دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۴:۴۵ - ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۷۲۶۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

مروری بر كارنامه كاری سعید نعمت‌لله، به بهانه پخش سریال «برادرجان»

سعید نعمت الله,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
رستگاران، زیر هشت، جراحت، شیدایی، دیوار، مادرانه، مدینه، میكائیل، پشت‌بام تهران، زیر پای مادر، عقیق و برادرجان نام مجموعه‌هایی هستند كه نعمت‌ا... تاكنون برای ساخت در تلویزیون نگاشته است.

مجموعه‌هایی كه بی‌شك داستان بخش عمده‌ای‌شان را بی این‌كه نیازی به جست‌وجو در اینترنت داشته باشیم، در ذهن داریم و حتی ممكن است در زمان پخش به تماشایشان نشسته باشیم. همان‌طور كه در شروع این گزارش به آن اشاره شد، آثار نعمت‌ا... در زمان پخش عموما پرمخاطب واقع می‌شوند و شاید بخشی از این قضیه هم به این برمی‌گردد كه او همیشه با كارگردانان شناخته شده كار می‌كند.

 

كارگردانان شناخته شده هم با خود، بازیگران سرشناس به مجموعه می‌آورند و این فرمول سه بخشی (فیلمنامه‌نویس، كارگردان و بازیگران) موجب موفق‌تر شدن آثار می‌شود. كارگردان پنج عنوان از سریال‌هایی كه در بالا به نامشان اشاره شد، سیروس مقدم است؛ سه مجموعه را بهرنگ توفیقی و دو مجموعه را محمدمهدی عسگرپور كارگردانی كرده‌اند و محمدرضا آهنج هم در اولین همكاری‌اش با سعید نعمت‌ا...، كارگردانی فیلمنامه تازه‌اش، برادرجان را عهده‌دار شده است.

 

اما آیا جدای از نام كارگردانان، حلقه مشترك دیگری هم میان این آثار دیده می‌شود؟ جواب مسلما بله است. آثاری كه نعمت‌ا... می‌نویسد، عموما درونمایه‌های مشتركی دارند كه در تمام این آثار می‌شود ردشان را دنبال كرد. درونمایه‌هایی چون عدل و عدالت و تقابل ظالم و مظلوم و خیر و شر كه البته در مواردی به سمت اغراق هم حركت می‌كنند. دیگر درونمایه مشترك این آثار، لحن دیالوگ‌نویسی برای شخصیت‌ها و مونولوگ‌هایی است كه شخصیت‌هایش راه و بیراه در قصه می‌گویند و فقط شنیدن یكی دوتا از این مونولوگ‌ها كافی است تا مخاطب زیرك بی این‌كه حتی نیازی باشد، تیتراژ مجموعه را ببیند‌ به این نكته كه فیلمنامه‌نویس آن سعید نعمت‌ا... بوده است، پی ببرد.

 

در ادامه به بخشی از این درونمایه‌ها می‌پردازیم.

 

مثل قهرمان‌های نوآر

آدم‌های قصه‌های نعمت‌ا...، در اولین نگاه آدم‌هایی به تعبیر عامیانه «بامرام»‌ هستند. آدم‌هایی كه سلوك خودشان را دارند و جهان‌بینی‌شان نه برخاسته از نظر و عقاید بقیه كه تحت تاثیر درونیات و جهان‌بینی ذاتی خودشان است. آدم‌هایی تك‌رو كه در خانواده زندگی می‌كنند و از دیدشان مرام و معرفت و خاكی بودن نهایت ارج و قرب است. به عنوان مثال در همین یكی دو قسمت قبل سریال برادرجان این‌طور دیدیم كه حنیف آن‌قدر شیفته و سرسپرده چاوش است كه برای راضی كردن آراز به سكوت و بر ملا نشدن راز چاوش، خواهرش لیلا را سراغ آراز فرستاده و تلویحا به ازدواج میان این دو نفر ـ كه تا پیش از آن همه مخالف بودند ـ رضایت داد.

 

در زیر پای مادر هم خلیل دشتی (كبابی) با بازی كامبیز دیرباز، مردی است كه همسر سركشش به فاصله كوتاهی بعد از ازدواج و زایمان، فرزند و همسرش را رها كرده و از خانواده دور شده است، اما خلیل در همه این سال‌ها تنها بزرگ كردن فرزند را به دوش كشیده و غم دوری از همسر و علاقه سال‌های دورش به او به رازی در سینه‌اش تبدیل شده است یا در میكائیل، پلیسی به همین نام (باز با بازی كامبیز دیرباز) كشته شدن دوست صمیمی‌اش رسول (با بازی كاوه سماك‌باشی) را توسط اشرار به چشم خود دیده است. او حالا عزم خود را جزم می‌كند كه برای استقرار نظم و امنیت در منطقه و گرفتن انتقام خون رسول با اشرار مبارزه كند؛ هرچند در این راه آسیب‌هایی می‌بیند. در واقع شخصیت‌های داستانش عموما تا پای جان از این مرام دست نمی‌كشند و سیر و سلوكشان حتی از جانشان هم برایشان مهم‌تر است. مثل قهرمان‌های فیلم‌های نوآر كه جدال با سرنوشت بر پیشانی‌شان نوشته شده است و انگار به دنیا آمده‌اند تا مبارزه كنند، آدم‌های داستان‌های نعمت‌ا... هم همین‌طورند و داستانش بر پایه این جدال‌ها و تلاش برای رساندن اوضاع به صلح و آرامش پیش می‌رود.

 

جزیره‌های از هم جدا

مهم نیست قصه‌های نعمت‌ا... به لحاظ تعدد شخصیت‌ها چقدر شلوغ و خانواده‌های آن پرجمعیت باشند؛ بـــا ایــــــــن حـــــــــال شخصیــــت‌هــــــای قصه‌اش عموما هركدام چون جزیره‌ای تنها و جدا افتاده از شخصیت‌های دیگر هستند و احوال درونی‌شان را برای دیگر شخصیت‌ها بروز نمی‌دهند.

 

در قصه برادرجان، چاوش (با بازی حسام منظور) شخصیتی محوری است كه در راه از‌دست ندادن منافع مالی زندگی فردی و وجهه اجتماعی، بار دروغی خانوادگی ـ ندادن سهمیه شوهرخاله و شریك پدرش، كریم بوستان ـ را به دوش می‌كشد و تمام تلاشش را در راه فاش نشدن این راز به كار می‌گیرد. آراز (با بازی سجاد افشاریان) جوانی عاشق‌پیشه و كمی نامتعادل است كه با كابوس عذاب‌های پدر دست‌وپنجه نرم می‌كند و وقتی هم راز چاوش را می‌فهمد، باز محكوم به سكوت است. ضلع سوم این مثلث را هم حنیف (با بازی كامران تفتی) تشكیل می‌دهد كه او هم برای خود رازی دارد و به‌‌رغم این‌كه به خواستگاری خواهرزن چاوش ـ كه دختری متمول است ـ رفته است، دلبسته دختری است كه راننده تاكسی (با بازی شیوا ابراهیمی) است و با او رابطه دارد.

 

در آثار قبلی او هم همین جهان شخصیت‌ها و رازهایشان را به گونه‌ای دیگر می‌توان دنبال كرد. جهانی كه در آن قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌ها در هم تنیده شده‌اند و مرز میانشان باریك است. در گذشته كسی كه اكنون قهرمان است، ناگاه رازی تاریك بر ملا می‌شود و ضدقهرمان‌هایش هم برای خود دلایلی برای دوست داشته شدن دارند.

 

ادامه راه كیمیایی یا اطناب و پرگویی؟

از شخصیت‌ها و مرام و سلوك منحصر به‌فردشان كه بگذریم، دیالوگ‌نویسی‌های خاص و مونولوگ‌گویی‌های طولانی شخصیت‌ها، دیگر امضا و خصیصه اصلی كارهای نعمت‌ا... است. آدم‌های داستان‌های نعمت‌ا... شبیه هیچ یك از افراد جامعه دور‌و‌برمان سخن نمی‌گویند؛ اسم‌هایشان هم با خیلی‌هایمان فرق می‌كند: چاوش، حنیف، كریم بوستان، خلیل كبابی، غیاث، آهی، مدینه، بلبل، خجسته و ... . اسم‌هایی كه در جامعه كمتر رواج دارند و در عوض، قهرمان‌های داستان‌های نعمت‌ا... این‌طور نام می‌گیرند.

 

او در مصاحبه‌ای كه دو سال قبل، به بهانه پخش مجموعه رمضانی زیر پای مادر با ما داشت، در خصوص نامگذاری‌ شخصیت‌هایش به جام‌جم گفته بود: «من معمولا به قبرستان زیاد می‌روم، روی سنگ قبرها را هم می‌خوانم و در این بین گاه اسامی بامزه‌ای را پیدا می‌كنم. اصطلاحا آدم تكه‌جمع‌كنی هستم و هر چیزی را كه به نظرم در نگاه اول خاص و جذاب باشد، جمع می‌كنم.» شاید این دلیلی باشد كه نامگذاری‌های شخصیت‌های داستانی او را توجیه كند.

 

آدم‌های داستان‌های نعمت‌ا... دیالوگ‌های فلسفی و بازی با كلمات هم كم ندارند. استادند در بی‌نفس حرف زدن و یك‌سره تك‌گویی كردن و تا ترمزشان كشیده نشود و كات داده نشود، همین‌طور به گفتن ادامه می‌دهند. از سلوك و سیاق شخصیت‌های نعمت‌ا... این‌طور برمی‌آید كه او دلبستگی‌هایی به سبك دیالوگ‌نویسی‌های فیلم‌های مسعود كیمیایی و حتی دورتر از آن، علی حاتمی دارد، اما این‌كه او توانسته ادامه‌دهنده خوبی برای راه این دو كارگردان باشد یا نه، در عوض در مسیر اطناب و پرگویی از زبان شخصیت‌هایش حركت كرده است، خود سؤالی دیگر است.

 

برادرجان؛ یك تغییر مسیر

بعد از پخش مجموعه مناسبتی زیر پای مادر ـ كه رمضان دو سال پیش روی آنتن رفت-و بعد مجموعه عقیق ـ مجموعه مناسبتی محرم سال قبل كه چندان مورد اقبال واقع نشد-حالا به نظر می‌رسد نعمت‌ا... در تازه‌ترین اثرش قدری سراغ تغییر سبك و مسیر رفته است. زیر پای مادر مجموعه پرحرف‌وحدیث آن سال بود كه موضوعاتی چون تغییر در پایان‌بندی و بعد درگیری لفظی كه بین بهناز جعفری و یكی از خبرنگاران در نشست خبری آن پیش آورد، مجموعه را با حواشی مختلفی مواجه كرد.

 

عقیق هم گرچه فضایی تاریخی مربوط به دوران قاجار داشت و از حضور بازیگران شناخته شده‌ای چون شبنم مقدمی و هدایت هاشمی بهره گرفته بود، اما به دلیل سنگینی فضا و جنس ثقیل دیالوگ‌ها و گنگی شخصیت‌هایش خیلی به مذاق مخاطبان خوش نیامد. شاید همین دو تجربه تلخ پی‌درپی جنس كار تازه نعمت‌ا... را متفاوت كرده و از آن مونولوگ‌گویی‌های همیشگی و دیالوگ‌های آهنگ‌وار، اما بی‌انتهایش كم كرده است. البته دلیل دیگرش هم ممكن است به كارگردانی محمدرضا آهنج برگردد كه زبان و بیانی تازه به این مجموعه بخشیده است. احتمالا با گذشت قسمت‌های بیشتر، در مورد برادرجان و این‌كه چقدر می‌تواند در بیان مفاهیم مورد نظر و به سرانجام رساندن داستان شخصیت‌هایش موفق باشد، می‌توان بهتر قضاوت كرد.    

 

  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش