پگاه ارضی از کارگردانان موفق حوزه فیلمکوتاه این بار برای ساخت اولین فیلم بلند خود پشت دوربین رفته است و «نبات» را با درخشش شهاب حسینی و نازنین فراهانی ساخته است. با او گپوگفت مفصلی داشتیم درخصوص فیلم «نبات»، سختیهای ساخت فیلم اول، دنیای فیلمکوتاه و تاثیر آن در آینده یک فیلمساز، که در ادامه میخوانید.
باتوجه به اینکه شما تجربه ساخت شانزده فیلمکوتاه را که در کارنامه خود دارید و بهواسطه آن جوایز مختلفی را دریافت کردهاید، فکر میکنید طی این مسیر یعنی ساخت فیلمکوتاه تا چه میزان برای رسیدن به ساخت فیلم بلند میتواند موثر باشد؟
ساخت فیلمکوتاه میتواند خیلی کمککننده باشد چرا که یک هنرجو و یا فیلمساز را کاملا از نظر فنی برای تجربهای بزرگتر آماده میکند. حتی فکر میکنم یک جاهایی تجربه ساخت فیلمکوتاه به نسبت سابقه دستیاری کارگردان میتواند به یک فیلمساز بیشتر کمک کند، آن هم به این دلیل که در فرآیند ساخت فیلمکوتاه شما بهعنوان فیلمساز بیشتر از آنکه کارگردان و یا نویسنده باشید در اصطلاح نقش آچار فرانسه را بر عهده دارید. از آنجایی که بیشتر مواقع فیلمهای کوتاه بدون صرف هزینه و یا با هزینهای محدود ساخته میشود ممکن خود فیلمساز حتی مجبور شود کار فیلمبردار، صدابردار، تدوینگر، بازیگر و... را انجام دهد، در نتیجه فارغ از کارگردانی در سایر بخشها هم تجربهای به دست میآورد و دانش اولیهای نسبت به وظایف سایر عوامل پیدا میکند.
البته این حرف لزوما به این معنی نیست که یک دستیار کارگردان شناختی نسبت به این مسائل ندارد اما یک دستیار چون وظایف گسترده خود را سر صحنه بر عهده دارد و درگیر انجام آن است پس نمیتواند تجربهای مشابه یک فیلمساز کوتاه داشته باشد و مثلا همزمان جای فیلمبردار هم قرار بگیرد؛ از اینرو به نظرم ساخت فیلمکوتاه به یک فیلمساز در جهت ساخت اثر بلند بسیار میتواند کمک کند. این را هم اضافه کنم که یک کارگردان باید نسبت به تمام ابعاد فیلمسازی و تمام کارهایی که سر صحنه صورت میگیرد اشراف و اطلاعات داشته باشد؛ بنابراین نه فقط نسبت به یک فیلمساز بلکه باید به تولید فیلم نیز آگاه باشد؛ بهخصوص در کشور ما که اکثر آکادمیهایی که فارغ از دانشگاه فیلمسازی یاد میدهند(مبنای تئوری دارند) و کمتر پیش میآید تا یک هنرجو کار عملی انجام دهد؛ به همین سبب و در چنین شرایطی به نظرم مهم است که یک فیلمساز و یا هنرجو تا جایی که میتواند فیلمکوتاه بسازد. حتی خود من با وجود اینکه فیلم بلندم را ساختم اما اینطور فکر نمیکنم که دیگر نباید فیلمکوتاه بسازم چرا که مشق خیلی مهمی است و شما را آماده میکند.
ساخت این فیلمهای کوتاه چه میزان به شما کمک کرد تا استارت ساخت اولین فیلم بلند خود یعنی «نبات»را بزنید؟
همانطور که در سوال قبلی به آن اشاره کردم فیلمکوتاه فیلمساز را از نظر فنی برای ساخت فیلم بلند خیلی آماده میکند اما متاسفانه استارت ساخت فیلم بلند فقط متکی به دانش فنی نیست و فیلمساز برای این کار وارد یک صنعت پیچیده میشود. زدن استارت ساخت فیلم بلند نیازمند دو عامل است، یکی داشتن متن خوب که بتوانی بهواسطه آن بازیگران و عوامل درجهیک را کنار هم جمع کنی و دیگری جذب سرمایه است که متاسفانه در حال حاضر کار بسیار دشواری شده است. باتوجه به تجربه کمی که دارم به نظرم این دو عامل در زدن استارت ساخت فیلم بلند بسیار تعیینکننده است؛ ضمن اینکه فیلمساز با ساخت فیلمکوتاه تجربههای فنی قابل اعتنایی هم به دست آورده است و یا اینکه در پروسه ساخت فیلمکوتاه میتواند با عوامل سینمایی آشنا شود و ارتباط برقرار کند که این ارتباطات در آینده به کمک او خواهند آمد.
شما تجربه داوری در جشنواره فیلمهای کوتاه را در کشورهای دیگر دارید از این تجربه آن هم بهعنوان یک نماینده خانم از ایران برایمان بگویید.
به نظرم فارغ از جنسیت زن یا مرد، هر کسی که از کشورمان ایران بتواند در جایی حضور پیدا کند و بهخوبی دیده شود و بهعنوان یک نماینده در هر رشته و زمینهای معرف هنرمندی ایرانیان باشد، افتخارآفرین است. من در ایران تجربه قرارگرفتن در هیاتداوران و یا تشکیلات مشابه را نداشتم اما رقم خوردن این تجربه در اسپانیا برایم جذاب و جالب بود. زمانی که میخواستیم برندگان را مشخص کنیم فرمهایی را در اختیار ما قرار دادند که باید در آن ابعاد مختلف یک فیلم را بررسی میکردیم؛ مثلا اینکه به فیلمبرداری، صدابرداری، موسیقی، بازیگری و... چه امتیازی میدهیم و باید دلایل دادن آن امتیاز را مینوشتیم، اگر میگفتیم موسیقی بد است باید به نقاط ضعف آن و دلایل این بد بودن اشاره میکردیم؛ چنین پروسه و روندی سبب میشد تا برخورد سلیقهای با آثار اتفاق نیفتد. تجربه بسیار سخت و پراسترسی بود چرا که شما چه بخواهید چه نخواهید اندکی سلیقه شخصی در آن دخیل میشود و لیکن اعمال چنین پروسهای برای گرفتن نظر و رای داوران سبب شد تا فارغ از سلیقه به آثار نگاه شود.
تجربه ساخت اولین فیلم سینماییتان «نبات» چطور بود، ایده اولیه این فیلم چگونه شکل گرفت؟
برای من رسیدن به ایده ساخت یک فیلم هیچ وقت به این شکل نبوده که در خیابان به چیزی برخورد کنم و بگوییم چه ایده خوبی است. من در نوشتن و نگارش فیلمنامه اصولا به سمت چیزهایی میروم که دغدغههای خودم است و خاستگاه انسانی دارد. مسائل مورد توجه من صرفا دغدغههای اجتماعی نیست بلکه انسانی است. زمانی که شروع به نگارش فیلمنامه «نبات» کردم دغدغه غرور و تاوان را داشتم و به این فکر میکردم انسانها بهخاطر غرور و زدن یا نزدن حرفهایی، چقدر مسیر زندگیشان را عوض میکنند و گاها چه تاوانهایی را پس خواهند داد. در کنار همه اینها چند ایده عاشقانه هم داشتم که بهمرور زمان به هم متصل شدند. اساسا سراغ کاراکترها و دغدغههایی میروم که بهنوعی خودم و یا اطرافیانم لمسش کردند البته این اصلا به این معنا نیست که چیزی را از واقعیت کپی کردم و ساختم، اصلا! مدت زیادی تمرکزم روی نگارش فیلمنامه «نبات» بود چرا که با وجود اینکه قصه سادهای دارد اما شخصیتهایش بسیار پیچیده هستند و نگارش این نوع فیلمنامه حداقل برای من کار سختی بود چون باید شخصیتپردازیها بسیار عمیق میشد و این خودش یک چالش فیلمنامهنویسی است.
«نبات» قصد القای چه مفهوم و محتوایی را به مخاطب دارد و فکر میکنید چه میزان در این مسیر موفق عمل کردید؟
من فکر میکنم «نبات» نباید هیچ چیزی را القا کند، «نبات» از نظر من باید فقط برای مخاطب ایجاد سوال کند. به نظرم هیچ وقت هیچ چیزی نباید به مخاطب القا یا تحمیل شود و نباید به جای او تصمیم گرفته شود. کار فیلمساز قضاوت نیست بلکه ایجاد سوال برای مخاطب است؛ حتی یک سوال ولو چند ثانیه مکث و رسیدن به یک دگرگونی خفیف. اگر این اتفاق بیفتد ما کار خودمان را انجام دادیم. در «نبات» با ورود به یک بحران انسانی و احساسی برای مخاطب سوالی ایجاد میشود که خودش جواب میدهد و من بهعنوان نویسنده نه جوابی دادم و نه قضاوتی کردم. البته این به آن معنا نیست که داستان گنگ میماند و یا پایان آن باز است، اصلا! در ۹۰دقیقه ما وظیفه تعلیم و تربیت مخاطب را نداریم، ما فقط باید او را حساس کنیم تا سوالی برایش ایجاد شود. اما در پاسخ به اینکه تا چه حد در رابطه با این قضیه موفق بودم باید بگویم تا زمانی که فیلم اکران نشود و مردم آن را نبینند نمیتوانم در این باره اظهارنظر کنم. هر فیلمساز برای مخاطب فیلم میسازد و با دیده شدن فیلم توسط تماشاگر میشود نتیجه گرفت آیا یک فیلم خوب است یا بد و فیلمساز به هدفش رسیده است یا نه؟
به هر حال ساخت فیلم اول سختیهای خاص خودش را دارد شما برای ساخت اولین فیلم سینمایی خود با چه مشکلاتی و سختیهایی روبهرو بودید؟
جواب به این سوال یک بحث طولانی را مطالبه میکند، اما شما تصور کنید یک هنرجو یا یک هنرمند وقتی ایدهای در ذهنش شکل میگیرد برای آنکه آن را تبدیل به فیلمنامه کند مدتها فکر میکند و مینویسد، با شخصیتها و داستان زندگی میکند تا اینکه به یک متن نسبتا خوب برسد، این همه تلاش به کنار، تازه بعد از نگارش فیلمنامه، راهی سخت آغاز میشود و باید بهدنبال جذب سرمایه برای تولید آن بود، همین که یک ایده باید مسیری را طی کند تا به پرده سینما برسد و میلیونها نفر آن را ببینند چیزی شبیه به هفتخوان رستم است؛ خوان اول نگارش فیلمنامه، خوان دوم گرفتن مجوز کارگردانی، خوان سوم جذب سرمایه، خوان چهارم گرفتن الباقی مجوزها، خوان پنجم فرآیند تولید فیلم، خوان ششم پخش و خوان هفتم، اکران فیلم است. البته از هفت خوان بیشتر است و صحبت از فراز و فرود هر کدام از این خوانها یک کتاب میشود. به این نکته هم اشاره کنم که اینها مانع نیستند بلکه هر کدام یک مسیر هستند که در آن موانع متفاوتی وجود دارد.
باتوجه به حضور بازیگران چهره و سوپراستار در این فیلم چون شهاب حسینی، فکر میکنید این فیلم چه میزان در ایران و جشنوارههای جهانی دیده خواهد شد و دلیل حضور این بازیگران برای شما در نظر گرفتن گیشه بوده است؟ در فیلمهای بعدی هم شما از بازیگران ستاره استفاده خواهید کرد؟
حضور چهرهها و ستارهها در یک فیلم روی انتخاب آن در جشنوارههای خارجی، خیلی تاثیرگذار نخواهد بود، چرا که آنها یک اثر را بهعنوان یک فیلم بررسی میکنند و تمام ابعاد آن از کارگردانی، متن، بازیها، طراحی صحنه و... را میسنجند؛ اینطور نیست که بگویند چون صرفا آقای ایکس با آن سابقه درخشان در یک اثر بازی میکند پس آن فیلم لزوما خوب است؛ البته حضور چهرههای شاخص عرصه بازیگری در یک فیلم، ویژگی به حساب میآید و یک برگ برنده است اما تنها برگ برنده نیست. اما در پاسخ به ادامه سوالتان حقیقتا از کاربرد دو کلمه بازیگر و گیشه در یک جمله گریزان هستم و به نظرم بهنوعی بیاحترامی به ساحت بازیگر و حرفه سخت بازیگری است. نه من و نه بسیاری از فیلمسازان نسل جدید بهدنبال بازیگر گیشهای نبودیم، آن هم در شرایطی که فیلمنامه را خودمان نوشتیم؛ وقتی یک فیلمنامه را خودت مینویسی با شخصیتهای آن که زاده روح و تخیل خودت است اخت میشوی و اصلا دلت نمیخواهد که خراب شود. هر فیلمساز بهدنبال بهترین گزینه برای ایفای نقش است؛
درست است که بحث گیشه خیلی مهم شده اما فیلمساز بهدنبال یک بازیگر توانمند و باهوش است تا نقش مورد نظر را خوب بازی کند. درخصوص انتخاب شهاب حسینی باید بگویم او بهترین گزینه برای بازی این نقش بود چراکه که او علاوه بر اینکه یک سوپراستار است، نزد مردم محبوبیت بسیار دارد و تمام فاکتورهایی که من بهدنبال آنها بودم را هم دارا بود؛ درنتیجه این همکاری، یک خوشاقبالی به حساب میآید. برای کارهای آیندهام از بهترین و مناسبترین گزینه برای ایفای نقش استفاده خواهم کرد، حالا این گزینه میتواند استار باشد، میتواند بازیگری باشد که اصلا شناخته شده نیست و اتفاقا به نظرم همین ترکیب بازیگران در سینما جذاب است، اینکه کسی بعد از سالها تجربه با نقشی درخشانتر از قبل دیده میشود. بازی بازیگران در یک اثر شبیه سمفونی است و باید هارمونی داشته باشد، مهم این است که بازیگران در کنار هم یک خروجی قابل اعتنا را ارائه دهند؛ بهطور کل شهاب حسینی، نازنین فراهانی و ستایش محمودی بهترین انتخابها برای کاراکترهای این فیلمنامه بودند و از جایی که من انسان خوششانسی هستم بهترین گزینههایم، آنهایی هستند که مردم بسیار به آنها علاقهمندند.
زهرا دمز آبادي
- 12
- 3