پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۰۴ - ۰۵ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۱۱۴۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با بهنوش طباطبایی درباره تئاتر آینه های روبرو

بهنوش طباطبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
آینه های روبرو یکی از مهم ترین نقش آفرینی های بهنوش طباطبایی است که اجرای آن پس از دو ماه، هفته پیش تمام شد.

آینه های روبرو یکی از مهم ترین نقش آفرینی های بهنوش طباطبایی است که اجرای آن پس از دو ماه، هفته پیش تمام شد. با این بازیگر درباره مسیری که طی شد تا نزهت فیلمنامه بهرام بیضایی به او برسد، فرایند خلق شخصیت و سختی های فرمت فیلم- نمایش گفت و گو کرده ایم. «زیر سقف دودی»، «سیانور» و علت گزیده کاری طباطبایی بخش دیگر مصاحبه است.

 

وقتی قرار گفت و گوی مان با بهنوش طباطبایی فیکس شد، تصمیم داشتیم درباره موضوعات مختلف با او حرف بزنیم. با این حال گپ و گفت درباره فیلم- نمایش آینه های رو به رو» آنقدر مفصل شد که مباحث دیگر را به فرصتی دیگر واگذار کردیم. از خانم طباطبایی پیش از این، بازی های درخشانی روی صحنه دیده بودیم اما فیلم- نمایش «آینه های رو به رو» جایگاهی ویژه دارد. او راوی چند وجه متناقض از شخصیت نزهت است؛ زنی که زندگی باشکوهی داشته و به خاطر مسائل سیاسی پیش آمده برای خانواده اش از اوج به حضیض می رسد.

 

کار طباطبایی برای نمایش اوج و فرود کاراکتر وقتی سخت تر می شود که باید درونیات نزهت را در قالب نمایش- فیلم منتقل کند. در بخش فیلم، جوانی نزهت را می بینیم که دختری است معصوم و در بخش نمایش شاهد روزگار تلخی هستیم که بر او گذشته. اندازه نگه داشتن حس و تمهیدی که بازیگر برای به بار نشاندن کامل و دقیق شخصیت به کار بسته، از مهم ترین نکاتی است که تلاش طباطبایی را واجد تحسین می کند. مسیری که برای خلق شخصیت نزهت طی شد محور اصلی گفت و گو است و در ادامه نقبی به «زیر سقف دودی» و «سیانور» زده ایم.

 

 

اولی امسال اکران شد و دومی سال پیش و هر دو جزو نقش های ویژه طباطبایی هستند. احتمالا می دانید فیلمنامه «آینه های روبرو» سال ۱۳۵۹ توسط بهرام بیضایی نوشته شد اما هیچگاه امکان ساخته شدن این فیلم فراهم نشد. این فیلمنامه دو بار توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده و بعد از ۳۷ سال محمد رحمانیان آن را با فرمت فیلم- نمایش «آینه های رو به رو» در تالار وحدت به روی صحنه برد.

 

بهنوش طباطبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

 

چالش با نزهت و تسلیمی

در این چند سال اخیر شما با نقش هایی به روی صحنه های تئاتر رفته اید که نمی شود برایشان تا قبل از آن مشابهی را مثال زد. تئاتر «فصل شکار بادبادک ها» یکی از همان کارها است. کاری خاص و جسورانه برای یک بازیگر، مونولگی در حدود ۸۰ دقیقه تک نفره در سالن اصلی تئاتر شهر با آن شیوه سخت اجرایی و همین طور نمایش «سیندرلا». این حرکت و مسیر رو به جلو با سرعت برای شما در تئاتر اتفاق افتاد تا به امروز که محمد رحمانیان شاه نقشی از بهرام بیضایی را به شما می سپارد. اولین مواجه تان با فیلمنامه «آینه های رو به رو» چگونه بود؟

 

مروری بر کارهایی از من داشتید که با جلال تهرانی انجام داده ام. اما پاسخ شما و این مرور را به دو بخش تقسیم می کنم. یک پیش از همکاری با آقای رحمانیان و دوم پس از آن. پیش از همکاری با ایشان تصمیم گرفتم نقش هایی را بازی کنم که نیاز به تمرکز، وقت و جسارت زیاد داشت که در همکاری با جلال تهرانی در نمایش «سیندرلا» و به خصوص «فصل شکار بادبادک ها» این امر میسر شد.

 

بعد از آن شروع همکاری ام با محمد رحمانیان بود. این همکاری از آن جهت برایم خوشایند بود که نویسنده و کارگردانی که بی شک از ستون های اصلی تئاتر امروز ایران است، نقش هایی را به من می سپرد که برای خود من می نوشت. مثل نمایش «سینماهای من» و «آدامس خوانی» که برایم بسیار نقش های جذاب و عزیزی هستند. اما در «آینه های رو به رو» که اولین نقشی است که به کارگردانی ایشان از نویسنده ای دیگر به من پیشنهاد می شود، بسیار هیجان زده شدم و بلافاصله با اشتیاق در ذهنم «نزهت» را مرور کردم و همان لحظه ترس تمام وجودم را فراگرفت. بازی در نقشی که آرزوی هر بازیگری می تواند باشد. من به خوبی می دانستم که بهرام بیضایی تا چه حد دلبسته «آینه های رو به رو» است و محمد رحمانیان تا چقدر متعهد به بهرام بیضایی است.

 

قرار بود بهرام بیضایی نقش «نزهت حق نظر» را به سوسن تسلیمی بسپارد و حالا شما جایگزین او برای این نقش شدید، چه احساسی دارید؟

با توجه به جزییات فراوان نقش نزهت که حتی تا همین روزهای پایانی اجرا جزییات تازه ای از آن برایم کشف می شود، طبیعی است که هر بازیگری بازی در این نقش را برای خود یک شانس بزرگ و چالش جذاب بداند. با توجه به اینکه همه می دانیم این نقش برای سوسن تسلیمی و بازیگر کاملی چون او نوشته شده؛ کار از این جهت برایم سخت تر می شد که خود را در معرض مقایسه با ایشان قرار می دادم و اینکه به نظرم هر بازیگری براساس تفاوت های فردی اش برای رسیدن به نقش و بر مبنای درونیات تجربه ها شخصیت و شرایط زمان خود به نقش جان می دهد و البته که باید به یاد داشته باشیم شیوه کارگردانان در هدایت بازیگرانشان متفاوت است.

 

در مقدمه فیلمنامه «آینه های رو به رو» بهرام بیضایی حق انتشار، اقتباس و برگردان به فیلم و نمایش صحنه ای و رادیویی و... را تا همیشه منحصر به خود می داند. چطور و بعد از این همه سال برای اولین بار محمد رحمانیان توانست آن را به روی صحنه ببرد؟

بعد از اینکه آقای رحمانیان تصمیم گرفتند این فیلمنامه را به روی صحنه ببرند و این موضوع را با آقای بیضایی مطرح کردند، مدتی منتظر ماندیم تا جوابی از ایشان رسید. استاد بیضایی در جواب گفته بودند «خیلی سخت بود برایم فیلمنامه ای را که آن طور از جان برآمده بود، به کس دیگری واگذار کنم. اما به شما نه نمی گویم.»

 

بهنوش طباطبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

مصاف تان با شخصیت نزهت حق نظر و نگرش تان به این کاراکتر چگونه بود؟

مرور بیست و دو سال زندگی زنی که پر از فراز و نشیب است و سقوط خودخواسته ای که نماد سقوط بسیاری از ارزش های فرهنگی و اجتماعی است، در قالب نقش نزهت برای هر بازیگری یک نبرد واقعی است. آن هم زمانی که همزمان و در آن واحد، هم روی پرده سینما و هم روی صحنه با عظمتی مثل تالار وحدت باید احساسات تماشاگر را با خود همراه کنید اما آنچه پشت گرمی من در این نبرد بود، به جز حضور و هدایت آقای محمد رحمانیان، پرداخت کامل به جزییات شخصیت نزهت حق نظر در متن بی مانند بهرام بیضایی بود.

 

مسئله ای به نام فیلم- نمایش

مواجه تان به عنوان بازیگر اصلی این فیلمنامه با فرمت اجرایی که محمد رحمانیان برای این اثر انتخاب کرده، یعنی قالب «فیلم- نمایش چطور بود؟ نقشی که از دوران نوجوانی تا میانسالی بازی می کنید و در مدیوم سینما و تئاتر است و به طور همزمان تماشاگران را حدود دو ساعت همراه می کنید. این ظرافت اجرایی در نقش چه چالی برای تان داشت؟

 

فیلمنامه ای که قرار باشد به روی صحنه نمایش برود باید به نمایشنامه تغییر پیدا کند. مهمترین دلیل انتخاب این فرم از اجرا از سوی محمد رحمانیان تعهد به متن آقای بیضایی بود که البته سختی کار بازیگران اصلی را دوچندان می کرد. چرا که باید به لحاظ حسی راکورد و مدیوم متفاوت همسنگ هم حفظ شوند.

 

برداشت اولیه این است که بخش تصویر به رغم ظرافت ها برای ترسیم و باورپذیری تغییر ماهیت کاراکتر، برای بازیگر آسان تر است و کار سخت جایی است که بازیگر باید روی صحنه شخصیت را طوری بازی کند که تداوم حس، ساری و جاری باشد.

 

اگر قرار باشد به لحاظ حسی نه تکنیکی، تفکیکی بین صحنه و پرده نمایش قائل شدم کارم را درست انجام نداده ام. من همان جزییات ظریف بازی جلوی دوربین را باید متناسب با تالار وحدت و تماشاگر روی صحنه ادامه می دهند که ارتباط تماشاگر با پرده یا صحنه حتی لحظه ای گسسته نشود و دشواری کار دقیقا اینجا بود.

 

نزهت را روی صحنه با گریم اغراق شده می بینیم، در حالی که در بخش فیلم از این اغراق خبری نیست. حتی در مرحله زوال نهایی، این گریم و ماهیت اجرای صحنه ای در اغراق آمیز شدن حس بازیگر روی صحنه چقدر تاثیرگذار بود؟

این هم مانند همان جنس بازی متفاوت جلوی لنز دوربین و روی صحنه است، چرا که جزییاتش را که لنز دوربین با فاصله کم از شما می بیند حالا باید تماشاگر تئاتر با فاصله زیاد ببیند و این هنر و دقت طراح گریم خانم سودابه خسروی و مجری کاربلد ایشان خانم لیدا ایرانی بود که از نقاط قوت کار به شمار می رود.

 

در بخش نمایش، نزهتی را می بینیم که تمام زندگی اش را از دست داده، هویت، خانواده حتی اسمش را به خاطر ندارد. درمانده است و آسیب دیده. از طرفی در اوج شکستن است و از طرفی دیگر هنوز قدرتی برای ادامه و تغییر در او می بینیم. حفظ این مرز باریک آن هم برای مدت طولانی حدود دو ماه هر شب روی صحنه سخت نبود؟

این بخش او همان نبرد است که به آن اشاره کردم. سختی و دشواری شیرینی است؛ تا همیشه می توانم با این طعم شیرین کیف کنم.

 

بهنوش طباطبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

امضای رحمانیان پای متن بیضایی

در پایان نمایش نزهتی را در صحنه می بینیم که به مرور و در طول نمایش ذره ذره به آن رسیده. تغییر لحن می دهد و طوری رفتار می  کند که مخاطب شعف و امیدواری را درون خود حس می کند. این لحظه خاص و ناب چطور ساخته شد؟

 

وظیفه من به عنوان بازیگر درک صحیح و بهتر درآوردن موقعیت خلق شده توسط نویسنده است. بنابراین من فارغ از هر آنچه در جهان پیرامونم اتفاق افتاده همه خرد و احساساتم را معطوف به حضور در همان لحظه نمایش می کنم و تمام من در آن لحظه حضور دارد.

 

فیلم تئاتر «آینه های رو به رو» به رغم برخورداری از نشانه های پررنگ بهرام بیضایی امضای محمد رحمانیان را دارد. به عنوان بازیگر اصلی این اثر بگویید رحمانیان برای ایجاد این تفاوت ها چه کرده؟

به هر حال تفاوت ها ناشی از تجربیات و نگرش شخصی ایشان نسبت به تئاتر، سینما و اجتماع خود است. این تفاوت ها از جهان بینی های متفاوت می آید.

 

نزهت در راستای شخصیت های زنان آثار بیضایی است. این کاراکتر را به کدامیک نزدیک می بینید؟

تا حدودی به گلرخ کمالی در «سگ کشی». با این تفاوت که گلرخ زخم می خورد اما به زانو در نمی آید ولی نزهت در برابر ناعدالتی هایی که در حقش شده قربانی شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود می شود. او روح یک دوران را به تصویر می کشد.

 

این تئاتر در قیاس با همکاری های قبلی تان با رحمانیان چه جایگاهی دارد؟

تمام کارهایم با آقای رحمانیان جایگاه ویژه ای در کارنامه حرفه ای ام دارد اما این کار به دلیل متن بهرام بیضایی متفاوت از سایر همکاری هایم با ایشان است.

 

اگر رحمانیان یکراست سراغ ساخت فیلم سینمایی این اثر می رفت و «آینه های رو به رو» را به طور کامل جلوی دوربین می برد فکر می کنید شخصیت نزهت چه رنگ و لعابی می گرفت؟

مسلمان این فیلمنامه اگر تبدیل به نسخه سینمایی شود از جمله آثار ماندگار سینمای ایران خواهدشد. پس در این صورت نزهت هم جزو کاراکترهای ماندگار سینما خواهدشد.

 

 

فرار از کلیشه زیر سقف دودی

امسال فقط فیلم «زیر سقف دودی» ساخته پوران درخشنده را در اکران داشتید. بعد از درخشش تان در فیلم «سیانور» پیش بینی می شد سال پرکاری در پیش داشته باشید این کم کاری ناشی از وسواس است یا پیشنهادهای ضعیف؟

در سال گذشته با توجه به شرایطی که داشتم و همین طور به دلیل جدایی از همسر سابقم تصمیم گرفتم زمان بیشتری را به خودم اختصاص بدهم. بنابراین فقط یک فیلم را پذیرفتم. اما امسال قصد دارم پیشنهادهای سینمایی را جدی تر بگیرم.

 

فیلمنامه «زیر سقف دودی» چه جذابیتی برای شما داشت که پذیرفتید در آن بازی کنید؟

جدای از فیلمنامه که به روابط انسانی در چارچوب خانواده می پردازد و معضل جدی آن را در رابطه با خانواده مطرح می کند، من هم به دلیل رشته تحصیلی ام که روانشناسی است بسیار علاقه مند به مطرح کردن و نشان دادن این معضلات هستم. از طرفی سینمای خانم درخشنده برایم حس نوستالژی دارد. از کودکی با فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» سینمای ایشان را دنبال کردم. همین طور برایم کارکردن با بانوی فیلمساز دغدغه مند دلچسب بود.

 

پیش از این کاراکترهای عشق دوم را در سینما دیده بودیم که بازیگرانشان برای جان بخشیدن به آنها از الگوهای شبیه هم استفاده می کردند. شما با این چالش چگونه برخورد کردید که در دام کلیشه ها نیفتادید؟

اولین موضوعی که با خانم درخشنده بر سر آن به توافق رسیدیم این بود که رعنا مانند همه زن های دوم سینما اغواگر و دارای سوءنیت نباشد و ما عشق و علاقه واقعی او را به بهرام ببینیم. علاقه به داشتن عشق و محبت در زندگی؛ علاقه به داشتن فرزند و داشتن محیطی گرم و سالم برای زندگی. این علایق در وجود یک زن طبیعی است ولی شاید او را به انتخاب اشتباه بکشاند که حتما هم انتخاب اشتباه تاوان دارد.

 

احساسات زنانه برای نقشی چریکی

روایت طباطبایی از مهم ترین نقش سینمایی اش که در «سیانور» رقم خورد.

 

در میان فیلم های بهنوش طباطبایی «سیانور» جایگاهی ویژه تر دارد. بهروز شعیبی برای معادل سازی لیلا زمردیان، سراغ طباطبایی رفت. لیلا یکی از چریک ها و مهره های اصلی منافقین است که در ماجرای انشعاب سازمان در مسیر دوراهی عشق و وظیفه گیر می کند. روایت او از این نقش و «سیانور» را بخوانید.

 

بهنوش طباطبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

چطور به لیلا رسیدم

با حساسیتی که می گویید، کاملا موافقم. مخصوصا در مورد این کاراکتر که اطلاعات ضد و نقیضی در هنگام پژوهش و تحقیقات میدانی و بررسی مستندات به دست آوردم. بهروز شعیبی بعد از این که متوجه شناخت و علاقه بسیار زیاد من به وقایع آن دوره شد، با اعتماد بیشتری بخش تحلیل نقش را به من سپرد. همیشه بررسی مبارزان آن دوره چه در ایران و چه هر جای دیگر برایم جذاب بوده و هست. این که خطر می کرده اند، انتخاب های جسورانه ای داشتند و نخواستند روزمره باشند. آرمان و اعتقاداتی داشتند و بابتش حرکت کردند. حالا درست یا غلط بماند. بحث ارزشی ندارم، نفس ایستادگی شخصیت پای این کار برایم مهم است.

 

درباره شخصیت لیلا زمردیان مستنداتی که من دیدم و می شنیدم برایم راهگشا نبود تا جایی که دست نوشته های لیلا را خواندم. احساسات زنانه ام در کشف شخصیت او کمکم کرد و مسیر روشن شد؛ باور نکردم که او عاشق مجید شریف واقفی بوده و حالا چرا نباید در ایفای نقش آن را لحاظ می کردم.

 

لذت بازی را از خودم نمی گیرم

کار هنرمند به نظر من تاریخ نگاری صرف نیست. این کار را مورخین می کنند. ما حتی اگر بخواهیم هم نمی توانیم عین به عین شخصیت های تاریخی را بازی کنیم. من استنباطم از لیلا را بازی کردم. وقتی پازل های معماگونه این رویداد را کنار هم گذاشتم، با همراهی بهروز شعیبی به این ساختمان شخصیتی برای لیلا زمردیان رسیدم. پیش تر ها راجع به ریزه کاری های رفتاری و گفتاری نقش خیلی وسواس داشتم، با چیدمان خاصی طراحی و اجرا می کردم ولی این تکنیک صرف هم حالم را خوش نمی کرد.

 

 

فقط فکر و ذهن و احساسم را به نقش سوق می دهم و آن وقت هر رفتار یا میمیک یا فراز و فرود صدایی را که ازم سر می زند با اعتماد اجرا می کنم و البته که طی این سال ها مختصات  چهره و توانایی های عضلانی صورتم را شناخته ام؛ آنقدر بیراهه نمی رود؛ حداقل تلاش می کنم نرود. اگر هم رفت که بعدا حرفش را می خورم. ولی لذت بازی را از خودم نمی گیرم.

 

لزومی به کاریکاتور ساختن نیست

من کاری به سازمان منافقین یا چریک های فدایی و هیچ تفکر خاصی ندارم... وقتی راجع به روند شکل گیری این گونه سازمان ها در طول تاریخ نگاه کنیم، می بینیم لزومی به کاریکاتور ساختن نیست. آدم ها مثل خودمان بودند؛ کمی بیشتر یا کمتر... قضاوت ما را به کاریکاتور نهایی سوق می دهد... پیشنهاد می کنم کتاب «شورشیان آرمانخواه» را بخوانید؛ متوجه می شوید همه این جنبش ها به خودشان باختند. سرنوشت محتوم شان این بوده که از نقطه ای باید رسما به فکر تامین مالی سازمان های شان باشند و این آن ها را در ورطه مراودات اقتصادی می اندازد و این شروع فساد است؛ به خصوص که پس از مدتی پای ابرسیاستمداران هم به طور نامحسوس در این قیام ها باز می شود.

 

 احمد رنجبر

 

 

 

bartarinha.ir
  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش