به گزارش جامجم آنلاین، با گذشت دو، سه روز از دریافت نشان شوالیه توسط استاد امیرخانی فرصتی فراهم شد تا پای صحبتهای او بنشینیم، صحبتهایی که بخشهایی از آن با صراحت خاص و کمیاب این استاد خوشنویسی ایران خواندنی تر شد.
سال قبل باید شوالیه می شدم
امیرخانی در ابتدای این گفتوگو به پیشینه دریافت نشان شوالیه اشاره کرد و گفت که قرار بوده این نشان سال قبل به او اهدا شود اما به دلیل تغییر سفیر و برخی مسائل دیگر به امسال موکول شد.
این استاد خوشنویسی ایران درباره بی سر و صدا برگزار شدن مراسم هم توضیح داد: در مراسم اهدای نشان شوالیه به استاد شجریان که سالهای قبل رفته بودم خیلی مهمانها گزینشی و خاص بودند و شلوغ نبود، من هم به همین ترتیب سعی کردم تعداد محدودی را دعوت کنم و خیلی مفصل نباشد.
امیرخانی به سخنرانی اش در مراسم دریافت نشان شوالیه هم اشاره کرد و گفت: من آنجا دقایقی کوتاه سخن گفتم با این مضمون که دنیا باید بیشتر و بیشتر به نگاه، نظر و اندیشه فرهیختگان و کسانی که نگاه سیاسی ندارند نزدیک شود، امروز نیازمند نگاه انسانی و نگاهی در جهان معاصر هستیم که اندیشه آدمها را تعمیق ببخشد، این گرفتاریهای روزگار ما که محصول برتری جویی و گونهای از انحصارطلبی و حاکمیت زور و پول است باید برداشته شود و نگاه فرهنگی جای آن را بگیرد.
شوالیه خوشنویسی یا استاد بزرگ خوشنویسی
او در پاسخ به این پرسش که لقب «استاد بزرگ خوشنویسی ایران»، «چهره ماندگار هنر ایران» بهتر است یا «شوالیه خوشنویسی ایران» هم پاسخ داد: در این ماجرا اسم خیلی اهمیت ندارد، مسما مهم است، ما خودمان در ایران چهره ماندگار داشتیم، دوره نخست آن به دلایلی من حضور نیافتم، سال دوم آمدم، میخواهم بگویم دو، سه سال اول واقعا خوب بود ولی دوباره به افراد درجه دو و سه رسید که نتیجه دقت نکردن لازم، گسترش کار و برداشتن محدودیت نفرات بود، مهم عیار و کیفیتی است که جامعه هم قبول کند، در انگلیس من شنیدهام که تعداد خیلی محدودی برای نشان هایشان در نظر میگیرند و در حوزه خاص باید حتما یکی از دارندگان فوت کند تا نفر دیگر جایگزین شود.
پژو آری شوالیه نه!
این استاد خوشنویسی در بخش دیگری از گفتوگویش با جامجم آنلاین به اسامی که این جایزه را پذیرفتند اشاره کرد که از بزرگان هنر ایران هستند و همچنین در پاسخ به این نکته که چهرهای مانند استاد حسین علیزاده دست رد به سینه فرانسویها زده است هم، توضیح داد: اینجا بحثی جدی پیش میآید اگر قبول نکنیم چرا قبول نکنیم؟ اگر این را قبول نمیکنند پس جاهای دیگر را هم قبول نکنند! چطور بنز و پژو را میلیاردی معامله کردن و همه جور مناسبات تجاری و سیاسی خوب است اما اینجا بد است؟ اگر بد است چرا بد است؟
معنیاش این است که مثلا ما آن نگاه استقلال طلبانه خودمان به ایران و اعتراض به امور سیاسی را اینجا فراموش کردهایم؟ پاسخ من این است: نه! اتفاقا آنجا که مناسبات فرهنگی و هنری در میان است من در جلسات مختلف رسمی با مقامات و وزراء در میان گذاشته ام که اگر موقعیت فرهنگی و هنری در عرصههای بینالمللی وجود داشته باشد جایگاه ایران ارتقا پیدا میکند، مردم دنیا شناخت خوبی از کشور ما ندارند، اخیرا یک عدهای از الجزایر به منزل من آمده بودند، هم مسلمان هم همکار هنری ما، میگفتند ما خیال میکردیم ایران یک کشور عقب مانده و متحجر است و تعجب کردیم. من فکر میکنم ما باید با فرهنگ و هنر شایسته مان به جهان معرفی شویم.
- 19
- 6