چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳
۱۱:۴۳ - ۱۱ مهر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۷۰۲۷۶۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

فريبا متخصص: برخی هنرمندان از گریه واقعی جلوی دوربین اِبا دارند

فريبا متخصص,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

تقريبا «فريبا متخصص» را همه مي‌شناسند. او هنرپيشه با سابقه‌اي است که فعاليت هنري خود را از سال ۱۳۶۰ با تئاتر آغاز کرد و بعد از آن هم در اوايل دهه۶۰ پايش به تلويزيون باز شد.در سريال‌هاي بسياري حضور داشته که از جمله آنها مي‌توان به «گالش‌هاي مادربزرگ»، «وزيرمختار»، «مزد ترس»، «همسايه‌ها»، «باغ گيلاس»، «آواي فاخته»، «تولدي ديگر»، «در چشم باد»، «به کجا چنين شتابان»، «رهايم نکن» و ... اشاره کرد و يکي از بازي‌هاي درخشان خود را در «شهرزاد» به نمايش گذاشت.

اما شايد خيلي هم ندانند که اين هنرپيشه محبوب و مردمي، در همه اين سال‌ها و درحالي که جلوي دوربين بوده، در راديو هم حضور فعالي داشته و به‌تازگي از راديو بازنشسته شده است.اما بازنشستگي براي او مفهومي ‌ندارد و همچنان با عشق در راديو فعاليت مي‌کند و هرقدر هم بگويند ديگر اين روزها تعداد افرادي که برنامه‌هاي راديو را گوش مي‌دهند، زياد نيستند، او نمي‌پذيرد و البته براي اين حرف هم دليل محکمي‌ دارد.

فريبا متخصص به‌تازگي هم تنديس جشنواره، لوح تقدير و جايزه نقدي در بخش جايزه ويژه هيات داوران را در بخش کارگرداني براي نمايش «بر ذمه زمين» در نخستين جشنواره نوايش از آن خود کرد.البته اين هنرمند که بيشتر هم در راديو نمايش فعاليت مي‌کند، معتقد است در حال حاضر شرايط به‌صورتي است که مردم مانند گذشته حوصله گوش کردن به نمايش‌هاي راديويي بلندمدت را ندارند و دوست دارند در کمترين زمان ممکن به نتيجه‌گيري برسند و درباره جشنواره نوايش با موضوع نمايش‌هاي کوتاه راديويي نيز عنوان داشت: اصولا جشنواره‌هايي که درخصوص نمايش کوتاه راديويي باشد را دوست دارم؛ چرا که به‌دليل زمان کوتاهشان، فرصت گوش کردن را به مخاطب مي‌دهند.

همچنين معتقدم که ۸۰ درصد يک نمايش خوب راديويي، متن آن است؛ چرا که اگر متن حرفي براي گفتن داشته باشد مطمئنا مي‌تواند با بازي هنرمندان قابل شنيدن شود، دومين مساله ريتم و ضرباهنگ خوب است و اينکه هر چه داستان به زندگي خودمان نزديک‌تر باشد، باورپذيرتر مي‌شود.به گزارش فارس، اين هنرمند البته به بخش‌هاي مردمي ‌و حضور مردم در جشنواره ها هم علاقه بسياري دارد و در اين باره معتقد است: بخش مردمي ‌جشنواره «نوايش» مي‌تواند موقعيت مناسبي باشد براي کساني که دوست دارند توانايي‌شان را در زمينه توليد نمايش‌هاي کوتاه راديويي محک بزنند و بايد بگويم که من شخصا به اين بخش علاقه دارم؛ چرا که به‌دليل بکر بودن آثار، با نوآوري‌هاي جذابي در آن روبه‌رو مي‌شويم.در ادامه وي پاسخگوي سوالات بود.

خانم متخصص ظاهرا پس از مجموعه «رهايم مکن» به کارگرداني آقاي عسگرپور به‌تازگي در سريال جديد ديگري با نام «بوم و بانو» حضور يافته‌ايد.

بله. همين‌طور است. به‌تازگي قرارداد تلويزيوني براي سريال جديد آقاي سلطاني بسته‌ام. قرار است در اين سريال که هنوز تصويربرداري آن آغاز نشده است، نقش متفاوتي داشته باشم.

