پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۳۵ - ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۰۶۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

المیرا شریفی مقدم: نمی‌توانم هم گوینده باشم، هم مجری!

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«در این چند سال خیلی از تهیه‌کننده‌ها سراغ من آمدند، پیشنهاد اجرا در شبکه‌ها را داشتم ولی به دلیل ضوابطی که شبکه پیش‌پای گویندگان خبر گذاشته ما نمی‌توانیم مجری برنامه دیگری باشیم.»

خبرگزاری صبا/ المیرا شریفی مقدم که از کودکی به گویندگی خبر علاقه زیادی داشته، حالا حاضر نیست جایگاه خودش را با اجرا در برنامه‌های اجتماعی یا حتی خانوادگی شبکه‌های مختلف عوض کند و می‌گوید تا زنده است در حوزه خبر فعالیت می‌کند. المیرا شریفی مقدم و همسرش از مجریان خبری شاخص تلویزیون هستند و بر‌خلاف تصور خیلی‌ها زندگی آرام و بی دغدغه‌ای دارند. تا‌حدی که شریفی مقدم می‌گوید با هیچ‌کس جز داوود عابدی نمی‌تواند زندگی کند.

به سال‌ها قبل برگردیم، به خاطر این‌که صدای خوبی داشتید وارد کار گویندگی خبر شدید؟

از کودکی به کار گویندگی خبر بسیار علاقه داشتم. یادم هست وقتی می‌خواستم بازی کنم چند کاغذ رو‌به‌رویم می‌گذاشتم و لحن آقای حیاتی را تقلید می‌کردم اما در‌عین‌حال فکر می‌کردم صدا و چهره خوبی برای این کار ندارم.

بعدها وقتی متوجه شدم شبکه‌ای به نام خبر، تازه تاسیس شده تصمیم گرفتم شانس خودم را امتحان کنم. برای دادن آزمون ثبت‌نام کردم، دو، سه دفعه امتحان دادم و سرانجام قبول شدم.

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بعدها در کلاس خاصی هم برای گویندگی خبر شرکت کردید؟

بله؛ این کلاس‌ها زیر نظر شبکه خبر بود. آن‌زمان وقتی صلاحیت اولیه یک نفر برای گویندگی خبر تایید می‌شد او را وارد تحریریه می‌کردند. این دوره‌ها شش ماه طول می‌کشید. در این مدت کنار دست خبرنگاران و افراد خبره در حوزه خبر می‌نشستم تا با مراحل مختلف خبررسانی آشنا شوم. البته کلاس‌های تئوری جداگانه‌ای هم بود که من و هم دوره‌ای‌هایم لازم بود در آن‌ها شرکت کنیم.

یک گوینده خبر به جز داشتن صدا و تصویر خوب چه ویژگی‌های دیگری باید داشته باشد؟

لحن ادای یک خبر مهم‌ترین مسئله‌ای است که یک گوینده باید آن را یاد بگیرد. اگر کسی صدا و تصویر منحصر‌به‌فردی هم نداشته باشد، با رعایت این موضوع می‌تواند گوینده خبر خوبی باشد. نوع خواندن یک خبر است که بیننده را جذب می‌کند. از طرفی گوینده خودش باید خبر را بفهمد و بعد آن را برای مردم بخواند. در‌غیر‌این‌صورت نمی‌تواند اخبار را به درستی انتقال دهد.

با این شرایط چرا تعداد گویندگانی که آموزش می‌بینند چشمگیر نیست؟

اتفاقا گویندگان زیادی در یک سال اخیر وارد شبکه خبر شده‌اند. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید هر ماه یک فرد جدید در این عرصه دیده می‌شود.

و البته ورود به این عرصه چندان هم آسان نیست!

گویندگی خبر ویژگی‌ها و سیاست‌های خاص خودش را دارد، چرا‌که جایگاه خاصی هم به افراد می‌بخشد و معمولا افرادی که وارد این عرصه می‌شوند در تلویزیون ماندگار‌ترند. برای همین طبیعی است که متقاضیان با آزمون‌های سختی رو‌به‌رو شوند و در نهایت بهترین‌ها دست چین ‌شوند. این روزها اگر سازمان، استعداد شگفت‌انگیزی در این عرصه کشف کند وارد می‌کند.

در‌این‌صورت باید رقابت ویژه‌ای بین گویندگان خبر فعلی وجود داشته باشد.

افرادی که وارد این عرصه می‌شوند راهشان مشخص است و برای همین با هم رقابت زیادی ندارند. هر کسی سعی می‌کند خودش را بیشتر ثابت کند اما هیچ‌کس نمی‌تواند جای فرد دیگری را بگیرد. همه آدم‌ها در این حوزه جایگاه خاص خودشان را دارند. اغلب مدیران و افرادی که صلاحیت گویندگان را تایید می‌کنند تصمیم می‌گیرند کدام گوینده چه زمانی مشغول به کار شود.

مهم‌ترین موضوعی که باعث عدم موفقیت در این حوزه می‌شود، چیست؟

تقلید در کار گویندگی خبر، یک آفت جدی محسوب می‌شود. اگر کسی بخواهد لحن فرد دیگری را در این حوزه تقلید کند ناموفق خواهد بود. اساسا مقلدها زود کنار گذاشته می‌شوند. حالا می‌خواهد کپی‌برداری از کار یک گوینده خارجی باشد یا ایرانی.

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

به گویندگان خارجی اشاره کردید، چرا همیشه بخش‌های خبری شبکه‌های خارجی برای مردم ما جذابیت بیشتری دارد؟ این موضوع مربوط به گویندگان می‌شود یا جلوه‌های بصری وگرافیک که ضرباهنگ تندی برای خبررسانی ایجاد می‌کند؟ یا سانسور و خط قرمزهایی که ما در ارائه خبر داریم مخاطب را خیلی علاقه‌مند به بخش‌های خبری داخلی نمی‌کند؟

در مورد خط قرمزهایی که شما می‌گویید اظهار نظری ندارم اما تا جایی که مطلع هستم شبکه‌های خارجی از جلوه‌های بصری خوبی استفاده می‌کنند و از امکانات زیادی برخوردارند. به عبارتی می‌توانم بگویم این شبکه‌ها سرمایه‌گذاری‌های کلانی روی خبر انجام می‌دهند و تمام این‌ها کمک می‌کند تا بیشتر دیده شوند.

مردم از ابتدای تاسیس شبکه خبر تاکنون شما را در قاب همین شبکه دیده‌اند. از طرف برنامه‌های دیگر پیشنهاد کار نداشتید؟

در این چند سال خیلی از تهیه‌کننده‌ها سراغ من آمدند، پیشنهاد اجرا در شبکه‌ها و برنامه‌های مختلفی را داشتم ولی به دلیل ضوابطی که شبکه پیش‌پای گویندگان خبر گذاشته ما نمی‌توانیم مجری برنامه دیگری باشیم. البته این از نظر حرفه‌ای هم درست نیست.

هیچ‌وقت دوست نداشتید برنامه‌هایی با رویکرد‌های مختلف اجتماعی یا خانوادگی اجرا کنید؟

دوست داشتم اما علاقه من به خبر و گویندگی اجازه نداد وارد برنامه دیگری شوم. علاقه من به خبر آن‌قدر زیاد است که اصلا به نبودن در شبکه‌ها و برنامه‌های غیر خبری فکر نمی‌کنم. من در بخش گویندگی خبر جا افتاده‌ام و دوست ندارم همزمان مجری یک برنامه خانوادگی هم باشم، ممکن است ذهنیت بیننده در این جور مواقع به هم بریزد.

تا‌به‌حال گرایش‌های حسی یا جناحی خودتان را در خبری که می‌خوانید دخالت داده‌اید؟ یا بهتر بگویم تاکنون خبری را خوانده‌اید که دوست نداشته باشید؟

گاهی اتفاق افتاده که اخباری مرا تحت‌تاثیر قرار دهد؛ مثل خبر حادثه منا. اما هرگز گرایش‌های شخصی یا علاقه‌هایم را در کارم دخالت ندادم. زمانی که رو‌به‌روی دوربین می‌نشینم تمام مسائل شخصی و احساساتم را کنار می‌گذارم. رسالت ما خواندن خبر و اطلاع‌رسانی است.

شما هنوز هم از خبر حادثه منا به عنوان یک خبر ویژه یاد می‌کنید. بعد از خواندن آن، واکنشی احساسی نشان دادید که مردم کمتر از یک گوینده خبر دیده بودند. بعد از استقبال مردم از آن‌گونه ارائه خبر، تصمیم نگرفتید کمی احساسات را هم وارد کارتان کنید؟

اتفاقا از آن‌موقع به بعد سعی کردم دیگر تحت تاثیر خبری قرار نگیرم و خودم را کنترل می‌کنم. واکنش من نسبت به حادثه منا کاملا درونی و ناخودآگاه بود. اگر بخواهم احساساتم را وارد کارم کنم مردم بعد از مدتی فکر می‌کنند تظاهر می‌کنم. خبر حادثه منا با همه خبرها فرق داشت و روزهای سختی به مردم ایران گذشته بود.

اگر کسی جای من بود و تحت تاثیر قرار نمی‌گرفت باید به احساساتش شک می‌کردیم.اما در کل دخالت احساسات در کار گویندگی خبر، خوب نیست.

از موضوع خبر بگذریم. کمی از زندگیتان با آقای عابدی بگویید. فضای احساسات به دور از خبر چطور باعث شد شما مرد زندگیتان را پیدا کنید؟

در بدو ورود به شبکه خبر با آقای عابدی آشنا شدم و بعد از مدتی هم، پای خانواده‌ها وسط آمد. می‌توانم بگویم عاشق شدم. تازه ۱۹ سالم تمام شده بود که ما یکدیگر را ملاقات کردیم. معمولا در ادارات این اتفاق می‌افتد که جوانان یکدیگر را می‌بینند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

المیرا شریفی مقدم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

خانواده مخالف ازدواج شما با یک همکار نبودند؟

مادرم اوایل کمی مخالفت می‌کرد چرا‌ که آقای عابدی را نمی‌شناخت اما کمی که آشنا شد به این وصلت رضایت داد.

فعالیت هر دوی شما در این حوزه لطمه‌ای به زندگیتان نمی‌زند؟

در پاسخ به این سوال شما باید بگویم، هیچ‌کس جز آقای عابدی نمی‌تواند با من زندگی کند. خوب می‌دانید که کار ما ساعت مشخصی ندارد و این شرایط را فقط یک همکار می‌تواند درک کند. او گاهی جای خالی مرا برای بچه‌ها پر می‌کند.

 با این همه با این‌که خیلی فرصت در خانه ماندن ندارم، تا جایی که فرصت کنم برای خانه وقت می‌گذارم. همسرم گاهی اوقات از این موضوع خسته می‌شود اما باز هم شرایط کاری مرا خوب می‌فهمد.

وقتی در ساعت کاریتان تداخل ایجاد می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟

مادرم از بچه‌ها نگهداری می‌کند. اما سعی می‌کنم این تداخل کمتر در زندگیمان ایجاد شود. در آخر باید بگویم از زندگی و کارم رضایت کامل دارم.

اگر موقعیت ورود به عرصه گویندگی خبر برای شما ایجاد نمی‌شد چه شغلی را انتخاب می‌کردید؟

دوست داشتم پزشک شوم. برای این‌که در این رشته قبول شوم، یک سال هم پشت کنکور ماندم. اما در همان سال وارد شبکه خبر شدم و مسیر زندگی‌ام به کلی تغییر کرد. بعدها لیسانس میکروبیولوژی گرفتم اما کار اصلی‌ام شد گویندگی خبر.

شما به علاقه‌مندان حوزه خبر پیشنهاد می‌کنید که وارد این عرصه بشوند یا نشوند؟

گویندگی خبر افراد را محدود می‌کند، به گونه‌ای که باید همیشه در دسترس باشند. علاوه‌بر‌این آدم‌ها در این عرصه باید از زندگی شخصیشان مراقبت کنند تا از حالت عادی خارج نشود. به افرادی که تنها می‌خواهند این شغل را امتحان کنند توصیه می‌کنم وارد این عرصه نشوند.

اما اگر زمان برگردد، با تمام این مشکلات و محدودیت‌ها باز هم این حرفه را انتخاب می‌کنم چرا‌که بیش از اندازه دوستش دارم.

  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش