پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۱۸ - ۱۶ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۱۹۰۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

پروانه معصومی:

دو سال است که به دلیل هزینه‌های بالا سفر نرفته‌ام

پروانه معصومی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
پروانه معصومی با بیان اینکه به دلیل هزینه‌های بالا دو سال است به سفری نرفته است، گفت: با توجه به زباله‌هایی که برخی گردشگران در سفر از خود به جا می‌گذارند، علاقمند به معرفی مکانی برای سفر به مردم نیستم.

به گزارش ایلنا، پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون بوده که در این سال‌ها دو مرتبه موفق به دریافت سیمرغ بلورین نقش اول زن از جشنواره فیلم فجر شده است. این بازیگر اکنون چند سالی است که از تهران فاصله گرفته و در استان گیلان به سر می‌برد. با او درباره سفر و گردشگری به گپ و گفتی دوستانه پرداختیم.

 

عده‌ای سفر و ماجراجویی را در هر شرایطی در برنامه زندگی خود حفظ می‌کنند و عده دیگر بر اساس یکسری از اتفاقات اجباری همچون کار به سفر می‌روند. به عنوان یک چهره فرهنگی سفر و ماجراجویی در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟

وقتی به گذشته زندگی خود نگاه می‌کنم، سفر جایگاه خیلی ویژه‌ای برای من داشته است. به طوری که هیچگاه امکان نداشت برنامه‌های سفرم کنسل شود. یادم می‌آید که ما تمام جمعه‌ها را به شمال در استان مازندران می‌آمدیم، از طبیعت و دریا استفاده می‌کردیم و شب هم برمی‌گشتیم. علاوه بر این نیز خیلی زیاد به کویر گردی علاقمند بودم وحتی پروژه تصویری به نام حیات در کویر داشتم که از آن عکس‌های بسیار خوبی را برداشته‌ام.

 

به نظر من کویر فوق‌العاده بوده و در بین جنگل، دریا و پدیده‌های طبیعی دیگر از همه زیباتر است. به نوعی سکوت، آرامش و تنهایی موجود در آن ما را به فکر وادار می‌کند. البته این موضوعات به سال‌های گذشته مربوط می‌شود. در حال حاضر از تهران بیرون آمده‌ام و در گیلان زندگی می‌کنم و سفر چندانی نمی‌روم.

 

به واسطه کارتان که بازیگری است، تجربه سفر در شهرهای مختلف را داشتید. به طور کلی این تجربه‌های کاری در حافظه تاریخی شما رنگ سفر و تفریح داشته یا کار؟

از آنجایی که من خیلی زیاد عاشق ایران هستم، هروقت که قرار بود به واسطه کار هم به یکی از شهرهای ایران برویم، واقعا برای آن برنامه‌ریزی می‌کردم. یعنی قبل از اینکه سفر را آغاز کنم، چیزهایی را که حس می‌کردم لازم است از این شهر بدانم را جمع‌آوری می‌کردم و بعد عازم سفر به آن شهر می‌شدم. در اوقات فراغت در آن سفر هم که برای کار ایجاد شده بود، عکاسی می‌کردم. به طور کل باید بگویم که در زمانی که در تهران زندگی می‌کردم، همیشه سفرهای خارج از تهران برای من فوق‌العاده جذاب بودند. چراکه در آنها چیزهای زیادی یاد می‌گرفتم و مردم کشورم را بهتر می‌شناختم.

 

وقتی در تهران هستیم و از جای خود تکان نمی‌خوریم و یا اینکه سفرهایمان محدود به سفرهای چند روزه است، هیچگاه نمی‌توانیم بگوییم که با فرهنگ آن شهر آشنا شدیم. بلکه تنها به سفر رفتیم و خیلی گذرا آن شهر را دیدیم. اما وقتی که آدم مجبور است مدتی در شهری اقامت داشته باشد و به اندازه کافی زمان هم دارد، به نوعی با آدم‌های آن سرزمین آشنا می‌شود. به این ترتیب طبیعتا می‌تواند ادعا کند که تا اندازه‌ای با خلق و خوی مردم آن منطقه آشنا است.

 

به عنوان یک چهره شناخته شده در بین مردم در سفر به شهرهای مختلف با چه محدودیت‌هایی مواجه هستید؟ آیا تا به حال شده به واسطه همین محدودیت‌ها در سفرهای خود از بازیگر بودنتان ناراحت شوید و بخواهید که توسط مردم شناخته نشوید؟

نه هیچوقت برای من چنین اتفاقی نیفتاده است. البته لازم است بگویم که من از آغاز جوانی‌ جای شلوغ نمی‌رفتم. چراکه اصولا از جاهای خیلی شلوغ بیزار بودم و هستم. به این ترتیب از ابتدا کمتر به جایی می‌رفتم که نتوانم آسایش داشته باشم. ولی هیچ‌وقت هم مزاحمتی از سوی کسی برای من ایجاد نشده و ارتباطم با مردم خیلی خوب و راحت بوده است. 

 

در سفرهای مختلف فرهنگ کدام قوم ایران برایتان جذاب‌تر بوده و آن را به خاطر دارید؟

همه جا برای من جذاب بوده است. به طور کلی هرجایی که آدم می‌رود، در ابتدا احساس می‌کند که آنجا جذاب‌ترین جایی بوده که تا به حال دیده است. اما بعد که از آن سفر می‌گذرد و سفرهای دیگر را با آن سفر مقایسه می‌کند، متوجه می‌شود که مکان‌های دیگر هم به همان اندازه زیبا و جذاب بودند. به نوعی باید گفت که در هر قومی، یک چیز خاص برای آدم برجسته می‌شود. به عنوان مثال در سفری که سال‌ها قبل به یزد داشتم، دیدم که یزدی‌ها آدم‌های بسیار خونسردی هستند که خیلی زیاد هم کار می‌کنند و این موضوع برایم از خصلت‌های دیگر آنها جذاب‌تر بود. چراکه در آنجا حتی بانک‌ها هم تا دیروقت کار می‌کردند. 

 

آیا سفر رویایی بوده که همیشه ذهنتان مشغول کرده باشد و احساس کنید که یک روز همه کارهای خود را زمین می‌گذارید و به آن سفر می‌روید؟

بله. سفر رویایی که در خاطر من مانده است، به استان گیلان مربوط می‌شود. در این استان منطقه‌ای هست که در یک ساعت خاصی مه همه جای آن را فرا می‌گیرد. همیشه دوست داشتم و به این موضوع فکر کردم که چقدر خوب می‌شد اگر می‌توانستم تا زمانی که مه هست، در آنجا بمانم و آن را تماشا کنم و سپس مجددا به جاده برگردم و راه خود را ادامه دهم.

 

در حال حاضر ملاک انتخاب شما برای سفر چیست و به مردم پیشنهاد رفتن به چه مکان‌هایی را می‌دهید؟

برای پاسخ به این سوال یک خاطره تعریف می‌کنم. هفته گذشته در حال آمدن به سمت تهران بودم که در اتوبان رشت به رودبار، از یک نقطه‌ای جاده بسیار تمیز بود. به آنجا که رسیدم دیدم که عده بسیار زیادی از آدم‌ها در دو سویه جاده در حال جمع‌آوری زباله‌هایی هستند. پلاستیک‌های زباله‌ای که این افراد جمع کرده بودند، خیلی زیاد بود و این افراد همچنان سخت در حال کار کردن بودند. با خود گفتم چه خوب این دوستان را جاده رو تمیز می‌کنند که دوستان مسافر ما بیایند و دوباره هر چقدر زباله دارند را به جاده‌ها بریزند. 

 

واقعا چنین کارهایی را نمی‌فهمم و به همین دلیل علاقمند به معرفی مکانی برای سفر به مردم نیستم. یعنی نمی‌خواهم بگویم که مردم به کجا بروند ولی باید بگویم، هرجایی که می‌روید، لااقل در آنجا زباله نریزید. به خدا این زباله ریختن‌ها بد است. واقعا چرا بسیاری از دوستان زباله‌های خود را در طبیعت رها می‌کنند و به این صورت نمی‌گذارند که آدم بگوید مردم خوب و نازنینی بودند که آمدند، تفریح کردند و رفتند. 

 

در نهایت باید بگویم که مردم هر شهری که نرفته‌اند را باید ببینند. اما در عین حال باید عاشق سفر باشند و به این صورت زباله‌هایی را از خود به جا نگذارند. همچنین باید ببینند که عاشق چه چیزی هستند. طبیعت، آثار تاریخی و یا موارد دیگر را دوست دارند و بر همین اساس مقصد خود را انتخاب کنند. به اعتقاد من سفر به همه جای ایران لذت بخش خواهد بود. 

 

تا به حال شده به سفری بروید که سبب تغییر در سبک زندگی و شخصیت شما شود و هنوز آن را به خاطر داشته باشید؟

در سفری از سیستان و بلوچستان به زاهدان رفتم و مردم قانع آنجا را دیدم. قناعتی که آن مردم داشتند که خیلی زیاد روی من تاثیر گذاشت. واقعا به همان یک لقمه نان و تره و سبزی که خودشان از زمین کنده بودند قانع بودند.

 

پیش خود گفتم که وقتی ما سر سفر می‌نشینیم باید چند نوع غذا باشد و بسیاری از غذا‌ها را دوست نداریم ولی مردم این منطقه با هیچی شکم خود را سیر می‌کنند و شاکر خدا هستند. به همین دلیل خیلی تحت تاثیر آنها قرار گرفتم.

 

هزینه‌های سفر را در حال حاضر چطور ارزیابی می‌کنید؟ فکر می‌کنید در وضعیت کنونی همه مردم می‌توانند به سفر بروند؟

در حال حاضر هزینه‌های سفر خیلی بالا بوده و خود بنده بیشتر از دو سال است که به دلیل همین هزینه‌های بالا سفر نرفته‌ام. اما به هر حال حتما کسانی که دارند می‌توانند به سفر بروند.

 

 

  • 12
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش