پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۴۷ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۲۲۳۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با فاطیما بهارمست؛ از حضور اتفاقی خود در تلویزیون تا جشنواره فیلم فجر

فاطیما بهارمست,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
فاطیما بهارمست هنرپیشه سریال« از سرنوشت» از نحوه حضور خود در عرصه اجرا و بازیگری گفت.

فاطیما بهارمست در سال ۸۲ و در سن ۶ سالگی بطور اتفاقی استعدادش در عرصه اجرا کشف شد و بعنوان مجری برنامه های کودک تلویزیون فعالیت هنری خویش را در سیمای کودک شبکه یک شروع کرد. وی برای بار اول در برنامه عمو پورنگ به مجری گری پرداخت و با ادامه اجرا در برنامه های دیگر تلویزیون با شش سال سن بعنوان کوچک ترین مجری تلویزیون شناخته شد و در فیلم ها و سریال های تلویزیونی هم ایفای نقش کرد. بهارمست برای اثرهای کارگردانانی مانند ابراهیم حاتمی کیا، داریوش فرهنگ، بهرام بهرامیان و … در سنین کودکی نقش آفرینی کرده است.

دیگر سوابق اجرای وی در تلویزیون حاوی برنامه رنگین کمان در شبکه تهران، برنامه« من خوبم، تو خوبی» در شبکه جام جم به همراه فرزاد حسنی و برنامه دوستان در شبکه جام جم و برنامه فرش سپید در شبکه دو سیما می شود. آخرین کار فاطیما بهارمست در عرصه اجرا برنامه دیده شو شبکه دو در سال ۱۳۹۳ بود. وی بعد از گذشت ۱۵ سال از اولین تجربه مجری گری در دانشگاه بازیگری تئاتر خواند و در حوزه تئاتر فعالیت خود را ادامه داد. بهارمست این شب ها با مجموعه تلویزیونی از سرنوشت مهمان خانه های مردم شده است و به همین بهانه گفتگویی با وی داشتیم که در ادامه می خوانید:

درباره حضور اتفاقی خود در تلویزیون بعنوان کوچکترین مجری بفرمایید.

من هم مانند هر کودک دیگری برنامه کودک نگاه می کردم. زمانیکه برای اولین بار در مسابقه تلفنی برنامه شرکت کردم؛ عوامل آن از نحوه حرف زدن من خوششان آمد و از من خواستند با آن ها مشارکت کنم.

فاطیما بهارمست,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در ادامه مسیر پیشنهاد بازیگری داشتید؟

بله؛ من در چند برنامه کودک بعنوان مجری حضور داشتم و زمانیکه وارد این فضا شدم، پیشنهاد بازیگری به من شد و نخستین سریالی که بازی کردم سریالی به نام« چموش و خموش» به کارگردانی شاهین باباپور بود. من نقش اصلی این مجموعه تلویزیونی را بازی کردم و در ادامه برای آقای حاتمی کیا، بهرامیان و فرهنگ بازی کردم.

واکنش های مخاطبان چطور بود؟

آن موقع نمی دانستم چه کار می کنم؛ صرفا قشنگ حرف می زدم و نقش ها را بازی می کردم ولی حرفه ای نبود. امروز هم بچه هایی که در کودکی کار می کنند، حس و حال من را دارند. آن هنگام واکنش های جالبی از مردم می دیدم. نخستین مکالمه ای که من در برنامه صحبت کرده بودم را هم سن و سالان من کاملاً یادشان است.

فاطیما بهارمست,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

چه شد پس از مدتی به سوی بازیگری سوق پیدا کردید؟

من حوزه کودک و نوجوان را برای اجرا تجربه کرده بودم و از سال ۹۰ دیگر اجرا برایم جذابیتی نداشت و علاقه مند به فضای بازیگری بودم. بیشتر دوست داشتم بصورت تخصصی کار بازیگری را ادامه بدهم. در هنرستان سینما خواندم و از آن راضی نبودم. بخاطر اینکه رشته سینما در هنرستان حرفه ای به مقوله بازیگری نمی پردازد. پس از دیپلم بازیگری تئاتر دانشگاه تهران قبول شدم و از آنجا همه چیز برایم جدی شد و دید من به زندگی و حرفه بازیگری تغییر کرد.

شما هم مثل بقیه بازیگران که در بچگی معرفی شدند، مدتی حضور نداشتید.

آن موقع از من برای بازی دعوت نکردند؛ می توان گفت دوره نوجوانی برای من نقشی نبود. من تلاش کردم خودم را با فضای جدید همراه کنم؛ هیچ وقت فکر نکردم کنار گذاشته شده ام. پیشنهادی نداشتم ولی خودم فضای جدید را تجربه می کردم و با همکلاسی های خویش در دانشگاه بصورت تجربی و دانشگاهی تئاتر کار می کردم. در این بازه زمانی با گروه های گوناگون نقش های مختلفی را تجربه کردم. حتی در جشنواره دانشجویی و فجر کار داشتم؛ ولی در کل فستیوال را دوست ندارم. به من اضطراب می دهد و قیاس شدن را نمی فهمم. صرفاً دلم می خواهد نقشی را خلق کنم و هر شب روی صحنه بروم و اجرا کنم و مخاطب های جدید را هر شب ببینم. اجرای عموم برایم مهم است.

فاطیما بهارمست,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این شب ها شاهد حضور شما در سریال« از سرنوشت» هستیم. چطور همکاری تان با این گروه شکل گرفت؟

زمانی مجید کرباسیان دستیار آقای حاتمی کیا بودند. او برای بازی در مجموعه« از سرنوشت» با من تماس گرفت و قرار شد با آقای بذرافشان جلسه ای داشته باشیم. در همان روز نخست و با خواندن بخشی از متن به یک زبان مشترک رسیدیم. حتی فیلمنامه را به من دادند و من در یک روز آن را خواندم و برایم جذاب بود.

« نغمه» چه خصوصیت داشت که شما را جذب کرد؟

نغمه هر لحظه ای که یک هنرپیشه می خواهد در دوران بازیگری انجام دهد و تجربه کند را بازی می کند؛ نغمه نقش کاملی بود و من به خوبی با نقش رابطه برقرار کردم. در این سریال دو مقطع سنی ۱۸ سالگی و بعد ۲۸ سالگی نغمه را بازی می کنم و کاراکتر خودم را دوست داشتم. احتمالا این دو مقطع خیلی دور از هم نباشد، ولی تجربه زیسته آدم فرق می کند و به مرور مخاطب تغییر را متوجه می شود.

فاطیما بهارمست,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در این مجموعه تلویزیونی با دو کارگردان کار کردید. این کار را دشوار نکرد؟

نمی توانم بگویم کدام کارگردان بهتری هستند؛ خردمندان و بذرافشان هر دو بی نظیرند ولی کار هر دو به طور کامل متفاوت است. از هر کدام چیز های خوبی یاد گرفتم. آقای بذرافشان به شدت آدم مطمئنی هستند و خوب راهنمایی می کنند. آقای خردمندان هم به شدت اهل تعامل هستند.

بازیگرانی که کنارشان کار کردید، چه مقدار روی بازی شما تاثیرگذار بودند؟

مائده طهماسبی و علیرضا آرا که من در تئاتر به آن ها علاقه دارم، در سریال از سرنوشت خانواده من هستند. دارا حیایی هم که در فصل دوم و سوم کنارم بود. بسیار تعامل خوبی با هم داشتیم. من در بازیگری خویش دیوانگی دارم؛ وی هم مثل من بود. در صورتیکه ما دو دیوانه به هم نمی خوردیم اصلاًً رابطه نغمه و هاشم شکل نمی گرفت.

فاطیما بهارمست,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

می خواهید در چه حوزه ای فعالیت کنید؟ تئاتر، سینما یا تلویزیون؟

در مدتی که سریال« از سرنوشت» پخش می شود، مردم لطف دارند و بازخورد خوبی از آن ها گرفتم.« نغمه» سریال از سرنوشت نقش کاملی بود ولی اگر مانند آن پیشنهاد شود، دیگر بازی نمی کنم. خیلی دوست دارم کارهای بعدی ام متفاوت باشد. من اغلب دنبال نقش خوب هستم.

وضعیت کار در سینما برای شما چطور است؟

من در سینما کار نکردم و نمی توانم در مورد آن صحبت کنم؛ ولی به نظرم در سینما یکسری کاراکتر ها را می توان راحت تر بازی کرد و برای یک بازیگر خوب است که نقش های متفاوت را تجربه کند. در صورتیکه پیشنهاد سینمایی داشته باشم، نقش و شرایط کار هم خوب باشد مسلما بازی می کنم.

yjc.ir
  • 18
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
عالی
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش