به گزارش جام جم آنلاین، فرهاد قائمیان هم آرام است و هم مهربان. هرگز به دنبال هیاهو و جنجال نبوده و به همین دلیل همیشه بدون حاشیه کارش را انجام میدهد. او در طول این سالها خیلی سخت و گزیده نقش هایش را انتخاب کرده و از همینروست که وقتی کارنامه هنری او را بررسی میکنیم، متوجه رنگین کمانی از نقشهای رنگارنگش در تئاتر، سینما و تلویزیون میشویم. او چند بار نقش پلیس را داشته، اما در هر اثری به گونهای متفاوت این کاراکتر را خلق کرده و میتوان گفت که همیشه مخاطبانش را غافلگیر کرده است.
فرهاد قائمیان خیلی اهل مصاحبه نیست، اما با پیگیریهای متعدد برای روز تولدش مهمان ما شد و با او گفتوگوی صمیمانهای داشتیم. البته وقتی کیک تولد و شمع را برایش روشن کردیم به شوخی تاکید داشت فقط ۱۸ سالش است. همچنین او دست خالی به روزنامه نیامد و دو تابلوی نفیس از حرم امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) هدیه آورد. قائمیان این روزها مجموعه تلویزیونی «هست و نیست» به کارگردانی حسین سهیلی زاده را روی آنتن شبکه دو دارد. همچنین سریال «تاریکی شب، روشنایی روز» و «سر دلبران» را هم در نوبت پخش از تلویزیون دارد. گفتوگوی خواندنی ما را با فرهاد قائمیان در ادامه میخوانید.
مردم بزرگترین داور هستند
من نسبت به کارهایی که انجام دادهام، خیلی تعصب دارم و هیچ کدام را جدا از هم نمیدانم، حتی برای یک نقش کوتاه هم زحمت خودم را میکشم. البته همه بچههای هنر علاقهمند هستند کارهایشان درست دیده شود. حال اینکه در چه جایگاهی هستم و در چه نقطهای قرار دارم، بهتر است مردم قضاوت کنند. من در جشنوارهها هم حضور داشتهام، اما معتقدم بزرگترین داور و پشتوانه تمام زندگی هنریام، مردم هستند. شخصا برایم یک لبخند، عکس و یک احوالپرسی با مردم، ارزشمندتر از جوایز است. البته جوایز را هم رد نمیکنم.
تفکیک نمیکنم
با احترام به نظر دوستان هنرمند، اما باید بگویم بین تئاتر، سینما و تلویزیون تفکیک قائل نمیشوم. کسانی که میگویند ما دوست نداریم در تلویزیون بازی کنیم، نظرشان محترم است، اما به احترام مردم و بنا به هر دلیلی که دارند، بهتر است این جمله را نگویند که برای ما کسر شأن است در تلویزیون بازی کنیم. از سوی دیگر نباید علیه تلویزیون جبهه تشکیل بدهیم، چون میلیونها نفر برنامههای این رسانه را دنبال میکنند. ضمن اینکه ما خیلی چیزها از تلویزیون یاد گرفتیم و باعث شد به هنر سوق پیدا کنیم. ما باید به فرهنگ عمومی مردم، دیدگاه و سلایق آنها احترام بگذاریم، چون خیلی از آثار نمایشی خوب را هم از تلویزیون دیدهایم. البته من نسبت به این رسانه انتقاداتی هم دارم و معتقدم برخی از طرحها در همان اتاق فکر باید متوقف شود و نباید به مرحله تولید برسد، اما هیچکدام از اینها دلیل بر بیاحترامی نمیشود. همه ما جای پایی در تلویزیون داریم و هیچ کس اول به سینما نرفته است. همه اول تلویزیون را دیدیم و بعد به سینما گرایش پیدا کردیم. اصولا تلویزیون رابط بین مردم و هنرمندان است.
به قسمت اعتقاد دارم
خدا را شاکرم که توانستهام در کارهای معدودی که انجام دادهام، خوب ظاهر شوم اما هیچوقت نخواستم بگویم این نقش برای من است، چون مطمئنم اگر قسمت من باشد، حتما نصیب خودم میشود. به قسمت و تقدیر خیلی اعتقاد دارم. دعا میکنم کارهای خوب زیاد داشته باشم، اما حسرت نمیخورم که چرا بازیگر دیگری فلان نقش را ایفا کرد و به من نرسید. به هر حال آن نقش سهم او از زندگی و کائنات بوده است. گاهی پیش آمده نقشی به من پیشنهاد شود، اما بعد در خلوت خودم احساس کردم به هر دلیلی بهتر است نقش به بازیگر دیگری سپرده شود. وقتی دلم به نقشی نباشد، حتی تا مرحله قرارداد، نمیپذیرم. ضمن اینکه هرگز همزمان دو کار را انجام نمیدهم و بر وسوسهام غلبه میکنم. هیچوقت هم پشیمان نشدهام.
طول و عرض نقش برایم مهم نیست
کار من بازیگری است. اگر نقش درست نوشته شود، برایم فرقی نمیکند یک فرد مشهور و ملی را بازی کنم یا یک فرد معمولی را. اگر کار خوب باشد تاریخی یا معاصر بودن زمانش برایم تفاوتی ندارد. ضمن اینکه کوتاهی و بلندیاش هم برایم مهم نیست، حتی در فیلمهایی مثل شهر زیبا، به رنگ ارغوان، بادیگارد، ناخواسته و... نقشهای کوتاه بازی کردهام. البته باید اشاره کنم تولید آثار تاریخی کار سختی است. در مجموع دلم میخواهد نقشی را بپذیرم که درست شخصیتپردازی شده باشد.
نقش یک روحانی متفاوت
در مجموعه شهریار نقش پدر این شخصیت را بازی میکردم که یک روحانی بود و بسیار متفاوت بهشمار میرفت. در مجموع با افتخار میگویم برای این نقش ما به ازای بیرونی نداشتم و خوشحالم نقش پدر استاد شهریار را بازی کردهام.
یک گروه همدل
قبل از هر چیز باید بگویم سریال «هست و نیست» که در حال حاضر از شبکه دو روی آنتن است، همزمان نوشته و تولید میشود. باید بگویم از همکاری با این گروه با مدیریت و هدایت آقای حسین سهیلیزاده و آقای شایانفر خیلی خوشحالم. در طول این سالها چندبار پیش آمد با آقای سهیلیزاده همکاری کنم، اما سعادت نداشتم. جا دارد یک خسته نباشید صادقانه، دوستانه و رفاقتی به همه عوامل این سریال بگویم، چراکه آقای سهیلی زاده یکی از بهترینهای برند تلویزیون است. به مردم خیلی احترام میگذارد و خواستههای آنها را میداند و گروه حرفهای برای جلو و پشت دوربین کارهایش، انتخاب میکند.
سعی میکنم خودم را تکرار نکنم
بهترین مشاور، همدل و همراز من، خدا و ائمه هستند. خدا را شکر میکنم برای اتفاقات خوبی که در زندگی حرفهایام پیش آمده است. من تا امروز چندبار نقش پلیس را بازی کردهام. آیا سرهنگی که شما در فیلم «نسل سوخته» دیدهاید با سرهنگ مکی در سریال «یادآوری» یکی است یا سرهنگی که در سریال آقای فخیمزاده بازی کردهام؟ گرچه شغل این شخصیتها پلیس بوده، اما سعی کرده ام هر کدام را با یک دیدگاه و تفکر بازی کنم که هیچ ربطی به هم نداشته باشند. . بنابراین باید هر نقشی را با یک دیدگاه بازی کرد که به تکرار نیفتیم. از سوی دیگر نباید برای خودمان یک چارچوب درست کنیم و درگیر آن شویم.
روی صحنه خودم را میشناسم
من از ابتدا دغدغه ام بازیگری بود. زمانی که مدرسه میرفتم تئاتر کار میکردم. دورههای مونتاژ، فیلمبرداری و... را نه در حد حرفهای، اما مقطعی گذراندهام و فیلم تجربی هم ساختهام. بیش از ۱۲ سال در حوزههای ادبیات نمایشی، ادبیات داستانی، خلاقیت هنری و تصویری تدریس کردم. همه این موارد بهخاطر این بود که کارم را در بازیگری درست انجام بدهم نه اینکه فیلمساز شوم. اگر خدا بخواهد همین روند بازیگری را ادامه میدهم. بعد از سریال «تعبیر وارونه یک رویا» به کارگردانی آقای جیرانی از من میپرسیدند چرا کاری روی آنتن ندارم. این در حالی است که من در سه مجموعه بازی کرده بودم که در نوبت پخش قرار داشت. ضمن اینکه معتقدم بین کارهایم باید روی صحنه بروم تا خودم را بشناسم و این برایم خیلی مهم است. بنابراین در فاصله این سالها، هم کار تلویزیونی کرده ام و هم تئاتر روی صحنه داشتم. همچنین سریال تاریکی شب، روشنایی روز را در نوبت پخش دارم که به نظرم نقطه عطفی در سریالسازی است. سر دلبران کار آقای لطیفی را هم در نوبت پخش دارم که در این سریال هم نقش خاصی را بازی کرده ام. امیدوارم مردم از تماشای این آثار لذت ببرند. ضمن اینکه در این گفتوگو تولد رفیق خوبم، آقای لطیفی را هم تبریک میگویم.
پرچم اسفند ماهیها بالاست
من ۱۸ ساله هستم و پرچم اسفند ماهیها بالاست و بهترین ماه دنیا، اسفند است. سن به شناسنامه نیست، به دل آدمهاست و دل من هنوز ۱۸ ساله است. یاد میکنم از پدر و مادر عزیزم. روحشان شاد و مطمئنم که ناظر بر کارهایم هستند. از خانوادهام (خواهران و برادران) که پشتوانه بزرگ زندگیام هستند، قدردانی میکنم. امیدوارم همیشه سربلند باشند. همچنین برای این گفتوگوی صمیمانه از شما و بچههای خوب روزنامه جامجم هم تشکر میکنم.
فاطمه عودباشی
- 11
- 3