جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۲۲:۱۸ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۶۷۱۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

سید جواد هاشمی از خاطرات شیرین رمضانی‌اش می‌گوید

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سید جواد هاشمی

ماه مبارك رمضان كه می‌شود حس و حال آدم‌ها تغییر می‌كند؛ همه به یكدیگر خوبی می‌كنند، عشق می‌ورزند و.... برای خیلی از خوانندگان شاید جالب باشد كه بدانند هنرمندان چه زمانی نخستین روزه خود را گرفته‌اند و چه خاطراتی از آن زمان دارند. به مناسبت‌ ماه مبارك رمضان با «جواد هاشمی» و خاطرات دور و نزدیك او از این‌ماه همراه شدیم.

 

فلاش بكی در كودكی و نوجوانی شما بزنیم.از حال و هوای رمضان در آن دوران خاطراتی به یاد دارید؟

چون در خانواده‌ای مذهبی پرورش یافتم، قاعدتا نماز و روزه جزو لاینفك زندگی ما بود. مادرم در دوره كودكی من را با روزه كله گنجشكی آشنا كرد. روزه كله گنجشكی، خوردن بود و بردن- می‌خندد- منظورم این است كه هم می‌خوردیم و هم ثوابش را می‌بردیم. خدا بیامرز پدر بزرگم آدم بزرگی بود و در بندر انزلی سكونت داشت. تابستان‌ها بندرانزلی می‌رفتیم آن زمان‌ها گرفتن روزه به‌دلیل گرمای هوا سخت بود. به یاد دارم كه تحت‌تأثیر روش‌های پدربزرگم در سن خیلی كمی روزه می‌گرفتم و اشتیاق بسیار عجیبی داشتم. همه اعضای خانواده هنگام سحر بیدار می‌شدند. شب‌ها زود‌تر می‌خوابیدند، آن موقع تنها دو كانال تلویزیونی یك و دو داشتیم و همین دو شبكه برنامه‌های خاصی را تدارك می‌دیدند. به یاد دارم كه آقای عاطفی ساعت ۷شب برای بچه‌ها قصه می‌گفت و آنها می‌خوابیدند

 

 سحر وقتی بیدار می‌شدیم قبراق و آماده بودیم. بیدار شدن در سحر یك اتفاق روتین‌ماه رمضانی بود. همه اعضای خانواده عاشقانه لحظه شماری می‌كردند كه هنگام سحر برسد و دور هم پای سفر جمع شوند و سحری بخورند. خود این تعلیق زیبای اذان، شادمانی و شعف خوبی به‌وجود می‌آورد. رادیو همدم ما بود و ساعت، دقایق و لحظات را اعلام می‌كرد. اكنون بچه‌ها خیلی دیر می‌خوابند و هنگام سحر خواب‌آلوده‌تر هستند. البته آن شور و شعف هنوز وجود دارد، اما هیچ زمان حس كودكی را با الان عوض نمی‌كنم.

 

اكنون نسبت به گذشته سنت‌های قدیمی به‌دست فراموشی سپرده شده است. قبول دارید كه نیاز داریم این سنت‌ها را احیا كنیم؟

 در گذشته سنت رستورانی نداشتیم ولی اكنون هر فردی كه افطاری می‌دهد برای راحتی خودش مهمانان را به رستوران دعوت می‌كند. معلوم نیست چه فردی روزه دارد و چه فردی ندارد. البته اینكه همه دور هم جمع می‌شوند، حتما ثواب دارد.این در حالی است كه درگذشته مهمان خانه‌ها می‌شدیم؛ یعنی بدون هیچ‌گونه تشریفات و تجملات یكدیگر را برای افطار دعوت می‌كردند. افطاری هم خیلی ساده و در حد نان، پنیر، گردو، شیر، آب جوش، خرما، سبزی خوردن و غذایی ساده بود. وقتی افطار می‌كردیم دیگر شامی در كار نبود و اگر شامی پخته می‌شد خیلی مختصر تهیه می‌شد. افطارهای گذشته بسیار ساده، بی‌ریا و دوست داشتنی بود. تجملات و دنیای مجازی سبب شده تا از یكدیگر فاصله بگیریم و نگاه‌مان كمتر به یكدیگر بیفتد. تلاش می‌كنیم از دریچه تبلت‌ها یكدیگر را ببینیم و عكس‌های یكدیگر را نگاه كنیم و یا برای هم صدا(وُیس) بفرستیم. در گذشته صدا بی‌واسطه بود و كنار گوش هم نجوابازی می‌كردیم. مسلم است كه امروز با دیروز فرق می‌كند. متأسفم از اینكه بچه‌های ما باید سال‌های آینده خیلی دورتر از هم زندگی كنند.

 

 نخستین باری را كه روزه كله گنجشكی گرفتید به یاد دارید؟

مهد كودك می‌رفتم كه روزه كله گنجشكی كامل گرفتم. كلاس اول را وقتی ۵سال و نیمه بودم خواندم. آن موقع سختگیری كمتر بود. ۱۵سال و نیم سن داشتم كه دیپلم گرفتم و در ۱۷سالگی معلم شدم. كله گنجشكی كامل یعنی اینكه بیدار می‌شدیم و سحری می‌خوردیم و حدود ظهر چیزی می‌خوردیم و تا افطار دیگر چیزی نمی‌خوردیم. البته اگر خیلی تشنه‌ام می‌شد مادرم كمی آب می‌داد و می‌گفت: عزیزم روزه ات مبارك باشد و تو چند برابر ثواب می‌بری. در واقع؛ تشویق مادرم سبب می‌شد تا روزه‌هایم را بگیرم.

 

 پیش آمده‌بود كه یواشكی روزه‌تان را بخورید و از دیگران پنهان كنید؟

واقعا یواشكی خوردن گناه محسوب می‌شد. خیلی مقید بودم. حتی وقتی ضعف هم می‌كردم یواشكی روزه‌ام را باز نمی‌كردم و چیزی نمی‌خوردم. به‌خاطر دارم كه ۱۰ساله بودم و درماه مبارك رمضان در كوچه بازی می‌كردیم. هوا خیلی گرم بود و ۴-۳ساعت تا افطار باقی مانده بود. خیلی حال نزاری داشتم. آن موقع میوه‌ها و حبوبات را داخل پاكت كاغذی می‌گذاشتند. پدر بزرگم را دیدم كه با پاكتی پر از گوجه فرنگی به سمت خانه می‌رفت تا مادر برای افطار املت بپزد. وقتی از كوچه پیچید تا به خانه برود؛ چون همه بچه‌های محله دوستش داشتند دورش جمع شدند.

 

اصلا یادم نبود كه روزه هستم. گوجه‌ای برداشتم و خوردم. بخشی از گوجه هم روی پیراهنم پاشید. پدر بزرگ اجازه داد تا انتها آن را بخورم و سپس گفت: عزیزم روزه بودی! ناگهان به گریه افتادم و هر چه داخل دهان داشتم بیرون ریختم. پدربزرگ دلداری ام داد و گفت: روزه تو چند برابر ثواب دارد؛ چون اشتباهی خوردن كه اصلا روزه را باطل نمی‌كند. روزه‌ای كه در آن آدم برای خودش گریه می‌كند ۱۰ برابر ثواب دارد. این بیان تا امروز در ذهنم مانده است.بنابراین هیچ وقت به یاد ندارم كه یواشكی روزه‌ام را خورده باشم، اما به‌صورت تصادفی و ناآگاهانه پیش آمده.

 

 در دوران كودكی شب‌های‌ماه مبارك رمضان كجا می‌رفتید؟

از افطار تا سحر ساعات خوش ما بود. در پارك‌ها فوتبال، والیبال و بازی‌های مختلفی می‌كردیم و نزدیك سحر خانه می‌آمدیم؛ سحری می‌خوردیم و می‌خوابیدیم. از سر كار هم كه به خانه بر می‌گشتیم چرت می‌زدیم تا كمبود خواب مان جبران شود. در كشور ما از افطار تا سحر خوشبختانه زندگی بیشتر در جریان است؛ یعنی بسیاری از مغازه‌ها باز هستند و خیلی‌ها مشغول گشت وگذارند و به خانه‌های یكدیگر می‌روند. آن موقع هم همینطور بود. ۵سال از دوران جوانی‌ام با جنگ تلاقی شد.‌ ماه رمضان‌های جبهه خیلی من را سرمست می‌كرد. هیچ وقت یادم نمی‌رود كه در دوكوهه یك‌ماه رمضان كامل زندگی كردم.

  

در یكی از عملیات‌ها، برای پدافندش نتوانستم روزه بگیرم. رزمندگان رعایت می‌كردند؛ یعنی با وجود اینكه روزه نبودند آب نمی‌خوردند یا تا جایی كه امكان داشت كمتر می‌خورند تا حال و هوای روزه به هم نریزد. خیلی از رزمندگان هم می‌گفتند؛ چون ما دائم السفر و از این جبهه به آن جبهه می‌رویم، روزه می‌گیریم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سید جواد هاشمی

در‌ماه رمضان‌ها آداب و رسوم خاصی داشتید؟

در این‌ماه حتی غذاها و نوع خوردن هم تغییر می‌كند. در‌ماه رمضان نان و پنیر خوشمزه‌تر از بوقلمون به‌نظر می‌آید. آن موقع آداب و رسوم خیلی تفاوت نمی‌كرد. البته همه بیشتر سر سفره بودند. بچه كه بودم مادرم صدایم می‌كرد و از من می‌خواست سر سفره سحری بنشینم تا ثوابش را ببرم. توصیه می‌كنم كه والدین بچه‌ها را برای سحر بیدار كنند تا یاد بگیرند كه می‌شود لحظات معنوی را حتی موقع خوردن هم تجربه كرد ؛حتی افرادی كه نمی‌توانند روزه بگیرند. همیشه پدر بزرگم زمانی كه مادر بزرگم بیمار بود بیدارش می‌كرد و می‌گفت روزه نگیر، اما برای سحر بیدار شو. بیدار شدن در سحر یك عنایت بود، لطف عجیبی داشت. امروزه برخی چون روزه نمی‌گیرند، سحری هم بیدار نمی‌شوند، این اشتباه است.

 

غذای خاصی هم می‌پختید؟

سنت پخت شله زرد و كاچی همیشه بود. جالب اینجا بود كه درتهران و یا شمال و خیلی جاهای دیگر خانواده‌ها با یكدیگر قرار می‌گذاشتند كه نوبتی كاچی و شله زرد بپزند. این قواعد ما بین یك محله خیلی خوب رعایت می‌شد. حتی بعضی از در و همسایه‌ها افطاری مختصری می‌پختند و در كیسه‌ای می‌گذاشتند و پخش می‌كردند. البته اكنون خیلی پیشرفته‌تر شده و همه چلو كباب افطاری می‌دهند. آن خلوصی كه در گذشته و افطاری‌هایی كه آن زمان بود، بی‌برو برگشت تكرار نشدنی است. امروزه می‌توان به خیلی از سنت‌ها عمل كرد. مردم باید تشویق شوند. نسل جوان ما باید بداند كه می‌تواند در‌ماه رمضان حال و هوایش عوض شود و تغییر كند.

 

حالا سحر‌ها چه زمانی بیدار می‌شوید.آیا كسی را برای خوردن سحری از خواب بیدار می‌كنید؟

مدت سه سال است كه این توفیق را دارم برنامه مستقیم و زنده سحرگاهی نوسفران را برای روزه اولی‌ها در شبكه دوم سیما اجرا كنم. «نوسفران» طبق آمار روابط عمومی سیما پربیننده‌ترین برنامه سحری است؛ این  اتفاق خوبی است. هدف ما خانواده است. ۸-۷پلاتوی زنده اجرا می‌كنم و برای روزه اولی‌ها قصه می‌گویم و حرف می‌زنم.مابین پلاتوها برنامه‌های مختلفی پخش می‌شود. بنابراین سه سالی می‌شود كه از بیدار كردن افراد خانواده محروم هستم، اما تلاش می‌كنم كه تماشاگران را بیدار نگه دارم تا از فیض نشستن كنار سفره در سحرگاه محروم نباشند. به‌نظرم برنامه دلچسب و جذابی است. این برنامه از قبل از اذان تا بعد از اذان پخش می‌شود.

 

اتفاق افتاده روزه باشید و جلوی دوربین بروید؟

بله! زیاد پیش آمده اما مدت‌هاست كه فرصت خوردن سحری را ندارم.غالبا در پاسخ سؤالات بینندگان درباره سحری خوردنم می‌گویم كه لابه لای برنامه به سرعت آب، چای یا خرمایی می‌خورم تا بتوانم خودم را نگه دارم.

 

در‌ماه مبارك رمضان چه حس و حال معنوی به شما دست می‌دهد؟

ماه مبارك،‌ماه پالایش نه‌تنها افراد؛ بلكه پالایش جامعه است. آمار قتل، جنایت، دزدی و غالب بزهكاری‌ها در كشور در این‌ماه به‌شدت كاهش می‌یابد. این به‌خاطر خود‌سازی‌ اتوماتیك‌ماه رمضان است. هر فردی در این‌ماه احساس می‌كند كه باید خودش را بسازد، كمتر گناه كند و بیشتر محاسبه نفس كند. بیشترین اثرات‌ماه رمضان دردل آدم‌ها رخ می‌دهد.

 

آغاز بهار می‌گوییم؛ حول حالنا الا احسن الحال، اما خداوند در‌ماه مبارك رمضان در آغاز یك بهار خلقی، ما را دچار تحول روحی و دلی می‌كند. در این‌ماه خدا بیشتر مراقب ماست. ما هم طبعا بیشتر مراقب خودمان هستیم. عاشقانه‌ماه رمضان را دوست دارم.در این‌ماه به‌شدت فضا برایم تغییر می‌كند. دیگران هم همین حس و حال را دارند.

 

قبل از افطار برنامه خاصی دارید؟

۲۴سال است كه قبل از افطار اجرای نذری دارم. این نذر متعلق به ساحت مقدس امیرالمومنین، صاحب رمضان است. امسال در تالار وحدت نمایش «ایلیا» را اجرا می‌كنم و آن را تقدیم به محضر شریف حضرت علی(ع) می‌كنم. اجرای ما از نیمه‌ماه مبارك رمضان در ساعت ۶بعد از ظهر شروع می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند بلیت رایگان را از گیشه جلوی در ورودی تهیه كنند. این نمایش حدود ۱۰۰نفرعوامل و بازیگر دارد كه همه به‌صورت نذری روی صحنه می‌روند. همه‌اش نذر می‌كنند، ما تئاتر نذر می‌كنیم. شاید پالایش روح مهم‌تر از پالایش جسم باشد. این راه بگویم كه بعد از افطار اگر برنامه خاصی نداشته باشم به دیدار دوستان و اقوام می‌روم. البته از ۳۰روز‌ماه رمضان ۲۰روزش را افطاری دعوت می‌شویم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سید جواد هاشمی

سخت‌ترین روزه‌ای كه گرفتید چه زمانی بود؟

خیلی وقت‌ها بر من سخت گذشت، اما سخت‌ترین روزه زندگی‌ام را در دوران نوجوانی گرفتم. آن روز فوتبال بازی كرده بودم و فشارم به‌شدت افتاده بود و حال بدی داشتم، طوری كه از حال رفتم. هر كاری كردند روزه‌ام را باز نكردم. زمان كمی به افطار باقی مانده بود و حتی می‌خواستند من را درمانگاه ببرند و نرفتم. گفتم روزه‌ام را نگه می‌دارم. تلاش كردم لحظات آخر نزدیك به افطار را بخوابم. البته این كار درستی نیست، اما شور و اشتیاق نوجوانی شاید در كنار تعهدی كه به اعتقاداتم داشتم، باعث شد كه پای روزه‌ام بایستم. بنابراین فكر می‌كنم سخت‌ترین روزه‌ام را گرفتم.

 

 در‌ماه مبارك رمضان بیشتر گرسنه می‌شوید یا تشنه؟

بیشتر تشنه می‌شوم.

 

آخر‌ماه رمضان اضافه وزن پیدا می‌كنید یا كاهش وزن دارید؟

بر عكس خیلی‌ها كه وزن‌شان اضافه می‌شود، وزنم كم می‌شود. آن‌هایی كه وزن‌شان زیاد می‌شود، پرخوری می‌كنند؛ یعنی سه برابر ناهار غذا می‌خورند. چون نمی‌توانم سحری بخورم وزنم كم می‌شود.

 

 

 

 

 

۶o7.hamshahrilinks.org
  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش