یکی از نقاط قوت سریال «زیر پای مادر» حضور بازیگرانی است که هر کدام به نوعی قهرمان قصه خود هستند. بازیگران توانمند تئاتر که به مدد شخصیت پردازی درست و بجای نویسنده و انتخاب درست کارگردان، توانسته اند به خوبی در قالب نقش هایی که ایفا کرده اند قرار بگیرند و مخاطبان را با قصه خود همراه کنند.
به گزارش بانی فیلم،علیرضا آرا یکی از این بازیگران است که در این مجموعه جوانی به نام صدرا را بازی می کند. پسر خلف بیژن و ثریا و برادر باغیرت آتنه و برادر شوهر متعصب رخساره. او سالها در زمینه تئاتر فعالیت کرده است و در مجموعه های مختلفی هم ایفای نقش نموده است. اما با مجموعه «پشت بام تهران» توانست مورد توجه قرار بگیرد و حال با سریال«زیر پای مادر» که هر شب روی آنتن شبکه اول است، بخشی از توانایی اش را به تصویر بکشد. از این رو بانی فیلم با وی گفت و گویی درباره این سریال و نقش صدرا و سایر فعالیت هایش داشته که می خوانید:
در ابتدا می گویید که این روزها که مخاطب سریال خودتان هستید، مشغول بازی در چه کاری هستید؟
– بعد از این سریال من یک اجرای تئاتری داشتم که هفته گذشته تمام شد و چند پیشنهاد بازی در سریال دارم که حضورم در هیچ کدام هنوز قطعی نشده است.
معمولا بازیگران هنگام کار تمرکز دارند و پس از اینکه سریال روی آنتن رفت و به عنوان مخاطب آن را دنبال می کنند، برایشان جذاب تر است. چون به نقاط ضعف و قوت بازی خود پی می برند. شما چطور؟
– بله طبیعتا من هم همراه با مخاطبان سریال را دنبال می کنم. ضمن اینکه ما این کار را زودتر انجام داده ایم و کار تمام شده است و برخلاف سریال های مناسبتی این چند ساله، من این فرصت را دارم که خودم بیننده سریال باشم و برایم خیلی جذاب است. از طرفی می توانم ضعف و قوت بازی خودم را پیدا کنم و ضمن اینکه قصه برای خودم به قدری جذاب است که از دیدن آن لذت می برم.
فکر می کنم یکی از ویژگی های کار همین نکته است که شما اشاره کردید. «زیرپای مادر» برخلاف برخی سریال های مناسبتی اخیر که عجولانه ساخته می شوند، سر فرصت ساخته شده است.
– بله در طول این سال ها اغلب سریال های مناسبتی که برای ماه رمضان و یا مناسبت های دیگر ساخته شده اند، به قول معروف دقیقه نودی بوده و همزمان با شروع پخش، فیلمبرداری ادامه داشته است. همین نکته باعث می شود که سختی های کار بیشتر شود و به سرعت فیلمبرداری انجام شود و همچنین درصدی از کیفیت کار کاسته می شود. اما خوشبختانه برای سریال «زیر پای مادر» این اتفاق نیفتاد و بدون هیچ عجله ای ساخته شد. ضمن اینکه همه چیز در سریال از صدا، موسیقی تا تدوین با دقت و وسواس و درست و با کیفیت انجام شده است. به همان نسبت بازخورد خوبی بین مردم داشته است و خوشبختانه مردم سریال را دوست دارند.
اصولا پخش چنین سریال هایی باعث می شود که نگاه مخاطب از ماهواره به سمت تلویزیون معطوف شود.
– بله فکر می کنم این اتفاق با سریال «زیر پای مادر» افتاده است. ضمن اینکه جزو معدود سریال هایی است که با پخش آن مخاطبان با شخصیت ها اخت شده و بازیگران را با نام نقش هایشان دنبال کرده و پا به پای شخصیت ها زندگی می کنند و سرنوشت آنها را پیش بینی می کنند. به گونه ای مردم در دل قصه رفته اند و هر زمان که این اتفاق می افتد بدین معناست که سریال دیده شده است. واقعیت این است که بیس این قصه و سریال، فیلمنامه خوبی است که توسط آقای نعمت الله نوشته شده است. فیلمنامه های ایشان کاملا قصه گوست و پیچیدگی و در هم تنیدگی دارد که برای مخاطب امروز ما جذاب است. اینکه قصه ها معمولا خانوادگی و اجتماعی است و به درگیری های داخل خانواده مربوط می شود و این موضوعی استکه معمولا مورد علاقه و توجه مخاطب بوده است. ضمن اینکه این قصه ها قهرمان دارد.
و مردم ما هم داستان گویی و قصه هایی که قهرمان در آنها وجود دارد را دوست دارند.
– بله. آقای نعمت الله هم این موضوع را خیلی خوب می دانند و خیلی هم در نوشتن اینگونه قصه ها تبحر دارند. بنابراین وقتی این تبحر در قلم ایشان وجود دارد، طبیعتا سایر اجزا هم درست کنار هم چیده می شوند و با هدایت نویسنده و کارگردان این مجموعه پیش می رود و خوب هم از کار درمی آید. من به عنوان یکی از اعضای این مجموعه چنین نظری درباره سریال دارم و از طرفی بازخورد مخاطب هم باعث می شود که این اطمینان را پیدا کنم که مخاطبان از دیدن سریال لذت می برند.
دیالوگ های خاص و شعرگونه این نویسنده هم هر بازیگری را سر ذوق می آرود.
– اتفاقا یکی از مباحثی که درباره این سریال مطرح است و عده ای موافق و برخی هم مخالف دارد، نوع دیالوگ هاست. لزوما قرار نیست که ما همان گونه صحبت کنیم که مردم کوچه و بازار حرف می زنند. یک شعور مضاعفی باید تزریق شود به قصه در این سریال که ما حرف می زنیم. اولا اینکه این یک اثر نمایشی است و عین واقعیت نیست. بنابراین تماشاگر باید بداند که اگر دیالوگ ها زیبا نوشته می شود و خاص است، جدای از اینکه جامعه را هدایت می کند به سمت نوعی از ادبیات فاخر و درست، از سطحی حرف زدن هم دور می کند. این موفقیت نویسنده و لطف این مجموعه است که ادبیات خاص و ویژه ای دارد. من اصلا قصد تشبیه و مقایسه ندارم. معمولا نویسنده هایی موفق بوده اند و ماندگار شده اند که سبک و ادبیات خاص خودشان را دارند.
مثل زنده یاد علی حاتمی؟
– بله زنده یاد علی حاتمی در این زمینه اسطوره هستند که ادبیات منحصر به خودشان را داشتند و همچنین آقای بیضایی که در نمایش ها و فیلمنامه هایشان شخصیت ها عینا شبیه به مردم کوچه و بازار حرف نمی زنند، اما سبک و ادبیاتی را با خود می آورد که فاخر و درست است. به هر حال من فکر می کنم آقای نعمت الله جزو معدود نویسنده هایی در تلویزیون است که ادبیات و سبک خاص خودشان را دارند و کارهایشان شناسنامه دارد. از این رو حتی اگر تیتراز سریال را نبینید، متوجه می شوید که نویسنده سریال چه کسی است.
شاید یکی از انتقاداتی که برخی به دیالوگ های آقای نعمت الله دارند و شما هم به آن اشاره کردید، این است که همه شخصیت های داستان های ایشان با هر شغل و جایگاه اجتماعی که دارند، به یک شکل صحبت می کنند!
– وقتی کسی بدون علم کافی و بدون دیدن کامل سریال و از روی غرض انتقادی را می کند، بقیه هم عادت کرده ایم که همان انتقاد را تکرار کنیم. راجع به این موضوع خاص هم باید بگویم که هر کدام از شخصیت های این مجموعه متعلق به یک طبقه اجتماعی هستند. یعنی صدرا و خلیل جزو طبقه متوسط جامعه هستند هر دو کاسب هستند و به لحاظ مالی در یک طبقه هستند. این آدمها چقدر می توانند با هم متفاوت صحبت کنند؟ اما هر کدام از این شخصیت ها اصطلاحات و تکیه کلام ها و ادبیات خاص خودش را دارد. در سریال ما کاراکتر دانشمند، پزشک و یا فضا نورد که وجود ندارد. نوع فرهنگ همه این کاراکترها تقریبا یکی است. این حرف درست است که هر کسی بر اساس جایگاه و فرهنگ و طبقه اجتماعی اش ادبیاتش مشخص می شود، اما این کاراکترها همگی در یک جایگاه قرار دارند. به همین دلیل تا یک حدی شبیه به هم حرف می زنند. بنابراین من فکر می کنم ادبیات فیلمنامه این مجموعه یکی از نقاط قوت آن است. متاسفانه ما عادت کرده ایم بدون اینکه بررسی کنیم، فقط انتقاد می کنیم. انگار انتقاد کردن راحت تر است تا تعریف کردن! هیچ اشکالی ندارد اگر می بینیم سریالی موفق است، از آن تعریف کنیم. به هر حال این افراد همکارانمان هستند. من خودم به شخصه همواره اگر نقاط قوتی در کار دوستان ببینم تعریف می کنم.
می توان گفت که نباید فقط به دنبال نقاط ضعف یک کار بود. سریال ها ساخته می شوند که مخاطبان از دیدن آنها لذت ببرند. ضمن اینکه یک سری مفاهیم اخلاقی هم به آنها منتقل شود.
– دقیقا. ای کاش مردم می دانستند برای این سریال ۶ ماه در سرما و گرما زحمت ها کشیده شده است. گروه زحمت کشیدند به دلخوشی اینکه مردم سرگرم شوند. کاش ما یاد بگیریم که از دیدن سریال لذت ببریم. من این نکته را به درصد کمی گفتم که همواره در حال انتقاد کردن هستند. وگرنه شما هم می دانید که سریال بیش از ۹۸ درصد مخاطب دارد.
بله همانطور که شما هم گفتید همواره عده ای مخالف هستند و از همه چیز انتقاد می کنند.
– من برای شما در این زمینه مثالی می آورم. خاطرم هست زمانی که در ماه رمضان مجموعه طنز پخش می شد، عده ای اعتقاد داشتند که این کارها لودگی و سطح پایین است و مناسب ماه رمضان نیست. بعد که سریال های جدی ساخته شد، همان تعداد لب به انتقاد گشودند که چرا سریال جدی پخش می شود! کاری کنید مردم بخندند. وقتی کاراکترها عادی صحبت می کنند، می گویند که چرا سطحی حرف می زنند. وقتی ادبیات فاخر باشد، می گویند چرا این گونه صحبت می کنند. همیشه تعداد اندکی وجود دارند که فقط ایراد می گیرند و خودشان هم نمی دانند چرا ایراد میگیرند!
البته اگر نقد منصفانه و پشتوانه فکری داشته باشد، سازنده است. در غیر این صورت منصفانه نیست.
قطعا در فضای مجازی هم با این اظهار نظرها روبرو هستید.
– بله خیلی هم ابراز لطف می کنند و خوشحالم که درصد بسیاری از مخاطبان سریال و شخصیت هایش را دوست دارند.
کمی به صدرا بپردازیم. در ابتدا شخصیت جذاب تری برای مخاطب داشت و بسیار خانواده دوست بود و گناه خواهرش را هم بخشیده بود. اما شخصیت او در حال تغییر است و خواهرش را دائم متهم می کند. در ابتدا نیز فیلمنامه بدین شکل نوشته شده بود که شخصیت وی در طول کار تغییر می کند؟
– صدرا آدم کاملا خاکستری است. طبیعتا شخصیت این آدم تغییر نکرده است، همان آدمی است که در قسمت های ابتدایی هم بود. چیزی که تفاوت کرده موقعیت قصه است. در موقعیت هایی که قرار می گیرد، عکس العمل های مخاطب را تغییر می دهد. در یک موقعیتی برای مخاطب جذاب است و در موقعیت دیگر و با برخورد با بازیگر مقابلش عکس العمل های متفاوتی را از مخاطب می گیرد. در حقیقت رفتار صدرا خشن تر شده است و در یک جاهایی شبیه بدمن ها شده است. البته هنوز حامی خانواده است و اگر رفتاری از او سر می زند، به خاطر پدر و مادرش است. یعنی اگر رفتاری از او سر می زند که مخاطب نمی پسندد، به خاطر خانواده است. هیچ چیز را برای خودش نخواسته است. مطمئنم در نهایت مردم این رفتار صدرا را درک می کنند.
و یکی از نقاط ضعف سریال های ما پایان بندی آن است. آیا پایان مناسب و راضی کننده ای برای مخاطب در نظر گرفته شده است؟
– آقای نعمت الله وسواس خاصی روی کار خود دارند. چه در شروع و چه در میانه قصه و هم در پایان بندی. شخصیت ها را یکباره رها نمی کند. البته من به سایر دوستان جسارت نمی کنم. اما خیلی از سریال ها را دیده ایم که گره ای ایجاد می کنند و بعد ۳۰ قسمت طول می کشد تا این گره باز شود. اما یکی از محاسن کارهای آقای نعمت ا… به عنوان نویسنده این است که قصه را طبق آنچه که هست پیش می برد و هر جا لازم است گره را باز کند، باز می کند و قصه جدید را شروع می کند و این به جذابیت و ریتم قصه کمک می کند و مخاطب هم لذت می برد. درباره این سریال هم قطعا پایان بندی خوبی را شاهد خواهید بود و می توانم نوید این را بدهم که پایان بندی بسیار جذابی خواهد داشت. اما از این هم نمی توان گذشت که راضی کردن این همه مخاطب با سلیقه های مختلف کار راحتی نیست.
به عنوان بازیگر حفظ کردن دیالوگ های خاص این فیلمنامه سخت نبود؟
– بسیار لذت بخش بود. وقتی با جنس این دیالوگ ها و ادبیات نویسنده اخت می شوی، به جای سخت شدن کار لذت بخش و جذاب می شود. یعنی سختی را می گیرد و به جذابیت تبدیل می کند. امیدوارم باز هم این اتفاق تکرار شود و باز هم بتوانم با این جنس ادبیات کار کنم.
فکر می کنم با سریال «پشت بام تهران» بیشتر شناخته شدید. با اینکه پیش از این هم در سریال های مختلف حضور داشتید. اما چرا بیشتر فعالیت تان در زمینه تئاتر است و کمتر سریال بازی می کنید؟
– واقعیت این است که تقسیم بندی من شاید کمی غیر متعادل بوده است. من درصد بسیاری از فعالیت کاری ام را به تئاتر اختصاص دادم. از سال ۷۳ تئاتر به صورت حرفه ای کار می کنم. اتفاقا خیلی وقت ها پیشنهاد کارهای تصویری داشتم، اما تئاتر را ترجیح دادم. با این حال در یک دورانی سریال زیاد کار کردم. بعد از آن به صورت اپیزودیک در خیلی از سریال ها کار کردم. چند سینمایی هم جسته گریخته کار کردم. اما شاید در «پشت بام تهران» حضورم کمی قوی تر و خاص تر بوده است. ضمن اینکه با تیمی کار کردم که قوی و حرفه ای بودند و بازی ام دیده شده است. شاید من از این به بعد تغییری در روند کاری ام بدهم و متعادل تر در زمینه تئاتر و کارهای تصویری کار کنم. من همیشه نتوانسته ام از پیشنهاد تئاتر چشم پوشی کنم و علاقه عجیبی به تئاتر دارم. خانه من تئاتر است و من با اجرا روی صحنه احساس آرامش می کنم. اما فکر می کنم تا یک سال و نیم آینده بیشتر کار تصویر انجام بدهم.
- 16
- 3