پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۰۳ - ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۰۱۶۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

ناگفته های پژمان جمشیدی از بازی در مستطیل سبز تا بازیگری

پژمان جمشیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
پژمان جمشیدی شب های سال نو با سریال دیوار به دیوار و فیلم پرفروش لونه زنبور به یکی از پرمخاطب ترین بازیگران سینما و تلویزیون تبدیل شده است. بازیکر چهل ساله ای که با فاصله کمی پس از بازنشستگی در فوتبال در نقش خودش در سریال های پژمان و ساختمان پزشکان ظاهر شد و با وجود حدس و گمان ها مبنی بر توقف او مانند برخی همتایانش، مسیر رو به رشد را طی کرد.

 پژمان جمشیدی شب های سال نو با سریال دیوار به دیوار و فیلم پرفروش لونه زنبور به یکی از پرمخاطب ترین بازیگران سینما و تلویزیون تبدیل شده است. بازیکر چهل ساله ای که با فاصله کمی پس از بازنشستگی در فوتبال در نقش خودش در سریال های پژمان و ساختمان پزشکان ظاهر شد و با وجود حدس و گمان ها مبنی بر توقف او مانند برخی همتایانش، مسیر رو به رشد را طی کرد.

 

جمشیدی خیلی خوش شانس بود که پیشنهادهایی در فیلم های پرفروش سال های ۹۳ و ۹۴ مثل خوب، بد، جلف و پنجاه کیلو آلبالو داشت. او که در جشنواره سال گذشته برای بازی در فیلم سوءتفاهم کاندیدای بهترین بازیگر مرد فجر شد، در بیش از ۱۵ تئاتر به ایفای نقش پرداخت تا نشان دهد چقدر برای ماندن در این حرفه جدی است. بازیکن سابق تیم های پرسپولیس، کشاورز، سایپا، پاس، فولاد، ابومسلم و استیل آذین در این گفتگو از بازیگری اش در این روزها، از علاقه مندی ها، زندگی روزمره و از خاطرات و دلمشغولی هایش گفت. گفتگو با این بازیکن سابق و بازیگر این روزها را از دست ندهید.

پژمان جمشیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگرانفیلم لونه زنبور

آقای جمشیدی چه شد که وقتی از دنیای ورزش فاصله گرفتید، سراغ عالم سینما و نمایش و تلویزیون رفتید؟

- خیلی اتفاقی پیش آمد. آقای پیمان قاسمخانی به من پیشنهاد سریال پژمان را دادند و من پذیرفتم. خب ایده اولیه سریال پژمان برای من بود اما وقتی پیشنهاد جدی شد، یک هفته ای با پیمان حرف زدم. برای همین خیلی هدفمند به این که بازیگر شوم فکر نکرده بودم و بیشتر به عنوان یک تفریح یا تجربه به آن نگاه می کردم.

 

از کی جدی تر شد؟

- بعد از سریال پژمان و زمانی که بازی در تئاتر به من پیشنهاد شد، با بازخوردها و اعتراضاتی که به من شد مجبور شدم کارم را هر روز بهتر کنم که این انتقادها کمتر شود. ظاهرا قبل از پژمان بازیگر مهمان سریال ساختمان پزشکان بودید. - در ساختمان پزشکان بازی نکردم، تنها یک سکانس در فیلم حاضر شدم. آن موقع چون سر صحنه بودم و پیمان از قبل به من گفته بود در نقش خودم حاضر شوم پیش آمد و بازی کردم. زمان پخش سریال پژمان شایعه شد که قرار است نام سریال بنام کامل خودتان باشد.

 

چرا اجازه ندادید اسم سریال پژمان جمشیدی باشد؟

- فکر می کنم تلویزیون اجازه نداد. یعنی نمی خواستند اسم و فامیل با هم باشد.

 

قبل از بازیگر شدن سر صحنه چه فیلم هایی رفته بودید؟

- با بچه های سینما مثل پژمان بازغی دوست بودم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم؛ هم به خاطر همنام بودن مان و هم پرسپولیسی بودن او، با پژمان از سال ۱۳۸۱ دوست شدم و بعد پدر مادرهای مان با هم رفت و آمد پیدا کردند. آن زمان سر صحنه سربازهای جمعه رفته بودم و آقای کیمیایی هم پرسپولیسی بود و خیلی از من استقبال کرد.

 

امسال عیددیدنی خانه پژمان بازغی رفتید؟

- بله، همچنان با خانواده بازغی ارتباطمان برقرار است. عید خدمت پدرشان رفتیم.

 

اینکه ورزشکاران و سینمایی ها با هم مراوده داشته باشند برای تان راضی کننده است؟

- ما کاری به شغل همدیگر نداشتیم. هر کدام مشغول فعالیت خودمان بودیم. من صبح تمرین می کردم، شب زود می خوابیدم اما یادم است آن زمان مطالبی در روزنامه ها نوشته می شد با این دید که این مراوده ها به ضرر ورزشی هاست و به ساعت خواب و استراحت آنها لطمه می زند.

 

در دوره کودکی اهل سینما رفتن بودید؟

- بله. فیلم های عقاب ها، فرار به سوی پیروزی، شوکران و صعود را در سینما دیدم. فرار به سوی پیروزی یک فیلم در ژانر ورزشی با ترکیبی از بازیگران سینما و فوتبالیست هاست.

 

این فیلم انگیزه ای برای کشیده شدن تان به این دو عرصه ایجاد کرد؟

- آن موقع فوتبال بازی نمی کردم اما خیلی رویم تاثیرگذار بود.

 

کدام بازیگر سینما را دوست داشتید؟

- خانواده به خصوص پدرم از گذشته خیلی آقای انتظامی را دوست داشتند. ما خیلی علاقه مند شدید سینما نبودیم اما من خودم از سال ۱۳۷ علاقه مندبه تئاتر شدم و خیلی تئاتر می دیدم و هر وقت فرصت داشتم به دیدن تئاتر می رفتم.

 

کجا بیشتر تئاتر می دیدید؟

- تئاتر شهر خیلی می رفتم.

 

بازی چه کسی را بیشتر دوست داشتید؟

- خیلی بودند. از پانته آ بهرام و اصغر همت و اکبر زنجانپور بگیرید تا سیامک صفری، علی سرایی و رضا بهبودی.

پژمان جمشیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگراننمایش بادی که تو را خشک کرد مرا برد

شما سال ۱۳۹۲ با نمایش بادی که تو را خشک کرد مرا برد ساخته علی نرگس نژاد بازی در تئاتر را شروع کردید. اولین بار وقتی روی صحنه رفتید چه حس و حالی داشتید؟

- بازی در تئاتر خیلی کار سختی است ولی خدا آن لحظه اعتماد به نفسی به من داد که خیلی به من فشار نیامد. اما به طور کلی بازی روی سن تئاتر کار پر استرسی است.

 

تا حالا برای شما اتفاق ناخواسته ای روی صحنه نیفتاده است؟

- در نمایش وقتی بر می گردیم دو پای آویزان مانده ساخته آقای پشت کوهی من از ۱۵ اجرای دوم به گروه پیوستم ولی شب اولین اجرایی که وارد شدم یک چراغ پایه دار بزرک در صحنه بود که به محض ورودم افتاد وسط تماشاچی ها. آقای پشت کوهی وارد صحنه شد مرا در آغوش گرفت، چراغ را درست کردند و ادامه دادیم. برای من این حادثه خیلی تجربه عجیب و آن نقش خیلی سخت و پرهیجان بود.

 

چرا به جای رشته های سینما و تربیت بدنی سراغ تحصیل در رشته عمران رفتید؟

- پدرم خیلی این رشته را دوست داشت. برادرم رتبه ۷۴۷ کنکور شد، پنجمین رشته را صنایع دانشگاه شریف انتخاب کردم و قبول شدم. من کشاورزی آبیاری قزوین در کنکور سراسری و همچنین دانشگاه آزاد هم رشته عمران کرج را قبول شدم.

 

از بچگی طرفدار پرسپولیس بودید؟

- بچه که هستی هر تیمی که می برد دوست داری طرفدار آن تیم شوی. من در کودکی، مقطعی طرفدار شاهین بودم، مقطعی طرفدار اکباتان بودم اما از وقتی خودم را شناختم، طرفدار پرسپولیس بودم.

 

دور و بری ها و در فامیل همه پرسپولیسی بودند؟

- در بین فامیل ها استقلالی بیشتر بود. پدرم هم بعد از این که من پرسپولیسی شد، پرسپولیسی شد.

 

در شاهین بازی چه کسانی را دوست داشتید؟

- من خیلی کوچک بودم ولی بازی آقایان قلعه نویی، پازوکی، یکه، کورش لرستانی، مصطفی اردستانی را یادم است.

 

زمین خاکی بازی می کردید؟

- معلمی داشتم به نام حسین قربانی که از قروه سنندج آمده بود. او معلم ورزش اول راهنمایی ما بود. یک پوشه عکس و کپی شناسنامه و ۱۵۰ تا تک تومان پول از ما گرفتند و شروع کردند در زمین خاکی گوهردشت کرج به ما آموزش فوتبال دادند. من از آنجا شروع کردم. ایشان بعد آمدند مربی کانون آموزش پرورش شدند بعد مربی شاهین کرج شدند.

 

بعد به خاطر فامیلی با آقای ذوالفقارنسب مربی نوجوانان و جوانان دارایی شدند. مهندس سودآور مدیر باشگاه و آقای حاج نصرالله مربی دارایی بودند. یادم است حاج خلیل فرشاد صراف ها در دارایی بازی می کردند. من هم در نوجوانان دارایی و هم بعد در تیم ملی نوجوانان بازی کردم. با این که نوجوانان دسته سه تهران بودیم اما آقای ابوطالب جایی بازی ام را دیده بودند و مرا برای تیم ملی نوجوانان دعوت کردند. بعد تیم های مختلف از جمله جوانان پرسپولیس و کشاورز را تجربه کردم.

 

از همان اول دفاع بازی می کردید؟

- نه، تا قبل از آمدنم به پرسپولیس فوروارد و هافبک نفوذی بودم.

 

از بین گل هایی که در سایپا، کشاورز، پاس، استیل آذین و پرسپولیس زدید کدام گل را خودتان خیلی دوست داشتید؟

- در سایپا خیلی گل می زدم. من و بهنام ابوالقاسم پور زوج فوتبالی بودیم و من سالی ۸ گل و بهنام سالی ۱۱ گل می زد. همه بازی ها گل می زدیم. یک گل به چوکا در تالش زدم که خیلی دوستش داشتم. گل سختی بود چون دیدم گلر آمده بیرون و من با سر بالای سرش انداختم. یعنی فکری که در آن لحظه کردم و محاسبات ریاضی ام خیلی درست بود. به استقلال هم یک گل زدم که ماجرایش این بود که آقای علی منصوریان دقیقه ۷۵ گل زد و ما یک هیچ عقب افتادیم. من بازیکن تیم ملی امید بودم، سنم کم بود اما در عین ناباوری آقای علیدوستی مرا وارد زمین نکرد. قبل از گل منصوریان برای تعویض سوم علیدوستی، سعید رجبی را برای تعویض لب خط آورد.

 

من داشتم سکته می کردم و به خودم می گفتم مگر می شود آقای علیدوستی مرا نیاورد، حالا نه فیکس، به هر حال همان موقع که منصوریان گل را زد. به رجبی گفت نرو و مرا جای رجبی به عنوان تعویض امیر آقاجانی فرستاد. یادم است امیر آقاجانی قبل از این که اوت پرتاب شود تعویض شد. هنوز به نیمکت نرسیده بود من گل مساوی را زدم؛ آن بازی یک یک شد و شد خاطره انگیزترین و هیجان انگیزترین گل و لحظه زندگی من! گلی که زیر ده ثانیه اتفاق افتاد.

 

از بین شهرآوردهای ایران کدام یک را بیشتر می پسندید؟

- در اولین شهرآوردی که خودم حضور داشتم بازی مساوی یک - یک شد. بازی فوق العاده ای بود. یک پنالتی مشکوک برای استقلال گرفتند وگرنه ما برده بودیم. گل پرسپولیس را جباری و گل استقلال را نوازی از روی نقطه پنالتی زد.

پژمان جمشیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بازیگر مورد علاقه تان در سینما چه کسی است؟

- خیلی سخت است. خیلی بازیگر خوب داریم. نمی توانم اسم یک نفر را ببرم. اگر بخواهم اسم ببرم الان فقط یک اسم در ذهنم است. متیو مک کاناهی، اما واقعا سخت است.

 

شما موفق ترین فوتبالیستی هستید که وارد سینما شدید، از بین فوتبالیست هایی که بازیگر شدند بازی کدام یک را می پسندید؟

- خیلی نمی توانم در این مورد نظر دهم چون کارشناس این کار نیستم. اما هر کسی تلاش و تجربه در این زمینه می کند به نظرم آدم قابل احترامی است.

 

محراب شاهرخی هم مثل شما پرسپولیسی بود و وارد سینما و عالم بازیگری شد، بازی او را دیدید؟

- فیلم او را خیلی دوست دارم؛ علف های هر ز را سه بار دیده ام. خیلی فیلم دوست داشتنی ماست. محراب هم مثل شما مدافع پرسپولیس بود و به او لقب «بمب سیاه» فوتبال ایران را داده بودند. - بله، عمو محراب بازیکن بسیار بزرگی بود و همچنان هم هر سال پاسداشتش در پرسپولیس برگزار می شود.

 

موفق ترین ورزشکاری که وارد هنر شده در طول تاریخ سینما و ورزش را چه کسی می دانید؟

- ژان کلود ون دام، جکی جان، بروس لی، آرنولد، استالونه و قهرمانان کشتی کجی که وارد سینما شدند همه خوب بودند. در فوتبالیست ها اریک کانتونا مهم ترین فوتبالیستی است که وارد سینما شد.

 

از بین باشگاه های فوتبال جهان طرفدار کدام تیم هستید؟

- من طرفدار رئال مادرید، منچستر و آ.ث.میلانم. اما متاسفانه آ.ث.میلان چندین سال است که موفق نیست و منچستر هم متاسفانه با آن اوج گذشته فاصله دارد اما رئال همیشه با مقداری بالا و پایین اقتدارش را حفظ کرده است.

 

اسطوره فوتبال دنیا چه کسی است؟

- مارادونا.

 

جذاب ترین بازی که در ورزشگاه دیده اید کدام بازی بوده است؟

- اولین باری که به استادیوم آزادی رفتم بازی پرسپولیس و راه آهن بود که پرسپولیس با دو گل آقای علی پروین بازی را برد و اولین بازی که از استقلال دیدم، استقلال و اکباتان در امجدیه بود. فکر کنم از اولین بازی های مجید نامجومطلق یا اولین گل ایشان بود. آن بازی را سه بر یک استقلال برد.

 

چه کسی شما را به ورزشگاه برد؟

- پدرم.

 

جذاب ترین ورزشگاهی که در آن حضور داشته اید، کدام بوده است؟

- سانتیاگو برنابئو جذاب ترین ورزشگاهی است که دیده ام.

 

ورزشگاه خاطره سازتان کجاست؟

- اول آزدی چون بیش از سیصد بار در آن بازی کرده ام و بعد امجدیه برایم خاطره انگیز است. شما هم در زمان فوتبال هم سینما با مردم در ارتباط بودید.

 

برخورد مردم در زمان فوتبال با سینما چه تفاوت هایی دارد؟

- عالم تصویر فراگیرتر است؛ مردم بیشتری تلویزیون می بینند و سینما می روند اما متاسفانه چون خانم ها نمی توانند استادیوم بروند، مقداری ارتباط خانواده ها با فوتبال کم شده است. شما هم دوره بهروز رهبری فر و علی انصاریان بودید.

 

با دوستان ورزشی با کدام یک صمیمی مانده اید؟

- متاسفانه خیلی ارتباطمان کم شده؛ زندگی طوری شده است که هر کسی سوی خودش رفته است اما تلفنی با بهنام ابوالقاسم پور، جواد کاظمیان، افشین پیروانی، ادموند بزیک، وحید هاشمیان، حامد کاویان پور، علی انصاریان در ارتباط هستم و هر از گاهی حال همدیگر را می پرسیم. ما یک عمر بخشی از زندگی مان را با هم بوده ایم و حالا همه چیز به یک پیامک و احوالپرسی ساده خلاصه شده است. پست شما هم در زمان تیم ملی و هم در پرسپولیس، دفاع راست بود.

 

مهم ترین دفاع راست تاریخ فوتبال ایران چه کسی است؟

- جواد زرینچه و مهدوی مهدوی کیا. البته من فوتبال اینها را دیده ام اما فوتبال کسانی مثل آشتیانی یا دانایی فر را ندیده ام و یا به یاد ندارم، پس نمی توانم در مورد آنها قضاوت کنم. بی شک آشتیانی و دانایی فر از بهترین دفاع کنارهای تاریخ فوتبال ایران هستند. به هر حال نعیم سعداوی، نوازی، مجاهد خذیراوی هم در زمان ما دفاع بوده اند.

پژمان جمشیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شما دوره طولانی تجربه مربیگری علی پروین را دیده اید، پروین چطور مربی و چه تیپ شخصیتی داشت؟

- چیزیی که در مورد آقای پروین برای من قابل احترام است این است که با وجود دنیای مجازی خیلی از ما نه تنها شخصیت واقعی مان را نشان نمی دهیم بلکه گاه یک تصویر پاک و منزه از خودمان نشان می دهیم. آقای پروین همیشه همین بوده و هیچ وقت نخواسته بگوید من یک چیز دیگرم.

 

این برای من خیلی قابل احترام است. به نظر من موفقیت خیلی به سواد ربطی ندارد. ایشان یک شخصیت کاریزما و هوشی سرشار دارد که تمام موفقیت های پیش آمده برای ایشان نتیجه هوش و قدرت ذاتی شخصیتی اوست. شاگردی ایشان افتخار بزرگی برای من است.

 

موفق ترین مربی ایران را چه کسی می دانید؟

- از روی افتخارات آقای پروین و قلعه نویی بالاترین هستند اما از مربی های خوب خودم به فرهاد کاظمی اشاره می کنم که خیلی چیزها به من یاد داد. در تیم او که بازی می کنی همه وظایف خودشان را دارند و به کسی فشاری نمی آید.

 

از مربی های فرنگی چطور؟

- آنها که در ایران بودند، موفق تر بودم؛ از بلاژوویچ بگیرید تا دنیزلی که هر وقت در ایران بودند من شرایط خوبی داشتم.

 

این شب ها در سریال دیوار به دیوار ۲ بازی شما در نقش بهرام را می بینیم. این نقش به نسبت شخصیتی که ما در پژمان دیده بودیم احساسات خاصی نسبت به همسر باردارش دارد، به محله شان سلسبیل تعصب خاصی دارد، راننده است و از نظر اقتصادی شرایط معیشتی مناسبی ندارد، نسبت به آدم های اطرافش خیلی خوش بین نیست و با لحن خنده داری از آنها بدگویی یا پشت شان حرف می زند و خب خودخواهی های بانمک و رفتار تهاجمی مسخره ای هم دارد، خودتان چه تفاوت هایی در دو نقش این سریال پر بیننده می بینید؟

- بله، بهرام هم خیلی مدعی است ولی هیچ کاری از دستش بر نمی آید. بهرام جذاب ترین شخصیتی بوده که تا الان بازی کرده ام و خیلی دوستش دارم. او نماینده قشر ساده ضربه خورده از نظر اقتصادی در جامعه است که بنیه اقتصادی خانوادگی هم پشتش نبوده؛ او به هر دری زده تا بتواند کار و باری جور کند و زن و بچه اش را در رفاه نگه دارد؛ از هیچ تلاشی هم فروگذار نمی کند اما همیشه هم هشتش گرو نه اش است. طنزی دارد که او را متمایز از دیگران می کند.

 

آدم شریفی است ولی شرایط او را اینچنین کرده است.

- بله، خیلی هم در آن جمع خودمانی حرف می زند، هیچ کاری هم از دستش نمی آید چون توانش همانقدر است.

 

از شما اکنون فیلم سینمایی لونه زنبور در حال اکران است، بهرام را با صابر در لونه زنبور چطور مقایسه می کنید؟

- صاذبر از نظر اجتماعی در همان سطح و قشر بهرام اما باهوش تر و باسوادتر و امروزی تر از اوست در حالی که بهرام خیلی ابله است.

 

لونه زنبور نه از نظر قصه اما در برخی موقعیت ها تا حدودی تحت تاثیر خوب، بد، جلف است. در هر دو فیلم دو شخصیت اصیلی توی سر و کله هم می زنند، اما در لونه زنبور ظاهرا شخصیت عاقله شمایید، این طور نیست؟

- بله. آنجا سام از من عاقل تر است و در اینجا من از مرتضی عاقل ترم و از کارهای احمقانه او حرص می خورم. این هم بر می گردد به این که محسن کیایی چون خودش فیلمنامه را نوشته بود خودش مرتضی را دوست داشت بازی کند و من هم صابر را بازی کردم. البته صابر در فیلمنامه خیلی شخصیت موجه تر و با کمدی پایین تری بود اما الان به نظرم آن زوج بیشتر در آمده و من هم فیلم را خیلی دوست دارم.

پژمان جمشیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگرانفیلم خوب، بد، جلف

فیلم را کی دیدید؟

- یکی دو روز مانده به سال تحویل فیلم را دیدم و به نظرم با آن که خیلی از سکانس ها حذف شده بود اما خیلی بهتر از چیزی که فکرش را می کردم شده بود.

 

آن ترکیب بازیگر سه نفره شما و سام و فرخ نژاد در فیلم آماده اکران تان تگزاس هم تکرار شده، البته آن فیلم را ندیده ایم. باید انتظار چه جور پژمان جمشیدی را داشته باشیم؟

- زمان بازی در تگزاس من خیلی نگران بودم. با ناراحتی سوار هواپیما شدم و به برزیل رفتم. خیلی به موفقیت تگزاس شک داشتم اما الان که با شما حرف می زنم بسیار به موفقیت این فیلم مطمئن هستم و به نظرم مورد استقبال تماشاچی ها قرار می گیرد. اگر در عید اکران می شد اتفاقات خوبی برایش می افتاد.

 

پنجاه کیلو آلبالو هم مثل فیلم های دیگر شما پرفروش بود. آنجا مانی که شما نقشش را بازی می کردید برخلاف دیگر نقش های تان آدم صادق و روراستی نیست. به نظرتان چرا به آیدا رودست می زند و در آن ماجرا یک خودکشی ساختگی ترتیب می دهد؟

- مانی آدمی است که در فرنگ زندگی کرده، جالب اینجاست که معمولا آدم هایی که به فرنگ می روند و بر می گردند رفتارشان با ما که در ایران زندگی کرده ایم متفاوت می شود و برخی از آنها مناسبات در ایران را قبول نمی کنند و برخی شان خیلی بی دلیل به همه چیز مملکت ایراد می گیرند، مانی اینگونه است و من این سویه او را پررنگ کردم مثلا این که می گفت مرام را باید ماساژ داد و...

 

فیلم سوءتفاهم در جشنواره اکران شد. بازی تان دوست داشتنی و متفاوت بود و برای شما نامزدی سیمرغ در جشنواره را به همراه داشت. چطور از پس این پیچیدگی ها در روابط قصه، نقش پردازی و رودست زدن ها به تماشاچی برآمدید؟

- من چند بار فیلمنامه را خواندم تا متوجه قصه شدم اما من مشکل جدی با برخی سکانس ها دارم که به نظرم اگر حذف و کوتاه شود فیلم اثر بهتری خواهد شد.

 

ما همه با هم نیستیم فیلم در حال ساخت کمال تبریزی که این روزها درگیر بازی در آن هستید، تازه ترین نقش آفرینی شماست. همه کنجکاویم بدانیم در حال بازی در چه نقشی هستید؟

- قرار بود در ما همه با هم نیستیم نقش اصلی فیلم را بازی کنم اما چون سر صحنه سریال دیوار به دیوار بودم و تاخیری که برای فیلمبرداری من دیوانه نیستم آقای امینی افتاد و ترکیب بازیگران عوض شد، فقط به احترام آقای مرتضی شایسته و امینی یک نقش کوتاه در آن فیلم بازی کردم.

 

با برادران شایسته تهیه کنندگان سینما که در خوب، بد، جلف، سامی و شما با محمدشان شوخی می کنید، دوست هستید؟

- آقای شایسته را سال هاست می شناسم. خیلی با او دوستم، خیلی دوستش دارم. خانوادگی آقا مرتضی، مصطفی و محمد را از سال ۱۳۷۶ که پرسپولیس بودم می شناسم. از زمانی که ایشان پرسپولیس را به کانادا فرستادند. ما یک کلیپی برای جام جهانی در دفتر ایشان به همراه میناوند، نکیسا و به کارگردانی آقای مقدم خواندیم که خیلی خاطره خوبی بود.

 

شما هم به واسطه فوتبال و هم سینما سفرهای زیادی به جاهای مختلف ایران داشته اید؛ کدام یک از این سفرها برای تان جذاب بوده و دوستش داشته اید؟

- شیراز، کیش و شمال را خیلی دوست دارم.

 

سلیقه تان برای سفر بیشتر چه جور جاهایی است؟

- بودن در کنار ساحل را دوست دارم. جاهایی که ساحل دارد را بیشتر دوست دارم. از زیباترین شهرهایی که در دنیا دیده ام ریودوژانیرو است.

 

به موسیقی علاقه دارید؟

- خیلی دوست دارم و پیگیری می کنم و موسیقی جزء جدانشدنی زندگی ام است.

 

ساز مورد علاقه تان کدام ساز است؟

- نمی توانم یک ساز را انتخاب کنم. هر سازی زیبایی های خودش را دارد.

 

با خواننده ها با چه کسی بیشتر دوست هستید و کارشان را می پسندید؟

- همه بچه ها از دوستانم هستند. الان برای دیدن کنسرت خیلی زمان کاری ام فشرده شده ولی گروه دارکوب، علیرضا عصار، همایون شجریان و پدرشان که هر دو شاهی در موسیقی اند را دوستدارم.

 

شما بزرگ شده گوهردشت کرج هستید، و در تهران هم به مدت طولانی زندگی کردید، کجاهای این مناطق برای تان خاطره انگیز است؟

- خب گوهردشت، به خاطر گذران دوره کودکی ام حسی از خاطره دارد. البته الان خیلی فرق کرده است. در تهران هم بیشتر شهرک غرب زندگی کرده ام و غرب به خاطر نزدیکی به کرج، رفت و آمد به خانه پدری و سر زدن به آنها برایم راحت تر است.

 

دوست دارید برای سینمای ایران چه اتفاق های خوشحال کننده ای بیفتد؟

- دوست دارم سینمای ایران مثل گذشته جوایز جهانی زیادی بگیرد و فرهنگ مان را از راه سینما به دنیا معرفی کنیم. فیلم های خوب اکران شود و مردم فیلم های خوب ببینند و اگر کمدی ساخته می شود، کمدی در شأن مخاطب باشد. من مثل بعضی ها از ساخت هر چه بیشتر کمدی احساس خطر نمی کنم چون وقتی کمدی های زیادی ساخته شود مردم می توانند بین کمدی ها بهترین را انتخاب کنند.

 

کمدی همیشه مخاطب زیادی دارد و اکثریت جامعه زمان های خالی و اوقات فراغت شان را به سینما می روند و دوست دارند در آن لحظات یا فیلم خیلی خوب ببینند یا فیلم شاد ببینند که در آن لحظات خوشی باشد. از بین ژانرها خب کمدی ریسک کمتری دارد و خدا را شکر مردم در این سال های اخیر از تئاتر و سینما استقبال می کنند و این نشانه رشد فرهنگی جامعه است.

 

هفته نامه همشهری شش و هفت /علی اصغر کشانی

 

 

bartarinha.ir
  • 19
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش