به بازی واکین فینیکس در نقش جوکر در فیلم «جوکر» تاد فیلیپس نگاه کنید. حضور رعبآور ویلم دافو و رابرت پتینسون را در فیلم دلهرهآور و توهمانگیز «فانوس دریایی» ببینید. از بازی گرم و دوستداشتنی آدام درایور در فیلم «داستان ازدواج» لذت ببرید و گروه بازیگران «مرد ایرلندی» اسکورسیزی را ستایش کنید. امسال سینما به لحاظ سطح بازیها وارد مرحلهی دیگری شده است. بیشتر بازیها از کلاس ویژهای برخوردار بودند. اما یک ستاره داشتیم که حضورش امسال روی پردهی سینماها هیجانانگیز و گرمابخش بود. برد پیت در دو فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» کوئنتین تارانتینو و «به سوی ستارگان» جیمز گری درخشان بود.
هر چند در فیلم تارانتینو بازی برد پیت نقش مکمل محسوب میشود اما در حقیقت بار جذابیت فیلم بیشتر روی دوش اوست تا لئوناردو دیکاپریو. او ستارهی اصلی فیلم است. عامل پیوند با دههی هفتاد که باعث میشود تبدیل به کاراکتر دوستداشتنی فیلم شود. یک بدلکار آسمان جل خوشتیپ که دنیا برایش اهمیتی ندارد و رفیق درجه یکی است. آنقدر که وقتی ریک دالتون به او میگوید دیگر قرار نیست بدلش باشد نه تنها با خونسردی کامل میپذیرد که تصمیم میگیرد تا صبح با رفیقش خوشگذرانی کند. کلیف بوث فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» میتواند دوستداشتنیترین کاراکتر سال لقب بگیرد. و برد پیت است که به این کاراکتر جان بخشیده و توانسته چنین کاریزمایی به شخصیتش ببخشد.
از آن طرف در فیلم «جنگ ستارگان» هر چند آن انرژی برونگرایانهی کلیف بوث را ندارد اما در نقش روی مکبراید، فضانوردی که در دوراهی احساس و وظیفه قرار میگیرد باز هم موفق میشود همدلی تماشاگر را برانگیزد. بازی کاملا متفاوت برد پیت در این فیلم با فیلم تارانتینو نشان میدهد که او چه بازیگر درجه یکی است. بازی حسی و درونگرایانهای که موفق میشود مخاطب را مسحور کاراکتر مکبراید کند. مکبراید مردی زخمخورده، احساساتی اما مسلط به خودش و احساساتش است. آن کنترل دائم ضربان قلبش که فقط یک جا از حالت عادی خارج میشود نشان میدهد که کاراکتر مکبراید خونسرد اما در عین حال دارای لایههای پنهانی از احساسات است.
کلیف بوث و روی مکبراید دو کاراکتر جذاب سینما در سال ۲۰۱۹ بودند که برد پیت ماهرانه و هنرمندانه به آنها ابعادی باورپذیر و کاریزمایی دوستداشتنی بخشید. اما این بازیگر آمریکایی سالهاست که نقش ستارهی هالیوود را بازی میکند فقط امسال با بازی در دو فیلم مهم و تهیه کردن فیلم «پادشاه» وارد مرحلهای مهمتر از کارنامهی کاریاش شده است.
برد پیت؛ از ابتدا تا اسکار
دسامبر سال ۱۹۶۳ برد پیت در ایالت اوکلاهامای آمریکا متولد شد. مادرش مشاور مدرسه بود و پدرش شرکت باربری داشت.
خانواده خیلی زود به اسپرینگفیلد میسوری نقل مکان کردند. جایی که به گفتهی برد پیت سرزمین مارک تواین و جسی جیمز بود و او جایی بزرگ شد که «پر از تپهها» و «پر از دریاچهها» بود. پیت عضو تیمهای ورزشی مدرسهاش بود. در نمایشها و گروههای موسیقی مدرسه مشارکت داشت و به طور کلی دانشآموز فعالی بود. سال ۱۹۸۲ برد پیت به دانشگاه میسوری رفت و در رشتهی روزنامهنگاری با تمرکز روی تبلیغات تحصیل کرد. هر چه به زمان فارغالتحصیلیاش نزدیکتر میشد بیشتر حس میکرد که آمادگی مستقر شدن در یک جا و شروع شغل را ندارد.
پیت عاشق سینما بود. سینما برای او شبیه راهی به سوی جهانهای مختلف بود. و از آنجایی که در میسوری فیلم ساخته نمیشد پیت تصمیم گرفت به جایی برود که در آن فیلمها ساخته میشدند پس در حالی که فقط دو هفته به گرفتن مدرکش مانده بود دانشگاه را ترک کرد و به لسآنجلس رفت. در لسآنجلس به کلاسهای بازیگری میرفت و کارهای عجیب و غریبی انجام میداد. قهرمانان زندگیاش در آن زمان گری اولدمن، شان پن و میکی رورک بودند.
برد پیت به شدت در کلاسهای بازیگری سختکوش بود و تلاش میکرد تا خودش را در لسآنجلس تثبیت کند. بالاخره سال ۱۹۸۷ اولین نقش به او پیشنهاد شد. در فیلم «راهی وجود ندارد» به کارگردانی راجر دانلدسن بازی کرد البته بدون این که اسمش در تیتراژ بیاید. سال بعد بالاخره موفق شد در سریالی به نام «دالاس» یک نقش به دست بیاورد. در یکی دو سریال و فیلم تلویزیونی دیگر هم بازی کرد تا سرانجام از اواخر دههی هشتاد پایش به سینما باز شد. اولین فیلمهایی که بازی کرد اهمیت چندانی نداشتند. مهمترین فیلمی که در اوایل دوران بازیگریاش در آن جلوی دوربین رفت «تلما و لوئیز» ساختهی ریدلی اسکات بود که برد پیت در آن یک نقش فرعی داشت اما باعث شد که کمکم توجهها به این بازیگر جوان تازه از راه رسیده جلب شود.
در نیمهی دههی نود در نقش تریستان پسر کوچکتر یک خانواده که به جنگ فرستاده میشود در فیلم «افسانههای خزان» (Legends of the Fall) ساختهی ادوارد زوییک بازی کرد. این اولین نقش اولش در سینما بود که در آن کنار آنتونی هاپکینز در نقش پدرش بازی چشمگیری داشت گرچه خود فیلم چندان موفق نبود.
سال ۱۹۹۵ دیوید فینچر سراغش رفت تا در فیلم «هفت» کنار مورگان فریمن بازی کند. فیلمی دربارهی تم هفت گناه کبیره و داستان کارآگاهی به نام ویلیام سامرست با بازی مورگان فریمن که همکار برد پیت در نقش پلیس عصبی دیگری میشود که البته ایدهآلگراست و تازه به همراه همسرش به شهر آمده است. یک سری جنایت با الهام از تم هفت گناه کبیره اتفاق میافتد که سامرست و میلز باید پروندهشان را حل کنند. فیلم البته بیشتر به خاطر کارگردانی فینچر و فیلمبرداری داریوش خنجی مورد توجه قرار گرفت ولی برد پیت نشان داد که انتخاب درستی برای فیلمهای جدیتر سینماست.
دوران اوج گرفتن برد پیت با فیلم «هفت» شروع شد. همان سال در فیلم «۱۲ میمون» تری گیلیام بازی کرد. یک تریلر علمی-تخیلی اسرارآمیز که در جهان آینده اتفاق میافتد. زمانی که جهان توسط یک بیماری در شرف نابودی است. نقش اول فیلم را بروس ویلیس داشت و برد پیت نقش مکمل را بازی میکرد. با این حال بازیاش چنان مورد توجه قرار گرفت که اولین نامزدی جایزهی اسکار را برایش به ارمغان آورد. این نامزدی اسکار برایش درهای ورود به فیلمهای مهم و نقشهای مهم را باز کرد که منجر به بازی در نقش تایلر دردن فیلم «باشگاه مشتزنی» در سال بعد از آن شد.
دیوید فینچر که یکبار در «هفت» با برد پیت همکاری کرده بود اینبار برای نقش اصلی فیلم «باشگاه مشتزنی» (فایت کلاب) که اقتباسی از کتاب چاک پالانیاک بود سراغ او رفت. برد پیت و ادوارد نورتون یکی از غریبترین زوجهای تاریخ سینما را شکل دادند و راستش دربارهی فیلم «باشگاه مشتزنی» نمیشود زیاد صحبت کرد چون اصل ماجرا اسپویل میشود. همانطور که دیالوگ خود فیلم میگوید: «اولین قانون باشگاه مشت زنی اینه که دربارهش حرف نزنی».
نادیده گرفتن بازی او و ادوارد نورتون در اسکار جزو اتفاقات عجیب سینماست.
در این سالها برد پیت همسر جنیفر انیستون بازیگر محبوب سریال «دوستان» بود. وسط فیلمهای جدی و مهمی که بازی میکرد حضور سرخوشانهاش در فیلمهایی مثل «یازده یار اوشن» هم دیدنی بود. برد پیت ترکیبی از یک ستاره و یک بازیگر جدی بود اما هنوز در هیچکدام به پختگی نرسیده بود. سال ۲۰۰۵ در فیلم اکشن «آقا و خانم اسمیت» با آنجلینا جولی همبازی شد و ماجرای جنجالی داستان عاشقانه و ازدواج آنها تا مدتها نقل محافل بود. آنها تازه امسال از یکدیگر جدا شدند.
برای نامزدی اسکار بعدی باید همکاری سومش با دیوید فینچر رقم میخورد. «مورد عجیب بنجامین باتن» برد پیت را برای بهترین نقش اول مرد نامزد دریافت جایزهی اسکار کرد. فیلمی با جلوههای ویژهی عجیب و غریب که در آن سن برد پیت با استفاده از تکنیک کامپیوتری زیاد میشد. داستان مردی که گردش فصلهای زندگیاش از پیری شروع میشود و در کودکی میمیرد. فیلمی غریب با فیلمنامهی فیلیپ راث که برد پیت توانست حسهای مختلف کاراکتر را در دوران مختلف به نمایش بگذارد.
قرن بیست و یکم زمانی بود که در آن برد پیت توانست تجربههای منحصر به فردی داشته باشد. در وسترن «ترور جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل» بازی کند، نقش اول فیلم کارگردان کمکار و مولف آمریکایی ترنس مالیک در «درخت زندگی» شود، در فیلم «حرامزادههای بیآبرو» ساختهی کوئنتین تارانتینو در نقش یک افسر آمریکایی پوست سر نازیها را بکند و تهیهکنندهی فیلم ضد تبعیض نژادی «۱۲ سال بردگی» استیو مککوئین بشود. تجربههایش ترکیبی از بازیگوشی، شوخطبعی، فیلمهای پرمخاطب و فیلمهای موردپسند منتقدان و فصل جوایز بودند.
در نهایت هم سال ۲۰۱۴ به عنوان تهیهکنندهی فیلم «۱۲ سال بردگی» توانست جایزهی اسکار را از آن خودش کند و هنوز به عنوان بازیگر اسکار تحویلش نگرفته است.
سیمای برد پیت در سال ۲۰۱۹
امسال بیشک و تردید برد پیت یکی از مهمترین چهرههای سینمایی سال، نه فقط در حوزهی بازیگری بوده است. او تهیهکنندهی فیلم «پادشاه» بود. این فیلم که محصول مشترک اتریش، انگستان و آمریکاست اقتباسی از چند نمایشنامه تاریخی ویلیام شکسپیر است. فیلم داستان زندگی چند پادشاه فرانسه از جمله هنری چهارم است که بن مندلسون نقشاش را بازی میکند و هنری پنجم که تیموتی شالامه او را به تصویر کشیده است. دیوید میچود که او را با فیلمهایی مثل «قلمرو حیوانات» و «ماشین جنگی» میشناسیم کارگردان فیلم است و جوئل ادگارتون علاوه بر بازی در فیلم هم در نوشتن فیلمنامه با میچود همکاری کرده و برد پیت هم جزو تهیهکنندگان فیلم است. البته با توجه به فیلمهای مهم امسال «پادشاه» شانسی برای حضور در اسکار ندارد و در گلدن گلوب هم نامزد نشده ولی به عنوان یکی از فیلمهای قابل تامل امسال باید از آن یاد کرد.
در بخش بازیگر مکمل البته برد پیت رقبای زیادی دارد از جمله میشود به آنتونی هاپکینز درخشان فیلم «دو پاپ» اشاره کرد. با این حال در بازی برد پیت در نقش کلیف بوث شیمی و بلوغی وجود دارد که بازیاش را تبدیل به کاری سهل و ممتنع کرده. همین باعث میشود نگران شویم که نکند هیات داوران آکادمی متوجه کار ظریف او در بازیگری نشوند. آنقدر که جلوی دوربین روان و طبیعی است و لبخندهایش گرم و مثل همان آفتاب آگوست سال ۱۹۶۹ درخشان است. کاری میکند که حتی دیکاپریو روبهرویش به چشم نیاید. کاری که در این فیلم میکند هنرمندانه و به شدت اریجینال است. تحلیلگران معتقدند در مراسم گلدن گلوب که پس فردا برگزار میشود برد پیت جایزهی بهترین بازیگر مکمل مرد را به خانه میبرد و اگر این اتفاق بیفتد خیال خودش و طرفدارانش برای اسکار راحت میشود.
اما اگر چه کلیف بوث گل سر سبد بازیهای کل کارنامهی برد پیت شده نمیشود از حضور آرامش در فیلم «به سوی ستارگان» هم غافل شد. او چهرهای روشن و صریح از مکبراید فضانورد ارائه داده و طراحی یک سری رفتارها و حرکات ماهرانه و ظریف به این کاراکتر روی پردهی سینما تجسم بخشیده است. او مکبراید را قابل لمس کرده بدون این که بازیاش با جنجال و هیاهو و سر و صدا همراه باشد. در حقیقت شیوهی بازیاش شبیه خود کاراکتر مکبراید درونگرایانه و بدون آب و تاب اضافه است. آنقدر که در حد شایستگیاش دربارهاش صحبت نشد.
البته امسال در نقش اول بازیگران مرد درخشان بودند و بعید است که برد پیت برای فیلم «به سوی ستارگان» شانسی برای نامزدی داشته باشد اما به هر حال این فیلم کنار «روزی روزگاری در آمریکا» و فیلم «پادشاه» تصویر امروز برد پیت را میسازد: بازیگری پخته، باهوش، شوخطبع و کاریزماتیک که میتوان او را جزو مهمترین ستونهای هر فیلمی محسوب کرد.
- 11
- 5