نقش جديدي که به آن اشاره کرديد چيست؟

البته هنوز خيلي در جريان نيستم اما تا جايي که مي‌دانم قرار است نقش زن يک تيمسار را بازي کنم که در دوره اواخر سلطنت احمدشاه و اوايل روي کارآمدن رضاشاه زندگي کرده است.

شما کداميک از مديوم‌هاي تئاتر، تلويزيون، سينما و يا راديو را بيشتر دوست داريد؟

خانه اول من همواره تئاتر است. چراکه کارم را از تئاتر شروع کرده‌ام و بعد از آن به سمت تلويزيون و در ادامه هم به راديو آمدم، اما به‌دليل اينکه استخدام صدا و سيما بودم علاوه بر حضور در تلويزيون در راديو هم حضور داشتم و برنامه اجرا مي‌کردم.

جالب است که در تمام اين سال‌ها به‌رغم فراز و فرودهايي که براي راديو پيش آمده و روي کار آمدن رسانه‌هاي جديد، شما همچنان با عشق در راديو فعاليت مي‌کنيد و حتي حضور در پروژه‌هاي مختلف سينما، تلويزيون و نمايش خانگي منجر نشده که راديو را کنار بگذاريد.

کاملا درست است. من از سال ۶۸ به راديو آمدم و در حقيقت استخدام راديو هستم. حدود ۳۰ سال است که در راديو فعاليت کرده‌ام و الان هم بايد باشم. الان هم با اينکه بازنشسته شده‌ام ولي هنوز کار مي‌کنم و تا زنده باشم در خانه خودم که راديوست کار مي‌کنم. از نظر من راديو يک صنعت و يک فن است وقتي آدم آن فن و تخصص را ياد مي‌گيرد ديگر ماجرا فرق دارد و کار خيلي لذتبخش مي‌شود. البته که من اعتقاد دارم ما هنوز و بعد از اين سال‌ها هنوز جا براي يادگرفتن داريم و در اين مسير هنوز بايد تلاش کنيم.

موضوع مهمي ‌که در ميان بيشتر هنرمندان رواج دارد اين است که بيشتر آنهايي که از راديو پايشان به تصوير باز مي‌شود و شناخته‌تر مي‌شوند و يا در پروژه‌هاي مهم حضور پيدا مي‌کنند، ديگر رقبتي به راديو ندارند و ترجيح مي‌دهند تصوير را ادامه بدهند.چرا اين اتفاق مي‌افتد؟

ببينيد، تصوير و راديو هر دو از هم جدا هستند و دو مقوله جدا را تشکيل مي‌دهند که اتفاقا اصلا ربطي به هم ندارند. مثل اين که يک آشپز فقط بلد باشد که يک مدل غذا بپزد. در حالي که قطعا يک آشپز هم به عنوان مثال قورمه‌سبزي مي‌پزد، هم قيمه بلد است، هم فسنجان، مرغ و هزار غذاي ديگر.هر اثري مديوم خاص خودش را مي‌خواهد.مثلا تئاتر، سينما، تلويزيون و راديو هرکدام مديوم خاص خودشان را دارند و اصلا نمي‌توانيد اينها را با هم مقايسه کنيد.هرکدام منجر به تجربه‌اي خاص مي‌شوند که در ديگري تکرارناپذير است.

اينها قابل مقايسه با يکديگر نيستند؟

قطعا. وقتي من مي‌دانم که بسياري از کساني که برنامه‌هاي ما را در راديو مي‌شنوند نابينا هستند، برايم لذت‌بخش‌تر است که کاري برايشان انجام بدهم و به عشق اينکه آنها ما را مي‌شنوند اين کار را مي‌کنم. در همين زمينه هم تلاش مي‌کنم آن چيزي که خودم هنگام اجرا در ذهنم نقش مي‌بندد، را جوري ادا کنم که براي نابينايان هم قابل درک و تجسم باشد و بتوانند همان را در ذهنشان تصور کنند.

اين موضوع برايم بسيار اهميت دارد که اين عزيزان هم براي خودشان و در ذهن خودشان اين تصوير را بسازند و آن را لمس کرده و تجربه کنند.ما به‌عنوان هنرمند نمي‌توانيم تنها در يک مديوم سينما يا تلويزيون کار کنيم و يا فقط راديو.اين حداقل براي من غير ممکن است. واقعيت اين است که من به عشق خيلي از افرادي که در خانه هستند، توي ماشين نشسته‌اند، يا حتي کساني که در نقاط دوردست کشورمان به شبکه‌هاي تلويزيوني دسترسي ندارند و فقط شنونده برنامه‌هاي راديو هستند، کار مي‌کنم. اين برايم خيلي لذتبخش است و تمام تلاشم را مي‌کنم که شنونده برنامه‌هاي من، بتواند با آن ارتباط نزديکي بگيرد و خود را در آن ببيند.

شما هم مثل بقيه هنرمندان آثارتان را مانند فرزندانتان دوست داريد و نمي‌توانيد بينشان بهترين را انتخاب کنيد؟

مثل فرزند که نه، ولي مي‌توانم بگويم که همه کارهايم را دوست دارم و تلاش مي‌کنم همان‌طور که گفتم در قدم اول باورش کنم و تنها در اين حالت است که مطمئنم کسي که آن را مي‌شنود و يا مي‌بيند نيز باور مي‌کند. اعتقادم دارم که اگر من آن نقش را چه تصويري و چه راديويي باور نکنم، مخاطب نيز آن را نمي‌پذيرد و مي‌گويد فريبا متخصص الکي بازي کردي. تصنعي است و آن را نمي‌پذيرد. به همين دليل تلاش مي‌کنم در هر کاري که حضور دارم با دل و جان کار کنم. همان طور هم که گفتم در اين ميان بدون‌شک راديو برايم خيلي عزيز است و طي سال‌ها کار و فعاليت خاطرات خوب بسياري از راديو در اين سه دهه دارم.

ضمن اينکه من اعتقاد دارم که هرکدام از اين مديوم‌‌ها سر جاي خود ويژگي و سختي‌‌هاي مخصوص به خود را هم دارند. مثلا در راديو بازيگر براي انتقال حس بازيش به شنونده، تنها ابزاري که در اختيار دارد صدايش است و در اين ميان نمي‌تواند از ابزار چهره، بدن، دکور و آکسسوار که در سينما، تلويزيون و تئاتر از آن بهره برده مي‌شود، استفاده کند و همين اين امر باعث مي‌‌شود بازيگر با اتکا تنها به توانايي صدا، قابليت حسي و تجاربش کار کند.

به همين دليل هم فعاليت در راديو را در سه دهه ادامه داده‌ايد؟

به‌نظر من بازي در نمايش‌هاي راديويي اين امتياز را براي بازيگر دارد که مي‌تواند هر روز با يک دنياي جديد رو‌به‌رو شود، دنيايي که پراز شخصيت‌هاي متفاوت است. در تصوير هم همين است. شما با ايفاي هر نقش دنياي جديدي را تجربه مي‌کنيد و در اين مسير به‌نظرم بازيگر بايد شجاعت داشته باشد که از ايفاي هيچ نقشي نترسد. من ديده‌ام که خيلي از بازيگران براي اينکه حالت چهره‌شان در حين بازي جلوي دوربين دفرمه نشود از گريه کردن واقعي ابا دارند و همين هم منجر مي‌شود که مخاطب کار را پس بزند.

درحالي که اعتقاد دارم يک بازيگر بايد عين موم بتواند در قالب هر نقشي فرو برود و بتواند آن را دربياورد. من هر نقشي که جاي کار داشته باشد و شناسنامه داشته باشد را بدون در نظرگرفتن اينکه نقش يک آدم روستايي با قيافه معمولي و يا نقش يک زن شيک و روشنفکر خوش لباس است را بازي مي‌‌کنم و تمام تلاشم اول اين است که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند.البته بخشي از کار هم به اين برمي‌گردد که کارگردان‌ها بازيگر را در نقش‌هاي مختلف ببينند و او را انتخاب کنند. به‌عنوان مثال من تا به حال نقش منفي بازي نکرده‌ام يا شايد بهتر باشد بگويم هيچ‌وقت پيشنهاد نقش منفي نداشته‌ام. اين در حالي است که يک بازيگر مي‌تواند تمامي‌ نقش‌ها را بازي کند و فقط يک بُعد ندارد.

armanmeli.ir
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش