با وجود نیم قرن فعالیت هنری و حضور در آثار بسیاری در سینما، تئاتر و تلویزیون، او نیز مدتی است به نسبت گذشته کم کار شده است و کمی از شرایط موجود و بی توجهی مدیران فرهنگی به بازیگران پیشکسوت گله مند است. همچنین از تعهداتی که برخی تهیه کننده ها نسبت به بازیگران به آن عمل نمی کنند. عزت ا… مهرآوران یکی از بازیگرانی است که سالهاست در فیلم ها و سریال های مختلفی با ژانرهای گوناگون حضور داشته است.
وی این اواخر در مجموعه «لیسانسه ها» ایفای نقش کرد که یکی از سریالهای پرمخاطب شبکه سه محسوب می شد. مهرآوران این روزها دو مجموعه تاریخی «ستارخان» و کمدی «افسانه هزارپایان» را روی آنتن دارد. از این رو بانی فیلم با او پیرامون حضورش در این دو مجموعه گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید:
آقای مهرآوران همچنان مشغول بازی در مجموعه های «ستارخان» و «افسانه هزارپایان» هستید؟
– بازی من در سریال «ایراندخت» که بخش از آن با عنوان «ستارخان» در حال پخش است، به پایان رسیده، اما همچنان درگیر بازی در کار شهاب عباسی هستم.
بازی در «ستارخان» نخستین همکاری تان با محمدرضا ورزی بود؟
– البته در سریال «معمای شاه» هم بازی کردم که نقش یک شاهنامه خوان را داشتم اما حضور کوتاهی بود، ولی در «ایراندخت» حضور بیشتری در سریال دارم. گرچه فکر می کنم در این مجموعه هم حضورم کوتاه بود.
شما یکی از بازیگران توانمند و حرفه ای هستید که این اواخر کمتر در آثار تصویری حضور پیدا می کنید. آیا پیشنهادها راضی کننده نیستند و یا شما ترجیح می دهید تئاتر کار کنید تا فیلم و سریال؟
– اگر شرایط به گونه ای باشد که بتوانم تئاتر کار کنم، قطعاً در سینما و تلویزیون کار نمی کنم. اما خب وضعیت تئاتر مشخص است و این را همه می دانند ونیازی نیست که من باز هم تکرار کنم. من هنوز مستأجرم و به اجبار باید در کنار تئاتر، برای امرارمعاش سریال هم بازی کنم. وگرنه به خواست خودم باشد، فقط تئاتر کار می کنم.
با وجود این همه سال فعالیت در عرصه هنر، هنوز هم با مشکلات معیشتی روبرو هستید؟
– من کارشناس تئاتر بودم و بازنشسته هستم. اما همچنان مستأجرم و همان طور که می دانید با کار در تئاتر نمی توان مخارج زندگی را تأمین کرد. از این رو گاهی هم در کارهای تصویری حضور پیدا می کنم. البته در یک مراسم افطاری که رییس جمهور از هنرمندان دعوت کرد، من هم بودم و با ایشان صحبت و تقاضا کردم وام به من داده شود تا بتوانم خانه ای را که در آن سکونت دارم، خریداری کنم و به جای آن وام، حقوق بازنشستگی من را بردارند.
اما اصلاً خبری نشد! البته آقای روحانی باز هم رییس جمهور شدند و اما ما همچنان مستأجریم! به هر حال من ۶۸ سال دارم و با این شرایط سنی به هر حال توان آدم کم می شود و نمی تواند مثل گذشته کار کند. گرچه من سعی دارم این اواخر در چند سریال بازی کنم. البته منظور این نیست که از کار خسته می شوم؛ نه، از شرایط بعد از کار خسته می شوم.
منظورتان تعهداتی است که بعد از کار به آنها عمل نمی شود؟
– بله، معمولاً به تعهدات که عمل نمی شود! آن هم در شرایطی که من دیگر توان بازی در چند کار را ندارم. بنابراین اکتفا می کنم به همان یکی- دو کار که آن هم در نتیجه همین می شود که می بینید. متأسفانه برخی از دوستان به تعهداتشان در قبال بازیگران عمل نمی کنند. به من امسال سه کار سینمایی پیشنهاد شد که به دلیل بازی در سریال نتوانستم در آن فیلم ها حضور داشته باشم.
