شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۲۹ - ۲۳ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۳۴۷۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

بهرام افشاری، «بهتاش» پایتخت ۵:

مردم جای سلام به من می‌گویند «اَی خِدا»

بهرام افشاری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اگر مخاطب جدی تئاتر باشید او را از سال‌ها قبل می‌شناسید و اگر اهل سینما هستید، درخشیدنش را در فیلم‌هایی مثل «لانتوری» و «کارگر ساده نیازمندیم» دیده‌اید و اگر نه، او را در چند سریال تلویزیونی دیده اید و امروز بهرام افشاری را بیشتر با نقش‌آفرینی در یکی از شخصیت‌های اصلی «پایتخت» شناخته‌اید. سیروس مقدم، کارگردان سریال او را یکی از برگ ‌های برنده سری پنجم این مجموعه می‌داند. به همین بهانه و برای گفت‌وگو در نقش بهتاش فریبا سراغش رفتیم. افشاری ابتدا گفت یک سالی است که گفت‌وگو نمی‌کند، اما در آخر موافقت کرد تا نخستین مصاحبه او در مورد سریال پایتخت با جام‌جم آنلاین باشد.

 

پیش از این در تئاتر، سینما و تلویزیون بازی کرده بودید، اما بیشتر با «پایتخت ۵» میان مردم شناخته شدید. چرا؟

به دلیل مخاطبان زیادی که پایتخت دارد هر کس در آن کار کند بیشتر دیده می‌شود. این مجموعه طی این سال‌ها توانسته است میان خانواده‌ها جایگاه خوبی کسب کند. مردم این سریال و شخصیت‌های آن را جزئی از زندگی و سهم خود می‌دانند. در ادامه ممکن است اتفاقات بهتر از این هم برایم بیفتد. کار من بازیگری است و همین قدر و شاید دو برابر آن برای کارگر ساده نیازمندیم، لانتوری و حتی «علی‌البدل» زحمت کشیدم، ولی چون طیف مخاطبان پایتخت بیشتر است، در این کار بیشتر دیده شدم. نقش‌های زیادی در ذهن دارم که باید کسی مانند آقای تنابنده و مقدم پیدا شود و به من اعتماد کند تا آنها را بازی کنم. فکر می‌کنم بهترین نقشم، نقشی است که هنوز بازی نکرده‌ام.

 

با وجود حضور پررنگ شخصیت ارسطو و نقی، نقش شما زیر سایه آنها قرار نگرفت.

اگر بهتاش دیده شد فقط به خاطر تلاش، استعداد و توانایی من نیست. به دلیل تفکر، خلاقیت و طراحی آقای محسن تنابنده و گروه نویسندگان، همچنین اعتماد آقای مقدم و نوع پلان‌گیری ایشان است. هیچ بازیگری به تنهایی نمی‌تواند در هیچ محصولی دیده شود مگر آن که پشت صحنه و همکاران خوب داشته باشد. همه بازیگرانی که در کنارم بودند راهنمایی‌ام کردند و به من فضا دادند. نمی‌توانم این عوامل را نادیده بگیرم. خوشبختانه تلاش‌هایم جواب داد و آرام‌آرام با ایده‌های نویسندگان، راهنمایی سایر بازیگران و پیشنهادهای خودم، نقش مورد پسند مردم قرار گرفت.

 

تکیه کلام‌هایی مثل اَی خِدا که این روزها میان مردم باب شده است، از ابتدا در متن وجود داشت؟

بازیگر یعنی مشاهده و بازآفرینی. من اصلا لهجه مازندرانی بلد نبودم. در سینمایی کارگر ساده نیازمندیم هم لهجه آذری داشتم که آن را هم بلد نبودم و دو ماه، روزی شش ساعت تمرین لهجه می‌کردم. اینجا هم وقت گذاشتم تا جغرافیا و مردم شمال را بشناسم. بنا به شخصیت بهتاش که عصبی و گاهی غیرتی است فکر کردم می‌توانم از تکیه کلام اَی خِدا استفاده کنم که این ویژگی‌ها را بخوبی نشان دهد. خوشبختانه حسابی هم جا افتاد و امروز مردم من را که می‌بینند به جای سلام می‌گویند اَی خِدا.

 

این برخورد‌ها برایتان خوشایند است؟

تلاش من این است مخاطب خاص تاییدم کند و مخاطب عام دوستم داشته باشد. اوج تعریف هنر، همین است. خدا را شاکرم که تمام اقشار جامعه و مردمانی از سطوح مختلف اجتماعی با این شخصیت ارتباط برقرار کردند. این رمز موفقیت من است و البته وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‎‌کند، چون باید برای انتخاب‌های بعدی‌ام بیشتر فکر کنم. خوشحالم در عید توانستم به اندازه خودم جایی در ذهن و قلب مردم پیدا کنم.

 

پس از این، کارتان برای شکستن قالب نقش بهتاش در ذهن مردم سخت‌تر می‌شود.

صد در صد. امروز مردم در فضای مجازی تکیه‌هایی از بازی من در فیلم لانتوری و کارگر ساده نیازمندیم را با نام بهتاش به اشتراک می‌گذارند! نمی‌شود جلوی این فضا را گرفت. من به عنوان بازیگر باید با این موج همراه شوم و کم‌کم وقتی جو عوض شد تلاشم را برای ادامه دادن، دو برابر کنم.

 

نمی‌ترسید از محبوبیت این روزهایتان کاسته شود؟

این قضیه برای همه اتفاق می‌افتد و من مستثنا نیستم. همیشه بعد از سربالایی، سرپایینی است و برعکس. مهم این است که من برای کارم کم نگذارم و از خودم راضی باشم. از ابتدا با خودم عهد بستم برای مردم کشورم کار کنم. الان که این اتفاق افتاده است از آن لذت می‌برم و بعد دوباره تلاشم را آغاز می‌کنم.

 

چگونه با گروه پایتخت آشنا شدید؟

احمد مهران‌فر یکی از کارهای من را دید و خواست به دفتر آقای مقدم بروم. باورم نمی‌شد می‌خواهند برای پایتخت ۲ از من تست بگیرند، چون خودم یکی از طرفداران پایتخت یک بودم. آن زمان برای اولین‌بار آقای تنابنده به من اعتماد کرد و با این‌که لهجه مازندرانی بلد نبودم این فرصت را داد تا یاد بگیرم. اتفاقا یکی از سختی‌های کار من در پایتخت ۵ همین پیشینه بود.

 

بعضی‌ها که فصل دوم را دیده بودند در قسمت نخست این سری مدام می‌گفتند مگر این بازیگر نقش شیرافکن نبود!؟ از دو جهت فشار روی من بود. یکی این‌که قبلا با نقشی آمده بودم که مردم آن را هم خیلی دوست داشتند و حالا قرار بود در قالب جوان دیگری وارد شوم و از صفر شروع کنم. دوم این که من حکم پیاز وسط سیرترشی را داشتم!

 

چه تعبیر جالبی!

مقصودم این است تمام شخصیت‌های پایتخت درخشان بودند، با نقش‌هایشان در قلب مردم نفوذ کرده بودند و یکدفعه در سری پنجم یک شخصیت به عنوان پسر خواهر نقی وارد قصه می‌شود. برای مردم مهم نیست بهرام افشاری بابت این مسائل فشارهای زیادی را تحمل می‌کند، مردم فقط می‌خواهند بهتاش قابل باور باشد و من تلاش کردم این چنین شود. لذت‌بخش‌ترین لحظه برای یک بازیگر این است که بعد از این فشارها از مخاطب نمره قبولی بگیرد.

 

در تلویزیون کمتر حضور داشته‌اید و در همین آثار انگشت‌شمار، بیشتر با سیروس مقدم همکاری کرده‌اید. کار کردن با او برایتان چه جذابیتی دارد؟

آقای مقدم به گونه‌ای دکوپاژ می‌کند که جزئیات بازی شما دیده می‌شود و این برای یک بازیگر نکته مثبت و پررنگی است. به طور کلی باید بگویم اولویت من تئاتر و سینماست، البته به این معنی نیست که اصلا به تلویزیون اهمیت نمی‌دهم. اگر فیلمنامه و نقش خوبی پیشنهاد شود با افتخار برای مردم بازی می‌کنم.

 

پس شما جزو آن دسته از بازیگرانی نیستید که بازی در آثار تلویزیونی را جدی نمی‌گیرند؟

دلایل کسانی که به تلویزیون نه می‌گویند را باید از خودشان بپرسید. برای من اما وقتی اتفاقی مانند پایتخت می‌افتد به نظرم تاثیرش بیشتر از ۲۰۰ فیلم سینمایی است. هیچ مغازه‌داری دوست ندارد مشتری‌هایش کم باشد. تلویزیون بزرگ‌ترین ویترین برای بازیگر است که می‌تواند از طریق آن توانایی‌هایش را نشان دهد. من ابتدا سعی کردم پای خود را در تئاتر محکم کنم و بعد وارد سینما و تلویزیون شوم. از سال ۱۳۸۲ کار تئاتر را شروع کردم، از سال ۱۳۸۸ به طور حرفه‌ای وارد این عرصه شدم و تا امروز درآمدم را از این راه کسب می‌کنم. تا امروز مقام‌های زیادی کسب کرده‌ام. جوان برتر ایران شده ام،‌ بهترین بازیگر تئاترشهر شده‌ام، دو سال نامزد بهترین بازیگر تئاتر سال بوده‌ام و تندیس جشنواره فجر را در ۲۴ سالگی گرفته‌ام. اینها پشتوانه من است و به این معنی نیست که دارم از خودم تعریف می‌کنم. می‌خواهم بگویم اگر من بازیگری را انتخاب کردم تمام زندگی و انرژی‌ام را صرف این کار می‌کنم تا بتوانم برای خود جایگاهی کسب کنم.

 

اگر ساخت پایتخت همچنان ادامه داشته باشد در سری‌های آتی حضور خواهید داشت؟

حتما. اگر همچنان طرح‌ها و ایده‌های تازه‌ای برای ادامه کار وجود داشته باشد من هم مایلم بازی کنم. پایتخت، خانواده من است و کسی از خانواده‌اش جدا نمی‌شود.

 

نقدهایی به قسمت‌های آخر سریال و وارد شدن آن به فضای خشن جنگ و حضور داعش مطرح شد. چقدر با این نظرات موافقید؟

اتفاقا به نظرم خیلی فضای جذابی شد و قصه به گونه‌ای پیش رفت که ‌توانست دنیای دیگری از این شخصیت‌ها را نشان دهد. نشان دادن شخصیت‌هایی که در فضای کمدی مردم را می‌خندانند، ‌می‌توانند در فضای گروتسک و حتی تلخ قرار بگیرند و مخاطب را با یک هیجان ناشناخته روبه‌رو کنند. این موضوع یک توانایی و قدرت ریسک‌پذیری می‌خواست که به نظرم کارگردان و نویسندگان بخوبی از پس آن برآمدند. در کنار نظرهای منفی راجع ‌به این قسمت‌ها، هزاران برابر کامنت مثبت دریافت کردم.

 

به طور کلی بازخوردها در فضای مجازی چگونه است؟

به حدی خوب است که گاه دوستان تکه می‌اندازند و می‌گویند بازدید پیج تو از کریستیانو رونالدو بیشتر است! خدا را شکر در این مدت مورد لطف و محبت مردم قرار گرفتم. دنبال محبوبیت این شخصیت نبودم، فقط استرس داشتم که بهتاش قابل قبول نشود و فضای مثبتی که امروز برایم ایجاد شده فراتر از انتظارم بود.

 

در مصاحبه‌ای در فضای مجازی گفته‌اید فیزیک بدنی‌تان گاه مانع کار بازیگری‌تان شده است.

بگذارید این قضیه را از ابتدا توضیح دهم. رسانه زمانی سراغ شما می‌آید که کاری انجام داده باشی. من هم از این بابت طلبکار کسی نیستم. اما برای علی‌البدل در جشن حافظ، برای لانتوری در جشن خانه سینما و برای کارگر ساده نیازمندیم در جشن منتقدان نامزد شدم. اینها کم نبود. ولی رسانه‌ها هیچ خبری در این مورد پوشش ندادند و من فکر کردم لابد هنوز آن قدر برای آنها هیجان‌انگیز نیستم. به همین دلیل یک سال مصاحبه نکردم و تمرکزم را روی کار گذاشتم. مصاحبه‌ای هم که راجع ‌به فیزیکم این روزها در فضای مجازی منتشر شده مربوط به سه چهار سال پیش است. دیگر دوست ندارم در مورد فیزیکم صحبت کنم، اما حرفم در آن مصاحبه این بود که اوایل بعضی نقش‌ها را به خاطر قدم از دست می‌دادم، ولی کم کم تلاش کردم درونیاتم را به نمایش بگذارم و از مرحله فیزیک عبور کنم. در مورد آن گفت‌وگو باید اضافه کنم بزرگ‌ترین فیلسوف‌ها گاه بعد از سال‌ها تفکر و تعقل به یک تئوری می‌رسند و فردایش آن را عوض می‌کنند، حال منِ بهرام افشاری حرف دو روز پیشم را نمی‌توانم تغییر دهم!؟

 

این روزها مشغول چه کاری هستید؟

تئاتری به کارگردانی آتیلا پسیانی روی صحنه دارم و در حال بازی در سریال «شرایط خاص» به کارگردانی وحید امیرخانی هستم. از ۱۶ اردیبهشت هم نمایش «جوجه تیغی» را روی صحنه می‌برم که برگرفته از زندگی خودم، عشق فیلم‌ها و سیاهی لشکرهاست و فکر می‌کنم بهترین مواجهه و گفت‌وگوی من با مردم باشد.

 

نوشین مجلسی

 

  • 12
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش