پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۴۹ - ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۲۱۴۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفتگو با « رایا نصیری» کارگردان «دژاوو»

رایا نصیری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«من رنج‌کشیده سینما هستم. در این حرفه غم نان و هزاران مشکل داشتم اما صبوری به خرج دادم و فکر می‌کنم «دژاوو» توانست تا حدی خستگی این راه را از تنم به خارج کند.»

 رایا نصیری پس از سال‌‌ها کار در دنیای سینما و حدود یک دهه کارگردانی فیلم مستند، حالا اولین فیلم داستانی خود را با نام «دژاوو» ساخته و در گروه هنر و تجربه اکران کرده است. فیلم «دژاوو» با بازی مرضیه وفامهر، مهدی احمدی، رویا افشار و... این روزها روی پرده است و با استقبال خوبی مواجه شده، به همین بهانه با رایا نصیری درخصوص فیلم «دژاوو» و سال‌‌ها فعالیت در حوزه مستند به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

فیلم شما به عمق یک رابطه زناشویی رفته است درحالی‌که پرداخت به این مسئله معمولا در سینمای ما در سطح مانده است، باتوجه به این‌که شما پیش از این سابقه ساخت مستند‌‌های اجتماعی داشتید و مستند‌سازی یک جزئی‌نگری را با خود به همراه دارد، تا چه اندازه از این پیشینه خود، در ساخت «دژاوو» و طرح موضوع آن وام گرفتید؟

از ابتدا فعالیتم را در حوزه سینمای داستانی شروع کردم و فیلم‌های کوتاه داستانی می‌ساختم بر حسب یک اتفاق وارد فضای مستند شدم و فیلمسازی در این حوزه را به‌صورت تجربی یاد گرفتم. ده سال در این حوزه کار کردم. جزو انجمن مستندسازان و بعد‌تر جزو هیات‌مدیره انجمن صنفی آن شدم. نتیجه سال‌‌ها تحقیقات و جست‌وجوگری‌‌های من در حوزه مستند، نگاه من را به یک مسئله معطوف و متوجه کرد و آن زنان و مسائل آنان در ایران و به‌طور کلی جوامع شرق بود. سه سال پیش شروع کردم به ساخت فیلم مستندی تحت عنوان «عشق، گم‌شده»، در تحقیقات این مستند به‌دنبال علت این موضوع رفتم که چرا زنان احساسات خود را بروز نمی‌دهند و یا کمتر آن را نشان می‌دهند؟ در جریان این تحقیقات به ریشه فرهنگی و تربیتی این قضیه رسیدم که زنان همواره درگیر باید و نباید‌‌هایی هستند و همین مسئله سبب می‌شود تا آن‌ها خیلی چیزها را بروز ندهند. وقتی حول محور این موضوع ریزتر شدم به تاثیرات این موضوع در زندگی زناشویی رسیدم. متاسفانه در زندگی‌‌های زناشویی پس از گذشت پنج سال، زوج‌ها دچار عدم تفاهم می‌شوند و هر کدام به‌دلیل این‌که آنچه توقع دارند را از سوی طرف مقابل دریافت نمی‌کنند، رفته‌رفته به سمت جمع‌‌هایی می‌روند که بتوانند در آن خودشان را نشان دهند و هویت‌شان را بازیابی کنند. به‌دنبال این دغدغه‌ها، تجربیات شخصی خودم و مشاهده‌‌هایم در فضای مستند، «دژاوو» شکل گرفت.

شما به هر حال فیلمساز زن هستید و این نکته به هنگام تماشای فیلم «دژاوو» تا حدی برای مخاطب محسوس است که یک کارگردان زن آن را ساخته است، خودتان تا چه حد این موضوع را قبول دارید؟

من به‌عنوان یک فیلمساز زن دنیای زنانه را بهتر می‌شناسم و همین موضوع باعث می‌شود خودآگاه یا ناخودآگاه، مغرضانه یا غیرمغرضانه این اتفاق بیفتد. هیچ فیلمساز زن و یا مردی نمی‌تواند این ادعا را داشته باشد که جنسیتش در تحلیل موضوع مورد بحث تاثیر ندارد. من به این مسئله آگاه بودم اما سعی کردم در مرحله نگارش فیلمنامه از دوستانی کمک بگیرم تا نگاه زنانه‌ام تعدیل پیدا کند و مخاطب اذیت نشود. من تفکیک جنسیتی برای مخاطبم قائل نبودم و فقط دوست داشتم تماشاگر فیلمم به‌عنوان یک انسان، اتفاقی ساده را مشاهده و خود را در آن پیدا کند. نمی‌خواستم فیلم «دژاوو» از آن دست فیلم‌های قضاوتگر باشد می‌خواستم هم مردان و هم زنان وقتی به تماشای فیلم می‌نشینند بدون هیچ داوری و سرزنشی خودشان را در آن پیدا کنند به همین دلیل نگاه زنانه آن را تعدیل کردم تا دافعه‌ای ایجاد نشود. البته انتخاب چهار کاراکتر زن از چهار نسل مختلف، آن هم با طرز تفکر و تحلیل‌‌های متفاوت برایم به‌نوعی چالش به حساب می‌آمد و تمایل داشتم به‌صورت ساده نه به‌شکلی پیچیده و فلسفی و یا حتی خیلی روان‌شناسانه به قصه زندگی آن‌ها بپردازم.

باتوجه به این‌که خودتان نگارش فیلمنامه را هم بر عهده دارید، چقدر پرداختن به مسائل زنان در سینما برایتان اولویت دارد؟

به‌صورت منفک به این قضیه نگاه نمی‌کنم. من خودم زن هستم در بیان احساساتم و یا هویتم در جامعه دچار مشکل می‌شوم و هزاران مسئله دیگر؛ اما این‌ها باعث نشده من دچار بغض شوم و حالا بخواهم از طریق ابزار سینما و به‌شکل عقده‌گشایی حرفی را بزنم. بیشتر تمایل دارم به‌صورت آگاهانه آنچه را که وجود دارد، بیان کنم. فمنیسم را در حد معقول قبول دارم و معتقدم یک ضرورت است اما با نگاه افراطی به این جریان مخالف هستم و فکر می‌کنم اگر در این باره تعمق کنیم اصلا به‌شکل افراطی برخورد نخواهیم کرد چرا که می‌دانیم به جای ایجاد همراهی، دافعه به وجود می‌آورد.

فیلم «دژاوو» با تعداد محدودی کاراکتر و در یک لوکیشن می‌گذرد، ریتم همواره از ابتدا تا انتهای فیلم کند است، چرا این ریتم را برای فیلم انتخاب کردید و واهمه آن را نداشتید که مخاطب با این ریتم همراه نشود؟

من چنین تجربه‌ای را در فضای مستند داشتم. تماشای مستند کار سختی است و تماشاگری که بخواهد در رابطه با یک موضوع عمیقا فکر کند، مستند می‌بیند. لحن فیلم «دژاوو» هم مستند است، دوربین همیشه‌ای لول بوده، فیلم محدود به لوکیشن است و ما تنوع بصری و سرگرمی برای مخاطب ایجاد نکردیم. شروع فیلم هم با یک پلان هلی‌شات بوده و با ریتمی آهسته شروع می‌شود. آن زمان که از پله‌‌های پنج‌طبقه بالا می‌رویم درواقع این قرارداد را با مخاطب خود بستم که تو قرار است فیلمی با ریتم کند البته نه به معنای بد تماشا کنی. به هر حال ریسک بزرگی بود و این امکان وجود داشت که هر برچسبی روی فیلم بخورد. اما خوشبختانه همراهی سرمایه‌گذاران و تهیه‌کننده فیلم باعث شد تا من این ریسک را کنم. قبل از ساخت «دژاوو» چهار فیلمنامه در ژانر‌‌ها و فضاهای مختلف در دست داشتم اما همه تهیه‌کنندگان بر ساخت «دژاوو» اتفاق نظر داشتند. فکر می‌کنم بیش از آن‌که بحث بودجه در میان باشد آن‌ها قصه «دژاوو» را دوست داشتند و من نیز چون در آن بازه زمانی درگیر ساخت یک مستند نزدیک به موضوع این فیلم بودم تمایل داشتم از میان فیلمنامه‌‌ها «دژاوو» ساخته شود که خوشبختانه این اتفاق هم افتاد. این‌که موفق بودم یا نه، بماند. اما به هر حال این فیلم یک تجربه بود و خودم می‌دانم چه نمره‌ای باید بگیرد. اما برایم مهم است که توانستم در حد بضاعتی که وجود داشت، احساسی را منتقل کنم.

«دژاوو» اولین فیلم داستانی شماست که در سینمای مستقل ساخته شده، باتوجه به این‌که سال‌‌هاست کارگردانی مستند می‌کنید چرا زودتر برای ساخت فیلم داستانی خود اقدام نکردید؟

۲۸سال است در سینما فعالیت می‌کنم. ابتدا برای قرارگیری در فضای حرفه‌ای سینما در فیلم «چکمه» کاری از محمدعلی طالبی به‌عنوان بازیگر حضور پیدا کردم و بعد از آن در جایگاه بازیگر، برنامه‌ریز و دستیار کارگردان فضای سینما را لمس کردم. واقعیت این است که من می‌توانستم چند سال پیش اولین فیلم بلند خودم را بسازم اما تجربه کار در فضای مستند رضایت خاطری را برایم به همراه داشت که باعث شد حاضر نشوم به هر قیمتی فیلم بسازم. منتظر ماندم تا شرایطی ایجاد شود و با کسانی که کد‌‌های ذهنی‌شان با من منطبق است همکاری کنم. ما تهیه‌کنندگانی که فیلمساز و جهان فیلم را درک کند بسیار کم داریم اما خوشبختانه من در این مورد شانس خوبی داشتم و فکر می‌کنم نتیجه صبوری‌‌هایم را گرفتم. من رنج‌کشیده سینما هستم. در این حرفه غم نان و هزاران مشکل داشتم اما صبوری به خرج دادم و فکر می‌کنم «دژاوو» توانست تا حدی خستگی این راه را از تنم به خارج کند.

در فیلم «دژاوو» کارگردانی‌تان تا حدی نزدیک به فضای مستند است، چقدر این اتفاق تعمدی بوده است؟

این اتفاق کاملا تعمدی بوده است، به هر حال ما در فیلم‌های داستانی محدودیت‌‌هایی داریم و نمی‌توانیم برخی چیز‌‌ها را به تصویر بکشیم، این محدودیت‌‌ها شامل ممیزی هم می‌شود. در گونه مستند هم همین طور است برخی چیزها را به اجبار نمی‌توانی نشان بدهی. تجربه ساخت فیلم مستند به من آموخته بود که چگونه آنچه را که دچار ممیزی است بازگو کنم و نشان دهم. از طرفی من در فضای سینمای داستانی کار کرده بودم و دانش‌آموخته آن هستم. همین مسئله باعث شد تا در ساخت «دژاوو» از مولفه‌‌های هر دو فضا استفاده کنم. به‌طور کل می‌توانم بگویم لحن این فیلم مستند است. چنانچه ما در نورپردازی‌مان از نور‌‌های طبیعی استفاده کردیم و یا باتوجه به این‌که لوکیشن‌مان خانه‌ای کنار اتوبان بود در صدابرداری و صداگذاری فیلم از صدای موجود در محیط به بهترین شکل استفاده کردیم.

مرضیه وفامهر از آن دسته بازیگرانی است که بازی بیرونی دارد اما در «دژاوو» کاملا بازی درونی از او می‌بینیم و یا مهدی احمدی، در این سال‌‌ها بیشتر او را شبیه به همان مرد فیلم «شب‌‌های روشن» دیدیم. معیارتان برای انتخاب بازیگران چطور بود؟

تمام کاراکتر‌‌های فیلم «دژاوو» برای من در واقعیت وجود دارند و همه آن‌ها را می‌شناسم. پیداکردن بازیگر توانمندی که ظاهرش با شخصیت تناسب داشته باشد کار سخت و پیچیده‌ای بود. در زمان نگارش فیلمنامه، سکانس به سکانس چهره مرضیه وفامهر در ذهنم می‌آمد و به نظرم رسید که چهره مرضیه وفامهر با شخصیت سارا کاملا هم‌خوانی دارد. یا مثلا ایفای نقش فرنگیس کاملا مناسب رویا افشار بود. درخصوص انتخاب مهدی احمدی برای بازی در نقش باید بگویم که ابتدا به سبب تصویری که از او در «شب‌‌های روشن» و چندین فیلم دیگر داشتیم، کمی می‌ترسیم. قرار شد در فیلم «دژاوو» وجه دوست‌داشتنی مرد «شب‌‌های روشن» را نبینیم و وجهی دیگری را آقای احمدی به تصویر بکشند. در جلسات دور‌خوانی فیلمنامه تمام نگاهم نسبت شخصیت‌‌ها را برای بازیگران بازگو کردم و خوشبختانه آن‌ها هم در همان چهارچوبی که مدنظرم بود به ایفای نقش پرداختند. مثلا می‌دانستم خانم وفامهر بازی هیجانی و اکت‌‌های بیرونی دارند اما به این تعامل رسیدیم که برای ایفای نقش سارا بازی‌شان درونی شود.

ملیکا مومنی‌راد

khabargozarisaba.ir
  • 18
  • 7
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش