شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳
۱۷:۵۸ - ۲۵ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۹۴۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

سیر صعودی کارنامه هنری بهروز شعیبی

فیلمسازی که گام به گام به قوام رسید

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
بهروز شعيبي را بايد جزو آن دسته از سينماگران دانست كه حضور امروز خود را مديون حركت گام‌به‌گام و كسب تجربه در حيطه‌هاي مختلف و در طول زمان است.

به گزارش صبا،بهروز شعيبي را بايد جزو آن دسته از سينماگران دانست كه حضور امروز خود را مديون حركت گام‌به‌گام و كسب تجربه در حيطه‌هاي مختلف و در طول زمان است. اين همان چيزي است كه باعث شده به كيفيتي از حضور؛ چه در نقش‌آفريني و چه در كارگرداني دست پيدا كند كه واجد يك استاندارد خاص باشد و توقعي خاص را در پيگيران آثارش به وجود بياورد.

 

شعيبي سينما را از سنين كم با نقش‌آفريني و حضور در نقش كاراكترهاي نوجوان در دهه۷۰ آغاز كرد. سريال «بازگشت پرستوها» كه به كارگرداني ابوالقاسم طالبي سال۷۶-۷۵ از شبكه دو سیما تلويزيون پخش شد، از اولين تجربه‌هاي او در مواجهه با لنز دوربين بود.

 

اما بايد اذعان داشت فيلم «آژانس شيشه‌اي» حضور او را به نوعي قابل توجه در خاطره مخاطب ثبت و ضبط كرد. شعيبي در نقش نوجوان مخالف‌خوان حاج‌كاظم كه دچار تضادهايي با ديدگاه‌هاي پدرش شده، آنچنان تصوير ملموس و باورپذيري از اين رابطه و كاراكتر خاص خودش ارائه داد كه نمي‌توان اين كيفيت حضور را با وجود كميت كوتاه، ناديده گرفت. او در فيلم نماينده يك نسل شناسنامه‌دار و باهويت بود كه بخش مهمي از چالش حاج‌كاظم در رابطه با او(اين نسل) شكل مي‌گرفت و در انتها نيز اين پسر نوجوان است كه امانتي مادر(چفيه تاريخي) را از پشت كركره‌هاي بسته آژانس به پدر مي‌رساند و او را نه به‌عنوان نماينده نسلي شكست‌خورده بلكه به‌عنوان قهرمان روزگار خود مي‌پذيرد.

 

اين حضور كوتاه در فيلمي از ابراهيم حاتمي‌كيا كه از فيلمسازان تازه‌نفس و جسور آن دهه محسوب مي‌شد و تعامل تنگاتنگ با بازيگر برجسته‌اي همچون پرويز پرستويي، تأثير خود را بر اين نوجوان تازه‌نفس گذاشت. همچنين بايد پذيرفت كه اين تجربه زمينه‌اي فراهم كرد تا شعيبي تنها به دايره بسته و محدود بازيگري رضايت ندهد و شروع به كسب تجربه در حيطه‌هايي همچون دستيار و برنامه‌ريز در فيلم‌هاي مختلف بكند.

 

تنوع و گوناگوني فيلمسازان و فيلم‌هايي كه بهروز شعيبي به‌عنوان دستيار اول و دوم و برنامه‌ريز در آن‌ها كسب تجربه كرد، مؤيد اين نكته مهم است كه او از همان موقع، نقشه راهش را براي آموختن و دانستن و تجربه‌اندوزي درازمدت در كنار بازيگري طراحي كرد.

 

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

يک دهه طول كشيد تا بهروز شعيبي در كنار تجربه‌اندوزي در فيلم‌هايي همچون «دختر شيريني‌فروش» ايرج طهماسب، «شب‌هاي روشن» فرزاد موتمن، «توكيو بدون توقف» سعيد عالم‌زاده، «خوابگاه دختران» محمدحسين لطيفي، «سالاد فصل» فريدون جيراني، «دم صبح» حميد رحمانيان، «قاعده بازي» احمدرضا معتمدي، «جعبه موسيقي» موتمن، «حيران» شاليزه عارف‌‌پور و «چيزهايي هست كه نمي‌داني» فردين صاحب‌زماني، به نقش‌آفريني در فيلم‌‌ها و سريال‌هاي مختلف ادامه داد كه حاصل آن تجربه‌هايي است در فيلم‌هاي «گفت‌وگو با سايه‌ها» خسرو سينايي، «دم صبح» و سريال‌هاي «پرونده‌هاي مجهول» جمال شورجه و «پسران مهتاب» مهدي ودادي كه ناگفته پيداست تا چه حد از هم دور هستند.

 

اما حضور در نقش اصلي فيلم «طلا و مس» همايون اسعديان را بايد نقطه عطفي در كارنامه بازيگري او دانست كه توانايي‌هاي شعيبي را در نقش آقاسيدرضا؛ طلبه جوان مورد توجه قرار داد. روحاني جواني كه در مسير آزمون زندگي و محك خوردن به‌واسطه همسر و خانواده‌اش، به مواجهه‌اي جديد و متفاوت با لباس و جايگاه خود در جامعه مي‌رسد و با زمينه‌هاي مستعدي كه دارد به تحولي باورپذير مي‌رسد. حضور او آنچنان كاراكتر اين مرد(همسر، پدر و طلبه) را باورپذير و ملموس كرد كه مي‌توان آقاسيدرضا را جزو بازآفريني‌هاي موفق از روحاني در سينماي ايران دانست كه متأسفانه امروز رو به كليشه و هجو شدن دارد.

 

با اين پيش‌زمينه‌‌ها كه حدود يك‌دهه به طول انجاميد، بالاخره در پايان دهه۸۰ بهروز شعيبي وارد گود فيلمسازي شد و با ساخت چند تله‌فيلم و نهايتاً فيلم سينمايي خود را در جايگاهي جديد محك زد. تله‌فيلم‌هايي همچون «ميان ماندن و رفتن»، «جامانده»، «بال‌هاي خوشبختي»، «باغ آلوچه» و «دنياي بهتر» ازجمله اين آثار هستند كه حركت گام‌به‌گام او را براي ساخت اولين بلند سينمايي‌‌اش رقم زدند.

 

شعيبي در اين ميان با نقش‌آفريني در فيلم جنجالي «گزارش يك جشن» ساخته حاتمي‌كيا كه هنوز هم به اكران عمومي درنيامده، به بازيگري ادامه داد و نهايتاً در سال۹۱ براساس فيلمنامه‌اي از علي اصغري اولين فيلم بلند سينمايي‌‌اش را با نام «دهليز» كارگرداني كرد؛ فيلمي كه سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول را از بخش نگاه نو سي‌وسومين جشنواره فجر دريافت كرد و به‌نوعي مهر تأييدي بر سليقه و سبك و نگاه اين فيلمساز زد. هرچند در «دهليز» با رويكرد به مسئله اجتماعي قصاص روبه‌رو هستيم، اما جذابيت اين اثر و آنچه آن را از خيل فيلم‌هاي صرفاً اجتماعي درباره قصاص دور مي‌كند، رويكرد شعيبي به اين موضوع و جهت‌گيري قصه و نگاه ظريفي است كه در كليت كار وجود دارد. فيلمنامه براساس طرحي از شعيبي در قيل و قال هميشگي قصه‌هايي درباره قصاص كه فقط به مواجهه خانواده قاتل و مقتول براي گرفتن رضايت و ديه و... مي‌پردازند، نگاه هوشمندانه‌اي به بازسازي رابطه يك پدر و پسر جداافتاده دارد و با حركتي بطئي در اين مسير، به نوعي بسط و گسترش اين رابطه را به‌عنوان كليد باز شدن گره قصه اصلي يعني رضايت از خانواده مقتول قرار مي‌دهد.

 

ويژگي مهم ديگر فيلم كه برآمده از انتخاب و تشخيص‌هاي اين كارگردان به‌واسطه كسب تجربه‌هاي قبلي او در فيلم‌هاي مختلف است، حضور بازيگراني متفاوت در نقش‌هايي جديد است. رضا عطاران، به‌عنوان يك كمدين شناخته‌شده در سينما و تلويزيون، با نقش‌آفريني در جلد كاراكتري جدي يكي از اولين حضورهاي متفاوت خود را با موفقيت در اين فيلم ثبت مي‌كند و خوانشي جديد از كاراكتر قاتل(ناخواسته) دارد كه بازخورد خوبي هم دارد.

 

همكاري بهروز شعيبي با تهيه‌كننده اين فيلم-سيدمحمود رضوي- كه برآمده از نوعي همفكري و رسيدن به نگاه مشترك براي رسيدن به نتيجه موفق از زمان ساخت تله‌فيلم‌هايش شكل گرفت، مولفه تعيين‌كننده‌اي بود كه با درك هوشمندانه آن‌ها، در مسير آينده هر دو نفر تأثير گذاشت و منجر به ساخت سريال‌‌ها و فيلم‌هاي موفق بعدي در كارنامه آن‌ها شد.

 

شعيبي مسير آمادگي براي ساخت دومين فيلم خود را به ساخت يك سريال خوش‌ساخت و موفق به نام «پرده‌نشين» براي تلويزيون پرداخت كه نقطه عطفي در رويكرد تلويزيون به كاراكترهاي روحاني بود و همچنان امتياز ويژه انتخاب بازيگران تازه در نقش‌هاي غيرقابل انتظار را براي خود محفوظ نگه داشت. فيلمنامه براساس طرحي از عبدالرسول گلبن توسط حسين تراب‌نژاد، مهدي شيرزاد و مهدي حمزه نوشته شد كه موقعيت كلاسيك بازگشت يك زن پس از سال‌‌ها به زادگاهش را با چالش‌هايي بر بستر زندگي يك روحاني به تصوير كشيد و پيشنهادهايي جديد براي حضور اين قشر در ميان جامعه و اجتماع داشت كه خوانشي مدرن و امروزي بود. در اين سريال هم حضور فرهاد آئيش، محسن كيايي و هومن برق‌نورد در نقش روحاني‌هاي متفاوت و همچنين ويشكا آسايش در نقش زن ازفرنگ‌برگشته و البته حضور غنيمت ژيلا سهرابي، از نقاط عطف كار بودند، ضمن این‌كه زوج سارا بهرامي و حامد كميلي را نيز تبديل به تركيبي جذاب كرد.

 

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مسير شعيبي با نقش‌آفريني در فيلم «ميهمان داريم» و سريال‌هاي «مهرآباد» و «تنهايي ليلا» ادامه پيدا كرد كه هر يك تجربه‌اي متفاوت و جديد در كارنامه بازيگري او بودند. در «ميهمان داريم» محمدمهدي عسگرپور، اين بازيگر را در نقش چالش‌برانگيز يك جانباز جنگ مي‌بينيم كه به‌نوعي به ته خط رسيده و نمي‌خواهد ادامه بدهد اما حضور در كنار پدر و مادر و تجربه سوررئال مواجهه با خواهر و برادران شهيدش در يك دورهمي خانوادگي و نقش بطئي عشق، او را دچار تغييراتي مي‌كند. چالش حضور در نقش كاراكتري با مشكلات فيزيكي و روحي، با عبور از فيلتر شعيبي تبديل به حضوري متفاوت و جديد از يك جانباز شد كه به‌خصوص با جنس هميشگي بازي او تفاوت داشت و نمره قابل قبولي از اين حضور دريافت كرد، هرچند در جشنواره فجر با بي‌مهري مواجه شد.

 

سريال «مهرآباد» سيدفريد سجادي‌حسيني براي اين بازيگر حضور در نقشي طنز با مايه‌هاي كمدي را به ارمغان آورد كه در كارنامه بازيگري‌‌اش مغفول مانده بود. همان‌طور كه حضور در نقش جوان معصوم سريال «تنهايي ليلا» محمدحسين لطيفي را مي‌توان به‌عنوان تجربه‌اي جديد پذيرفت؛ نقش مرد جواني كه در همان قسمت‌هاي ابتدايي مي‌ميرد اما اهميت و تأثير حضورش زن(ليلا) را رها نمي‌كند و زمينه‌ساز تغيير و تحولات بزرگ روحيات زن و زندگي‌‌اش مي‌شود.

 

طبعاً بهروز شعيبي وقتي سال۹۴ تصميم به ساخت دومين فيلم سينمايي‌‌اش گرفت، اولين مولفه‌اي كه در نظر داشت اين بود كه خودش را تكرار نكند و اين چنين بود كه سراغ يك عاشقانه نوستالژيك بر بستري سياسي رفت كه با كاراكترهايي واقعي و رويدادهاي مستند سروكار داشت.

 

«سيانور» را بايد سرآغاز فصلي جديد در سينماي سياسي ايران دانست كه براساس فيلمنامه‌اي از مسعود احمديان به مقطعي از زندگي مجيد شريف‌واقفي و مواجهه او با سازمان مجاهدين خلق مي‌پردازد كه به‌شدت متأثر از وقايع سياسي سال‌هاي ابتدايي دهه۵۰ و كاراكترهايي واقعي بود. درواقع شعيبي اين‌بار هم؛ همچون «دهليز» رويكرد خاص خود را به سوژه‌اي كه انتخاب كرده بود، داشت و به‌جاي ساخت يك فيلم صرفاً سياسي و قابل انتظار با ديدگاه‌هاي تخت و يك‌بعدي، اولويت اصلي را بر روايت قصه‌اي عاشقانه و وام‌گرفته از تخيل قرار داد كه بر بستري سياسي و منشعب از آدم‌‌ها و رويدادهاي سياسي روايت مي‌شد. اين چنين بود كه هرچند فيلم به آدم‌هاي شناسنامه‌دار و زواياي نگاه مختلف به ماجراي شهادت مجيد شريف‌واقفي، مرگ ليلا زمرديان و سرنوشت مرتضي صمديه‌لباف، مقطعي از زندگي تقي شهرام و... مي‌پرداخت، اما همه اين‌ها بر بستر قصه عاشقانه فيلم كاركرد خود را در درام پيدا كردند. همچنين اين شيوه روايت امكاني ويژه، به نويسنده و فيلمساز داد كه بتوانند از حكم دادن درباره كاراكترها و اقشاري كه برآمده از آن هستند مثل ساواك و سازمان مجاهدين پرهيز كنند و وجه انساني و ناگزير آن‌ها در انجام وظيفه و دوراهي عشق و وظيفه، يكي از عوامل تعيين‌كننده در مسير زندگي آن‌ها باشد. شعيبي در اين فيلم هم با انتخاب‌هايي غيرقابل انتظار مخاطب را با تركيبي هوشمندانه از بازيگران در نقش‌هايي متفاوت مواجه كرد كه حضور مهدي هاشمي در نقش يك مأمور خشن و عالي‌رتبه ساواك و همچنين خودش در نقش مجيد شريف‌واقفي از آن جمله است كه به‌نوعي نگاه و سليقه او را در اين فيلم هم بسط داد.

 

بهروز شعیبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بهروز شعيبي با گذر از اين تجربه‌‌ها درحالي سومين فيلم سينمايي خود را ساخته و به جشنواره سي‌وششم فجر ارائه داده كه اين بار قصه زندگي يك زوج را بر بستر معضلات اجتماعي همچون اعتياد و به‌طور خاص اعتياد زنان مورد توجه قرار داده است؛ تجربه‌اي كه با اين پيشينه مي‌توان مطمئن بود نه تكرار فيلم‌هاي اجتماعي ديگر درباره اعتياد و نه حتي تكرار خودش، بلكه واجد رويكردي جديد به اين مضمون با محوريت سليقه و نوع نگاه او به سينما و اجتماع پيرامونش خواهد بود. حضور بازيگراني همچون امين حيايي، مهناز افشار، سارا بهرامي، جمشيد هاشم‌‌پور و هادي حجازي‌فر در نقش‌هايي كه قطعاً متفاوت از حضور هميشگي آن‌ها است، در كنار اهميتي كه شعيبي به‌خصوص به فيلمنامه در مراحل قبل از توليد با بازنويسي‌هاي متعدد مي‌دهد و اين‌بار هم حسين تراب‌نژاد و آزيتا ايرايي اين مسير را در كنار او طي كرده‌اند، همچنين تداوم همكاري با سيدمحمود رضوي به‌عنوان تهيه‌كننده، مي‌تواند نويدبخش مواجهه با اثري خوش‌ساخت و راضي‌كننده را در جشنواره سي‌وششم فجر به مخاطبان بدهد و طبعاً انتظارها از اين فيلم را بالا ببرد.

 

 

 

 

 

 

  • 15
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش