پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۴۶ - ۱۹ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۴۶۸۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

فقیهه سلطانی:بازیگر سینما و تلویزیون که بتازگی مادر شده است

گفتگو با بازیگر معروف: مادر شدن نهایت شیرینی است

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فقیه سلطانی و دخترش
فقیهه سلطانی، بازیگری سینما را از سال ۱۳۷۳ با بازی در فیلم «روسری آبی» ساخته رخشان بنی‌اعتماد آغاز کرد و معجزه خنده، عینک دودی، نغمه، صورتی، دوشیزه و جاودانگی از جمله دیگر آثار سینمایی او بودند.

به گزارش جام جم، حضور سلطانی به سینما محدود نشد و در کسوت بازیگری سریال‌های تلویزیونی مانند آهوی ماه نهم، بوی گل‌های وحشی، عمارت فرنگی و تبریز در مه هم حضور پیدا کرد. پای صحبت این بازیگر نشسته‌ایم تا یک گفت‌وگوی کاملا خانوادگی و متفاوت داشته باشیم. ‌او با ما از ازدواج و مادر شدن و هماهنگی مسئولیت‌های خانوادگی و شغلی‌اش گفت.

 

شما سال‌ها سابقه حضور در عرصه هنرهای نمایشی در رسانه‌های مختلف از تلویزیون و سینما گرفته تا صحنه‌های تئاتر را داشته‌اید، به نظر شما به عنوان یک بانوی هنرمند، ازدواج می‌تواند چه تاثیری در فعالیت هنری یک بازیگر داشته باشد؟

متاسفانه جبری در عرصه کار ماست که ازدواج را محدودیت تلقی می‌کنند و برخی با خود می‌گویند فلان خانم بازیگر ازدواج کرد پس دیگر باید سر خانه و زندگی‌اش باشد و به اصطلاح برود قورمه سبزی‌اش را بپزد. در حالی که زنان ایرانی چه بازیگر و چه غیر بازیگر به ازدواج کردن علاقه‌مندند و دوست دارند مادر بشوند و متاسفانه این محدودیت‌ها از بیرون تحمیل می‌شود.

 

ازدواج چه تاثیری در زندگی‌تان گذاشت؟

به نظر من ازدواج کردن نه برای من که برای اکثر آدم‌ها باعث می‌شود یکسری از استرس‌ها و نگرانی‌ها از زندگی کنار برود و افراد بر رسالتی که در زندگی دارند، متمرکز بشوند. این اتفاق بسیار مبارک است، این‌که دیگر ذهنت پراکنده نیست. چون به هر حال انسان ذاتا به دنبال کسی است که در کنارش آرامش بگیرد و وقتی این فرد پیدا می‌شود، ذهن آدم از این استرس‌ها پاک می‌شود، دغدغه‌های ذهنی کاهش پیدا می‌کنند و تمرکز روی کار بیشتر می‌شود. به نظر من کسانی که ازدواج می‌کنند می‌توانند خیلی متمرکزتر کار کنند.

 

خیلی‌ها با همین تصور که ازدواج تنهایی و دغدغه‌های انسان را کم می‌کند، وارد زندگی مشترک می‌شوند، اما گاهی متوجه می‌شوند که طرف مقابلشان همان فردی نیست که در دوران آشنایی و نامزدی نشان می‌داد.

 

به نظر من بستگی به انتخاب ما دارد، از طرف دیگر برخی از خانم‌ها خیلی از طرف مقابل متوقع هستند و همیشه منتظرند طرف مقابل خوشبخت‌شان کند. مثلا دوستان من مدام از من می‌پرسند که شوهرت برایت چه کار می‌کند، چه مادی و چه معنوی. این ماجرا دوطرفه است و باید هر دو برای خوشبخت کردن طرف مقابلمان تلاش کنیم و این انتظارها فقط از مردها نباشد.

 

در جامعه امروزی که خانم‌ها شاغل هستند و ساعت‌های بسیاری در خانه حضور ندارند به تبع انتظارشان نباید مانند خانم‌هایی باشد که در گذشته تنها خانه‌دار بودند و فقط از شوهرشان توقع داشتند. به نظر من این ماجرا و اختلافاتی که گفتید به توقع برمی‌گردد، گاهی هر کدام از طرفین توقعات بسیار زیادی از طرف مقابلشان دارند و زمانی که توقعاتشان برآورده نمی‌شود، طرف مقابل از چشمشان می‌افتد. از طرف دیگر عشق مانند گلی است که باید آبیاری شود تا خشک نشود و باید راه‌هایی برای زنده و با طراوت نگه داشتن این عشق پیدا کنیم که از بین نرود.

 

به نظر شما این راه‌ها برای خانم‌ها در زندگی مشترک چه می‌تواند باشد؟

این‌که همیشه تازه و به‌روز باشند، ایرادات شخصیتی خود را کم کنند، توقعاتشان را کاهش بدهند و بیشتر محبت کنند. اعتماد را در طرف مقابل افزایش بدهند و به خواسته‌هایش توجه کنند و ببینند او از زندگی با آنها چه می‌خواهد. من هم سعی می‌کنم در این مسیر تلاش کنم چون اگر برای رابطه تلاش نکنیم، از دست می‌رود.

 

بعد از ازدواج چطور سعی کردید میان وظایف همسری و نقش اجتماعی تعادل ایجاد کنید؟

به نظر من با ازدواج بیشتر می‌توانیم در حرفه و شغلمان موفق باشیم، شاید مادر شدن برای یکی دو سال کمی وظایف آدم را بیشتر کند، اما در عین حال با مدیریت می‌توان هر دو نقش را به درستی ایفا کرد.

 

یکی از اتفاق‌های سال‌های اخیر افزایش سن ازدواج و در کنارش رشد پدیده ناخوشایند طلاق است، دلیل این اتفاق را چه می‌دانید؟

به نظر من دلیل این اتفاقات همان توقعات بالاست. برخی از آقایان به دلیل توقع بالای دختران، از ازدواج می‌ترسند چون در توانشان نیست. مردها فکر می‌کنند اگر نتوانند توقعات همسرشان را برآورده کنند، از مردانگی‌شان کاسته می‌شود و به غرورشان برمی‌خورد و برخی از پسرها می‌گویند زمانی ازدواج می‌کنند که توانایی خرید خانه و ماشین و ویلا و سفرهای خارجی را داشته باشند و اینها همه ناشی از چشم و همچشمی است.

 

شما بتازگی مادر شده‌اید در شرایطی که شاید برخی از زوج‌ها از فرزنددار شدن هراس دارند، چه شد که تصمیم گرفتید بچه‌دار بشوید؟

به نظر من کسانی که از فرزنددار شدن فرار می‌کنند، خبر از شیرینی‌اش ندارند. بعد از ازدواج زمانی که می‌بینی آدم زندگی‌ات را درست انتخاب کرده‌ای و تکلیف زندگی‌ات روشن است، احساس می‌کنی که لازم است یک شیرینی به زندگی‌ات اضافه کنی و ناخواسته این احساس نیاز به وجود می‌آید.

 

هدف زندگی انسان به کمال رسیدن و به کمال رساندن است و این حس خیلی قشنگی است. من تا پیش از مادر شدن این حس را تجربه نکرده بودم. مادر شدن حس بسیار زیبایی است و اگر هر زنی بداند چه حس قشنگی است از فرزنددار شدن، فرار نمی‌کند.

 

شاید به این دلیل است که از مسئولیت‌هایش هراس دارند.

 

من هم ابتدا می‌ترسیدم، اما بعد به این نتیجه رسیدم که اشتباه می‌کردم. بعد از مادر شدن یکسری احساسات جدید در انسان به وجود می‌آید که پیش از آن اصلا نبوده است، من پیش از این اصلا دوست نداشتم نقش مادر را بازی کنم، اما الان می‌گویم چقدر دوست دارم نقش یک مادر را بازی کنم چون الان حس مادر بودن را درک می‌کنم.

 

شاید پیش از این کسی در این دنیا نبود که من در یک صدم ثانیه تصمیم بگیرم که جانم را فدایش کنم، اما پس از بچه‌دار شدن این حس در من ایجاد شده است.

 

 

  • 10
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۲۳
غیر قابل انتشار: ۲۵
جدیدترین
قدیمی ترین
پخی نیست
با سلام خدمت خانم فقييه سلطاني بنده به همه بازيگران وطنم احترام قائلم و وقتي اين سبك زندگي را دارند بيشتر خوشحالم مي كند واقعا برخي از اين بازيگران باعث افتخار هم هستند يك زندگي خوب و يك هنرمند متعهد هستند. تعهد در هر كاري مهم است هم در حيطه شغلي و هم در حيطه زندگي در نقش ها و سناريوها اين تعهد بارها تاكيد مي شود اما بازيگر واقعي بايد ان را در همه جا رعايت كند.
با سلام خدمت خانم فق...
آفرین
خدایش به چشم خواهری خانم قشنگیه
بقیه بازیگرا یاد بگیرن که۴۰ سالشون شده، و هنوز ازدواج نکردن که هیج!تازه قصد ازدواج هم ندارن!می خوان حتما درسشون را ادامه بدن.
بقیه بازیگرا یاد بگی...
بقیه بازیگرا و بعضی از خانم ها...
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش