سلبریتیها کی هستند، معنای سلبریتی چیست؟ به چه کسانی سلبریتی میگویند. این پرسشها شاید برای خیلی از خوانندگان، خصوصا زمانی که جامعه با مسائلی مثل سیل و زلزله و جنگ یا حتی موضوعهای اجتماعی خاصی رخ میدهد، مطرح میشود. سلبریتی به معنای ستاره و فرد مشهور سلبریتی به دنیا نیامدهاند، برخی از آنها به خاطر توانمندیهایشان در هنر، ورزش و حتی سیاست «سلبریتی» شدهاند، برخی دیگر چهره، تیپ و شوهای لباس آنان را وارد دنیای افراد مشهور کرده است. سلبریتی(Celebrity) به فردی اطلاق میشود که به هر دلیل در جامعه چهرهای مشهور و شناخته شده باشد.
البته سالهای اخیر تکنولوژی نیز به کمک سلبریتیها آمده که آنان بیشتر و بهتر دیده شوند، گوشیهای همراه و شبکههای اجتماعی باعث شده تا مدام آنان در معرض دیده شدن قرار بگیرند و پیامهایشان که گاه غیرکارشناسی و هنجارشکن نیز است، راحتتر به گوش مخاطبانشان برسد. البته در این دنیایی که مشهور شدن حرف اول را میزند و تب سلبریتی شدن بالا میرود، مردم نیز سلبریتیزده میشوند و جامعه به سمت سلبریتی دیدن و سلبریتی شدن هجوم میبرد، در این میان در کنار برخی از هنرمندان کاربلد و حرفهای که آثارشان تحسین همگان را به همراه دارد، برخی عنوان سلبریتی را یدک میکشند که هیچ هنری ندارند و صاحب کارنامه هم نیستند.
آنان که توانمندهای هنری ورزشی و... را که لازمه سلبریتی شدن است ندارند، با استفاده از فضای مجازی سعی میکنند سری در میان سرها در آورند و خودشان را به نحوی نشان دهند و این گونه است که سلبریتیهای جعلی و قلابی مانند «سحر تبر» «داوود هزینه» «وحید خزایی»و ... متولد میشوند. افرادی که محتوای خاص و شگرفی ارائه نمیکنند یا ایده و پژوهش خاصی ندارند، فقط میخواهند سلبریتی شوند تا جامعه آنان را ببیند.
صرفنظر از سلبریتیهای جعلی که هدف گزارش ما نیستند، اغلب سلبریتیها با استفاده از فضای مجازی که رابطه با مخاطبان را بیواسطه کرده است در مورد شیر مرغ تا جان آدمیزاد اظهار نظر میکنند. اظهارنظرهای فلهای و البته اندکشماری هم کارشناسانه درباره موضوعات مختلف! البته این اظهار نظرها در برخی موارد برای آنان هم بیهزینه نیست. مانند اظهار نظر «مهناز افشار» در مورد آمپولی که گفته میشد از مرگ معتادان جلوگیری میکند. بعدها برخی از پزشکان اظهارات این هنرمند را فاقد اعتبار علمی دانستند و انتقادات زیادی بر آن وارد کردند. یا ماجرای دیگر از همین هنرمند در بازنشر سخنانی که به یک روحانی شمالی نسبت داده بودند، به نحوی که برخی قتل طلبه همدانی را نیز به آن گره زدند و پای مهناز افشار را به پروندههای قضایی باز کردند.
بسیاری از افراد، دیده و شنیده شدن سلبریتیها در سطح جامعه را به «مرجع» بودن این افراد ربط میدهند و میگویند گروههای مرجع در هر جامعهای پتانسیل تحت تاثیر قرار دادن دیگران و همچنین توانایی جهت دادن به جریانهای فرهنگی و اجتماعی را دارند و سلبریتیهای جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیستند. البته در مقابل این تفکر برخی دیگر معتقدند فعالیت اجتماعی سلبریتیهای از روی دغدغه نیست و یک نوع شوی روشنفکرنمایی است، چرا که فقط هنرمندان و ورزشکاران و افراد خوشچهره در این کشور سلبریتی نیستند، بلکه نویسندهها و افراد صاحب تفکری نیز وجود دارند که علیرغم تاثیرگذاریشان در جامعه، صدایشان در هیاهوی زرق و برق زندگی سلبریتیها گم شده است و به اندازه این سلبریتیها شنیده نمیشود.
رونق سلبریتیها به دلیل نبود گروه مرجع
یک جامعهشناس دیده شدن افراد سلبریتی در کشور را نیازمند ریشهیابی کارشناسانه روانشناسان، جامعهشناسان و اهل تفکر و فن میداند. این که چرا سلبریتیها محور اغلب مسائل کشور قرار میگیرند و در بسیاری از موارد حتی در انتخابات نیز میتوانند تاثیرگذار باشند و از همه مهمتر چطور میشود این گروه آنقدر مرجع میشوند که در مورد همه چیز بدون مطالعه و اشراف اظهارنظر میکنند و تاثیرگذار شوند. چه اتفاقی افتاده است که این سلبریتیها آن قدر مورد توجه قرار گرفتهاند که در حوادثی مانند سیل، زلزله و ... تاثیرگذاریشان از سازمانهای مربوطه تاثیرگذارتر است و کمپینهای آنان بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؟
از همه مهمتر چرا مردم هم همیشه احساس میکنند آن چه که این قشر میگویند و انجام میدهند، مو لای درزش نمیرود و درست است؟
«فرناز آزادی» مرجع قرار گرفتن سلبریتیها به ویژه هنرمندان را به ضعف گروههای مرجع در کشور و همچنین نبود شخصیتهایی که زبان رسانه و گفتمان مبتنی بر نیازهای جامعه و جوانان را بدانند، گره میزند و میگوید: در زمینه گروههای مرجع در جامعه با ضعف شدید روبهرو هستیم. گروه مرجع یک ورزشدوست باید ورزشکار باشد، گروه مرجع دانشجو باید اساتید و گروه مرجع دانشآموزان باید معلمان آنها باشد، اما اکنون در عمل میبینیم این طور نیست. یک گروه سلبریتی خاص تمام گروههای مرجع را نمایندگی میکند. وی تصریح کرد: وقتی یگ گروه سلبریتی جای خالی اندیشمندان و متفکران جامعه را پر میکنند، طبیعی است که خود را «علامه دهر» بدانند و در مورد هر موضوعی «اظهار فضل» کنند و این حق را نیز برای خود محفوظ بدارند.
البته این موضوع میتواند بیمعنی شدن نقشها را نیز یادآور شود. به نظر میرسد دیگر تمایز نقشها در جامعه از بین رفته است و هر گروهی به خود حق دخالت و اظهار نظر در هر موضوعی را میدهد. برای صحتسنجی این موضوع کافی است یک روز که در تاکسی نشستهاید حرفهای مسافران و راننده را بشنوید میبینید چقدر راحت در مورد همه مسائل کشور از ریز تا درشت اظهار نظر میکنند و حتی حکم نیز صادر میکنند.
نبود اعتماد به نهادهای مسئولان
این جامعهشناس ورود سلبریتیها به مقولههایی مانند جمعآوری کمکهای مردمی برای سیل، زلزله و... را به ضعف اعتماد مردم به برخی از نهادهای مسئول و همچنین شخصیتهای موثر اجتماعی گره زد و گفت: از صبح تا شب سلبریتیها در فضای مجازی، تلویزیون و رسانهها در دسترس مردم هستند و شبکههای اجتماعی نیز رابطه را با آنان بیواسطه کرده است، بنابراین طبیعی است مردم به افرادی که هر روز میبینند احساس نزدیکی و اعتماد بیشتری داشته باشند تا نهاد و سازمانی که عملکرد آن همواره با اما و اگرهای زیادی مواجه بوده است و مردم نیز خروجی خاصی از آنان را شاهد نبودهاند.
البته چرایی این موضوع در قالب این چند سطر نمیگنجد و بررسی دلایل این اتفاق مجال فراختری میطلبد، اما باید بپذیریم که برخی نهادهای و سازمانهای امدادرسان نیز آن طور که شایسته است نتوانستهاند اعتمادسازی کنند و در مسیر عملکردهای پیشین خود با اصل «شفافیت» و ارائه گزارش به مردم موفق باشند.
- 13
- 5