پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۰۵ - ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۶۴۴۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

اما استون:

مرگ، هیجان زندگی است

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اما استون

اما استون، بازیگر مشهور آمریکایی، زاده ۱۹۸۸ میلادی است. او فرزند خانواده ای انگلیسی است اما در آمریکا متولد شده. آغاز شهرت او با بازی در سریال «رانندگی» بود اما اولین بار استعداد خود را در فیلم کمدی «خیلی بد» در نقش جولز نشان داد. در سال ۲۰۱۰، او در فیلم مارمادوک به جای شخصیت «مازی» به صداپیشگی پرداخت و همچنین در فیلم کمدی «ایزی ای» بازی کرد که به خاطر آن نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر زن فیلم های کمدی یا موزیکال شد.

 

از دیگر فیلم های استون می توان به «دیوانه وار»، «احمقانه»، «عشق» و همچنین «خدمتکاران» و مجموعه فیلم های «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» و البته «عالم هپروت» (لالالند) اشاره کرد. متن زیر بخش هایی از تازه ترین گفت و گوی او با مجله تاکز است.

 

 

خانم استون، شما نخستین بار قدرت موسیقی را کی درک کردید؟

پدر و مادرم در خانه، اپرای «بینوایان» را گوش می دادند. مادرم داستانش را برایم تعریف کرد و بعد من آن را روی صحنه دیدم. فکر می کنم آن زمان ۸ ساله بودم و واقعا در من چیزی تغییر کرد. دوستش داشتم. بعد از آن برایم آواز خواندن تبدیل شد به یک مدیوم برای بیان احساساتی به شکلی بسیار برتر از گفتن صرف آن ها.

 

آیا از همان زمان بازی در تئاتر را آغاز کردید؟

من در دوران کودکی در چند کار موزیکال حضور داشتم. در کارهای موزیکال هرگز از نظر تکنیکی قوی نبودم. باله نمی دانستم و نمی توانستم روی صحنه کار زیادی انجام بدهم اما بازیگری برای من راه جایگزین و متفاوتی بود. «بازی درمانی» خصوصا در دوران کودکی، برایم بسیار خوشایند بود. چون باعث می شد از دست حملات پانیک هول آورم فرار کنم.

 

به چه صورت؟

فکر می کنم دانستم که می توانم از طریق بازیگری هرچه که در زندگی می خواهم را به دست بیاورم. بازی در تئاتر به من، به عنوان یک کودک، کمک کرد تا انرژی خودم را به سمتی دیگر کانالیزه کنم، به جای اینکه تمام نیرویم را به درون خودم بازگردانم. بازیگری نوعی درمان است، خصوصا برای یک کودک. روی صحنه بودن از دوران کودکی، باعث شد که من هراس کمتری داشته باشم و چالش های دشوار و ترسناکی را بپذیرم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اما استون

آیا به این خاطر است که وقتی در حال بازیگری هستید واقعا امکان تفکر ندارید؟

بله بازیگری نوعی تعلیق است برای هر چیز دیگری که رخ می دهد. داشتن دستمایه ای این چنینی زیباست. همان طور که در فیلم «عالم هپروت» بخشی از کار برای من خیلی دشوار بود چرا که من عصب های سمت چپ بدنم دچار گرفتگی شده بود. هنگام فیلم برداری درد در چشم هایم پیدا بود اما همچنان هرچه داشتم عرضه کردم و نگران این نبودم که از نظر تکنیکی عالی نیستم.

 

 

منظورتان نوعی رهایی از اضطراب است؟

بله. نباید این را بگویم که بازیگری درمان اضطراب است اما وقتی شما انرژی مضاعفی دارید که ممکن است به درونتان نفوذ کند و شما را به یک آدم که مداوم غرق در تفکر است تبدیل کند، ممکن است پانیک شدنتان آغاز شود. دوسال پیش در فیلم «کاباره» حضور داشتم. شخصیتم با اجرای صحنه ای مرتبط بود و این واقعا من را به جایگاه نوینی رساند.

 

 

جایی که در معرض نور متمرکز پروژکتور قرار می گرفتم و ترانه پایانی را می خواندم. بسیار خوشایند بود چون من هرگز نمی خواستم آنجا بایستم و یک مونولوگ را از بر بخوانم اما ترانه فرق داشت. مخاطب کاملا با آن همراه می شد. حس می کردم که تنها توی اتاق خودم هستم اما من روی صحنه بودم، آن هم در استودیوی شماره ۴۵.

 

آیا ادراک دوران کودکی این تجربه ها را برایتان آسان تر کرده؟

فکر نمی کنم بدون آن کاری از پیش می بردم. آدم هایی هستند که به تو می گویند دارای کارت را خوب انجام می دهی و این اعتماد شما را به دنیای بیرون افزایش می دهد و برای من هم این قضیه موجب غلبه بر اضطرابم می شد. همین حالایش هم این حس دارد بیشتر و بیشتر میش ود، چون می دانم که انتخاب های خودم را دارم و اشتباه های خودم را، اما به خودم می گویم «تو خوبی!». این دیگر اعتماد به نفس بالا نیست. مسئله این نیست که بگویی «تو بهترینی، تو عالی بودی!». اتفاقا برعکس آن است. می گویی: «تو جاهایی گند زدی ولی خوب بودی.» دیگر خودت را بابت خطاهایت تنبیه نمی کنی.

 

آیا آدمی احساساتی هستید؟

البته. کاملا!

 

در این دوره بسیار راحت به نظر می رسید. چه چیزی برایتان تغییر کرده؟

حالا همه چیز بهتر از گذشته است. من زیاد به خودم سخت نمی گیرم. در گذشته زیاد به خودم فشار می آوردم. یاد گرفته ام که اضطراب جوهره ترس است و بزرگ ترین ترس چیست؟ ترس از مرگ. دیگری چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. باید از جنبه مثبت آن بهره جست. مرگ هیجان زندگی است. می گویند اضطراب نوعی هیجان فاقد تنفس است. اگر حین اضطراب نفس بکشید، تبدیل می شود به هیجان.

 

پس شما آموختید که ترس را به سمت انرژی متفاوتی هدایت کنید؟

دقیقا. این انرژی می تواند برای کارهای بسیار مثبتی صرف شود. کارهایی مثل بازیگری، داستان گویی یا خلاقیت. باید در تجربیاتتان زمان حال را مد نظر داشته باشید. کارهای زیادی می توانید با آن بکنید. این تغییر به طور کامل در من رخ داده. این یک مسئله درونی است. کسی جز من نمی تواند اینکار را برایم بکند. هیچ واژه یا فیلم یا چیز دیگری نمی تواند. این انرژی به عمق من نفوذ می کند. زمانی آنقدر حساس بودم که شده بودم شبیه یک مصیبت.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,اما استون

چون رنج زیادی می کشیدید؟

بله. ضمن اینکه واکنش شدیدی به هر چیز نشان می دادم. هر چیزی من را عمیقا تحت تاثیر قرار می داد. در چنین وضعیتی حس می کنید بال و پرتان شکسته، خصوصا وقتی اشتباهی از شما سر می زند. در کل زندگی من این بدترین چیز بوده، چون تمام تلاشم را می کردم اما همه چیز از کنترلم خارج می شد. من هم انسان هستم. من هم اشتباه می کنم و انتخاب های عجیب و غریبی از من سر می زند اما از اشتباهاتم بسیار آموخته ام. انسان بودن خوب است.

 

 

 

 

tamashagaranemrooz.com
  • 17
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش