سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۳:۳۵ - ۲۵ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۷۰۲۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

کامران شیردل: از سینما متنفرم

كامران شيردل,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

كامران شيردل را اغلب با فيلم مستند «پيكان» مي‌شناسيم؛ مستندي كه جامعه در حال صنعتي شدن ايران دهه ٤٠ را به بيننده نشان مي‌دهد. كامران شيردل، مترجم، كارگردان و مستندساز متولد سال ١٣١٨ در مياندوآب است. وي از اوايل دهه ٤٠ شمسي كارگرداني را آغاز كرد و تا امروز فيلم‌هايي چون «بوم سيمين، ندامتگاه، تهران پايتخت ايران است، قلعه، اون شب كه بارون اومد، پيكان، فولادمباركه و... » را ساخته است.

 

شيردل در فيلم مستند«پيكان» بيشتر از افكت و صداهاي فضاي دلهره‌آور و رنگ و نورهاي پراضطراب جامعه‌اي در حال صنعتي شدن استفاده مي‌كند. وي در كنار ساخت فيلم‌هاي مستند اجتماعي به صنعت علاقه نشان مي‌دهد و در كارهايش از نفت و فولاد بسيار سخن گفته است. پدر اين كارگردان صنعتگر بود و علاقه او به ساخت فيلم‌هاي مستند صنعتي، از كودكي او و حضورش در فضاي صنعتي و كارخانه‌ها سرچشمه گرفت.

 

شما تحصيلات خود را در ايتاليا ادامه داديد و فيلمسازي را تحت تاثير سينماي اين كشور آموخته‌ايد. تحصيل در ايتاليا چه تاثيري در مسير و عملكرد شما در فيلمسازي داشت؟

ايتاليا را كشور دوم خود مي‌دانم. ١٨ ساله بودم كه به ايتاليا رفتم و تحصيلاتم را آنجا و زيرنظر اساتيد بزرگ سينماي ايتاليا انجام دادم. من شاگرد روبرتولوسيني، پدر سينماي ايتاليا بوده‌ام. مسلم است كه فرهنگ ايتاليا و آموزش‌هايي كه در اين كشور ديدم بيشترين تاثير را روي فيلمسازي من گذاشته است.

 

كامران شيردل بيشتر از همه با فيلم‌هاي مستندِ صنعتي‌اش شناخته مي‌شود، هدف از ساخت چنين فيلم‌هايي چيست؟

فيلم‌هايي كه در فضاي توليد و صنعت است براي من عاشقانه و همراه با خوشبختي است، مانند مضموني از آدم صنعتي كه در حال پيشرفت است. در حين ساخت فيلم سعي مي‌كنم كار را به خوبي حس كنم، سختي و مشكلات آن را به جان بخرم و يك يادگاري از خودم به جا بگذارم. دوست دارم فيلم‌هايي صنعتي مانند نفت، فولاد و پلي‌اكريل آموزشي براي جوانان باشد تا با فيلم‌هاي مستندِ صنعتي مسير و روش ثبت تكنولوژي را به جوانان ارايه دهيم.

 

از ميان فيلم‌هاي مستندِ صنعتي شما برخي مثل «پيكان» و «گاز، آتش، باد» شهرت زيادي دارد، از دلايل ساخت اين دو فيلم بگوييد.

 

فيلم پيكان به سفارش برادران خيامي براي تبليغ ماشين پيكان در سال ١٣٤٨ ساخته شد، زمان آن ٢٢ دقيقه است و به صورت رنگي عرضه شد. مستند پيكان يك آغاز هجوم صنعتي به ايران سنتي است. پيكان اولين فيلم صنعتي بود كه ساختم چون بيكار بودم و احتياج به درآمد داشتم. فيلم پيكان روي يك شرط‌بندي ساخته شد و در نهايت روش فيلمسازي من در اين فيلم باب ميل برادران خيامي واقع نشد.

 

براي ساخت مستند «گاز، آتش، باد» و طرح گناوه هم در سال ١٣٦٣ دعوت شدم. جريان ساخت فيلم مستند «گاز، آتش، باد» براي من روبه‌رو شدن با يك خيانت را نيز به همراه داشت. در حين انجام اين پروژه آموزش‌هايي ديدم و اطلاعاتي به دست آوردم كه من را متوجه واقعيت‌هايي كرد و آن هم اين بود كه در مسير كشف ميدان‌هاي نفتي و استخراج آن، انگليسي‌ها چه خيانت‌هايي به ملت ما كرده‌اند.

 

نظر شما در مورد فيلم‌هاي فيلمسازان بزرگ ايراني هم‌دوره خودتان مانند ابراهيم گلستان چيست؟

براي همه گذشتگان احترام قائل هستم. اما من از سينما متنفرم و ٤٠ سال است كه فيلم نمي‌بينم. يك بار با يكي از دوستان ايتاليايي خودم بودم كه با ابراهيم گلستان روبه‌رو شدم، آدم خوش برخورد و فهيمي بود اما من از او خوشم نمي‌آيد. گلستان در سينماي ايران تاثير داشته است ولي فحاش است و در كنارش هنرمند. فيلم‌هاي زيادي از ابراهيم گلستان نديده‌ام و هيچ‌وقت نخواستم كارهاي او را ببينم.

 

همزمان با دوره فعاليت شما فروغ فرخزاد هم وارد فضاي فيلمسازي شده بود، كارهاي او را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

فروغ فرخزاد شاگرد تمام عيارِ ابراهيم گلستان بود و هميشه از اين استاد پيروي كرد. مونتاژهاي فروغ فرخزاد جلوه‌اي از ابراهيم گلستان را در خود دارد.

 

اگر بعد از چند دهه نظر شما را در مورد فيلم‌هاي اجتماعي كه ساخته‌ايد بپرسند، چه مي‌گوييد؟

فكر مي‌كردم با سينماي مستند اجتماعي مي‌توانم دنيا را عوض كنم، اما اين حرف بسيار احمقانه است. من معتقدم جنگ جهاني سوم در راه است و در ادامه يك نظام حيواني بر جهان حكم‌فرما خواهد شد. اعتقاد دارم تمام كارهاي ما بي‌ارزش است و هيچ چيز در جهان بهتر نمي‌شود. من روزگاري فيلم مي‌ساختم كه فرياد بزنم اما هيچ تاثيري نداشت.

 

اين جنگ جهاني كه صحبتش را مي‌كنيد چه زماني رخ خواهد داد؟

متاسفانه، اعتقادم اين است كه اين اتفاق در دوران نسل ما خواهد افتاد و ما به چشم خود جنگ جهاني سوم را خواهيم ديد.

 

چه پيشنهادي داريد براي كساني كه مي‌خواهند فيلم مستند اجتماعي بسازند؟

كساني كه فيلم مستند اجتماعي مي‌سازند بايد بدانند، دروغ گفتن حق آنهاست. براي رسيدن به حقيقت، بايد دروغ گفت. ما كارگردان‌هايي در جهان داشته‌ايم كه براي گفتن حقيقت تا چوبه‌دار رفته‌اند.

 

شما پيش از انقلاب چندين همكاري نزديك با حكومت پهلوي داشته‌ايد، شاه ايران چه ديدگاهي از شما و ساخت فيلم‌هاي مستند شما داشت؟

شاه به من خيلي لطف داشت، چون مي‌خواست من را در دام سينماي خودش بيندازد. در دوران شاه كل وزارت فرهنگ و تجهيزات آن در خدمت تبليغات شاه بود. تا شاه عطسه مي‌كرد دوربين‌ها در اختيار اين اتفاق بود.

 

من از وزارت فرهنگ حكومت پهلوي چندين سفارش كار گرفتم اما بعد از ساخت فيلم «اون شب كه بارون اومد» از وزارت فرهنگ اخراج شدم و به خاطر مي‌آورم كه پس از اخراج وقتي كه از پله‌هاي وزارت پايين مي‌آمدم ٧ مدال افتخار روي سينه خودم مي‌ديدم، به خاطر ٧ فيلم من كه توسط حكومت توقيف و ضبط شد. همان روز پايين پله‌هاي وزارت فرهنگ داريوش مهرجويي را ديدم كه آماده ساختن فيلم «گاو» مي‌شد.

 

بارها توسط ساواك يا همان سازمان اطلاعات حكومت پهلوي بازجويي شديد، در اين بازجويي‌ها چه مي‌گذشت؟

جلسات جالبي با بازجوهاي ساواك داشتم. گاهي اتفاق مي‌افتاد كه با حرف‌هايم قانع‌شان مي‌كردم. گاهي اوقات هم آدم‌هاي باهوش و باشرفي در بين بازجوهاي ساواك بودند كه با انسانيت از حرف‌هاي من قانع مي‌شدند و حق را به من مي‌دادند، چون كارهايم را به سفارش دولت ساخته بودم و جايي براي گلايه و بهانه وجود نداشت.

 

در اين حرفه و هنر چه قوانيني بايد رعايت شود تا كسي به موفقيت برسد؟

قوانين بايد شكسته شود، براي پيش رفتن بايد شكست و رفت. رعايت هيچ قانوني الزامي نيست. به طور مثال پيكاسو گاونرِ پيشاني سفيد هنر است. پيكاسو كسي بود كه قوانين را شكست و به جلو رفت، او با هنركلاسيك شروع كرد آن را به پايان رساند و تمام كرد و در نهايت در مسير خود رو به جلو و پيشرفت حركت كرد.

 

در پايان بهترين فيلمي كه ساخته‌ايد كدام است؟

هنوز بهترين فيلمم را نساخته‌ام.

 

براي همه گذشتگان احترام قائل هستم. اما من از سينما متنفرم و ٤٠ سال است كه فيلم نمي‌بينم. يك بار با يكي از دوستان ايتاليايي خودم بودم كه با ابراهيم گلستان روبه‌رو شدم، آدم خوش برخورد و فهيمي بود اما من از او خوشم نمي‌آيد.

 

عابد كريمي

 

etemadnewspaper.ir
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش