خبر گزاری صبا/الیزابت ماس با مجموعه تلویزیونی «مردان دیوانه» به شهرت رسید؛ منشی سادهای که با پیش رفتن داستان سریال مبدل به الگویی برای زنان در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی شد. این درحالی بود که ماس از کودکی در مقابل دوربینها و روی سن تئاتر ظاهر میشد و کارنامه قابلملاحظهای برای خود رقم زده بود.
ستاره اقبال او در «مردان دیوانه» شروع به درخشیدن کرد و پس از آن آثار درخشانتری از راه رسید، سریالهایی چون «بالای دریاچه» که برای او جایزه گلدنگلوب به ارمغان آورد و «کنیزنامه» که فاتح قدرتمند مراسم جوایز امی امسال بود. ویژگی که الیزابت ماس را با دیگر هم نسلهایش متمایز میکند بیشک بازی در نقشهای چالشبرانگیز و زنانه است، تاکز در گفتوگویی که مقابل خود دارید دلایل این انتخابها و تفکرات این روزهای ماس را جویا شده است.
آيا دروغگوى خوبى هستيد؟
درواقع من اصلا دروغگوى خوبى نيستم. فكر مىكنم كه تقريبا بيشتر بازيگرها همين حرف را مىزنند. نمىدانم اينكه من دروغگوى خوبى نيستم به بازيگر بودنم مرتبط است يا اينكه من ذاتا اينطورم. در زندگيام زمانهايى كه مجبور مىشوم دروغ بگويم تبديل به يك آدم سفيه و احمق مىشوم كه البته در اين حالت هم چندان خوب ظاهر نمیشوم. بههمين دليل من خودم را تا حدى آدم صادق و راستگويى مىبينم.
با اين حال شغل شما مستلزم اين است كه هرروز دروغ بگوييد.
احساس مىكنم كه بازيگرى بخشى از بازى غول پيكر تظاهر است. شما چيزهاى زيادى داريد كه به شما در اين زمينه كمك مىكند. منظورم اين است كه لباس و آرايش و كارگردان و نويسندهاى داريد كه در شكلگيرى اين دروغ به شما كمك مىكند. درحالى كه هيچيك از اينها در زندگى واقعى شما وجود ندارد. جالب است كه من همين صحبتها را چند روز پيش با يكى از دوستانم میگفتم كه ما هرچقدر در اين كار باتجربهتر مىشويم به همان اندازه صادقتر هم مىشويم. شما به خودتان بيشتر و بيشتر علاقهمند مىشويد و از اينكه، چه کسی هستيد كمتر احساس ناراحتى و نارضايتى مىكنيد. قطعا چنین نتیجهگیریای به خاطر اين است كه آدم وقتى خودش باشد و همچنين توان صادق بودن با خود را داشته باشد، احساس راحتى بيشترى مىكند.
این درست است که نسبت به شغلی که داریم این کار سختی محسوب میشود! ولی با مرور زمان شما بيشتر و بيشتر تمايل دارید كه صادق و راستگو باشيد. زیرا بعد از مدتى متوجه مىشويد كه اين كار درستتر است؛ در واقع اگر صادق باشيد برای حرفه بازیگری شما نیز بهتر است. بهصورت کلی و بدون درنظر گرفتن حرفه اشخاص، انسان فكر مىكند كه حقيقت ممكن است احساسات كسى را جريحهدار كند، يا اينكه اگر در مورد احساس درونیاش نسبت به مسائل مختلف رک و پوستکنده صحبت کند، ممكن است كه تاثيرات منفى داشته باشد يا حتى كسى از شما ناراحت شود. اما وقتى سنوسالی پیدا میکنید، پيش خودتان مىگوييد كه اصلا مهم نيست؛ منظورم اين است كه در هر صورت هميشه در آخر كسانى هستند كه از شما ناراحت شوند. براى همين آدم بايد در وهله اول با خودش صادق باشد. مىتوانيد سعى كنيد تا به مرور زمان كمتر خودتان را تغيير دهيد.
گاهی وقتها براى تغيير كردن خيلى دير است...
البته اين تا حدى مربوط به بالا رفتن سن شخص است! ولى من فكر مىكنم از وقتى كه مسنتر میشوید، اعتماد به نفستان نیز بيشتر میشود. شما دیگر به نقطهای رسیدهاید که متوجه هستيد نقاط ضعف و قوتتان چيست و به نقاط قوت خود ارزش بيشترى مىدهيد. من منتظر ٥٠ سالگيام هستم و اميدوارم كه مثل افرادى كه در نظر دارم، اعتماد بهنفس بالا تری بهدست آورم.
مطمئنا این روزها زنان جوان زيادى طرفدار شما هستند. از زمانى كه نقش پگى، منشىای كه تبديل به یک مقلد قدرتمند در مجموعه تلویزیونی «مردان دیوانه» شد را بازى كرديد بهنوعى تبديل به يك قهرمان غيررسمي براى فمينيسمها شدهاید.
زمانی که در این نقش بازی کردم اصلا به این موضوع فکر نمیکردم که بخواهم روزی چهرهای برای جنبشهای حقطلبی زنان باشم، زیرا این موضوع مثل این است که شما در فیلمی بازی کنید و در تمام مدت به فکر چگونه بودن چهره خود روی پوستر فیلم باشید. نکته اصلى شخصيت داستان، بازگو كردن داستان فمينيسم در محل كار در شصت سال پیش بود. وقتى من در آن مجموعه تلویزیونی شروع به كار كردم، اطلاعات بسیار کمی از جنبشهای فمینیسمی داشتم! من دختری ٢٣ ساله بهروزی بودم که در اوايل سال ٢٠٠٠، آن هم در شهری مانند لسآنجلس تربيت شدم و در نيويورك زندگى كردم. میدانيد این ویژگیها به من هيچ دليلى براى اينكه به فمينيسم فكر كنم نمیداد. درحالىكه الان در حال مطالعه كردن در موردش هستم.
وقتی به مجموعهای چون «کنیزنامه» رسیدید وضعیت دیگر خیلی فرق میکرد، چه چيزى باعث شد كه بخواهيد پیرامون جنبشهای حقطلبی زنان مطالعه كنيد؟
درواقع باید اعتراف کنم که اين جزو آن دسته از سوالاتى است كه همه دوست دارند از من بپرسند، پس در اين موارد بايد يك سرى پاسخهاى هوشمندانه در چنته داشته باشم. پس صادقانه میگویم پاسخی که به شما میدهم تفاوت چندانی به پاسخهایی که به دیگران دادهام ندارد. در حقيقت من براى نمايشی در برادوی كه «وقایعنگاری هایدی» نامیده میشد و من در آن ایفای نقش میکردم، پیرامون فمينيسم مطالعه كردم. مى شود گفت كه اين نوعى تحصيل تصادفى و اتفاقى است.
منظورتان از تصادفى بودن چيست؟
شخصیت من شباهت زیادی به پگی در مجموعه تلویزیونی «مردان دیوانه» دارد، از این لحاظ که من تا پیش از آن نه معترض بودم و نه به نشستهاى سياسى و نه به جلسههاى فمينيستی مىرفتم و حتى عضو هيچيك از اين گروهها نبودم. من بدون داشتن این فعالیتها نیز به برابرى جنسيتى اعتقاد داشتم و دارم؛ درست مثل بسيارى از زنان و مردانى كه به آن اعتقاد دارند. اگر دیگران مىخواهند به پگى بهعنوان يك شخصيت فمينيسم و بهگونهای یک الگو در این راه نگاه کنند، پس خوشحالم كه فردى هستم كه اين شخصيت را بازى كردم. فكر مىكنم اين فوقالعاده است كه باعث شدم نسل جديدى به فمينيسم بیندیشند. از نظر من اين فرصت فوقالعادهای است.
مطمئنا اکنون وضعیت فرق میکند، سریالها و فیلمهایی که در آن کار کردهاید مستقیما از همین نگاه طبعیت کرده است. برای مثال پروژههایی مانند «آسمان خراش» «حقیقت» و حتی مجموعه «کنیزنامه» و «بالای دریاچه». فیلم «آسمان خراش» که براساس رمان جِی.جی بالارد كه نقدى است از كلاس و زندگى مدرن شهرى ساخته شده است و لزومات اخلاقى يك روزنامهنگار را یادآوری میکند.
کاملا درست است، میان فيلم «آسمان خراش» و سيستم كلاس اجتماعى انگلستان همبستگى وجود دارد. از سویی دیگر ممكن است كه نتيجهگيرىهايى هم در مورد سياست آمريكا از طریق فیلم «حقیقت» بیان شده باشد. فكر مىكنم نکته مشترکی که میان «کنیزنامه» یا فیلمی چون «حقیقت» وجود دارد این است که سوالهايى زيادى را ایجاد میکند و به شما اجازه مىدهد كه با نتيجهگيرى شخصي خودتان، جواب را پيدا كنيد.
پس شما اعتقاد دارید که فيلمها بايد بهنوعى پيام اخلاقى داشته باشند؟
شما مىتوانید بهدنبال مفاهيم عميق باشيد. براى من داستانهاى مهم، داستانهاى سرگرمكننده است. گاهى اوقات حقيقت بيگانهتر از داستان و افسانه است و گاهى اوقات هم داستانها حقيقت را برای زندگى روزمره ما به ارمغان مىآورند. ارتباط اينگونه داستانها با جامعه و نسبت به جايى كه ما اکنون هستيم كاملا آشكار است و اگر شما برحسب اتفاق برخى از اين درسهاى اخلاقى را متوجه شديد، که بسیار عالى است. اما هدف ما فقط سرگرمكردن مخاطبان است.
زمانی اکثر سریالهای محبوب و برجستهای که بازی کردهاید مربوط به قرنهای گذشته میشود، آيا ما بايد نگران اتفاق افتادن چین مشکلاتی در این روزگار هم باشیم؟
البته كه باید باشیم، من فكر مىكنم كه هنوز هم براى خانمهايى كه در دهه۶۰ و ۷۰ زندگی خود هستند در برخى موارد مشكلاتى وجود دارد و اين بسيار ناراحتکننده است. اين بد است كه امروز همچنان اين مسائل جزو مشكلات ما محسوب میشوند. البته نکته مثبتی كه وجود دارد اين است كه هنر همچنان به پيگيرى اين موضوع و بازكردن راه گفتوگو پیرامون اين موضوع میپردازد. به نظرم خيلى خوب مىشود كه اگر بتوانيم فيلمهاى مختلفى براى آدمهاى مختلف بسازيم. اين نكتهاى است كه در مورد هنر بسيار عالى است. اين فیلمها هستند كه شما را قادر به مطرح کردن اين نوع مكالمات در جامعه مىكنند. اميدوارم مردم اين را درك كنند.
- 19
- 2