فیلم ها در جشنواره حضور داشتند؟
– بله. اما به دلیل تداخل زمانی این فرصت ها را از دست دادم. می خواهم بگویم اگر سیاست گذاران فرهنگی باور دارند که تئاتر و هنرهای نمایشی پشتوانه فرهنگی یک جامعه هستند و به نوعی تاریخ سازی کنند، از طریق هنر یک هنرمند این اتفاق می افتد. یعنی یک هنرمند می تواند فرهنگ سازی و تاریخ سازی کند و خود هنرها هستند که نگهبانان تاریخ یک ملت هستند. ارزشهای فرهنگی در جهان حرف اول را می زند.
تئاتر و هنرهای دیگر نشانه های خلاقیت های بالای یک ملت است. من هیچ وقت تقاضای پول بی برگشت که نداده بودم. من وامی می خواستم تا بتوانم خانه ای را که ۲۰ سال است در آن مستأجرم بتوانم خریداری کنم تا با این سن و سال مستأجر نباشم. من ۵۰ سال زندگی ام را برای تئاتر گذاشته ام و دوست داشتم شرایطی مهیا بود که بتوانم فقط تئاتر کار کنم.
همچنان تدریس هم می کنید؟
– خیر. سالهاست که تدریس نمی کنم و می دوم برای اینکه زندگی نکنم! متأسفانه هیچ نهاد و یا سازمانی هم نیست که از هنرمند حمایت کند. ما مجبوریم در کنار بهترین سریالها، بدترین و متوسط ترین سریال ها را هم بازی کنیم. سیاست گذاران فرهنگی باید توجه کنند یک بازیگری در این شرایط سنی و با داشتن حداقل ۱۶ اثر چاپ شده هنری و جوایز مختلف چرا باید برای اینکه بتواند اجاره خانه اش را پرداخت کند، در کارهایش خوب و بد کار چندان ملاک انتخاب نباشد.
اما من فکر می کنم با تمام این شرایط شما و بازیگرانی مثل شما سعی می کنند از بین پیشنهادهایی که می شوند، بهترین گزینه را انتخاب کنند.
– بله، ولی یک جایی دیگر انتخاب می شوی پیش از اینکه حق انتخاب داشته باشی و این تنها مشکل من نیست، مشکل بسیاری از هنرمندان است. البته من سریال «لیسانسه ها» را که بازی کردم، دوست داشتم و فکر می کنم یکی از سریالهایی بود که طنز بسیار بالا و دور از هجوی داشت. اما همیشه چنین شرایطی پیش نمی آید که بتوان در یک کار خوب و حرفه ای بازی کرد و از طرفی مردم هم خوب استقبال کنند.
می توان گفت «لیسانسه ها» از آن کارهایی بود که توانست ذائقه مخاطب را در ژانر طنز تغییر بدهد نظر شما در این باره چیست؟
– قطعاً ما می توانیم سریال هایی بسازیم که مخاطب جذب سریالهای خودمان شود. اگر چه معتقدم هنر، مرز ندارد. اما مرزی که در آن خلق می شود، بیشتر به فرهنگ آن جامعه نزدیک است و جامعه را به خودش جذب می کند. من وقتی «وضعیت سفید» را بازی می کردم، تازه فهمیدم ما خیلی می توانیم از این دست کارهایی که مورد علاقه مردم قرار بگیرد انجام بدهیم.
ما در این زمینه ها هم قدرتش را داریم و هم سوادش را. مدیریت فرهنگی در انجام چنین کارهایی خیلی مؤثر است. ببینید ما جشنواره های مختلفی در زمینه تئاتر داریم، اما هیچ کدام از این جشنواره ها به صورت آرمانی برگزار نمی شوند؛ بلکه به صورت آماری برگزار می شود! ما وقتی تئاتری را که منتخب جشنواره است می بینیم، واقعاً افسوس می خوریم که از میان این همه تئاتری که اجرا شد، چنین کارهایی انتخاب می شوند. در صورتی که تئاتر ما یک سر و گردن از تئاترهای خارجی بالاتر است. اگر چه که معیار من خارجی و غیرخارجی نیست. منظور من خود تئاتر است که یک هنر نامیراست و همیشگی و تاریخ ساز است.
اگر اجازه بدهید به سریال هایی که روی آنتن دارید بپردازیم. سریال «ستارخان» که یک کار تاریخی است و مخاطبان خودش را دارد. اما «افسانه هزارپایان» که از شبکه نسیم پخش می شود، یک طنز فانتزی و نویی است.
آن هم برای مخاطبی که به دیدن چنین کارهایی عادت ندارد. با این حال بازتاب این سریال را در بین مخاطبان تا الان چگونه دیدید؟
– بازتابش بسیار خوب بوده است. اگر چه چند قسمت بیشتر از این سریال پخش نشده است. شهاب عباسی قصه ای را ساخته که زمان و مکان مشخصی ندارد و در این قصه، از یک کمدی خوب استفاده کرده است تا مردم را بخنداند. اگر چه که در «لیسانسه ها» هیچ باجی به مخاطبانش برای خنده نمی داد و اگر خنده ای هم بود، خنده فکر شده ای بود که این نوع خنده در طنز ماندگار است. از سویی دیگر ساخت «افسانه هزارپایان» هم نیازمند یک جسارت خاصی بود که در این شرایط کارگردان بیاید و قصه ای را بسازد که نه زمان دارد و نه مکان و مخاطب باید با خود قصه ارتباط برقرار کند.
به هر حال تغییر دادن ذائقه مخاطبی که با دیدن یک نوع طنز در سریالها خندیده و عادت دارد، کار مشکلی است؟
– بله، اما امیدوارم همانطور که شما گفتید این ذائقه تغییر کند و تلویزیون هم بتواند خوراک بهتری به مخاطبانش بدهد. به هر حال سروش صحت و شهاب عباسی با این دو سریال تلاش کردند تا کارهای خوب و طنز متفاوتی را به مخاطبانش ارائه بدهند. از طرفی مردم هم برای اینکه ذائقه شان تغییر کند، گارد نمی گیرند. اتفاقاً از دیدن این نوع کارها نیز لذت می برد.
اما نمی دانم چرا از چنین کارهایی آنطور که باید حمایت نمی شود. منظور من این نیست که تلویزیون از صبح تا شب کار طنز پخش کند. اما یک سری قواعد باید در تلویزیون و تئاتر رعایت شود که متأسفانه نمی شود. از طرفی هنرمند باید برای خلق یک اثر فاخر حمایت شود. ما هنرمندانی داریم که در بدترین شرایط، بهترین را ارائه می دهند. باید از آنها حمایت شود و به آنها توجه شود. نمی توان یک نسخه را برای چهل سال نوشت. شما ببینید جشنواره فجر امسال با سال ۷۰ چه فرقی کرده است؟ فقط دبیر جشنواره عوض شده است! هیچ تفاوتی با هم ندارند. هنر شوخی بردار نیست. شما ببینید هنرمندانی چون:
مشایخی، کشاورز و نصیریان اگر در یک کار فقط یک جا حضور داشته باشند و سر صحنه هم حرکتی هم نکنند، بی حرکتی شان هم پر از تجربه ای است که مردم را جذب می کند. آنها می دانند که سر صحنه چگونه بایستند و حرکت نکنند، اما تماشاگر را به خودشان جذب کنند. این هنرمندان باید از هر نظری تأمین باشند، اما آیا این اتفاق افتاده است؟! نمی شود که این هنرمندان در خانه بنشینند و به جایشان افرادی به سینما و تلویزیون بیایند که یکبار مصرف هستند و توان ماندگاری ندارند. لذت هنر در رنج بردن است.
زینب علیپور
- 16
- 6