چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳
۱۰:۲۵ - ۲۱ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۵۲۲۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

هرمز شجاعی‌مهر:

خانواده مهم‌ترین پایگاه عاطفی است

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,هرمزشجاعی‌مهر
سال گذشته، حنجره‌اش جراحی شد، برای او که مجری تلویزیون است و بیماری‌اش ارتباط کامل با حرفه‌اش دارد این بیماری می‌توانست بحرانی را برایش شکل دهد اما هرمز شجاعی‌مهر می‌گوید: «با توکل به خدا و تحت نظر دکتر متبحری که هستم، حالم خوب است. ده روز بعد از جراحی‌ای که روی حنجره‌ام صورت گرفت و یک روز قبل از تاسوعا و عاشورای سال گذشته اجرای یک برنامه را به عهده گرفتم و بعد از آن هم اجرای برنامه خانواده را به سیاق قبل به عهده دارم».

با شجاعی‌مهر هم‌صحبت شدیم تا برایمان از تاثیر حمایت خانواده در روزهای سخت زندگی بگوید.

 

خانواده‌تان در زمان بیماری، دوره نقاهت و بعد از آن چگونه از شما حمایت کردند؟

 

راستش را بخواهید، ‌بیماری برای من برکت بود. اولین شبی که از بیمارستان به خانه برگشتم، اذان صبح را که شنیدم از خداوند برای بیماری‌ای که به من داد، تشکر کردم. چون بعد از بیماری بود که متوجه شدم مردم چقدر مرا دوست دارند و بعد از این بیماری بود که فهمیدم خانواده‌ام علاوه بر این‌که مرا دوست دارند، عاشقم هستند، عشق همسر و فرزندانم باعث شد بیماری را با موفقیت سپری کنم و دوباره سلامتی خود را به‌دست آورم. هر انسانی در هر قشر و طبقه‌ای از نظر اجتماعی، تحصیلات و... که باشد فقط با عشق و محبت می‌تواند به حیات خود ادامه دهد.

 

برخی افراد خانواده ندارند و بنا به هر شرایطی در انزوا قرار گرفته‌اند؛ برای این گروه از مردم چه باید کرد تا آنها هم محبت دریافت کرده و بتوانند زخم‌های خود را التیام دهند؟

 

به نظرم باید به آدم‌هایی که پیرامونمان هستند با دقت بیشتری نگاه کنیم و اگر کسی به کمک نیاز دارد و تنهاست تا جایی که در توانمان است از او دلجویی کرده و شرایطی را فراهم کنیم که او کمتر احساس تنهایی کند چون آدمیزاد با همه توانایی‌‌هایی که دارد زمانی‌که تنها می‌ماند خیلی ضعیف و آسیب‌پذیر می‌شود،آدم‌ها وقتی بیمارمی‌شوند، تحمل و توانشان کم می‌شود و بیشتر از هر زمانی به توجه و کمک نیازمندند.

 

کهنسالانی که به خانه‌ سالمندان سپرده می‌شوند، تنهایی دردآوری را باید تجربه کنند، چگونه می‌توان از درد آنها کاست؟

 

درباره سالمندان زیاد مطالعه کرده‌ام به همین دلیل بصراحت می‌گویم کهنسالان را نباید به خانه سالمندان سپرد.چون آنها زمانی که در این‌جور مکان‌ها زندگی می‌کنند به طور مدام این سوال را از خود می پرسند که از من مهم‌تر چه کسی در زندگی فرزندم وجود دارد که آنها وقت رسیدگی به من را ندارند؟ آنها مدام با خود می‌گویند، همه عمرم را به پای فرزند خود گذاشتم اما او اکنون حتی وقت نمی‌گذارد به من سر بزند و مراقبم باشد. معتقدم نباید برای پدر و مادر کهنسال کم گذاشت.

 

باید برای عمری که به پای بزرگ کردن و تربیت ما گذاشته‌اند، جوابی پر از عاطفه و محبت داد. اگر بنابه ضرورت‌هایی مجبور شدیم کهنسالان را به خانه سالمندان بسپریم با تمام قدرت از آنها حمایت عاطفی کنیم و نگذاریم احساس تنهایی و دلشکستگی کنند. با قاطعیت می‌گویم که هیچ کس مثل خانواده نمی‌تواند به فرد آرامش دهد و امنیت عاطفی او را تامین کند.

 

روان‌شناسان این موضوع را نیز نقد می‌کنند که پدر و مادر نباید همه عمر خود را در اختیار فرزندان بگذارند، سهم خود را نادیده بگیرند و آن را به فرزندان بدهند. با این نظر موافق هستید؟

 

با این نکته که والدین سهم زندگی خود را به بچه‌ها بدهند و خواسته‌های خود را نادیده بگیرند، موافق نیستم اما معتقدم والدین باید در کنار فرزند از زندگی لذت برده و همه چیز را مشارکتی پیش ببرند. محبت کردن و محبت دیدن بهترین و موثرترین لذت زندگی است.

 

این نکته هم نباید نادیده گرفته شود که هر چه بیشتر به فرزندان محبت کرده و به آنها عشق داده شود در آینده انسان‌‌هایی سالم‌تر خواهند بود و زندگی بهتری خواهند داشت. رابطه عاشقانه بین والدین و فرزندان باعث می‌شود مراودات بین اعضای خانواده قوی‌تر شده و همه به یکدیگر و خواسته‌های هم احترام بگذارند.

 

چند روزی است ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که پسربچه‌ای را نشان می‌دهد که زباله‌ جمع می کند و آنقدر محروم بوده و آسیب دیده که حتی نمی‌داند‌ «آرزو» چیست! ‌به نظرتان چگونه از این بچه‌ها می‌توان حمایت کرد؟

 

ویدئوی تکان‌دهنده‌ای بود! باید هر کسی در حد و توان خود از این بچه حمایت کند. به نظرم در اولین گام باید او به مدرسه برود و سواد یاد بگیرد تا بتواند آینده‌ای بهتر داشته باشد. برای یاری کردن این بچه‌ها که تعدادشان هم کم نیست باید به کمک دولت و مردم مجتمع‌های حمایتی دایر شود و این کودکان از سطح خیابان به این خانه‌های امن آورده شوند و امکانات زندگی و رشد در اختیارشان قرار گیرد.

 

 

jamejamonline.ir
  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش