به گزارش صبا،خصوصيت بارز کرامتي همراهي با گروه است و به گواه بسياري از کساني که با او کارکردهاند هنگام نمايش هم، فيلم و عوامل را تنها نميگذارد و تا پايان نمايش همواره پشت کاري که پذيرفته ميايستد و حمايت ميکند. او ميگويد: فيلمهاي کمدي بايد ساخته شوند ولي فيلمهايي مانند «ماجان» هم بايد مورد توجه قرار بگيرند و البته حمايت شوند. در فيلم اول سيفي آزاد، کرامتي ميدرخشد و بدون اغراق بازي در اين فيلم سينمايي ميتواند يک قدم بزرگ رو به جلو در کارنامه کارياش باشد. کرامتي بازي در ژانر کمدي و وحشت را خيلي دوست دارد اما فيلمنامه درخوري در اين ژانرها به دستش نرسيده است. با اين بازيگر متين، باحوصله و همراه به گپي نشستيم که شاهد آن هستيد:
شما همواره با وسواس نقشهايتان را انتخاب ميکنيد و در مسير حرفهاي که گام گذاشتهايد هرگز شتابزده و پرکار نبودهايد.
از روز اول تلاش کردم پرکار بودن را مد نظر قرار ندهم و همواره دوست داشتم فيلمنامه و نقش برايم جذاب باشد تا با گروه همراه شوم. هميشه تلاش کردهام که صرفا براي حضور داشتن هر فيلمنامهاي را براي بازي نپذيرم، اما زماني که اعلام حضور ميکنم تمام قد در اختيار فيلم هستم. در اين عرصه ممکن است بازيگر اشتباهاتي هم مرتکب شود ولي من ميتوانم پاي تک تک کارهايي که در کارنامه کاريام هست بايستم، چون در هر کدام تجربه متفاوتي داشتم و تک تک اين تجربيات برايم ارزشمند هستند.
حتما کارهاي ديگري هم در عرصه هنري انجام ميدهيد.
بله، من فقط بازيگر نيستم و از روز اول که اين حرفه را شروع کردم، سعي کردم از اين طريق امرار معاش نکنم تا وابسته به جريان مالي بازيگري نباشم که مجبور شوم در هر کاري بازي کنم . ما دفتر «انديشه پرديس جم» را داريم که با چند دوست و همکار قديمي، کار تهيه مستند و داستاني را شروع کردهايم. من در چند جبهه فعاليت ميکنم و براي همين کارهايي را انتخاب ميکنم که برايم چالش برانگيز است، در غير اين صورت ترجيح ميدهم به فعاليتهاي ديگر بپردازم و صبر کنم تا فيلمنامهاي به دستم برسد که مرا براي بازي در آن کار به وجد بياورد.
در مورد بازي در فيلم سينمايي «ماجان» بگوييد. چه اتفاقي افتاد که پذيرفتيد در اين کار حضور داشته باشيد؟
در ابتدا فرهاد اصلاني درباره اين کار با من صحبت کرد، بعد فيلمنامه را خواندم و آن را بسيار دوست داشتم. ميدانستم اين فيلم کار اول سينمايي اين کارگردان است ولي اين را هم ميدانستم که مدير تلويزيون بودهاند و بينهايت کارهاي تلويزيوني تهيه کردهاند. فيلمنامه متعلق به ليلا لاريجاني بود و کاملا مشخص بود که او بسيار براي نگارش اين فيلمنامه وقت صرف کرده و تحقيق کرده است، چون شخصيتپردازيها بسيار دقيق بود و کاملا پيدا بود که از روي دلش فيلمنامه را نوشته است.
اين مسئله براي من بسيار ارزشمند بود. او از آن فيلمنامهنويسهايي نيست که فيلمنامه را بنويسند و به کارگردان و تهيهکننده بدهند و بعد کار را رها کنند، بلکه در تمام مراحل همراه ما بود و درباره پلانهاي مختلف و بازنويسي سکانسها بارها و بارها با هم صحبت کرديم. امروز سينماي ما از کمبود فيلمنامه خوب رنج ميبرد و به همين خاطر وقتي يک فيلمنامه جذاب به دستم ميرسد دلم ميخواهد با گروه همراه شوم. در حال حاضر فيلمنامههاي مختلفي به دست من ميرسند که ممکن است داستان يک خطي بعضي از آنها بسيار خوب باشد ولي در پرداخت و جمع بندي نتيجه مطلوبي ندارند.
بسيار شنيدهايم که شما نه تنها در اين فيلم بلکه در هر فيلمي که در آن حضور پيدا ميکنيد سعي داريد که به بازيگرهاي ديگر هم کمک کنيد، چرا؟
چون معتقدم سينما يک کار گروهي است و انفرادي نميتوان اتفاق خوبي را رقم زد. ما در اين فيلم بازيگر کودک داشتيم، بازي با کودکان ضمن اينکه بسيار جذاب است سخت هم هست و نياز به صبر ويژهاي دارد، اگر ميپذيريم کاري را انجام دهيم بايد کمک کنيم و نميشود رهايشان کنيم.
اگر با نابازيگري کار ميکنيم موظف هستيم که هدايتش کنيم وگرنه به کل فيلم لطمه وارد ميشود. البته من معتقدم اگر نابازيگر درست انتخاب شود در بسياري از مواقع از بازيگران حرفهاي هم بهتر کار خواهد کرد.
بازيگر نوجوان فيلم «ماجان» محمدمهدي احدي را خودم معرفي کردم. او در فيلم «آذر» کوچکتر بود. من با او کار کرده بودم و هميشه معتقد بودهام که آينده بسيار درخشاني خواهد داشت.
اولين باري که فيلم «ماجان» را ديدم احساس کردم عينا فيلمنامه را اجرا نميکرديد، درست است؟
زماني که با کارگرداني روبهرو ميشويد که فيلمنامهنويسي حرفهاي را در کنار خود دارد و فيلمنامهنويس شخصيتپردازي درستي کرده است، شما به عنوان بازيگر بايد به فيلمنامهنويستان اعتماد کنيد چون او آن نقش را بهتر از شما ميشناسد. ولي زماني که تمرينها و روخوانيها و تست گريم و لباس انجام شد و بعد از اينکه يک مقدار از فيلمبرداري گذشت ديگر اين شماي بازيگر هستيد که شخصيت را مال خود ميکنيد و بايد آن را ايفا کنيد و در اين زمان است که فيلمنامهنويس و کارگردان بايد همراه بازيگران باشند و نظرات آنها را بشنوند و در نهايت با هم به يک جمعبندي برسند که به نفع کليت فيلم باشد.
در همه فيلمهايي که از شما ديدهايم واضح است که درگير ميميک نيستيد و از گريمهاي سنگين نميترسيد و نگران نيستيد که ممکن است با يک گريم زشت بشويد و مخاطبانتان را از دست بدهيد.
همه انسانها دوست دارند زيبا ديده بشنود، من هم از اين قاعده مستثني نيستم اما من فقط به ظاهر زيبا اعتقاد ندارم و حتي اگر راجع به زيباييام حرفي بشنوم سعي ميکنم زود از آن بگذرم و درگير اين مسئله نشوم چون برايم اهميت دارد انسان و بازيگر بهتري باشم. زماني که شما از چهرهتان عبور ميکنيد کارگردانان راحتتر اعتماد ميکنند و نقشهايي که به شما پيشنهاد ميشود گستردهتر ميشود. من بازيگرهاي آقايي را ديدهام که حاضر نيستند حالت ريش و سبيلشان را عوض کنند و اين مسئله بد است چون تکرار در سينما ميتواند يک بازيگر را به ورطه فراموشي بکشاند.
فقط به کاراکتري که قرار است بازي کنيد دقت ميکنيد يا ژانر فيلم برايتان اهميت دارد؟
ژانر هميشه برايم مهم بوده است. الان دوست دارم دوباره فيلم کمدي کار کنم، ولي منتظر يک فيلمنامه خوب هستم و کارگرداني که بتوانم به او اعتماد کنم و خودم را به او بسپارم. به دليل اينکه کار کمدي کار بسيار سختي است. من عاشق ژانر وحشت و پليسي و معمايي هستم ولي متاسفانه تعداد اين نوع آثار در سينماي ما بسيار کم است.
به نظر شما اين ژانرها در سينماي ما به دليل مميزيها بسيار کم پرداخت ميشود؟
ما ميتوانيم دعا کنيم و اميدوار باشيم که مميزي کم شود. فيلمنامهنويسان و کارگردانان ما دچار خودسانسوري هستند و قبل از اينکه کسي آنها را دچار مميزي کند خودشان، اين کار را انجام ميدهند چون بايد همه جوانب را بسنجند و به فروش و قانون کشور و... فکر کنند، بنابراين ناخودآگاه محدود ميشوند و نميتوانند با فراغ بال بنويسند و بسازند.
درباره فعاليتتان در يونيسف بگوييد، در همه جاي دنيا مرسوم است که سوپراستارها کارهاي عامالمنفعه را در صدر کارهاي خود قرار ميدهند اما در ايران اين گونه نيست و يا بهتر است بگوييم مانند يک تب است، مثلا يک بازيگر براي يک ان جي او برنامهاي ميگذارد اما بعد به کلي آن را رها ميکند.
من ۱۰ سال است که در يونيسف مشغول کار هستم، آن زمان اين مسائل بسيار جديد بود ولي امروزه تعداد ان جي اوها زياد شده است و پوشش اخبار کارهايي که در آنها انجام ميشود، در شبکههاي مجازي به خوبي رخ ميدهد، به همين خاطر حضور افراد مشهور بيشتر به چشم ميآيد، اين اتفاق ذاتا بسيار خوب است ولي نبايد جنبه نمايشي داشته باشد، به هر حال حضور چهرههاي شناخته شده در کنار هر کدام از اين ان جي اوها ميتواند تاثيرگذار باشد و اين افراد نبايد اين همه مورد قضاوت مردم قرار بگيرند.
به نظر ميرسد که انتخاب نقشهاي شما بر اساس وجوه والاي انساني و يا يک دغدغه جدي اجتماعي شکل ميگيرد.
بله درست است، چون معتقدم فرد حتي وقتي در حال فيلم بازي کردن است بايد مسئوليت اجتماعياش را هم به نحوي ايفا کند، برخي از فيلمها را اساسا به همين خاطر براي بازي انتخاب ميکنم.
فيلم «ماجان» در نگاهي کلي فيلم تلخي است اما در عين حال برگرفته از حقيقت محضي است که در کشور ما معلولان با آن دست به گريبان هستند.
پرداختن به يک چنين موضوعي بسيار سخت است زيرا کارگردان مجبور است فضايي در فيلم ايجاد کند که تلخي فيلم را تلطيف کند. فيلمنامهنويس با حقايق زيادي هنگام نوشتن روبهرو شده بود ولي بعضي چيزها به دليل تلخ بودنشان توسط کارگردان تصحيح شد. مقوله معلوليت و کم تواني در سينما بايد خيلي بيشتر مورد توجه قرار بگيرد. سازمانهاي دولتي بايد فيلم را ببينند و حمايت کنند، چون اين خانوادهها نياز به حمايت دارند و بايد از نظر بيمه تامين شوند و نبايد از نظر درمان و مسائل مالي مشکلي داشته باشند، در همه جاي دنيا هم اين خانوادهها حمايت ويژه ميشوند. توقع ميرود که مسئولين بيايند اين فيلم را ببينند و کمي بيشتر از فيلمهاي معمولي حمايت کنند و به نياز اين بچهها رسيدگي کنند.
درباره کارهايي که آماده اکران داريد بگوييد.
«جاده قديم» به کارگرداني منيژه حکمت نام فيلمي است که امسال من در جشنواره فجر خواهم داشت و فيلمنامه بسيار خوبي دارد. کار سختي بود اما من مطمئن هستم خوب از آب درآمده است. چند روزي است که از آفريقا برگشتهام و فيلم مستند داستاني با نام «مراسم ويژه» را که سه سال درگيرش بودم به پايان رسانديم، اين فيلم در مراحل پس از توليد است.
آخر آبان ماه فيلم مستند «صفر تا سکو» به کارگرداني سحر مصيبي و به تهيهکنندگي من و خانم ابوالقاسمي اکران عمومي ميشود. اين اولين باري است که يک فيلم مستند اکران عمومي ميشود و فکر ميکنم اقبال خوبي براي جذب مخاطب خواهد داشت. از تمام کساني که «صبا» را پيگيري ميکنند و از دخترها و پسرهاي جواني که احساس افسردگي ميکنند ميخواهم اين فيلم را ببينند، چراکه مطمئن هستم با ديدن اين فيلم اميد در دلشان جوانه ميزند.
- 14
- 4