پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۳۷ - ۲۰ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۳۲۱۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

مهدی فخیم زاده: سینمای ایران لودگی را با طنز و کمدی اشتباه گرفته است!

مهدی فخیم زاده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مهدی فخیم‌زاده مردی که بیش از نیم قرن فعالیت در عرصه تصویر با حضور مستمر؛ چه در پشت دوربین و چه در جلوی دوربین توانسته تأثیر‌گذار باشد.نسلی که سینما را جدی‌تر، هنری‌تر و محترم‌تر می‌شمارند و دیده شدن و حواشی این عرصه پر سرو صدا برایشان اهمیت چندانی نداشت.

 

امروز در ایران تعاریف هنری و دیدگاه‌ها با تعاریف جهانی و قدیمی‌تر در ایران تفاوت بسیار کرده. معنی علمی-هنری سوپراستار، بازیگری، شهرت، کارگردانی و حتی سینما و فیلم.در تعریف جهانی بازیگری دانش، تجربه،بدن و ذهن آماده، مطالعه، تمرین،زبان بدن و فن بیان،کار کردن روی متدهای بازیگری، جهان بینی و... است و با دقت در تعریف درست سوپر استار در می‌یابیم که بینی عمل کرده، چشم رنگی و ادا و اصول و بدن‌سازی و چه و چه نمی‌تواند سوپر استار خلق کند. آن نسل، نسلی بود که تعاریف صحیح از هنر هفتم برای آنان مفهوم داشت و این تعاریف را به کار می‌بست و دست به خلق اثر می‌زد که البته شانس، کاریزما و شخصیت نیز چاشنی آن بود. در این میان شخصیت بی‌حاشیه فخیم‌زاده برای اهالی هنر و مردم امیدوار‌کننده است.زمانی که مجال و فضا برای کارگردانی ندارد بازیگری می‌کند و در خدمت کارگردان و فیلم نامه است که در کار نامه هنری او کارهای ضعیف هم دیده می‌شود چه در بازیگری و چه در کارگردانی.وی با ساخت فیلم‌های سینمایی همچون تشریفات، مسافران، مهتاب، خواستگاری، شتاب‌زده و همسر و در تلویزیون نیز با ساخت سریال‌هایی چون تنها‌ترین سردار، ولایت عشق و خواب و بیدار توانسته نظر مخاطب وسیعی را به آثارش جلب کند.

 

از کارگر کارخانه فیلم تُپلی تا اوس قنبر قهوه چی سریال دندون طلا در مقام بازیگر و از فیلم مجازات تا فیلم مشت آخر، از سریال تنها‌ترین سردار تا سریال فوق سری در مقام کارگردان ،همه و همه را توانسته برای مردم باورپذیر جلوه دهد و بیننده را با خود همراه سازد. او سال‌هاست که تجربه‌ها و آموخته‌هایش را به جوانان منتقل می‌کند و به تدریس بازیگری و فیلم نامه‌نویسی مشغول است.در ادامه گفت‌و‌گویی پیرامون سال‌ها فعالیت هنری وی در سینما و تلویزیون را می‌خوانید.

 

در چند سال اخیر شما را بیشتر در سمت بازیگر در سینما و تلویزیون دیده‌ایم، کار‌هایی نه چندان ماندگار و تحسین شده، مانند فیلم به وقت خماری ساخته محمد حسین لطیفی، آیا خود مهدی فخیم‌زاده از بازی و حضور خود در سمت بازیگر در سال‌های اخیر راضی است؟

من یک حرفه‌ای سینما هستم. در طول یک سال سناریو‌های بسیاری برایم می‌فرستند، حتی بعد از تصادفم، بسیار پیشنهاد بازیگری داشتم، اما قبول نمی‌کنم. فیلم «به وقت خماری» فیلمنامه بسیار خوب و جذابی دارد، اما چیزی را که از کار درآمده، هنوز ندیده‌ام! قصه مردی که دلاک حمام بوده و در کارهای خلاف بوده و خانواده او همگی دستی در خلاف دارند، حالا دختر همان مرد خواستگاری دارد که پلیس است و تقابل این خانواده با خواستگار بسیار جذاب و پر کشش بود. در بازیگری، شما کمترین نقش را در شکل‌گیری یک فیلم دارید و عوامل بسیاری وجود دارد که بتواند آن قصه را بپردازد و درست از کار دربیاورد.من زمانی که بازی می‌کنم از یک جوان بازیگر تازه کار نیز کمتر نظر می‌دهم و تماماً خود را به قصه و کارگردان می‌سپارم، چون باید اینگونه باشد، پس از سال‌ها کارگردانی و فیلم نامه‌نویسی به این نظر رسیده ام.وقتی بازیگری می‌گوید بله و قرارداد می‌بندد، یعنی در خدمت پروژه و کارگردان است، من زیاد نه می‌گویم، ولی اگر نقشی را بپذیرم تمام قد پذیرفته‌ام و از تبعات آن هم شانه خالی نمی‌کنم.

 

شما در عرصه‌های مختلف سینما مانند بازیگری، فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی آثار ماندگاری در سینما و تلویزیون دارید، در مقوله فیلمنامه نویسی، زمانی که به نگارش مشغول می‌شوید، همزمان آن فیلمنامه را در ذهن می‌سازید و دکوپاژ و میزانسن‌ها را به وضوح می‌بینید و فیلم را حداقل یکبار کاملاً در ذهنتان ساخته‌اید، اما در بازیگری اینگونه نیست و دست شما در کل اثر بسته است.نمونه‌اش سریال علی‌البدل ساخته سیروس مقدم بود که به عقیده شما درست از کار در نیامده؟

در سریال علی‌البدل فقط یک طرح قصه وجود داشت و زمانی که من و مهدی هاشمی سر صحنه رفتیم فیلمنامه‌ای وجود نداشت و این روستا که قرار است میزبان رئیس جمهوری باشد و مردمانش قصه جذابی بود و در طول کار، قسمت‌های فیلمنامه تکمیل شد.ببینید حتی بزرگان سینمای جهان، مانند جان وین، رابرت میچم و خیلی‌های دیگر در آثاری بازی کردند که نقطه کور کارنامه کاری آنهاست، واقعاً قرار نیست همه کارنامه من خوب و عالی و درجه یک باشد، تلاشم طی این پنجاه سال این بوده که در آثارم درست و صحیح کار را به سرانجام برسانم و گاهی هم موفق نبوده ام، سینما هنری نیست که شما از قبل همه چیز را پیش‌بینی کنید و از ابتدا تشخیص دهید که این فیلم یا سریال خوب از کار در می‌آید یا نه، خیلی وقت‌ها حوادث است که سینما را شکل می‌دهد. هیچ هنرپیشه‌ای ضامن هیچ فیلم و سریالی نیست و کارگردان و اتفاق‌ها بیشترین تأثیر را در اثر دارند.

 

نقش عمر سعد، نقش نمکی، نقش دندون طلا که در همه آنها بسیار خوش درخشیدید، با هم تفاوت بسیار دارد اما باز بیننده خود مهدی فخیم‌زاده را می‌بیند که با کاریزمای عجیبی که در خود دارد بیننده را سال‌های سال با خود همراه می‌کند، سرچشمه این تفاوت در عین تشابه از کجا می‌آید؟

از قصه و کارگردانی و شناخت و بینش بازیگر سرچشمه می‌گیرد، کلیت کار خیلی مهم است، منظورم عوامل تولید و بودجه هنگفت مانند سریال مختار نامه نیست، منظورم نوع پرداخت و دید کارگردان و عوامل و نوع قصه و روایت آن است.تعامل و هم سو بودن نظرها بین عوامل یک اثر بسیار مهم است و نقش تعیین‌کننده دارند.

 

در آثار داود میرباقری بهترین بازی های خود را ایفا کرده‌اید، علت این امر چیست؟

داود میرباقری بسیار گزیده کار است و بینش و دیدمان به هم نزدیک است و باعث می‌شود هر دو بدانیم که چگونه باید شخصیت‌پردازی و بازیگری و دیگر عوامل را بسط و گسترش دهیم.

 

به نظر شما چرا درب سینما و تلویزیون باز شد و همه بازیگر و مجری و کارگردان و... شدند و به قول سعید راد هنر سینما رفت در کف کوچه و خیابان و هر شخصی به خود اجازه داد که وارد عرصه تصویر شود!؟

می شود همیشه معترض بود و ناله کرد و غر زد، اما باید پذیرفت که این ذات سینما است و همیشه اینگونه بوده، نباید جلوی ورود افراد به سینما را گرفت، متر و معیار کیست و چیست؟!مگر خود من چگونه به سینما آمدم؟!هم زمان ما و هم در امروز جوانان خود را به هر آب و آتشی می زنند، زحمت می‌کشند، خون دل می‌خورند تا وارد سینما شوند، من بیست و پنج سال است تدریس می‌کنم و می‌بینم جوانان چگونه عاشقانه تلاش می‌کنند و زحمت می‌کشند، باید درب باز باشد و همه بیایند و این علامت شکوفایی هنر سینما در ایران است.هیچ شخص و ارگانی حق ندارد جلوی ورود افراد به هنر را بگیرد، چون سال‌ها این کارها انجام شده که مصداق دیکتاتوری در هنر بخصوص سینما است و این اولین قدم اشتباه و غلط است، باید همه بیایند تا در آنها خسرو شکیبایی‌ها و پرویز پرستویی‌ها پیدا شوند، هر کسی می‌تواند در هنر مقاومت کند و مردم قبولش کنند، بیاید. رضا بیک ایمانوردی سوپراستار بود، مگر او بازیگر بزرگ هنری بود!؟او چهره بود و ظرافت‌هایی در روح و روانش داشت که با استقامت و تلاش توانست یکی از مشهورترین بازیگران تاریخ سینمای ایران شود، رضا گلزار هم همین گونه است، او چهره است و او را مردم قبول کردند و در رسانه‌ها و هنر با استقامت دوام آورده، رضا گلزارها و بیک ایمانوردی‌ها چیزی دارند که من ندارم و این تفاوت و اختلاف زیبایی هنر هفتم است. قرار نیست در سینما همه چهره هنری و استاد بازیگری باشند، هنر تصویر به همه نوع شخصی نیاز دارد و همین ذات سینما است که جذاب است و باید همه بیایند و هر که می‌تواند استقامت کند، موفق هم می‌شود.خود سینما غربال است و آنها را که باید موفق شوند، از دیگران جدا می‌کند.

 

به این ترتیب شما با وضع به وجود آمده در هنر امروز ایران بخصوص سینما موافق هستید و هر شخصی از دریچه سینما وارد شود مشکلی نیست!؟

خیلی‌ها می‌خواهند از دریچه هنر عبور کنند و وارد شوند اما همه نمی‌توانند، آنان که می‌توانند عبور کنند وارد این حیطه شدند و می‌شوند.

 

لازمه عبور از دریچه سینما چیست؟!

لازمه آن استقامت است، خیلی‌ها هم استقامت داشتند، ایستادند و باز هم موفق نشدند، استقامت شرط لازم است اما شرط کافی نیست.در اصل نمی‌شود نسخه‌ای پیچید و واقعاً معلوم نیست که رمز و راز ورود و ماندگاری و قبول مردم در سینما چیست. باید سینما را از این پیش داوری‌ها دور کنیم.همین صحبت شما را خیلی‌ها می‌گویند بحران در سینما، اصولاً خود سینما صنعت بحران است، اگر امنیت و عدالت می‌خواهید نباید وارد سینما شوید، سینما صنعت شانس است بخصوص در مقوله بازیگری، بله شانس خیلی خیلی مهم است، من خودم شانس آوردم، خیلی‌ها با من هم دوره بودند اما شانس مرا نداشته‌اند.سینما برای اهالی آن معانی مختلفی دارد.

 

بعد از نیم قرن برای مهدی فخیم‌زاده به چه معناست؟

اول بگویم که سینما را در بعد از انقلاب سعی کردند معنی کنند و هربار یک معنی از آن درآوردند.یک بار گفتند سینما رسانه است، یعنی باید تریبون نظریه‌های سیاسی، مذهبی و غیره باشد.یک بار گفتند سینما هنر است، من می‌گویم کو؟ کجاست این هنر!؟یک نظریه درست وجود دارد که برای من هم سینما یعنی همین، سینما یعنی پر‌کننده اوقات فراغت و سرگرمی و این نظر، درست و نظریه‌ای است که سینما را ماندگار می‌کند.سینما رسانه یعنی پروپاگاندا، یعنی سینمای شوروی که نابود شد.تعریف سینما هنر هم زمانی که هنر را معنا می‌کنند، می‌گویند هنر اصولاً برای توده جامعه و عوام نیست، هنر برای اکثر جامعه نیست و مربوط به خواص است.سینما برای من یعنی سرگرمی و اوقات فراغت.اکثر قریب به اتفاق ماندگاران تاریخ سینما آنهایی هستند که اول برای مردم سرگرمی خلق کردند و جذابیت آفریدند.شما ببینید که چرا شعر حافظ ماندگار است.مردم عامی شعر حافظ را می‌فهمند و با آن تفأل می‌زنند، این راز ماندگاری در هنر است.

 

منظورتان این است که از نقطه سرگرمی شروع کنیم تا به نقطه هنر در سینما برسیم!؟

بله، زمانی که پایگاه را پر‌کننده اوقات فراغت و سرگرمی قرار می‌دهیم، می‌توان، شاید به لایه‌هایی در کار برسیم که بتوان اسمش را هنر گذاشت.اما اگر از اول گفتیم که می‌خواهیم فیلمی نئورئالیستی بسازیم که برود جشنواره کن، آن موقع است که کار خراب می‌شود.

 

پس شما هیچ گاه به فکر جایزه  و جشنواره‌ها و نظر مثبت ما منتقدین نبودید!؟

خیر، هرگز دنبال این مباحث نبودم و همیشه در فکر آن بوده و هستم که با سینما مردم را سرگرم کنم. یکی از فیلم‌های ماندگار کارنامه من که مردم هم خیلی آن را دوست دارند، فیلم خواستگاری است، که همان سال‌ها منتقدین در مجله فیلم نوشتند که خواستگاری یک نمایش روحوضی است!من فقط یک بار دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه برای فیلم شتاب‌زده را در دهمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۰ برنده شدم و هیچ وقت جشنواره فجر و جوایز برایم مهم نبوده و نیست، حتی امسال آخرین فیلم خود را هم به جشنواره ندادم.

 

گویا نظر مساعدی درباره جشنواره فیلم فجر ندارید؟

اصولاً فلسفه جشنواره فجر برای این بود که در اول انقلاب، انقلابیون را با سینما آشتی بدهند، چون سینما را مترادف با فحشا می‌دانستند و کارشان این بود که قبل از اکران عمومی در سینما‌ها، فیلم‌ها را نشان نماینده‌های مجلس و روحانیون و مسئولان بدهند و چون این مراسم را در دهه فجر گذاشتند، این جشنواره وبال شد و شد درب مسجد که نه کندنی است و نه سوزاندنی و نمی‌تواند کسی به آن دست بزند.یکی از مشکلات اساسی سینمای ایران جشنواره فجر است، برای اینکه فیلم‌هایی که قرار است در سال آینده روی پرده‌های سینما‌های سراسر کشور برود را نشان عده‌ای خاص که شامل خود اهالی سینما، رسانه‌ها، صاحبان سینما و مسئولان است، می‌دهند و منتقدین هم اصولاً پنبه فیلم‌ها را

می زنند و سالن داران سینما هم فیلم‌های پرفروش را جدا می‌کنند و با اتفاقات ریز و درشتی که در این میان می افتد دیگر سینما آن بدعت و جذابیت و سرگرمی را ندارد.

 

به نظر شما پس اینگونه داوری‌ها، جوایز و تقسیم سیمرغ‌ها نیز دچار خدشه و اشتباه می‌شود!؟

صددرصد دچار خطا و اشتباه می‌شود و گاهی به آثار و اشخاصی سیمرغ بلورین اهدا شده است که، اصلاً هیچ‌کس آن شخص یا فیلم را ندید و فراموش هم شده است.جشن خانه سینما و جایزه منتقدین هم معمولاً تکرار همان سیمرغ هاست!به همین خاطر من همیشه فیلم را برای اکران و مخاطبش می‌سازم.

 

نظر شما درباره معضل داغ این روزهای سینمای ایران ؛ ورود پول‌های مشکوک، پولشویی و رانت به سینما و بالا رفتن نجومی دستمزدها و گران شدن صنعت سینما چیست؟

از قدیم گفتن سزای گرانفروش نخریدن است، من در مقام تهیه‌کننده هرگز بیش از عرف دستمزد شخصی، به آن پول ندادم و در مقام کارگردان هم هرگز با سوپر استارها کار نمی‌کنم، از قدیم هم همین گونه رفتار کردم و تا هستم هم همین کار را خواهم کرد، چون هنوز دوران بازنشستگی من فرانرسیده و هنوز آن استقامت را دارم.

 

کارنامه شما پر از ژانر‌های مختلف است و شما در اکثر آنها موفق بودید و ماندگار، از درام خانوادگی و زناشویی چون فیلم همسر، تا سریال پر تحرک پلیسی خواب و بیدار،  سریال عظیم تاریخی-مذهبی تنها‌ترین سردار و ولایت عشق، این موفقیت در پرداخت ژانر‌های مختلف را چگونه کسب کرده‌اید؟

من عاشق قصه‌پردازی و درام هستم، هر کاری را می‌سازم یا به من سفارش داده می‌شود، اول باید از فیلتر فخیم‌زاده بگذرد که ببینم آن سفارش یا سناریو خودم، قابلیت تبدیل به درام را دارد یا خیر، آیا بیننده می‌تواند با کاراکتر یا کاراکترهایی همذات‌پنداری کند.

 

بعد به فکر گسترش و پرداخت آن می‌افتم و فکر می‌کنم تعدد ژانر مهم نیست چون ذات همه ژانرها یکی است، مهم شناخت درام و عناصر آن است که بسیار تخصصی و پیچیده است و همواره تلاش داشته‌ام و دارم که در همین راستا گام بردارم تا آثاری خلق کنم که در دل مردم جای بگیرد.باید افراد در سینما سد سینما را بشکنند، یعنی اینکه سینما و مردم طالب آن هستند که یک نفر را فقط یک جور ببینند و یک کارگردان فقط یک نوع فیلم بسازد که اکثراً هم این گونه‌اند، من تلاش کردم سد سینما را بشکنم و در ژانرهای مختلف کار کنم و درام‌پردازی و قصه‌پردازی کنم و مردم را سرگرم کنم و اوقات فراغت آنها را بخوبی پر کنم.

 

با تهیه‌کنندگی دولت در عرصه تصویر موافق هستید؟

آفت سینما حضور دولت و افراد دولتی در تهیه‌کنندگی و سرمایه‌گذاری در سینما است.فارابی، اوج و...لطمه سنگینی به سینما می زنند، پول را به کسانی می‌دهند که ملزم به پس دادن و جوابگویی نیستند، باید افراد ، پاسخگوی مالی اثری باشند که خلق کرده‌اند نه آنکه فقط پول‌های هنگفت را مصرف کنند بدون هیچ قید و جوابگویی و مسئولیتی.

 

نظرتان درباره ورود پول های کثیف و پولشویی در سینما و رسانه خانگی و معضل اسپانسرینگ در عرصه تصویر کشور چیست؟

ما اهالی سینما که پلیس و مرجع قضایی نیستیم که ببینیم فلان سرمایه‌گذار پولش تمیز است یا کثیف، اگر کار خلاف قانونی انجام داده و ثروتی به دست آورده، وظیفه قوه قضائیه و پلیس است که پیگیری کند، من با حکم صادر کردن اهالی فرهنگ مخالفم، این یعنی دیکتاتوری فرهنگی، حکم صادر کردن کار قاضی و دستگاه قضایی کشور است، سینما خودش پالایش می‌کند که چه کسی سرمایه‌گذاری کند یا تهیه‌کننده باشد.سریال شهرزاد گفته شده تهیه‌کننده‌اش از رانت استفاده کرده و با پول کثیف ساخته شده، به نظر من باید پیگیری قضایی انجام شود که شده است و این حواشی هیچ ربطی به خود سریال و عوامل تولید‌کننده آن ندارد.هر کسی وظیفه‌ای دارد، وظیفه من درست کارگردانی کردن، درست بازی کردن و درست فیلمنامه‌نویسی کردن است، نه تحقیق درباره پول تمیز و حکم صادر کردن.حرف‌های شعاری زیاد شده، همه می‌گویند که با سرمایه پاک کار می‌کنیم ولی اگر کسی به آنها پیشنهاد سرمایه هنگفت بدهد، هرگز نمی‌پرسند منشأ این پول از کجاست! اتفاقاً همه دنبال پول‌های باد آورده‌اند، هیچ کس در حیطه تخصصی خودش کار نمی‌کند و حرف نمی زند و شعار می‌دهند.

 

گریبان سینمای ایران را فیلم‌های سخیف به اصطلاح طنز گرفته که دیگر شور را از مزه برده‌اند، چقدر موافق این خیل عظیم از ابتذال در سینمای امروز ایران هستید؟

من به جری لوئیس و نورمن ویزدم هم نمی‌خندم، من به آثاری مانند آثار بیلی وایلدر[کارگردان فقید امریکایی] می‌خندم و کیف می‌کنم؛ فیلم‌هایی چون «ایرما خوشگله»، «شیرینی شانس» و....، اکنون سینمای ایران کمدی و طنز را با لودگی اشتباه گرفته است و اینها لودگی و ادا اصول است، بازیگری هم نیست، کمدی لوده است که همگی تیپی لوده دارند و اهالی سینما برای تداوم حضورشان در این حیطه و پول اکثراً به این نوع فیلم‌ها روی آورده اند.

 

مهدی فخیم‌زاده بعد از نیم قرن حضور مستمر در سینما و تلویزیون، هنرمند ثروتمندی است؟

من دورخیزی برای ثروتمند شدن نداشتم و افقم چیز دیگری بوده، محتاج نیستم، ثروتمند هم نیستم، خدا را شکر زندگی خوبی دارم و هرگز دستمزد هنگفت نداده‌ام و دستمزد هنگفت هم نگرفته‌ام.

آنچه باید و درست بوده و عرف بوده دریافت و پرداخت کرده‌ام.

 

حمید مشکلانی

 

iran-newspaper.com
  • 19
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش