پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۶:۰۳ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۶۶۰۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با عزت ا... مهرآوران؛ بازیگر سریال های «ستارخان» و «افسانه هزارپایان»؛

آقای روحانی باز هم رییس جمهور شد، اما ما هنوز مستأجریم!

عزت ا... مهرآوران,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 با وجود نیم قرن فعالیت هنری و حضور در آثار بسیاری در سینما، تئاتر و تلویزیون، او نیز مدتی است به نسبت گذشته کم کار شده است و کمی از شرایط موجود و بی توجهی مدیران فرهنگی به بازیگران پیشکسوت گله مند است. همچنین از تعهداتی که برخی تهیه کننده ها نسبت به بازیگران به آن عمل نمی کنند. عزت ا… مهرآوران یکی از بازیگرانی است که سالهاست در فیلم ها و سریال های مختلفی با ژانرهای گوناگون حضور داشته است.

 

وی این اواخر در مجموعه «لیسانسه ها» ایفای نقش کرد که یکی از سریالهای پرمخاطب شبکه سه محسوب می شد. مهرآوران این روزها دو مجموعه تاریخی «ستارخان» و کمدی «افسانه هزارپایان» را روی آنتن دارد. از این رو بانی فیلم با او پیرامون حضورش در این دو مجموعه گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید:

 

 

آقای مهرآوران همچنان مشغول بازی در مجموعه های «ستارخان» و «افسانه هزارپایان» هستید؟

– بازی من در سریال «ایراندخت» که بخش از آن با عنوان «ستارخان» در حال پخش است، به پایان رسیده، اما همچنان درگیر بازی در کار شهاب عباسی هستم.

 

بازی در «ستارخان» نخستین همکاری تان با محمدرضا ورزی بود؟

– البته در سریال «معمای شاه» هم بازی کردم که نقش یک شاهنامه خوان را داشتم اما حضور کوتاهی بود، ولی در «ایراندخت» حضور بیشتری در سریال دارم. گرچه فکر می کنم در این مجموعه هم حضورم کوتاه بود.

 

شما یکی از بازیگران توانمند و حرفه ای هستید که این اواخر کمتر در آثار تصویری حضور پیدا می کنید. آیا پیشنهادها راضی کننده نیستند و یا شما ترجیح می دهید تئاتر کار کنید تا فیلم و سریال؟

– اگر شرایط به گونه ای باشد که بتوانم تئاتر کار کنم، قطعاً در سینما و تلویزیون کار نمی کنم. اما خب وضعیت تئاتر مشخص است و این را همه می دانند ونیازی نیست که من باز هم تکرار کنم. من هنوز مستأجرم و به اجبار باید در کنار تئاتر، برای امرارمعاش سریال هم بازی کنم. وگرنه به خواست خودم باشد، فقط تئاتر کار می کنم.

 

با وجود این همه سال فعالیت در عرصه هنر، هنوز هم با مشکلات معیشتی روبرو هستید؟

– من کارشناس تئاتر بودم و بازنشسته هستم. اما همچنان مستأجرم و همان طور که می دانید با کار در تئاتر نمی توان مخارج زندگی را تأمین کرد. از این رو گاهی هم در کارهای تصویری حضور پیدا می کنم. البته در یک مراسم افطاری که رییس جمهور از هنرمندان دعوت کرد، من هم بودم و با ایشان صحبت و تقاضا کردم وام به من داده شود تا بتوانم خانه ای را که در آن سکونت دارم، خریداری کنم و به جای آن وام، حقوق بازنشستگی من را بردارند.

 

اما اصلاً خبری نشد! البته آقای روحانی باز هم رییس جمهور شدند و اما ما همچنان مستأجریم! به هر حال من ۶۸ سال دارم و با این شرایط سنی به هر حال توان آدم کم می شود و نمی تواند مثل گذشته کار کند. گرچه من سعی دارم این اواخر در چند سریال بازی کنم. البته منظور این نیست که از کار خسته می شوم؛ نه، از شرایط بعد از کار خسته می شوم.

 

منظورتان تعهداتی است که بعد از کار به آنها عمل نمی شود؟

– بله، معمولاً به تعهدات که عمل نمی شود! آن هم در شرایطی که من دیگر توان بازی در چند کار را ندارم. بنابراین اکتفا می کنم به همان یکی- دو کار که آن هم در نتیجه همین می شود که می بینید. متأسفانه برخی از دوستان به تعهداتشان در قبال بازیگران عمل نمی کنند. به من امسال سه کار سینمایی پیشنهاد شد که به دلیل بازی در سریال نتوانستم در آن فیلم ها حضور داشته باشم.

 

فیلم ها در جشنواره حضور داشتند؟

– بله. اما به دلیل تداخل زمانی این فرصت ها را از دست دادم. می خواهم بگویم اگر سیاست گذاران فرهنگی باور دارند که تئاتر و هنرهای نمایشی پشتوانه فرهنگی یک جامعه هستند و به نوعی تاریخ سازی کنند، از طریق هنر یک هنرمند این اتفاق می افتد. یعنی یک هنرمند می تواند فرهنگ سازی و تاریخ سازی کند و خود هنرها هستند که نگهبانان تاریخ یک ملت هستند. ارزشهای فرهنگی در جهان حرف اول را می زند.

 

تئاتر و هنرهای دیگر نشانه های خلاقیت های بالای یک ملت است. من هیچ وقت تقاضای پول بی برگشت که نداده بودم. من وامی می خواستم تا بتوانم خانه ای را که ۲۰ سال است در آن مستأجرم بتوانم خریداری کنم تا با این سن و سال مستأجر نباشم. من ۵۰ سال زندگی ام را برای تئاتر گذاشته ام و دوست داشتم شرایطی مهیا بود که بتوانم فقط تئاتر کار کنم.

 

همچنان تدریس هم می کنید؟

– خیر. سالهاست که تدریس نمی کنم و می دوم برای اینکه زندگی نکنم! متأسفانه هیچ نهاد و یا سازمانی هم نیست که از هنرمند حمایت کند. ما مجبوریم در کنار بهترین سریالها، بدترین و متوسط ترین سریال ها را هم بازی کنیم. سیاست گذاران فرهنگی باید توجه کنند یک بازیگری در این شرایط سنی و با داشتن حداقل ۱۶ اثر چاپ شده هنری و جوایز مختلف چرا باید برای اینکه بتواند اجاره خانه اش را پرداخت کند، در کارهایش خوب و بد کار چندان ملاک انتخاب نباشد.

 

اما من فکر می کنم با تمام این شرایط شما و بازیگرانی مثل شما سعی می کنند از بین پیشنهادهایی که می شوند، بهترین گزینه را انتخاب کنند.

 

– بله، ولی یک جایی دیگر انتخاب می شوی پیش از اینکه حق انتخاب داشته باشی و این تنها مشکل من نیست، مشکل بسیاری از هنرمندان است. البته من سریال «لیسانسه ها» را که بازی کردم، دوست داشتم و فکر می کنم یکی از سریالهایی بود که طنز بسیار بالا و دور از هجوی داشت. اما همیشه چنین شرایطی پیش نمی آید که بتوان در یک کار خوب و حرفه ای بازی کرد و از طرفی مردم هم خوب استقبال کنند.

 

می توان گفت «لیسانسه ها» از آن کارهایی بود که توانست ذائقه مخاطب را در ژانر طنز تغییر بدهد نظر شما در این باره چیست؟

– قطعاً ما می توانیم سریال هایی بسازیم که مخاطب جذب سریالهای خودمان شود. اگر چه معتقدم هنر، مرز ندارد. اما مرزی که در آن خلق می شود، بیشتر به فرهنگ آن جامعه نزدیک است و جامعه را به خودش جذب می کند. من وقتی «وضعیت سفید» را بازی می کردم، تازه فهمیدم ما خیلی می توانیم از این دست کارهایی که مورد علاقه مردم قرار بگیرد انجام بدهیم.

 

ما در این زمینه ها هم قدرتش را داریم و هم سوادش را. مدیریت فرهنگی در انجام چنین کارهایی خیلی مؤثر است. ببینید ما جشنواره های مختلفی در زمینه تئاتر داریم، اما هیچ کدام از این جشنواره ها به صورت آرمانی برگزار نمی شوند؛ بلکه به صورت آماری برگزار می شود! ما وقتی تئاتری را که منتخب جشنواره است می بینیم، واقعاً افسوس می خوریم که از میان این همه تئاتری که اجرا شد، چنین کارهایی انتخاب می شوند. در صورتی که تئاتر ما یک سر و گردن از تئاترهای خارجی بالاتر است. اگر چه که معیار من خارجی و غیرخارجی نیست. منظور من خود تئاتر است که یک هنر نامیراست و همیشگی و تاریخ ساز است.

 

اگر اجازه بدهید به سریال هایی که روی آنتن دارید بپردازیم. سریال «ستارخان» که یک کار تاریخی است و مخاطبان خودش را دارد. اما «افسانه هزارپایان» که از شبکه نسیم پخش می شود، یک طنز فانتزی و نویی است.

 

آن هم برای مخاطبی که به دیدن چنین کارهایی عادت ندارد. با این حال بازتاب این سریال را در بین مخاطبان تا الان چگونه دیدید؟

– بازتابش بسیار خوب بوده است. اگر چه چند قسمت بیشتر از این سریال پخش نشده است. شهاب عباسی قصه ای را ساخته که زمان و مکان مشخصی ندارد و در این قصه، از یک کمدی خوب استفاده کرده است تا مردم را بخنداند. اگر چه که در «لیسانسه ها» هیچ باجی به مخاطبانش برای خنده نمی داد و اگر خنده ای هم بود، خنده فکر شده ای بود که این نوع خنده در طنز ماندگار است. از سویی دیگر ساخت «افسانه هزارپایان» هم نیازمند یک جسارت خاصی بود که در این شرایط کارگردان بیاید و قصه ای را بسازد که نه زمان دارد و نه مکان و مخاطب باید با خود قصه ارتباط برقرار کند.

 

به هر حال تغییر دادن ذائقه مخاطبی که با دیدن یک نوع طنز در سریالها خندیده و عادت دارد، کار مشکلی است؟

– بله، اما امیدوارم همانطور که شما گفتید این ذائقه تغییر کند و تلویزیون هم بتواند خوراک بهتری به مخاطبانش بدهد. به هر حال سروش صحت و شهاب عباسی با این دو سریال تلاش کردند تا کارهای خوب و طنز متفاوتی را به مخاطبانش ارائه بدهند. از طرفی مردم هم برای اینکه ذائقه شان تغییر کند، گارد نمی گیرند. اتفاقاً از دیدن این نوع کارها نیز لذت می برد.

 

اما نمی دانم چرا از چنین کارهایی آنطور که باید حمایت نمی شود. منظور من این نیست که تلویزیون از صبح تا شب کار طنز پخش کند. اما یک سری قواعد باید در تلویزیون و تئاتر رعایت شود که متأسفانه نمی شود. از طرفی هنرمند باید برای خلق یک اثر فاخر حمایت شود. ما هنرمندانی داریم که در بدترین شرایط، بهترین را ارائه می دهند. باید از آنها حمایت شود و به آنها توجه شود. نمی توان یک نسخه را برای چهل سال نوشت. شما ببینید جشنواره فجر امسال با سال ۷۰ چه فرقی کرده است؟ فقط دبیر جشنواره عوض شده است! هیچ تفاوتی با هم ندارند. هنر شوخی بردار نیست. شما ببینید هنرمندانی چون:

 

مشایخی، کشاورز و نصیریان اگر در یک کار فقط یک جا حضور داشته باشند و سر صحنه هم حرکتی هم نکنند، بی حرکتی شان هم پر از تجربه ای است که مردم را جذب می کند. آنها می دانند که سر صحنه چگونه بایستند و حرکت نکنند، اما تماشاگر را به خودشان جذب کنند. این هنرمندان باید از هر نظری تأمین باشند، اما آیا این اتفاق افتاده است؟! نمی شود که این هنرمندان در خانه بنشینند و به جایشان افرادی به سینما و تلویزیون بیایند که یکبار مصرف هستند و توان ماندگاری ندارند. لذت هنر در رنج بردن است.

 

 زینب علیپور

 

 

banifilm.ir
  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش