پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۲۵ - ۲۱ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۴۷۵۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

فخیم زاده: علاقه ای به سینمای لوده گری ندارم/ ۹ روز در کُما بودم

مهدی فخیم زاده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
برنامه «فرمول یک» میزبان مهدی فخیم زاده بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون شد.

به گزارش مهر، سیدعلی ضیا امروز پنجشنبه ۲۱ آذر در برنامه تلویزیونی «فرمول یک» میزبان مهدی فخیم زاده، بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون بود.

فخیم زاده در سخنانی در این برنامه درباره  سبک زندگی خود گفت: در دفترم وسایل ورزشی دارم  و هر وقت به باشگاه نرسم در دفترم تمرین می کنم. هفته ای چهار روز در هفته تمرین می کنم و هر وقت بتوانم به باشگاه می روم.

وی درباره تصادف خودش و شایعاتی که در فضای مجازی درباره فوت او پخش شد، گفت: خبر که دروغ بود. خودم اخیرا در فضای مجازی دیدم و خیلی عجیب بود. تصادف آخر در فیلم «مشت آخر» اتفاق افتاد. کنار دریا در ساری مشغول کار بودیم به مدیر تولید گفتم برویم جایی را ببینیم تا پلان آخر را بگیریم. او گفت با ماشین برویم اما من گفتم با همین موتور برویم. با موتور رفتیم و اشتباهی که کردم این بود که کلاه نداشتیم.

جایی ایستادیم و گفتم برو ببین می توانی اجازه فیلمبرداری بگیری. دیگر چیزی نفهمیدم. ظاهرا یک موتور از خانه آمد بیرون و زد به پشت من. موتور چرخید و من را ۱۰ متر پرتاب کرد و من دیگر چیزی نفهمیدم. من را شبانه به تهران آوردند و ۹ روز در کما بودم. بعد از ۹ روز به هوش آمدم و گفتند برو. آمدم و بعد دیدم اختلالاتی در من به وجود آمده است. رفتم دکتر و دکتر گفت باید صبر می کردیم  و بعد عمل می کردیم. ۱۰ روز طول کشید تا  عمل کردم و به هوش آمدم و راه آفتادم. البته قبل از عمل در این فاصله رفتم باقی کار را فیلمبرداری کردیم. اگر طول می کشید بچه ها  و گروه از هم پاشیده می شد و کار نیمه تمام می ماند.

این کارگردان سینما درباره اخباری که شنیده می شود سلبریتی ها را در بیمارستان ها پذیرش نمی کنند، گفت: دیروز خواندم تهیه کننده گفته من را به  چهار بیمارستان برده اند و پذیرش ندادند!

وی همچنین از علاقه خود به موتور سواری گفت و توضیح داد: من شش سال بعد از انقلاب با موتور این طرف و آن طرف می رفتم . زمانی که طرح ترافیک تازه شروع شده بود یک موتور ۱۲۵ یاماها خریدم. خیلی گرفتار بودم باید دفتر، وزارت ارشاد و انجمن تهیه کنندگان می رفتم. بعدها دیگر ماشین سوار شدم. از سال گذشته هم که دیگر طرح ترافیک به ما ندادند.

فخیم زاده در پاسخ به ضیا که گفت می گویند شما اجازه ندادید فیلم سینمایی «بادیگارد» در جشنواره سیمرغ بگیرد، گفت: این تهمت است. ما در جلسات داوری هفت نفر بودیم. فیلم ها را نمایش می دهند و در آخر همه برنده ها را انتخاب می کنند. یک فرد تصمیم گیرنده نیست. من موافق «بادیگارد» نبودم ولی اصلا اینطور نبود که من جلوی جایزه بردنش را بگیرم. مصطفی راعی، نیکی کریمی و ساداتیان آن سال بودند. کلی جلسه گذاشته می شود و تصمیم گیری می شود. من فیلمی را رد نمی کنم. من نظر می دهم. در نهایت جمع تصمیم می گیرد. آدم هایی که در هیات داوران هستند تجربه ای دارند و نمی شود چیزی را به آنها تحمیل کرد. من همان سال از فیلم کمال تبریزی خوشم آمده بود اما جایزه نگرفت.

مهدی فخیم زاده درباره فیلم تازه اش به نام « مشت آخر» توضیح داد: ۲ هفته دیگر فیلم اکران می شود. این فیلم اجتماعی نیست،روانشناسی نیست و فلسفی هم نیست. فیلمی از روابط آدم هاست  و درباره مردی که پیر شده و در جوانی وررزشکار بوده و رزمی کار می کرده است. او پیر شده است اما هنوز قدرت بدنی اش را نگاه داشته است. این پیرمرد یک وردست انتخاب کرده است و با کمک او جیب مردم را می زند. این کاراکتر ۳۳  سال پیش از زنش جدا شده و بچه ای داشته و قرار بوده است او نگاه دارد، اما زن می آید در خانه و بچه را می برد. آن پسر حالا بزرگ شده است و از خارج از کشور آمده است و در شرکتی کار می کند و جانش در خطر است . پدر برای نجاتش می رود و بعد وارد ماجرایی می شود. فیلم طنز هم دارد و خصلت خود من است. معتقدم اصولا در بازی اگر رل جا بدهد خوب است طنز داشته باشی اما نباید به ورطه لودگی برسد. این خصلت و مختصات بازی من است.

وی با ابراز گلایه از اینکه امروز در سینما همه تهیه کننده ها دنبال کمدی از نوع خاص لوده گری هستند، افزود: اگر به من پیشنهاد بدهند می گویم کار من نیست. شاید روزگاری پول برایم مهم بود اما امروز نه.فیلمی که می سازم باید فیلمی باشد که بتوانم از آن دفاع کنم. من هیچ وقت جشنواره ای نبودم و اصلا فیلم را به جشنواره فجر ندادم. دنبال شرکت در جشنواره های خارجی هم نیستم و می خواهم با مخاطب عام روبرو باشم. اما فیلم های لوده با ذائقه من یکی نیست. طنز موقعیت را دوست دارم و معتقدم خصلتی دارد که تماشاجی را قلقلک نمی دهد و تماشاچی خودش به خنده می رسد.

فخیم زاده درباره اینکه زمانی گفته بود فیلمی ساخته که اصلا از آن راضی نیست ، گفت: این حرفم در مورد دهه ۶۰ و هدایت و کانالیزه ای که به سینمای عرفانی می کردند، بود. سبکی به نام درجه بدی  فیلم ها را داشتیم و فیلمی که مطلوب مدیران سینما نبود درجه پایین می دادند. برای مثال به فیلم «مسافران مهتاب»، در درجه بندی «د» دادند؛ در شرایطی که امکان تبلیغات تلویزیونی نداشتید و محدودیت زیاد بود. این فشار باعث شد که من رفتم سراغ یک کار عرفانی که به آن درجه« ب» دادند. اسم فیلم «طپش» است و از آن خوشم نمی آید و اگر بگذارند نمی خواهم که ببینم چون این فیلم از من در نیامده است و تنها برای این ساختم که درجه دال و جیم نگیرد.

کارگردان «خواب و بیدار» در ادامه درباره بازیگران مورد علاقه خود در سینما گفت: بعضی کارهای شکیبایی را خیلی دوست داشتم، نقش مدرس که در تله تئاتری برای تلویزیون کار کرد. خیلی این کار به من چسبید تا حدی  که به او زنگ زدم. بازی حامد بهداد در برخی کارهایش موفق است و بازی او را دوست دارم. ال پاچینو را دوست دارم اما نه همه کارهایش را.

این بازیگر و کارگردان در پاسخ به توئیت های  جوانان درباره نقش های او که علی ضیا در برنامه خواند، با خنده گفت: بد نمی گویند که باید می رفتم و قاچاقچی می شدم .دانشکده نداشت. رفتیم هنر خواندیم و از این کار سر درآوردیم اما اینکه می گویند نقش قاچاقچی رابازی کردی قبول ندارم. مگر چقدر نقش قاچاقچی بازی کردم. تهمت است. من قبل از انقلاب نقش معتاد بازی کردم اما قاچاقچی بازی نکردم.

وی همچنین در ادامه درباره پخش سریالش «فوق سری» و سریال «پایتخت» در نوروز از تلویزیون و ریسک این کار گفت: ممکن است برخی سازندگان نگاهشان این است که «پایتخت» هست کار دیگری نسازند اما سریال «فوق سری» در کورس رقابت با «پایتخت» قرار گرفت. مردم فقط یک برنامه را نمی بینند. آن سریال در ساعت های خاصی است و در ساعت های دیگر مردم تلویزیون می بینند. قرار نیست اگر مثلا فیلمی در سینما است فیلم های دیگر نفروشد. اگر قوی باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد می فروشد.

فخیم زاده در پاسخ به اینکه چرا دیگر سریال های تاریخی نمی سازد ، گفت: کارهای تاریخی اینطور نیست که من روزی سناریو را دستم گرفته باشم و به دفتر حیدریان برویم و بگویم می خواهم زندگی امام رضا (ع) را بسازم. کارها از بالا تصویب می شود و به ما پیشنهاد می شود. بعد از «ولایت عشق» فکر کردم دیگر سراغ کارهای تاریخی به ویژه تاریخ مذهبی نروم. آدم های زیادی نظر دارند و نظرات مختفلی دارند. من برای ساخت «ولایت عشق» یکسال وسط کتاب های تاریخی گم شده بودم و یادداشت برداری می کردم. مردم فیلم عادی را اگر موفق نشود نمی بینند یا می گویند بد است یا شکست خورد اما کار تاریخی مذهبی با اعتقاد مردم سروکار دارد. می ترسیدم  کاری نکند وبه اعتقاد مردم لطمه بزند.

وی افزود: رفتم مشهد و در مسجد گوهرشاد ایستاده بودم که هر که من را می شناخت سوال می پرسید. برای مثال می گفتند چرا امام رضا (ع) اینجا دفن است. در صحبت هایم می گفتم امام رضا (ع) عرب است اما با تعجب می پرسیدند امام عرب است. یعنی او را جز خانواده خود می دانستند . او را ایرانی می دانستند. این من را خیلی می ترساند. برای مثال می گفتند راجع به ازدواج امام (ع) با دختر مامون صحبتی نکنیم. خودم هم خیلی چیزها را سانسور کردم. کار امام حسن (ع) و کار امام رضا (ع)را که ساختم اختیاری نبود. من را به تلویزیون دعوت کردند. آن زمان داشتند امام حسن (ع) را می ساختند. گروهی بود و کارگردان هم داشت.

من را صدا کردند و گفتند باید این فیلم را بسازی. من به خاطر احترامی که برای حیدریان قائل بودم ساختم اما برای «ولایت عشق» خیلی تلاش کردم او را منصرف کنم و نشد. برای سریال امام رضا (ع) ۵ سال قلم روی کاغذ گذاشتم. ۲ سال و نیم فیلمبرداری کردم. ۷۶ بود که شروع کردم و ۸۱ کار تمام شدم، کار سردستی نیست. میرباقری ۷ سال سر ساختن «مختارنامه» گرفتار بود. کاری است که باید خوب شود. ممکن است در کارهای عادی کاری خوب شود یا نشود یا متوسط بشود، اجبار یا الزامی نیست درکارهای عادی اما در زندگی ائمه باید حتما نتیجه کار خوب شود.

کارگردان سریال «فوق سری» در ادامه با بیان اینکه اصلا سینما نمی روم، افزود: در جشنواره ها فیلم ها را می بینم. از فیلمسازان جوان کارهای سعید روستایی به ویژه «ابد و یک روز» را خیلی دوست داشتم. سبک به خصوصی بود. دی وی دی کار اخیرش «متری شیش و نیم» را دیدم اما هنوز «ابد ویک روز» برایم طعم دیگری دارد. «ماجرای نیمروز» را دیدم و معتقدم این کارگردان ها جوان و باانرژی هستند. هیمشه در سینما چند نفر خوب و چند نفر متوسط هستند.

  • 13
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش