جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۸:۳۴ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۴۹۵۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

فرزاد جمشیدی: برایم راهی نمانده به فرانسه می روم

فرزاد جمشیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

فرزاد جمشیدی مهاجرت می‌کند،‌ مجری که خبر بازگشتش به سیما واکنش های بسیاری داشته، می‌گوید تلویزیون علاقه ای برای همکاری با او ندارد. او دیروز در گفت‌وگو با روزنامه شهروند تایید کرد که بالاخره تصمیمش را گرفته و قصد دارد برای ادامه کار و فعالیت هنری‌اش به فرانسه مهاجرت کند. با فرزاد جمشیدی درباره تصمیمش مبنی بر مهاجرت از ایران پرسیدیم. این گپ کوتاه را در زیر می‌خوانید:

 

 آقای جمشیدی دیروز در رسانه‌ها اعلام شد که شما برای اجرای برنامه در شبکه‌های فارسی‌زبان اروپایی دعوت شدید و به احتمال زیاد از ایران می‌روید. این خبر شایعه است یا قرار برای همیشه مهاجرت کنید؟

این دومین‌بار است که برای اجرای برنامه‌های تلویزیونی به خارج از کشور دعوت می‌شوم. نه ‌سال ٨٨ شایعه بود و نه امروز. ‌سال٨٨ از سوی شبکه‌های حوزه خلیج‌فارس دعوت شدم، همان ‌سال در نامه‌ای سرگشاده عنوان کردم که مهاجرت نمی‌کنم. فکر می‌کردم باید بمانم و آموخته‌هایم را به مردم سرزمینم منتقل کنم، همان مردمی که لقب «مرغ سحر» را برایم انتخاب کردند. اما حالا جور دیگری فکر می‌کنم.

 

 پس این‌بار پس از ٥‌سال دوری از اجرا، تصمیم قطعی گرفتید که ایران را ترک کنید؟

بله، این ‌بار باید بروم. این دعوتنامه ٦ ماه قبل به دستم رسید، اما در تلویزیون زمزمه‌هایی شنیده می‌شد مبنی بر بازگشتم به تلویزیون و از سرگیری اجراهایم. من این ٦ ماه را صبر کردم، با خودم فکر کردم،‌ جمع و تفریق کردم، اما از تلویزیون خبری نشد. الان در مملکت خودم از من دعوت نمی‌کنند، نه‌تنها دعوت نمی‌کنند، بلکه با بی تفاوتی با من برخورد می‌کنند. پس برایم راهی باقی‌ نمانده،‌ من یک هنرمندم و باید به فعالیت هنری‌ام ادامه دهم. باید دانشم را جایی دیگر، در سرزمینی دیگر در اختیار فارسی‌‌زبانان قرار دهم.

 

 در روز‌های اخیر تعدادی از استادان جامعه مدرسین حوزه‌ علمیه‌ قم ضمن انتشار نامه‌ سرگشاده‌ای خطاب به رئیس رسانه‌ ملی، با بیان انتقاد شدید از ضعف مشهود برنامه‌های سحرگاهی ماه رمضان، خواستار بازگشت شما به تلویزیون شده بودند.

 

من ١١ ماه‌ سال را تحقیق و پژوهش می‌کنم تا در ماه خدا بتوانم برنامه آبرومندی ارایه کنم. اساتید جامعه مدرسین احساس کردند که امسال جایی از برنامه‌های مناسب ماه مبارک رمضان درد می‌کند، خلأیی احساس کردند و نظرشان را مطرح کردند. اما تمام این چراها را باید از آنهایی پرسید که ممانعت می‌کنند.

 

مقام معظم رهبری در سال ۸۴ خطاب به ریاست وقت صدا و سیما جناب ضرغامی نامه‌ای نوشتند که طی آن ضمن اظهار نظر کلی درباره ی برنامه های ویژه ی ماه مبارک رمضان در آن سال (۱۳۸۴) در پاراگرافی از برنامه ی سحرگاهی شبکه ی یک سیما نیز نام برده و از بنده یاد فرموده بودند.«مجری جوان شیرین بیان که انصافا نمره‌شان ٢٠ است»

 

 اکنون این مجری جوان شیرین بیان بعد از پنج سال دوری از صدا و سیما از فرط بی اعتنایی مسئولین رسانه ی ملی دارد به یک کشور دیگر مهاجرت می کند آیا این رویداد برای مسئولین مذکور مهم است؟ بنده که می گویم نیست!

 

در هر حال من اصراری به بازگشت به تلویزیون ندارم. من فرزند صداوسیما هستم و پدر باید فرزند خود را دعوت کند.

 

حالا قرار است کجا بروید؟

از طرف دوستان هموطنم به فرانسه دعوت شدم. تا آن‌جا که می‌دانم برنامه‌ای است مربوط به تلویزیون و دانشگاه فرانسه یعنی هم بحث آموزش است و هم تصویری‌. تا آن‌جا که می‌دانم برنامه‌ای است برای فارسی‌زبانان فرانسه.

 

 و حرف آخر

در این آستانه ی رفتن ام از ایران آیا حق دارم به حرمت ۲۵ سال کار و تلاش در صدا و سیما و کسب رتبه های عالی و ابرومند برای رسانه ی ملی، دو تا سوال بپرسم و انتظار داشته باشم که مسئولین محترم رادیو و تلویزیون کشورمان به این دو سوال جواب بدهند؟ بنده همین دو تا پاسخ را به عنوان حق الزحمه ی این همه سال تلاش و تجربه در رسانه ی ملی می پذیرم:

 

هفت سال خون‌دل خوردم و به جد و جهد و جان، برنامه های سحرگاهی ماه مبارک رمضان را روی آنتن بردم تا رسانه ی ملی در معنوی ترین لحطه های سال، لقمه ی حرف حساب به دهان مخاطبین بگدارد. اکنون پنج سال است که نگذاشتید این برنامه را اجرا کنم. آیا برنامه های سحرگاهی ارتقاء پیدا کردند؟ آیا آن لقمه های حرف حساب باز هم به مردم تعارف شد یا اینکه تلویزیون ها در وقت مقدس سحرهای رمضانی خاموش شدند؟!

 

دوم اینکه روزگاری نویسنده ای نکته پرداز (امیر مهدی ژوله) گفته بود: ماه رمضانی که اذان اش را مرحوم موذن راده ی اردبیلی سر ندهد؛ ربنای لش را استاد شجریان نخواند و سریال اش را رضا عطاران نسازد، ماه رمًان نیست. مردم خوب و فهیم کشورم ضلع چهارمی هم به این سه گانه افزودند و آن اینکه: سحرهای تلویزیون اش را هم فرزاد جمشیدی اجرا کند. می توانیم بمرسیم از ما چهار نفر، کداممان به عنوان ثروت و سرمایه برای رسانه ی ملی باقی

مانده ایم؟

 

مریم نراقی

 

  • 22
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش