پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۵۸ - ۰۶ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۱۷۲۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

علیرضا جعفری: مطلقا عشق بازیگری نبودم

علیرضا جعفری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
فکر می‌کنم بعد از مدت‌ها تلویزیون کار را به دست کاربلدها سپرد، در این حرفه فارغ از هر موردی بلد بودن کار مهم است و تلویزیون بعد از مدت‌ها کاری در حدواندازه و اشل خود را دید.

خبر گزاری صبا/ سریال «سایه‌بان» با حضور بازیگران باسابقه و البته بازیگران جوان و تازه‌‌وارد به عرصه تصویر، ازجمله کارهایی است که این شب‌ها بینندگان شبکه دو سیما پیگیر آن هستند. پرداختن به قشر کارگر و مسائل مربوط به آن‌ها منجر به روایت داستانی شده که ضمن آفریدن قهرمان و همراهی مخاطب به بیان دغدغه‌ها، آسیب‌ها و روزمرگی‌های مردم سطح شهر می‌پردازد.  علیرضا جعفری که از سنین کودکی بازیگری را تجربه می‌کند در نقش بابک ازجمله بازیگران «سایه‌بان» هست که با آن پیرامون این سریال و سایر موضوعات به گفت‌وگو نشستیم؛ متن کامل این گپ‌وگفت را مشاهده می‌کنید

 

شما بازیگری را از کودکی شروع کردید؛ افراد زیادی مانند شما از سن کم فعالیت هنری را آغاز کردند اما تعداد کمی از آن‌ها در سنین بزرگسالی و تاکنون باقی مانده‌اند و مشغول به‌کارند. چه عواملی باعث شده که شما همچنان پیشنهاد بازی داشته باشید و بعضی نه؟

 

واقعا نمی‌دانم؛ این قضیه به خود آدم‌ها برمی‌گردد، یکی از مواردی که بچه‌ها را برای بازی انتخاب می‌کنند، نمک صورت آن‌هاست؛ روندی که در دنیا خلاف آن عمل می‌شود. بازیگری مانند ناتالی پورتمن که از کودکی کار خود را آغاز کرد و موفق به دریافت اسکار هم شد؛ اما در کشور ما مثل خیلی از عرصه‌های دیگر تا جایی می‌گویند بازیگر بانمک است و بعد از مدتی نه؛ بازیگری ربطی به بانمک بودن ندارد؛ بازیگر بیشتر به توان و استعدادی که دارد متکی می‌شود. خوشبختانه من در دوره بلوغم کار نکردم و فکر می‌کنم که خوش‌شانسی بزرگی از این بابت نصیب من شد.

 

این اتفاق به خواست خودتان روی داد؟

هم به خواست خودم و هم مواقعی نشد. به‌عنوان مثال قرار بود با کارگردانان بزرگی کار کنم(البته خداراشکر در کارنامه کاری خود این اسامی بزرگ وجود دارند)؛ با حسن فتحی قرار بود که «دزدان دریایی خلیج عدن» را کار کنیم که پروژه متوقف شد یا داریوش مهرجویی که دوباره قرار بود «نارنجی پوش» را بسازد و من هم حضور داشته باشم. این از خوش‌شانسی من بود که در آن دوره بازی نکردم چرا که قیافه‌ام هنوز جا افتاده و صدایم پخته نبود و... یکی از دلایلی که فکر می‌کنم باعث شده تا به الان هم بازی کنم این بود که هیچ وقت مطلقا عشق بازیگری نبودم؛ یعنی بازیگری هیچ وقت آنقدر برایم اولویت نبود و نیست. حس می‌کنم در کار خود مستعد هستم و آن را دوست دارم؛ افرادی که راجع به من صحبت کردند بیشتر راغبم می‌کردند که در این حرفه حضور داشته باشم.

 

اگر بازیگری اولویت مطلق شما نیست؛ فعالیت دیگری کنار آن دارید؟

نه؛ اصولا خیلی موارد مهمی در زندگی من وجود ندارد. شاید در زندگی شخصی اولویت‌های زیادی داشته باشم اما در زندگی کاری نه؛ مهم نبودن نه به آن معنی که بی‌مسئولیت باشم و آن را رها کنم؛ طبیعتا برای برنامه‌هایی که دارم کار می‌کنم و منتظر هم می‌مانم اما این‌که حتما باید باشم در این حرفه و کار کنم نه؛ هیچ وقت اهل شلوغ‌بازی نبودم و کار خود را انجام می‌دهم.

 

هنوز هم روال توجهاتی که در کودکی و در پیشنهاد نقش‌ها به شما می‌شد حفظ شده است؟

من هیچ وقت به این موضوع فکر نکردم، من می‌خواهم آن دوران(بازیگری در کودکی) را فراموش کنم. حتی بعضی مواقع می‌گویم که ‌ای‌کاش نبودم و از الان شروع می‌کردم؛ البته اتفاقات خیلی خوبی افتاد، تجربیات بسیار خوبی کسب کردم؛ هنوز فکر می‌کنم نوپا هستم و این احساس غلطی نیست؛ هنوز باید کار کنم و مثل یک دانشجوی بازیگری و کسی که در پی کار و فکر می‌کند مستعد است در حال کار کردن هستم.

 

شما با کارگردانان بزرگی کار کردید؛ افرادی مثل رضا عطاران، داریوش مهرجویی و... آیا هنوز هم این روند ادامه دارد؟

خدا را شکر بله؛ بدون این‌که بخواهم حفظ شده است. یعنی هیچ وقت به‌دنبال این نبودم که با یک کارگردان برند کار کنم اما خوشبختانه در همین اواخر هم با کارگردانان خیلی خوبی کار کردم؛ مانند سریال «سایه‌بان» که برادران محمودی در حوزه کاری خود و بین هم‌نسلان خود برند شده‌اند؛ یا در مجوعه «چرخ فلک» با آقای بهرام عظیم‌پور که انسانی تحصیل‌کرده است. «شاهگوش» که در حدود سه سال پیش با آقای میرباقری همکاری کردم. این اتفاقات برای من افتاده و خیلی بیشتر از این به‌دنبال آن نیستم که با کارگردان خاصی همکاری کنم بلکه بیشتر در پی تجربه کردن کارهای خوب هستم. اما اگر در سطح بالایی هم باشد که چه بهتر.

 

سریال «سایه‌بان» در مجموع نظرات مساعدی را از جانب مخاطبان و البته منقدان داشته است. شما به‌عنوان بازیگر این مجموعه چه تعریفی از «سایه‌بان» با قصه‌ای در بستر جامعه وخصوصیات منحصر به خود دارید؟

روزی که برای صحبت با برادران محمودی رفتم می‌دانستم که نقش اصلی کار مجتبی پیرزاده و محمد ولی‌زادگان هستند(از همین جا بابت بازی خوبشان به آن‌ها تبریک می‌گویم، مجتبی و محمد باید مزد زحماتشان در تئاتر را بگیرند)؛ همان زمان اندازه و وسعت نقش خود را می‌دانستم، شاید نقش بابک خیلی زیاد نباشد اما وقتی هست خوب است؛ فکر می‌کنم بعد از مدت‌ها تلویزیون کار را به دست کاربلدها سپرد، در این حرفه فارغ از هر موردی بلد بودن کار مهم است و تصور می‌کنم برادران محمودی جزو همان‌ها هستند. تلویزیون بعد از مدت‌ها کاری در حدواندازه و اشل خود را دید.

 

کار کردن و هماهنگی با کدام‌یک از برادران محمودی آسان‌تر بود؟

من بیشتر با آقای جمشید محمودی کار کردم. دو ماه از کار گذشته بود که من به گروه اضافه شدم. قسمت‌‌هایی که من بازی داشتم بیشتر بر دوش آقای جمشید محمودی بود البته چند سکانس هم آقای نوید محمودی پشت مانیتور بود و خوشبختانه هیچ تداخلی هم پیش نیامد.

 

بابک در «سایه‌بان» هیچ شباهت‌هایی به داوود در «چرخ فلک» ندارد؟ چراکه هر دو سریال قصه‌ای با رویکرد مسائل اجتمای دارند که افراد در مسیرها و بزنگاه‌هایی برای تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند.

 

به غیر از قشر، هیچ شباهت‌هایی ندارند؛ بله تقریبا از یک قشر هستند اما در «چرخ فلک» پسری را می‌بینیم که خیلی آرام و در خودش است، نگران خانواده است با این حساب بیشتر می‌توان گفت شبیه به سهراب است تا بابک؛ در «سایه‌بان» با پسری مواجه می‌شویم که از سربازی برگشته و طلب دارد و نگران موضوع دیگری نیست اما در «چرخ‌فلک» داودی را دیدیم که پرخاش و حاضرجوابی بابک را نداشت؛ خیلی ساده‌تر و آرام‌تر بود.

 

با شنیدن اسم علیرضا جعفری، ناخوادآگاه به یاد امیر جعفری و ریما رامین‌فر می‌افتیم. این اسامی هیچ وقت برای شما کارراه‌انداز نبوده‌اند؟

نه؛ هیچ وقت نبوده؛ به نظرم هیچ وقت هم نخواهد بود، به این دلیل که وجود امیر جعفری و همسرش و راهنمایی‌های آن‌ها امتیاز مثبتی برای من بوده است. من از کودکی کارهای آن‌ها را می‌دیدم؛ من از این‌که بگویند برادرزاده امیر جعفری هستی تا کاری را بگیرم فرار می‌کنم؛ هیچ‌گاه پیش نیامده که امیر جعفری کاری کند تا در پروژه‌ای حضور پیدا کنم. او چنین آدمی نیست و من هم این روحیه را ندارم و شاید علت این که تا به حال در کاری با هم حضور نداشتیم همین بوده و شاید هیچ وقت این اتفاق نیفتد.

 

چرا؟ اتفاقا قرار گرفتن شما دو نفر روبه‌روی یکدیگر خیلی می‌تواند جذاب باشد.

 

بله؛ جذابیت‌های خودش را دارد؛ اما به هر حال حرف‌هایی وجود خواهد داشت.

 

شما بازیگری هستید که مادام سرکار بوده‌اید؛ از کودکی نوع کار خود را ثابت کرده‌اید.

 

بله اما این موارد را نمی‌توان مدام متذکر شو و بازگو کرد. من از سن ۱۸سالگی به بعد هم کارهای خیلی خوبی کرده‌ام. به نظرم کار هر کس او را اثبات می‌کند. همین تعداد سکانسی که در «سایه‌بان» داشتم و دیده شدم برای من کافی است. درکل شاید الان نمی‌خواهم این اتفاق بیفتد و باید خود را خیلی تثبیت کنم و جا بیندازم؛ زیرا خیلی راه برای من مانده و خیلی باید کار کنم. آن موقع می‌توان گفت که قرار گرفتن من در کنار امیر جعفری و ترکیب بازی ما جذاب خواهد بود.

 

شما کارهای کمدی و طنز زیادی را تجربه کرده‌اید؛ آیا این ژانر هنوز هم مورد علاقه شماست و باز آن را تجربه می‌کنید؟

برخی افراد ازجمله آقای محمودی به من می‌گفتند برعکس آنچه کار کردی در درام بهتر هستی؛ نمی‌گویم من کمدی بازی نمی‌کنم زیرا این حرف، حرف بزرگی است، اما ترجیحم کار درام است و قصد دارم تا یک سنی خود را در این ژانر محک بزنم. اما کمدی هم جزو علائق من است.

 

مجتبی پیرزاده را از قبل می‌شناختید؟ بازی در مقابل او چه ویژگی‌هایی داشت؟

من اجرای تئاتری داشتم که مجتبی پیرزاده بعد از ما در آن سالن اجرا داشت و فقط در حد سلام و احوال‌پرسی او را می‌شناختم اما در «سایه‌بان» چون اکثر بازی من با او و خانم نظریه بود، رفاقتمان بیشتر شد.

 

از پیشنهادات جدید بگویید.

 

قصد دارم مدتی کار نکنم. یعنی تا بعد از عید چرا که قصد انجام کاری را دارم.

 

داوود میرباقری برای سریال «سلمان فارسی» با شما صحبتی نداشته است؟

متاسفانه نه؛ کارکردن با او خیلی برای من لذت‌بخش بود.

 

کلام آخر.

من فکر می‌کنم یکی از سیاست‌های صداو سیما باید این باشد که که با ساخت سریال‌های باکیفیت‌تر مردم را از شبکه‌ها و سریال‌های بی‌محتوای ترکیه‌ای دور کند. ما جای خالی سریال‌سازان بزرگی را در تلویزیون خود احساس می‌کنیم. کسانی مثل حسن فتحی، داوود میرباقری و یا حتی جوان‌هایی که الان کار می‌کنند که می‌توانند تلویزیون را نجات دهند. فرض کنید اگر سریال «شهرزاد» از تلویزیون پخش می‌شد چه اتفاق بزرگی را برای سازمان رقم می‌زد. امیدوارم کارهایی نظیر «سایه‌بان» و بهتر از آن در تلویزیون ساخته شود. امیدوارم تلویزیون پر شود از افرادی که دلسوز و کاربلد هستند.

 

 

 

 

  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش