چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳
۱۴:۴۶ - ۲۱ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۵۴۱۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

آناهیتا همتی: کشورهای دیگر می‌توانند با کل در آمد صدا وسیما کشورشان را اداره کنند

آناهیتا همتی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
آناهیتا همتی با انتقاد از صدا و سیما گفت: در حال حاضر هیچکس تلویزیون ایران را دوست ندارد.

به گزارش خبرگزاری برنا، آناهیتا همتی از جمله بازیگرانی است که با بیش از ۲۰ سال سابقه بازیگری در رسانه ملی حالا از تلویزیون فاصله گرفته و ترجیح می‌دهد در سینما و تئاتر بازی کند. او در حال حاضر در نمایش «تنهایی پرهیاهو» به کارگردانی کاوه آهنین جان حضور دارد.  به بهانه این نمایش با همتی در خصوص نقشش و داستان آن گفت و گویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

ابتدا از نقشی که در نمایش «تنهایی پرهیاهو» ایفا می‌کنید برایمان بگویید؟

من در این نمایش نقش مانچا، دختر مستقل و پر انرژی، را بازی می‌کنم که در گذشته عشق قدیمی هانتا بوده است. هانتا که نقش آن را بانیپال شومول بازی می‌کند در حال حاضر دچار یک درگیری ذهنی و روحی شده که دلیل آن از بین بردن کتاب‌هاست و چون او عاشق کتاب است دچار این تناقض شده است.

 

هانتا عاشق کتاب است در حالی که آن‌ها را از بین می‌برد و موجب شده تعادلش را از دست بدهد، من و همه بازیگران ذهنیت او هستیم که روی صحنه می آییم و نمود پیدا می کنیم. اما مانچا دختر مستقلی است که برای رسیدن به اهداف حاضر است هر کاری انجام بدهد. کار با گروه «تنهایی پرهیاهو» مثل کار با یک ارتش عاشق است زیرا همه کسانی که در این جا جمع شده اند عاشق بازیگری و تئاتر هستند و این عشق یکدست آنها به من نیز انرژی می‌دهد.

 

امیدوارم مردم نمایش ما را ببینند چون این گروه زحمت بسیاری کشیده و آقای آهنین جان نیز از دل و جان برای این کار مایه گذاشته است. به نظرم همکاران ما از جمله کارگردانان، فیلم نامه نویس‌ها و... این نمایش را ببینند و شاید همین بچه‌ها نسل بعدی باشند که قرار است در فیلم‌ها و سریال‌های آن‌ها بازی کند.

 

شما جزو بازیگران گزیده کار و کم کار هستید، نقش مانچا چه ویژگی‌هایی داشت که آن را پذیرفتید؟

برای من ویژگی خاص مانچا انرژی بیش از حد اوست. زمانی که او وارد صحنه می شود با قهقهه و انرژی زیادی همراه است که مخاطب را شگفت زده می‌کند. البته من خیلی دیر به این نمایش ملحق شدم و اعضای گروه از قبل تمرینات را شروع کرده بودند ولی با دیدن تئاتر قبلی آقای آهنین جان به او گفته بودم خیلی دوست دارم در کارهای بعدی‌ اش بازی کنم. بنابراین فرصت نشد نمایشنامه را بخوانم و بگویم می‌خواهم آن را قبول کنم یانه؟ از این رو به آقای آهنین جان گفتم من بلافاصله سر تمرین شما می آیم؛ در واقع من اول پیشنهاد را پذیرفتم و بعد با نقشم آشنا شدم. 

 

چه ارزیابی از شرایط فعلی تئاتر دارید؟ فکر می‌کنید شرایط به سامانی دارد؟

نکته قابل توجهی که در حال حاضر شاهد آن هستیم تمرین خالصانه برخی از گروه های تئاتر است. برخی از آن‌ها بسیار با انگیزه، پرکوشش و با اراده کار می کنند که واقعا قابل تقدیر هستند. یکی از آرزوهای من این است که سالن‌های تئاتر زیاد باشند و البته به صورت رایگان در اختیار بازیگران تئاتر قرار بگیرد.

 

اصولا تئاتر با توجه به ترافیک تهران و وجود سالن‌ها در محل‌های پر ترافیک، مخاطبان کمی دارد. ضمن اینکه پول اندکی از فروش گیشه به دست می‌آید اما افرادی که در این حرفه زحمت می‌کشند مستحق دریافت دستمزد بیشتری هستند. ای کاش تماشاخانه‌های دیگر نیز مثل ایرانشهر سالن‌هایشان رایگان را در اختیار هنرمندان بگذارند تا آن‌ها به راحتی کارشان را انجام بدهند.

 

اینکه سالن‌های متعددی وجود دارد خوب است اما اجاره‌های سنگینی دارند. خوشبختانه ایرانشهر این طور نیست و هنرمندانی که اینجا تئاتر اجرا می کنند، تمام پول به دست آمده از گیشه نصیب خودشان می‌شود و من آرزویم این است که این‌گونه سالن‌ها زیاد شود. البته در همه جای دنیا به این صورت است که تئاتر، کنسرت و ... را شهرداری حمایت می‌کند اما در کشور ما این‌طور نیست.

 

پیش از این شما حضور پررنگ تری در تلویزیون داشته‌اید دلیل این‌که کمتر شما را در قاب تلویزیون می بینیم چیست؟ آیا در کنار بازیگری کار دیگری می‌کنید؟

من ابتدای کارم را با آموزش تئاتر و در نتیجه با بازی در تئاتر شروع کردم. بعدها به تلویزیون آمدم که در چند سال اول خوب بود ولی رفته رفته کیفیت کارهایی که برای تلویزیون ساخته و از آن پخش می‌شد به شدت پایین آمد. شاید می‌شد از کنار این مساله گذشت اما علاوه بر این در کنار این مشکلات آدم‌هایی که به تلویزیون آمدند دیگر از هیچ قانون مدونی پیروی نمی‌کردند.

 

مثلا زمانی که من کار می کردم پس از گذراندن ۱۲ ساعت کار، آزاد بودیم اما در این سال‌های اخیر ما با آدم‌های پر توقعی کار کردیم که از ما انتظار داشتند ۱۸، ۱۹ ساعت سر فیلمبرداری بمانیم و هیچ حرفی هم نزنیم و بعدها شرایط خیلی بد شد. بدتر از آن برخی‌ها با صفر تومان بودجه شروع به ساخت یک کار می کردند در صورتی که پیش‌تر تهیه کننده باید از یک سطح مالی مشخص برخورد می بود یا حتی حساب بانکی‌اش را هم چک می‌کردند.

 

کم کم تهیه کننده‌ها بی پول شدند و از ما برای حضور در کارهایشان دعوت می کردند و وعده می دادند که هر وقت تلویزیون پول ما را داد ما نیز با شما تسویه می‌کنیم. از آنجا که تلویزیون هم در هیچ زمانی خوش حساب نبوده این تسویه هم هیچ وقت صورت نمی گرفت. با این حساب بعد از مدتی فرد دلسرد می‌شود زیرا با خودش می‌گوید چقدر انرژی بگذارم و آخر سر هم به هیچ نتیجه‌ای نرسم؟ البته بعد از چند سال که تلویزیون هم پول تهیه کننده‌ها را می‌داد، یک سری از تهیه کننده‌ها نیز پول رابرای خودشان بر می‌داشتند و باز هم به عوامل نمی‌دادند.

 

من نیز بیشتر از ۲۰ سال توان نداشتم با این شرایط مبارزه کنم و گفتم دیگر در تلویزیون کار نمی کنم. وقتی که توان مالی پایین می آید کیفیت متن‌ها، کیفیت آدم‌ها و سوادشان هم پایین می‌آید. بازیگران نیز تا یک جایی می‌توانند مدارا کنند و بعد کنار می روند. اما در حال حاضر واقعا تلویزیون برنامه خاصی ندارد و مردم هم نگاه نمی‌کنند.

 

الان مردم سریال‌های تکراری را از شبکه های دیگر نگاه می کنند و حتی از روی ماهواره برنامه های ایرانی که خودمان در ۲۰ سال پیش ساخته ایم را می بینند. من نمی دانم در حال حاضر سریال «ترش و شیرین» از کدام شبکه پخش می‌شود اما از مردم واطرافیان می‌شونم که چقدر دوباره از آن استقبال می‌کنند. مگر ما بد راهمان را می رفتیم که متوقفمان کردند؟ چرا این شرایط را به گونه ای فراهم کرده اند که افراد با تجربه و کهنه کار تلویزیون را رها کرده اند. تا کی تلویزیون می خواهد مصاحبه و حرف های تکراری نشان دهد؟

 

آخرین کاری که در تلویزیون انجام دادید چه بود؟

آخرین کار تلویزیونی که من انجام دادم « باغ سرهنگ» بود. البته تصمیم نداشتم این کار را بازی کنم ولی آن گروه فوق العاده بودند و نمی‌توانستم به آن‌ها نه بگویم. چون من قبلا با آقای اوجی و خانم سام کار کرده بودم و تجربه خوبی از همکاری با آنها داشته ام، ضمن اینکه خانم سام متن کامل را به من می دادند. اما در برخی از کارها حتی متن را به صورت کامل در اختیار بازیگر نمی گذارند.

 

اگر همه بازیگران این روند را نپذیرند و کار نکنند کیفیت کار و سطح خودشان را به خاطر کار در تلویزیون پایین نیاورند این اتفاق نمی افتد. به هر حال تلویزیون باید روزی به خودش تکانی بدهد و کارش را درست انجام دهد تا مردم آن را دوست داشته باشند. الان هیچکس تلویزیون ایران رادوست ندارد. حتی برخی از این عصبانی‌اند که چرا فوتبال‌ها را هم کامل نشان نمی‌دهید؟ علاوه بر این‌ها در آمدی که تلویزیون دارد رقم بسیار بالایی است طوری که حتی برخی کشور ها فقط با در آمد تلویزیون ایران می توانند کل کشورشان را بچرخاندند.

 

برخی از بازیگرانی که با شما هم دوره بوده اند در حال حاضر کارگردانی می کنند شما نمی‌خواهید این حرفه را نیز تجربه کنید؟

فکر می کنم انرژی اش را ندارم چون برای انجام آن باید از هفت خان رستم گذشت و زن بودن در ایران کلا باز دارنده است و مردهایی که در راس قرار دارند موجبات آزار را فراهم می‌کنند و دل شان نمی‌خواهد که زنان پیشرفت کنند. تا زمانی که اینقدر تبعیض جنسیتی حاکم باشد فکر نکنم به سمت کارگردانی بروم. به این دلیل که من آدمی هستم که ممکن است حرص و جوش مرا بکشد و نمی توانم در مواجهه با حرف‌ها و آزارهایی که از مردهای محیط کار می بینیم بی خیال و بی تفاوت باشم.

 

به همین دلیل سعی می کنم تاجایی که ممکن است از آن‌ها دور بمانم. چند وقتی هم است که کارها نیز انتخابی شده است مثل همین نمایشی که کاوه آهنین جان آن را کارگردانی می‌کند چون می‌دانم کارش چیست و نسبت به زن ها نگاه از بالا به پایین ندارد و خودش را جنس برتر نمی داند پذیرفتم با او کار کنم. ترجیح می‌دهم الان با چنین افرادی کار کنم که افکارشان به من نزدیک است.

 

شما جزو بازیگرانی بوده اید که به خاطر ظاهر کمتر از سن تان نقش هایی به شما پیشنهاد می شد که از سن واقعی تان کوچک تر بود این رویه کماکان در پیشنهادات شما وجود دارد؟

بله هنوز هم گاهی هست. البته در فیلم سینمایی «قهرمانان کوچک» من نقش مادر دو کودک ۱۰ و ۱۲ ساله را بازی می‌کنم. اما هنوز هم نقش سنین پایین مثل دختر مجرد را به من پیشنهاد می‌دهند.

 

نظر برخی مدیران درخصوص فیلم سینمایی «قهرمانان کوچک» خیلی مثبت بوده است. خودتان چه بازخوردهایی از این کار گرفته‌اید؟

من این فیلم را خیلی دوست دارم برای اینکه هم فضای شاد و مفرحی دارد و هم اینکه دوست بودن و رفاقت را به کودکان آموزش می‌دهد. در صورتی که ما الان در بزرگترها هم این رفاقت را نمی‌بینیم. «قهرمانان کوچک» فیلمی است که بدون نصیحت کردن تمام احساسات خوب مثل دوستی، رفاقت، سادگی، ورزش و... که بین آدم‎ها می‌تواند وجود داشته باشد را به کودکان می آموزد.

 

من واقعا از این فیلم لذت بردم نه به این خاطر که خودم در آن بازی کرده‌ام به این دلیل که بازی کودکان بسیار عالی بود. واکنش مردم هم به خصوص مادران و پدران درباره این فیلم خیلی خوب بوده است. متاسفانه امروزه ۹۸ درصد فیلم‌ها و سریال‌هایی که ساخته می‌شود مناسب کودکان نیست.

 

اغلب سوژه ها هول محور کلاهبرداری، حقه بازی، اعتیاد، خیانت و... است و دیدن این نوع فیلم ها اصلا برای کودکان مناسب نیست زیرا کودکان در کنار پدر و مادر خود آن را دنبال می کنند. طبیعتا زمانی که پدرها و مادرها تا نیمه شب تلویزیون تماشا می‌کنند فرزندان شان هم در کنار آن‌ها بیدار می مانند فیلم و سریال هایی که نباید را تماشا می کنند، این روند قطعا در آینده شان تاثیر خواهد گذاشت.

 

اکرم رضایی ثانی

 

 

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش