سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۰۷:۱۴ - ۰۲ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۰۲۷۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

امین حیایی: وقتی خریداری نیست خلاقیت‌هم نیست

امین حیایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

امین حیایی بازیگر عجیبی است: یکی از بااستعداد‌ترین بازیگران سینمای ایران که باوجود این‌که جایگاه تثبیت‌شده‌ای به‌عنوان یک ستاره دارد، اما هیچ‌گاه هم‌اندازه استعداد و توانایی‌هایش نتوانسته حق خودش را از این سینما بگیرد. آدمی با استعداد امین حیایی الان قطعا ‌باید یکی از بزرگترین چهره‌های بازیگری این مرزوبوم باشد، اما در بهترین تصور ممکن حیایی یک بازیگر محبوب است و به جایگاهی که لیاقتش را داشت، حتی در حد چند قدم نیز نزدیک نشده است. خیلی از کارشناسان انتخاب‌های او را در این قضیه دخیل می‌دانند و اعتقاد دارند این واقعیت که او حتی یک فیلم درجه یک نیز در کارنامه‌اش ندارد، شاهد این مثال است.

 

اما عده‌ای دیگر نیز با نگاهی واقع‌بینانه‌تر به سینما با تاکید روی این بحث که یک بازیگر در هر جایگاهی هرگز انتخاب‌کننده نیست و تنها می‌تواند از میان نقش‌هایی که بهش پیشنهاد می‌شود، بهترین را در شرایط خاص پیشنهادهایش انتخاب کند؛ پای شانس و اقبال را وسط می‌کشند که هیچ‌گاه این بازیگر در شرایطی برابر با برخی از خوش‌شانس‌های این حرفه قرار نگرفته؛ تا جایگاهش نیز در اندازه آنها باشد. حق با این گروه نیز می‌تواند باشد. حیایی حتی زمانی که کاری متوسط هم بهش پیشنهاد شده، چنان خوب ایفای نقش کرده که الان گزینه اصلی چنین بحث‌هایی باشد.

 

او با بی‌شمار نقش‌آفرینی در فیلم‌های معمولی و چند حضور در چند فیلم آبرومندتر از نظر ارزش بازیگری -و نه فیلم‌های کارنامه‌اش- جزو معدود بازیگران این سینما به شمار می‌آید که بازی بد در کارنامه‌اش نمی‌توان یافت. بی‌شک این اتفاق مدیون و مرهون استعداد، توانایی و نیز خلاقیت این هنرپیشه است که حتی معمولی‌ترین نقش‌ها را نیز با حضورش جلا و جلوه می‌دهد... در گفت‌وگویی که در پی می‌آید، با این بازیگر در همین زمینه‌ها حرف زده‌ایم.

 

بی‌شک بازیگری در جایگاه و موقعیت امین حیایی به‌کرات در مورد فیلم‌ها و نقش‌های کارنامه‌اش حرف زده است. اما در این میان این‌که چه عاملی باعث می‌شود بازیگری بتواند حتی در فیلم‌هایی که فرصت درخشش را برای عوامل‌شان مهیا نمی‌کنند، حضوری به‌یادماندنی داشته باشد، از آن بحث‌هایی است که جای‌شان می‌تواند در ادبیات رسانه‌ای این روزها خالی احساس شود. پس پای صحبت‌های امین حیایی می‌نشینیم و گپی می‌زنیم با او درباره خلاقیت و استعداد. آن‌چه در پی می‌آید بخشی کوتاه است از یک گفت‌وگوی طولانی که در آن از هر دری سخن به میان آمده است...

 

شما را همگان به‌عنوان بازیگری می‌شناسند که در کارش خلاقیت زیادی دارد و به واسطه این خلاقیت حتی عادی‌ترین نقش‌ها را نیز جذاب و دلپذیر ارایه می‌دهد....

این البته نظر لطف کسانی است که این حرف‌ها را می‌زنند. در جواب باید گفت اگر این حرف حتی درست نیز باشد، باز هم به این دلیل که کار سینما یک کار گروهی و به عبارت بهتر تیم ورک است، باید بستر مناسب برای بروز این خلاقیت مهیا باشد و گرنه خلاق‌ترین بازیگران نیز در کاری که آمادگی بدل‌شدن به یک فیلم خوب را ندارد، نمی‌توانند کاری درجه یک و متفاوت ارایه دهند؛ فوقش در چنین کاری آدم بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و بیشتر از آن مقدور نیست...

 

وقتی حرف خلاقیت وسط می‌آید، پای دو نظریه مختلف و متفاوت در این زمینه به بحث باز می‌شود: عده‌ای اعتقاد دارند خلاقیت یک امر ذاتی است که تنها یک عده خاصی آن را در وجودشان داشته و ازش بهره می‌برند؛ عده‌ای دیگر نیز معتقدند که می‌توان آن را اکتسابی محسوب کرد و درواقع تمام انسان‌ها از آن بهره‌مندند و فقط و فقط تنها کاری که باید بکنند رشد و پرورش آن درون خودشان است. نظر شما در این میان با کدام گروه همخوان است؟

به نظر من هر دو گروهی که اشاره کردید تا حد زیادی حق با آنها می‌تواند باشد؛ بسته به این‌که از کدام زاویه به موضوع نگاه کنیم. درواقع این مسأله را می‌توان این‌گونه عنوان کرد که خلاقیت امری ذاتی است که البته می‌شود و می‌توان آن را پرورش داد. این حرف یعنی هر کس باید ریشه خلاقیت را در وجود خودش پیدا کرده و سپس با تجربه و تمرین آن را پرورش دهد. این جوری این ویژگی به‌تدریج درون هر آدمی شکل می‌گیرد تا در جای درست و مناسبش از آن استفاده کند...

 

کاربرد و اصلا وجود و حضور چنین خلاقیتی در دنیای سینما چگونه می‌تواند باشد؟

همان‌طور که گفتم سینما کاری گروهی است. شما به‌عنوان خلاق‌ترین آدم دنیا اگر در فیلمی کنار آدم‌هایی کار کنید که فقط به فکر تمام کردن کار هستند و اهمیتی برای خلاقیت تک‌تک عوامل قایل نیستند، کوچکترین استفاده‌ای از خلاقیت وجودتان نخواهید کرد، چون امکانش نیست و خریداری وجود ندارد. درواقع نحوه اجرای خلاقیت در حرفه سینما مستلزم داشتن شرایط کاری خوب توأم با آرامش است، تا آدم بتواند فراتر از کار خودش فکر کند و آن خلاقیت پنهان‌شده در وجودش را به منصه ظهور برساند.

 

اما بدون بروز خلاقیت که نمی‌شود، حتی در تجاری‌ترین و معمولی‌ترین کارها. قبول ندارید بیشترین چیزی که یک بازیگر و البته سایر عوامل اصلی آثار نمایشی نیاز دارند همین خلاقیت دست‌کم گرفته شده است؟

همان‌گونه که گفتم خلاقیت چیزی است که در وجود همه هست؛ منتها نوع پرورش و نحوه بهره‌گیری از آن در هر کسی به نسبت دیگران تفاوت دارد. به نسبت علاقه و عشقی که هر آدمی به کارش دارد، می‌تواند از خلاقیتش بهره‌برداری کند یا نه. یعنی هر کس از دوران کودکی باید ببیند و بفهمد به چه چیزهایی علاقه و اشتیاق بیشتری دارد. برای مثال در دوران مدرسه در چه درس‌هایی نمره‌های خوب می‌آورد و پیگیر چه مواردی است؛ پدر و مادرها هم وقتی علاقه فرزندشان را در یک مورد خاص می‌بینند، باید او را در همان مسیر هدایت کنند تا وقتی به سنی رسید که خودش توانست تصمیم‌گیری کند، همان راهی را برود که از ابتدا مورد علاقه‌اش بوده است. حال این علاقه می‌تواند در زمینه درس، هنر، ورزش یا هر رشته دیگری باشد.

 

هر رشته‌ای؟

هر رشته‌ای. شاید در نظر عموم برخی رشته‌ها در مقایسه با رشته‌های دیگر موقعیت و به اصطلاح کلاس بالاتری داشته باشند، اما فراموش نکنید که مهمترین چیز در مورد آینده یک نفر موفقیت یا ناموفق بودن او است. آن‌که به اجبار دیگری رشته‌ای را که مورد علاقه‌اش نیست دنبال می‌کند، احتمال موفقیتش بشدت پایین می‌آید، درحالی‌که اگر فردی از همان دوران کودکی بتواند مسیر علاقه‌اش را پیدا کرده و در همان مسیر ادامه راه بدهد، مسلما راه درست و مناسب زندگی‌اش را انتخاب کرده و در آن زمینه امکان بروز خلاقیت و به تبع آن موفقیتش بیشتر است. این‌جاست که می‌توان گفت خلاقیت می‌تواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد...

 

شمار را بازیگری خلاق می‌شناسند که از پس ایفای هر نقشی برمی‌آید و حتی در ضعیف‌ترین فیلم‌ها نیز با تکیه بر خلاقیتی که دارید به نحوی گلیم خودتان را از آب بیرون کشیده و حضوری محترم و آبرومند دارید. آیا برای نزدیک شدن به این توانایی‌ها تمرینات خاصی انجام می‌دهید؟

مرسی از تعارف‌تان. اما من اگر در نقشی، هر نقشی، خوب و به قول شما قابل قبول ظاهر شده‌ام، دلایل ساده‌ای دارد این مسأله؛ یا به آن نقش و فیلمنامه علاقه‌مند بوده‌ام یا این‌که در تمرینات متعدد و مداوم قبل از آغاز فیلمبرداری به آن نزدیک شده و در زمان اجرا نیز توانسته‌ام کاملا به آن برسم. آنهایی که از بازیگری سررشته دارند، این را به خوبی می‌دانند که بیشتر بازی‌ها در همان لحظات اجرا و به عبارتی سر صحنه و جلوی دوربین شکل گرفته‌اند.

 

خب خلاقیت مگر چیزی جز این مسیریابی لحظه‌ای است؟

نمی‌دانم. فقط این را می‌توانم بگویم که اغلب زمانی که جلوی دوربین رفته‌ام، چون از قبل متن را خوانده و با زیروبم و فضای کلی فیلم و نقش آشنا بوده‌ام، دستم برای ایجاد و بروز یک‌سری خلاقیت‌ها باز بوده و توانسته‌ام آن لحظه فیلم و موقعیت را برای خودم ترسیم کرده و راهی برای تصویر کردن منطقی نقش پیدا کنم. در حقیقت می‌توانم این‌گونه بگویم هنگامی که مقابل دوربین قرار می‌گیرم با تکیه بر تمرینات قبلی و تصورات ذهنی‌ام از نقشی که باید ایفا کنم، می‌توانم دست به کار خلاقانه‌ای بزنم و ایده‌های ذهنی‌ام را در صحنه اجرا کنم...

 

خودم که به عینه در چند تا از کارهای‌تان شاهد بوده‌ام و البته همکاران‌تان نیز بر این مسأله گواهی می‌دهند که سر صحنه با عوامل اصلی فیلم کلنجار -به معنای مثبتش به کار می‌برم این کلمه را- می‌روید و در مشورت مدام به‌خصوص با کارگردان ایده‌هایی برای پیشبرد کار می‌دهید که الزاما جزو وظایف یک بازیگر نیستند و خیلی از بازیگران حتی اسم‌ورسم‌دار نیز تا این حد خودشان را درگیر کار نمی‌کنند. آیا در همه فیلم‌های‌تان این‌قدر اهل مشورت و مشاوره دادن هستید؟

بعضی از کارگردانان این اخلاق خوب را دارند که میدان را برای همه باز می‌گذارند تا اگر ایده و نظری برای بهتر شدن کار دارند، ارایه دهند. این کارگردانان درواقع فضایی به وجود می‌آورند که هر کسی بتواند به نوبه خود فیلم را پیش ببرد.

 

آیا این باعث آشفتگی و هرج‌ومرج در کار نمی‌شود؟

بعضی‌ها این کار را از بلد نبودن است که انجام می‌دهند؛ یعنی چشم‌شان به دهان عوامل است تا چیزی شنیده و خود را از تنگنای کاری نکردن برهانند. اینها چیزی ندارند و در صحبت با عوامل دنبال چیزکی هستند که گلیم‌شان را در آن صحنه از آب بیرون بکشند؛ بقیه فیلم را هم بالاخره خدا کریم است و کسی را پیدا خواهند کرد تا بهشان بگوید چه کنند و چه نکنند. من اما منظورم به اینها نبود.

 

مثال من اتفاقا از کارگردانان درجه یکی است که کارشان را بلدند و آن‌قدر هم هوش و اعتمادبه‌نفس دارند که بدون نمایش‌های خودنمایانه حرف حرف من است و از این قبیل تفکرات بچگانه، افکار و آرای عوامل را شنیده و از میان آن پیشنهادها آن‌چه را که حس می‌کنند می‌تواند به نفع فیلم باشد در کار اجرا کنند. اینها آن‌قدر هوش دارند که بفهمند هر ایده‌ای که باعث بهتر شدن کار شود، درنهایت سودش به آنها می‌رسد، چراکه این فیلم آنهاست که بهتر می‌شود. من در این گونه کارها؛ در ارتباط با کارگردانانی که فکر نمی‌کنند ایده دادن یعنی کار را از دست آنها درآوردن؛ ایده‌هایم را بازگو کرده و با کارگردان یا بازیگر مشورت می‌کنم. درواقع هر زمان حس کنم ایده‌ای ممکن است در بهتر شدن فیلم یا نقش مفید واقع شود، آن را با کارگردان در میان می‌گذارم.

 

از این‌که پیشنهادتان مورد پذیرش قرار نگیرد، ناراحت می‌شوید؟

نه؛ طبیعتا بعضی اوقات هم خودم می‌فهمم که رأی و نظرم اشتباه بوده، بعضی وقت‌ها هم کارگردان مخالفت می‌کند و حتی برخی مواقع هم ممکن است خودم از نظری که داده‌ام پشیمان شوم، ولی به‌هرحال این باور را دارم که همیشه در دقیقه ٩٠ اتفاقی می‌افتد که به بهتر یا البته بدترشدن نقش - البته بیشتر به بهتر شدن آن- می‌انجامد.

 

ارتباط خلاقیت و تقلید را در چه می‌دانید؟ در حرفه خودتان بازیگری؛ آیا بازیگری که بتواند از یک هنرپیشه قدرتمند تقلید کند - حتی به بهترین شکل ممکن - می‌تواند به خلاقیت برسد؟

این در اصل یک نوع کپی‌برداری است. خلاقیتی نیز اگر باشد، مربوط است به آن هنرپیشه اولی و آن مقلد در بهترین شکل ممکن دارد خلاقیت آن فرد اولی را تقلید می‌کند. خلاقیت زمانی به وجود می‌آید که بازیگر بتواند از قابلیت‌ها و توانایی‌های خود استفاده کند و ناب بودن وجودش را به تصویر بکشد. بگذارید این‌گونه بگویم که خلاقیت در بازیگری یعنی ارایه و اجرای خودِ خود بازیگر به ناب‌ترین و عریان‌ترین شکل ممکن.

 

شما را به‌عنوان بازیگری می‌شناسند که کمتر توانسته‌اید به حقتان در این عرصه برسید. با این‌که نقش‌آفرینی ضعیف در کارنامه‌تان کم به چشم می‌خورد، اما به‌عنوان یکی از مستعدترین بازیگران فعال در سینمای ایران که البته شناخته‌شده نیز هست، کمتر توانسته‌اید آن جایگاهی را که لیاقتش را دارید، تصاحب کنید. در این میان بعضی نقش‌های‌تان استثنا هستند و برخلاف شمار بیشتری از کارهای نادیده‌مانده‌تان توانسته‌اند به خوبی دیده، تحلیل و ستایش شوند. مثل حضورتان در میهمان مامان یا حتی دست‌های آلوده. به نظر خودتان این نقش‌های دیده‌شده و ستایش‌شده چه داشته‌اند که دیگر نقش‌آفرینی‌های‌تان از آن بی‌بهره مانده و دیده نشده‌اند؟

به‌هرحال نقش‌آفرینی بازیگر به خیلی چیزها بستگی دارند و به اصطلاح تابعی از عوامل مختلف است. هر چه فیلمنامه بهتر و جذاب‌تر و فکرشده‌تر باشد، کارگردان هر چه تواناتر باشد و البته عوامل هر چه با هم رابطه بهتری داشته باشند و پشت صحنه فضای آرام‌تری داشته باشد، سودش به فیلم و البته بازیگر- درواقع تک‌تک عوامل- می‌رسد و بازیگر می‌تواند نقشش را بهتر ایفا کند و خلاقیت بیشتر و آشکارتری را در کارش به نمایش بگذارد.

 

زمانی که هیچ‌کدام از عوامل موثر بر کیفیت فیلم در کاری مهیا نباشد؛ یعنی مثلا سرعت کار بی‌خودی بالا باشد - منظورم کار کردن با عجله است نه استفاده بهینه از وقت - یا همه بخواهند با هر کیفیتی کار را تمام و به اصطلاح جمع کنند؛ یا این‌که تنها دستاورد مهم برای سازندگان فیلم گیشه باشد و توجهی به مسائل هنری و زیبایی‌شناسانه نداشته باشند؛ به‌طور حتم میزان خلاقیت و کارایی بازیگر هم پایین می‌آید و نمی‌تواند مجالی برای بروز و نمایش آن پیدا کند.

 

اما شما حتی در چنین کارهایی هم حضور قابل قبولی دارید. من منظورم به دیده نشدن کار است نه ناتوانی بازیگر در اجرای مناسب.

من به شخصه در چنان کارهایی هم سعی کرده‌ام خود را با شرایط موجود تطبیق دهم و با تمرکز روی نقشم نتیجه مناسبی از حضورم به دست آورم. اما به‌هرحال بعضی فیلم‌ها آن‌قدر کمبود و ضعف‌های مشهود در فیلمنامه و کارگردانی دارند که دیگر کاری از دست هیچ‌کس حتی بهترین و قدرتمند‌ترین بازیگران نیز برنمی‌آید.

 

می‌توانید بگویید منبع الهام خلاقیت‌های‌تان چیست؟

بیشتر به خلاقیت‌های ذهنی رجوع می‌کنم. یعنی زمانی که فیلمنامه را می‌خوانم، بعد از مدتی دیگر کاری با فیلمنامه نوشته‌شده ندارم و آن را بیشتر در ذهنم پرورش می‌دهم. فیلم را با جزییات تک‌تک پلان‌هایش در ذهنم تصویر می‌کنم و موقع فیلمبرداری نیز به همان تصاویر ذهنی‌ام از نقش و فیلمنامه رجوع می‌کنم و شکل واقعی به آن می‌دهم.

 

در ارتباط با نقش‌هایی که در ظاهر و البته در پایگاه و جایگاه طبقاتی اجتماعی و فرهنگی‌شان از شما خیلی دورند - مثلا بازی‌های‌تان در فیلم‌های کما یا اخراجی‌ها و حتی قلاده‌های طلا - برای نزدیک شدن به نقش آیا به نمونه‌های واقعی رجوع می‌کنید یا این‌که رفتارشناسی آنها را بر پایه ذهنیات خودتان ترسیم و تصویر می‌کنید؟

همان‌طور که پیشتر گفتم برای رسیدن به نقش‌هایم بیشتر ذهنی عمل می‌کنم. یعنی به آن چیزهایی که ذهنیت خودم از این تیپ و طبقه از آدم‌هاست، مراجعه می‌کنم. برای مثال از دوران بچگی، دبیرستان و سربازی آن‌قدر با این تیپ افراد برخورد داشته و رفتارها و کاراکترشان را به خاطر سپرده‌ام که دیگر موقع ایفای نقش آنها به تحقیق درباره رفتارها و نوع گویش‌شان نیازی ندارم و از همان تصاویری که در ذهنم نقش بسته‌ است، بهره برده و استفاده می‌کنم. درواقع من همیشه تصاویر آدم‌های مختلفی را که در جامعه می‌بینم در ذهنم نگه می‌دارم؛ چون می‌دانم به‌هرحال شاید روزی قرار باشد نقشی شبیه آنها را بازی کنم.

 

این در همه نقش‌ها صادق است؟

نه؛ به‌هرحال برای بازی در بعضی نقش‌ها باید به دنبال نمونه‌های واقعی باشیم. به‌طور مثال نقش یک بیمار عقب‌مانده ذهنی یا کسی که مشکلات روانی یا معلولیت جسمانی دارد از نقش‌هایی است که باید در موردشان تحقیق کرد یا مدتی در کنارشان حضور داشت. در این صورت است که می‌توانم شیوه زندگی و رفتارهای آنها را ببینم و در ذهنم تجزیه و تحلیل کنم.

 

نقش‌های برتر کارنامه‌تان از نگاه خودتان کدام‌ها هستند؟

نمی‌خواهم مثال کلیشه‌ای نقش‌ها مثل فرزندان بازیگر هستند را تکرار کنم. اما از سوی دیگر نقش‌هایی را هم که نام می‌برم نه به دلیل علاقه شخصی خودم، بلکه نتیجه‌ای است که از بازتاب‌ها و عکس‌العمل‌های مردم به دست آورده‌ام. مثلا در مورد کارهای قبلی خیلی‌ها از بازیم در فیلم کما تعریف کرده‌اند. خودم هم این نقش و فیلم را دوست دارم البته. دختر ایرونی، زن زیادی و میهمان مامان هم دیگر فیلم‌هایی هستند که تعریف‌شان را از زبان مردم شنیده‌ام. در میان فیلم‌های نسبتا جدیدتر نیز «شب» رسول صدرعاملی را دوست دارم و البته «خانوم» تینا پاکروان را.

 

بدون تعارف، مردم چندان اهمیتی به خلاقیت یا هنرمندی یک بازیگر نمی‌دهند و معیار آنها برای محبوبیت بازیگران اغلب موارد دیگری را شامل است. شما اما آشکارا بازیگر خلاقی هستید و البته جزو نادر بازیگران خلاقی که محبوبیت خاص و عام نیز دارند. آیا در محبوبیت‌تان - بیشتر البته محبوبیت چند‌سال گذشته را مد نظرم است؛ وگرنه در این چند‌ سال اخیر کمی کم‌کار شده‌اید و به تبع آن هم کمتر از آن محبوبیت عجیب مردمی می‌توانیم سراغی بگیریم- برای خلاقیت‌تان نیز جایگاهی قایل هستید؟

خلاقیت تنها عامل متمایز‌کننده بازیگران از همدیگر است. خلاقیت آدم‌ها و بازیگران با هم متفاوت است و بنابراین بازی‌شان نیز با هم تفاوت پیدا می‌کند. حس می‌کنم مردم حس خوبی به بروز و ظهور خلاقیت‌های من داشته‌اند و به این دلیل هم با نقش‌هایی که ایفا کرده‌ام ارتباط خوبی برقرار کرده‌اند. در کارنامه یک هنرپیشه قطعا نقش‌هایی وجود دارد که هر بازیگر دیگری نیز می‌تواند آنها را ایفا کند و وجوه مشخصه و تمایز‌انگیزی با همدیگر ندارند. اما درعین‌حال می‌توان به نقش‌هایی نیز اشاره کرد که ایفای آنها نیاز صددرصدی به خلاقیت دارد.

 

مردم حداقل در کارنامه من بیشتر این قبیل کارهایم را پسندیده‌اند. از این روست که من برای تمام نقش‌هایم نهایت انرژی را صرف می‌کنم و سعی و تلاش دارم همواره خلاقیت‌های متناسب با هر نقشی را در کارم بروز دهم و به تصویر بکشم. فکر هم می‌کنم مردم از یک بازیگر چیزی جز این را نمی‌خواهند. وقتی درنهایت مردم از نقشی خوش‌شان می‌آید و به قولی زمانی که ارتباط خوبی میان تماشاگر با نقشی ایجاد می‌شود، بازیگر تشویق می‌شود که در کارهای آتی نیز دست به خلاقیت و نوآوری بزند.

 

بهترین و خلاق‌ترین بازیگران جهان و همین ایران خودمان را چه کسانی می‌دانید؟

به نظرم ادوارد نورتون از خلاق‌ترین و بهترین بازیگران سال‌های اخیر‌ هالیوود است. پیداست که این هنرپیشه برای هر نقشی چه زحمتی می‌کشد و چه تلاش بی‌اندازه‌ای را به نمایش می‌گذارد تا شخصیتی را که ایفای آن برعهده‌اش است، کامل بازآفرینی و با نهایت انرژی آن را تصویر و ترسیم کند. در سینمای خودمان نیز پرویز پرستویی، رضا کیانیان، علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی از خلاق‌ترین بازیگرانی هستند که دوست‌شان دارم. انتظامی با این همه‌ سال سابقه هنوز هم انگیزه ایفای نقش‌های درجه یک را دارد و با ابزار خلاقیت به این خواسته‌اش نیز می‌رسد.

 

چگونه؟ مگر خلاقیت را ابزار می‌دانید؟ آیا قایل به این نیستید که خلاقیت یک داشته ذاتی است که بعضی‌ها از آن بهره‌مندند و برخی نیز بی‌بهره از آنند؟

نه؛ فکر می‌کنم خلاقیت در ذات همه وجود دارد و خداوند همه را به یک اندازه از این موهبت برخوردار کرده است. با وجود این، شاید خودمان کوتاهی می‌کنیم که به آن دست پیدا نمی‌کنیم. شاید از تنبلی ما باشد، یا از بی‌میلی‌مان نسبت به بهره‌مندی از آن؛ شاید هم اصلا گرفتار افکار دیگری هستیم. درحالی‌که اگر انسان به مرحله خودشناسی برسد و بتواند روی فکر و روان خود کار و توانایی‌هایش را کشف کند، به‌طورحتم راه موفقیت برایش باز می‌شود.

 

به‌عنوان آخرین پرسش؛ اگر شغل دیگری هم داشتید آیا این انگیزه را داشتید که بسان بازیگری‌تان آدم خلاقی قلمداد شوید؟

نمی‌دانم. شاید اگر در آن کارها هم حرفه‌ای بودم، به همین موفقیت دست می‌یافتم؛ شاید. آدم تا در موقعیت قرار نگیرد نمی‌تواند در مورد قضیه‌ای قضاوت درستی داشته باشد.

 

نگار باباخانی

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش