سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
۱۱:۳۳ - ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۳۴۸۱
هنرهای تجسمی

درباره نمایشگاه «عکس ناتمام» در گالری نات

عکس و روایت میل و ماخولیا

اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی,نمایشگاه عکس ناتمام

١  نوشتن درباره نمایشگاه عکس بدون نوشتن درباره خود عکس به مثابه صورتی از هنر امکان‌پذیر است؟! مانند این سؤال را می‌توان درباره نقاشی، مجسمه‌سازی و دیگر هنرها نیز پرسید. آیا می‌توان درباره اثر هنری خاصی بدون صحبت از چارچوب کلی‌ای که اثر در آن قرار دارد، سخن گفت؟ در نظر اول شاید پاسخ مثبت به نظر رسد.

 

گو اینکه این نوع نوشتن نه‌تنها غریب نیست، بلکه روشی بسیار معمول درباره متونی است که به نمایشگاه‌های مختلف اشاره می‌کنند. اما شاید همین‌گونه نوشتن عاملی باشد در جهت عدم درک کار هنری و مشخصا آنچه در هر نمایشگاه هنری اتفاق می‌افتد. به نظرم آنچه هر مدیوم هنری را معنا‌دار می‌کند، پیوندی است که با کل تاریخ منتسب به آن هنر دارد.

 

همان‌طور که هر اثر هنری، درواقع شیئی است مادی، برآمده از وضعیت کلی زیست هنرمند و خوانش آن از سوی مخاطبان نیز تحت ‌تأثیر عوامل زیستی و فکری گوناگونی است؛ در نتیجه آنچه هر اثر هنری را فارغ از اینکه با چه سبک، ژانر و معیاری تولید شده باشد، ارزشمند می‌کند، نسبتی است که با کل تاریخ زیست آن هنر دارد. به نظر می‌رسد این نظر درباره عکاسی و سینما که مشخصا دو هنر مدرن هستند و در اثر سرعت سرسام‌آور تکنولوژی با سرعت بیشتری نسبت به باقی هنرها به بلوغ رسیدند، کمی متفاوت‌تر نیز هست. از همان ابتدای پیدایش عکاسی بحث و جدل بر سر جای‌گرفتن عکاسی در میان هنرها وجود داشته است. از قضا به نظر می‌رسد این مجادله امروز و در عصر بلوغ عکاسی و بر اثر پیوند‌خوردن عکاسی با تکنولوژی به مثابه رسانه مدرنیته بیشتر نیز شده است.

 

امروز نمی‌توان درباره عکاسی نوشت، بدون آنکه از نسبت آن با منطق تحول مدرنتیه در تمامی ابعاد آن سخن نگفت. نگاهی ساده به اطراف «نشان» می‌دهد عکاسی در تمامی زیست روزمره ما حضوری پررنگ دارد. چه در بیلبوردها، بوروشورها، تراکت‌ها و اقلام تبلیغاتی گوناگون، چه در مقام اثری هنری- دکوراتیو در منزل و محل کار و چه به مثابه تصویری اعتراضی در تظاهراتی خیابانی و به همین شکل می‌توان از بسیاری از موارد حضور عکس در زندگی انسان مدرن سخن گفت.

 

در اینجا به نظر می‌رسد باید نکته‌ای را مشخص کرد و آن نسبت و تفاوت تصویر با عکس است. تصویر به مثابه امری ذهنی همواره با انسان است. ما همیشه فارغ از سن، جنسیت، طبقه اجتماعی و حتی توان ذهنی، جهان را به واسطه تصاویر درک می‌کنیم. در واقع آنچه به ما داده می‌شود، حاصل تصویری است که از چیزها در اطرافمان داریم. تصویر به مثابه مفهومی سابژکتیو تجربه ما از مواجهه با جهان را برای‌مان روشن می‌کند.

 

اما در نسبت با تصویر، عکس امری ملموس و ابژکتیو و همواره در پی ثبت لحظه اکنون است؛ ثبت سوژه در زمان، به مدد فن عکاسی. آنچه در فرایند عکس‌گرفتن رخ می‌دهد، ثبت واقعیت است، در قالب عکس؛ واقعیتی بدون تغییر در ماهیت و فرم واقعی سوژه‌های عکاسی.  ایجاد هرگونه تغییری در عکس به مدد تکنیک‌ها یا فرمول‌های مختلف چاپ، تغییری در اصل ثبت سوژه به همان شکلی که هست ایجاد نمی‌کند؛ در واقع عکس، روایتگر آن چیزی است که ما همواره در پی حفظ آن هستیم.

 

تصویر ذهنی ما از جهان به مرور زمان و در اثر تجربه‌های گوناگون زیستمان دستخوش تحول می‌شود، اما عکس لااقل در خوانش فرم‌محور بدون هیچ‌گونه تغییر یا دخل‌و‌تصرف، وضعیت ثبت سوژه در زمان مشخص گرفته‌شدن عکس را برایمان ذخیره می‌‌کند. در واقع عکس در حکم جادویی است برای انجماد زمان تا شاید به کمک آن بتوان آینده را رستگار کرد.

٢  عکاسی هم‌آغوشی‌ای قهرمانانه با جهان مادی است. این جمله سوزان سانتاگ شاید یکی از بهترین تفسیرها درباره عکاسی باشد.

 

شاید برای توضیح این جمله باید به این نکته اشاره کرد که هنر فاقد متدولوژی است. درواقع باید گفت فقدان متدولوژی، هنر را از همه فعالیت‌های ذهنی دیگر بشر متمایز می‌کند. آنچه هنر به ما می‌گوید، در قالب عناصر روزمره زیست ما شکل می‌گیرد، اما هم‌زمان برای‌مان تصویری ناآشنا و عجیب تصویر می‌کند؛ تصویری که بعضا هیچ نسبتی با چارچوب‌های منطقی مورد قبول ذهن، علم و تجربه ما ندارد. شاید به همین دلیل باشد که سانتاگ عکاسی را هنری «ذاتا سوررئال» می‌داند.

 

سانتاگ سه دلیل برای نظریه خود برمی‌شمرد: ١. عکس نسخه دومی از جهان و در نتیجه از واقعیت است. ٢. چیزی که می‌تواند با کمترین تلاش خود را بازتولید کند و بر اثر تصادف، می‌تواند بهتر شود. ٣. به نظر نمی‌رسد عکس کاملا تحت کنترل اهداف عکاس باشد. دقت در هر سه مورد به ما نشان می‌دهد ما با چیزی فاقد متدولوژی مواجهیم. متدولوژی‌ای که عکاسی را لااقل در این مورد خاص با قطعیت قریب به یقین در چارچوب هنرها قرار می‌دهد.

 

عکاسی بیش از آنکه نیازمند فن و تکنیک باشد، نیازمند آن رگه فروخفته میل است به ثبت و جاودانه‌کردن امر زیبا؛ هم‌آغوشی با جهان مادی به کمک میل به امر زیبا. زیبایی‌ای که از قضا نه برنامه‌ریزی شده است، نه ساخته و پرداخته، بلکه صرفا حاصل حضور و یک‌دستی تصادفی فضا و عناصر آن است. همانند اولین دیدار عاشق و معشوق در خیابان بدون هیچ ایده‌ای درباره آنچه رخ خواهد داد.

 

چیزی که همیشه مدلی از عکاسی را که عکاسی حرفه‌ای می‌نامند برایم غیرقابل تحمل کرده و می‌کند، سرکوب همین میل و تلاش برای متدمند‌کردن عکاسی است. توگویی جدی گرفته‌شدن عکس در گرو طی فرایندی دقیق، تکنیکال و از پیش تعیین‌شده است. عکاسی تبلیغات و عکاسی صنعتی شاید دو نمونه از عکاسی حرفه‌ای باشند که عکس را به مقوله‌ای مبتذل و تکنیکی تقلیل می‌دهند و با شعار حرفه‌ای‌گری سعی در جدی نشان‌دادن آن چیزی دارند که عکس می‌نامندش.

 

غافل از اینکه نمی‌توان عنصر ماخولیایی و میل‌محور عکس را نادیده گرفت و دست به عکاسی زد. منطق حاکم بر عکاسی حرفه‌ای، منطق مکانیکی حاکم بر دستگاه‌های ثبت عکس است. به همین دلیل شاید با وجود ابتذال حاکم بر‌ میلیون‌ها عکسی که در طول روز به‌واسطه نرم‌افزارها و اَپ‌های نمایش عکس منتشر می‌شوند، بتوان این‌گونه عکس‌ها را در نسبت با عکس‌های حرفه‌ای!

 

بیشتر به عکس شبیه دانست. عکاسی حرفه‌ای برخلاف ادعای خود در ثبت و ضبط دقیق واقعیت در تصویر با تأکید بر همین انطباق سعی در برهم‌زدن تطبیق «بود و نمود» در عکس دارد. بود و نمودی که باید دغدغه اصلی هرگونه فعالیتی باشد که سعی در توضیح آنچه هست دارد. عکس اتفاقی از پیش تعیین‌نشده در قلب زیست انسان است.

 

عکس ثبت‌کننده تحول و تطور سریع زندگی مدرن با همه عناصر زیبا و حال‌به‌هم‌زن آن است. عکس تصویر‌گر عصر تکثیر مکانیکی اثر هنری و هم‌زمان عصر تصویر جهان است. تصویرگری‌ای که تنها به مدد ماخولیا، اتفاق، بی‌زمانی در عین زمان‌مندی و میل است که برای انسان معنا می‌یابد.

٣  در نمایشگاه «عکس ناتمام» در ابتدا و در مواجهه با آثار، تناسبی فرمی در قالب اندازه، رنگ و فضای عکس‌ها به چشم می‌آید. اما چیزی که این عکس‌ها را فارغ از تناسب فرمی در کنار هم قرار داده، نوع دید آنهاست.

 

عکس‌های ملکوتی نمایشگر چیزی است که ما هر روز با آن مواجه‌ایم. عکس‌هایی منطبق بر چارچوب زیست شهری و نشانه‌های حضور انسان در همه جا؛ حتی در جاهایی که نشانی از خود انسان به‌عنوان سوژه عکس‌ها نیست. برخی عکس‌هاي ملکوتی سعی در نمایش حالات انسانی دارد. حالاتی که از قضا باز هم در عرصه زیست روزمره همه ما امری عادی شده. همین عادی‌شدن از قضا شاید کار عکاس را برای به‌تصویرکشیدن آنچه در ذهن داشته سخت‌تر كرده است.

 

حتی آنجا که در عکس‌ها با طبیعت مواجه‌ایم، فارغ از تلاش برای ایجاد نوعی اعوجاج با کمک تکنیک‌های عکس، در خود عکس‌ها تأثیری از حضور انسان ولو در مقام عکاس می‌بینیم. در مقابل کارهای مختاری به شدت بزرگ‌نمایی شده است. آن رگه همیشه حاضر عنصر انسانی در عکس‌های ملکوتی، در عکس‌های مختاری به شدت به چشم می‌آید. چه در شکل عناصر مصرفی زیست انسان و چه در وجود عنصر دست که به ناگاه قبل از انجام دخالت در عکس منجمد شده است.

 

عنصری بیرونی که اگرچه در عکس‌ها نمود دارد اما در زیست واقعی اگرچه حاضر اما نمایان نیست. ترکیب پوشیدگی معنایی عکس‌های ملکوتی و بزرگ‌نمایی افراطی در عکس‌های مختاری ریتمی ثابت به نمایشگاه داده که شاید با مدل زندگی بسیاری از ما یعنی همان آرامی و آشفتگی یکباره جان‌ها در زندگی همخوان است. عکس‌ها در پی نمایش چیزی مشخص و در عین حال پنهان هستند. خشونت نهفته در عکس‌ها در کنار آرامش ظاهری‌ای که به مخاطب القا می‌کنند عنصری از همان امر ماخولیایی را که در بالا گفته شد، نمایندگی می‌کنند.

 

اما هر دو در پی آن سویه تنگ و ناپیدای زندگی هستند در میان نسل خود و البته جامعه‌ای که در آن عکس می‌گیرند. در نهایت اما اگر مانند سانتاگِ «علیه تفسیر» فرم را عنصری مهم بدانیم یا همانند جان برجر بر «شیوه‌های دیدن» تأکید کنیم، در هر دو صورت می‌توان یکنواختی و جذابیت را در عکس‌های مختاری و ملکوتی مشاهده كرد. جذابیتی که ریشه در همان «اتفاق» عکاسی و پیوندخوردن آن با میل به امر زیباست.

 

 

sharghdaily.ir
  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش