به گزارش بانی فیلم،این فیلمساز قدیمی اخیرا در گفت و گویی که با گاردین داشته از این می گوید که چرا هرگز فیلم های جان وین را تماشا نکرده است.
سلام جان. الان در حال انجام چه کاری هستی؟
داشتم ویدیو گیم “دستینی ۲” را بازی می کردم. یک بازی علمی تخیلی است. بامزه است.
درباره اش شنیده ام. حسابی سخت است و باید به بیگانگان شلیک کنی…
آره سخت است. برای همین است که من زندگی ام را وقف این کردم که ببینم چطور باید آن را بازی کرد. و البته با سن من، چرا که نه؟ باعث می شود دچار دردسر نشوم.
در واقع شما به تازگی گفته اید که “چیزهای زیادی نیستند که بتوانند جان کارپنتر را بترسانند، اما نواختن زنده موسیقی می تواند این کار را بکند”. حالا از تور موسیقی که داری و به زودی باید روی صحنه بروی می ترسی؟
نه از این نمی ترسم. دیگر مرحله اشتباه کردن را پشت سر گذاشته ام. در واقع این ترس از دهه ۱۹۶۰ شروع شد. داشتم در مدرسه یک نمایش اجرا می کردم. این ترس شروع شد و من همه خط هایی را که حفظ بودم فراموش کردم. از صحنه پایین آمدم. این فراموشی دلیل همه ترس های من است. اما حالا بهتر کار می کنم.
قصد ندارید یک موسیقی از گروه “کوپ دو ویلز” دهه ۱۹۸۰ کار کنید؟
(می خندد). خب نه فکر نمی کنم. الان قصد داریم آلبوم “آنتولوژی” را معرفی کنیم. این آلبوم منتخبی از موسیقی من از دهه ۱۹۷۰ تا به حال است. اغلب همین آهنگ ها را اجرا می کنیم و چند تا آهنگ هم از آلبوم “لاست” اجرا می کنیم.
درست است که شما یک سپر جان وین را در دهه ۱۹۷۰ در ماشینتان داشتید؟
بله. من آن را برای تحریک دوستانم در ماشینم نگذاشته بودم. واقعا جان وین را به عنوان یک بازیگر دوست داشتم اما نظرات سیاسی او با من یکی نبود. ولی به عنوان یک بازیگر؛ من با او بزرگ شدم. او برای نسل ما سمبل مردانگی بود. ولی اصلا دوست ندارم دوستانم را تحریک کنم. اصلا کار خوبی نیست.
موسیقی متن شما را برخی شبیه فرش می دانند. آیا به این معنی است که آنها ملایم و نرم هستند؟ یا لوکس هستند و مثل یک مجموعه به هم پیوسته آرام بخش هستند.
خب، کاری که من در یک فیلم انجام می دهم درست همان فرش کردن صحنه است، شما باید همه صحنه ها را تماشا کنید و موسیقی من هم کارش حمایت سکانس هاست. برای همین شبیه یک فرش در صحنه است. من می آیم . درست مثل کسی که کارش فرش کردن خانه است. من فرش را می گذارم زمین و شما روی آن راه می روید. و این خیلی راحت است.
درست است که شما هرگز فیلم های قدیمی تان را نگاه نمی کنید؟
اوه خدایا. نه اصلا فکرش را هم نکن که این کار را بکنم.
اما فیلم های شما به عنوان آثار کلاسیک به شدت دیده می شوند…
خودم نمی خواهم آن ها را دوباره ببینم. می بینم در آن ها اشتباه دارم . این چیزی است که من در آن ها می بینم. شکنجه می شوم. داری با من شوخی می کنی؟ وقتی چیزی را ساختم دیگر با آن کاری ندارم.
جیسون بلوم غول دنیای فیلم های ترسناک، به تازگی از قوانینی که برای این ژانر دارد با ما صحبت کرد و همه آن ها ضرورتا بر این متمرکز بود که الگویی چون جان کارپنتر دارد. فکر می کنی چرا الگوی تو هنوز مورد توجه کارگردان های جدید ژانر ترسناک است؟
هیچ خبری ندارم. تلاش های من در ارزیابی خودم همیشه به شکست می خورد و همیشه دچار دردسر می شوم. هر کاری کرده ام غریزی بودند. من آن قوانینی را که جیسون بلوم دارد، ندارم. او از من خیلی باهوش تر است. من فقط یک کارگردان بیچاره ام که سعی دارد در این دنیای پردردسر دوام بیاورد.
دلت برای روزهایی که فیلم های کم بودجه “دارک استار” و “هالووین” را می ساختی تنگ می شود؟
خب من از کار کردن دست نمی کشم. کار کردن سخت است زیرا باید صبح بیدار شوی. من فقط یک موزیک ویدیو برای یکی از ترانه های آلبوم جدیدمان “کریستین” درست کردم. باید همه شب را کار کنی. خدایا، یادم رفته بود چقدر سخت است. همه شب یبدار ماندن؟ وای…
*رابرت رودریگز آماده می شود تا “فرار از نیویورک” را دوباره بسازد و یک پروژه هالووینی هم هست که ۲۰۱۸ منتشر می شود. فکر می کنی مردم درباره بازسازی فیلم هایت چطور فکر می کنند؟
عاشق این کارم به شرط این که به من پول بدهند. اگر به من پول بدهند عالی است. اگر پول ندهند، فرقی برایم نمی کند. فکر می کنم اگر به من پول ندهند غیرمنصفانه است. فکر می کنم همه باید به من پول بدهند. چرا که نه؟ من یک مرد پیرم و به پول نیاز دارم. برایم پول بفرستید.
شما در این باره صحبت کرده بودید که چگونه فیلمسازان معاصر از کنترل خلاقانه دست می کشند و تدوین نهایی را خیلی سریع و راحت انجام می دهند. دوست داشتید الان دوباره از اول شروع می کردید؟
برگشتن به عقب کار خیلی سختی است، آن نوع فیلم ها متفاوت بودند. من وقتی کار را شروع کردم که تو می توانستی در عمل یک فیلم پردرآمد را با بودجه پایین بسازی و راهی سینماها کنی. این روزها این کارها حسابی بودجه می خواهند. اگر من از اول شروع می کردم آیا موفق می شدم؟ احتمالا نه. من را پس می زدند.
شما با عشق بزرگ به کتاب های کمیک بزرگ شدید. فکر می کنید اقتباس های مدرن از آن ها عادلانه است؟
وقتی سنم بیشتر شود کمتر برایم جالب توجه است، زیرا آن ها فیلم هایی درباره چیزهایی است که نمی تواند اتفاق بیفتد. من فقط اهمیتی نمی دهم.
قبلا گفته اید “فیلم ترسناک همیشه یک جور بود. همان است که بود. این منعطفانه است. این با تغییرات اجتماعی تغییر می کند.” امروز فکر می کنید فیلم های ترسناک درباره آمریکای معاصر چه جور نگاهی دارند؟
این ها یک کمی با هم فرق دارد. فیلم ترسناک هم با فرهنگ و در طول زمان مدرنیزه شده است. برای مثال “برو بیرون” از جمله آن هاست. برخی از ژانرها می توانند بمیرند، اما فکر نمی کنم ژانر ترسناک هیچوقت بمیرد.
وقتی اولین بار شنیدید که نئونازی ها سعی می کردند نشان دهند زنده هستند، چه فکری کردید؟ درباره کنترل رسانه ها توسط یهودی ها چطور فکر می کنید؟
این اتفاق وقتی افتاد که این دیوانه ها وارد توییتر شدند. من فکر کردم: یعنی دارید شوخی می کنید؟ به این مساله فکر کردم و فهمیدم چرا آن ها اینطور فکر می کنند. این یک قصد نیست. همه این چیزها یک دروغ بزرگ است. واقعا وحشتناک است که چنین چیزهایی اتفاق می افتد. داریم در چه دنیایی زندگی می کنیم…
چندی پیش نسبت به هری دین استنتون ادای احترام کردید. چه چیزی او را این طور خاص کرده است؟
او یک بازیگر شخصیت فاضل و کامل بود و یک مرد منحصر به فرد. او کاملا آماده در بخش های خودش حاضر می شد و چیزهایی را به متن اضافه می کرد که در واقع در فیلمنامه نبودند و در واقع عالی بودند. او این کار را مخصوصا در فیلم “فرار از نیویورک” عالی انجام داد. او شخصیت فیلم را مال خودش کرد. او به شخصیتی که باید بازی می کرد به عنوان یک جور شعر نگاه می کرد؛ مثل لرد بایرون شاعر بزرگ بریتانیایی. من به او خیلی فکر نکرده بودم ولی او واقعا بزرگ بود.
آلبوم “آنتولوژی: تم های فیلم ۱۹۷۴-۱۹۹۸” از ۲۰ اکتبر منتشر می شود. کارپنتر تور آمریکا را از ۲۹ اکتبر شروع می کند.
جان هاوارد کارپنتر متولد ۱۹۴۸ کارگردان، موسیقیدان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و تدوینگر سرشناش هالیوود است که در ژانر وحشت فعالیت میکند. از کارپنتر به دلیل ساخت آثاری شاخص در این ژانر به عنوان یکی از سلاطین وحشت یاد میکنند.
پدرش موسیقیدان بود. کارپنتر در جوانی و قبل از تبدیل شدن به یک فیلمساز، به فیلمهای وسترن و فیلمهای علمی ـ تخیلی ارزانقیمت دهه ۱۹۵۰ علاقه بسیاری داشت. تاثیر فیلمهای وسترن را در بیشتر فیلمهایی که ساخته به خوبی میتوان مشاهده کرد. کارپنتر در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ وارد مدرسهٔ فیلمسازی دانشگاه کالیفرنیا شد و چهارده سال بعد اولین فیلم بلندش را ساخت. کارپنتر در سال ۱۹۷۹ با آدرین باربیایو (بازیگر) ازدواج کرد ولی این پیوند تنها تا سال ۱۹۸۴ دوام یافت. جان کارپنتر در سال ۱۹۹۰ با سندی کینگ ازدواج کرد که تا به امروز دوام یافته است.
- 11
- 4