقبال خوبی از جانب مخاطب مواجه شده است و در نظر سنجی مخاطبان برنامه «سه ستاره» این موضوع مشخص شد که مردم رای بالایی را به سریال «پشت بام تهران» و غیاث دادند. همین باعث شد تا من باانرژی بیشتری سال ۹۵ را آغاز کنم و پیش آنها رو سفید باشم.

 

** مدت‌ها پیش آموزشگاه بازیگری‌ تاسیس کردید که ابتدا در رشت بود و آن را به تهران انتقال دادید و با تدریس سیاوش طهمورث پیش رفتید، اما مدتی است که این آموزشگاه در حالت تعلیق است، قصد راه اندازی مجدد آن را

ندارید؟

از زمانی که مشغول بازی در سریال «میکائیل» شدم وضعیت آموزشگاه بازیگری‌ام به حالت تعلیق درآمد به این دلیل که نتوانستم فردی را به عنوان جایگزین خود انتخاب کنم. مسئولیتی از سمت وزارت ارشاد بر دوشم بود و وظیفه داشتم تا بالای سر کار حضور داشته باشم و زمانیکه دیدم نمی‌توانم به صورت فیزیکی در آنجا حضور داشته باشم و این احتمال وجود دارد تا خدای نکرده وقت جوانها تلف شود،‌ آموزشگاه را دست فرد دیگری نسپردم. ان‌شاالله در اولین فرصتی که بتوانم چند ماه فراغ بال داشته باشم دوباره آموزشگاه را راه اندازی می‌کنم و یا اینکه فردی را پیدا می‌کنم که دلش برای آموزش بازیگری بتپد.

 

 

 

 

aftabeyazd.ir
  • 15
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش