ظاهراً عکاسی یعنی ثبت و ایجاد یک تصویر؛ در دو مرحله. نخست؛ یافتن سوژه و سپس ثبت و ضبط آن با دوربین عکاسی و پایدارکردن آن. ولی موضوع به این سادگی ها هم نیست. عکاس باید فردی خلاق و دارای ذوق هنری باشد و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کند. همچنین او باید دید قوی داشته و با دقت زیاد جزئی ترین موارد را مشاهده وسوژه ها را شکار کند. اگر از من می پرسید یک عکاس باید آن گونه به دنیا و جزئیاتش بنگرد که کودکی سه ساله می نگرد. این ها بخشی از کتاب «ترفندهایی برای عکاسی زیباتر» از مجیدرضا فکری دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی است.
او متولد اردیبهشت ۱۳۴۸ است و از ۱۵ سالگی عکاسی را با دوربین لوبیتل ۲ برادرش شروع کرده و بعد از آن در کنار روزنامه نگاری مشغول عکاسی است. عکس های فکری در مسابقات عکاسی داخلی و بین المللی زیادی مفتخر به کسب مقام های متعدد شد؛ از جمله کسب مدال طلای مسابقه عکاسی بین المللی "Asahi Shimbon" ژاپن ۲۰۰۷، دریافت جایزه ویژه انجمن عکاسی رومانی در مسابقه و نمایشگاه بین المللی عکاسی Carol Pop 2011 رومانی، عکاس پنج عکس برتر پذیرفته شده درمسابقه عکس " Alethani" قطر ۲۰۰۸ و عکاس پذیرفته شده در جشنواره های عکاسی ایتالیا، کانادا، بلغارستان و آمریکا. گفت و گویمان با او درباره سندروم عکاس نماها و روش های عکاسی بهتر را در ادامه می خوانید.
این روزها از هر چند نفر، یکی دوربین دیجیتال دارد و تعداد کسانی که خودشان را عکاس می دانند هم افزایش یافته است. با وجود این ها، چطور می توان عکاس خوبی شد؟
به این تعداد، دوربین گوشی های تلفن همراه را هم اضافه کنیداما هر فردی که یک ساز دارد، موسیقی دان خوبی نمی شود و کسی به صرف داشتن یک دوربین دیجیتال عالی، هم عکاس نمی شود. در درجه اول عکاس به معنای واقعی کلمه کسی است که دانش تخصصی عکاسی داشته باشد. دوم این که ذوق و قریحه عکاسی و از همه مهم تر اخلاق حرفه ای داشته باشد. عکاسی به طور عام، هم شم هنری می خواهد و هم یک شم اختصاصی به معنای خوب دیدن. این خوب دیدن با اتفاقی که بین مردم عادی می افتد، تفاوت دارد. مردم عادی نگاه می کنند اما یک عکاس می بیند.در واقع سوژه یک رویداد خاص و ویژه نیست. همیشه، همه جا معجزه هایی هست برای دیدن.
تفاوت شان در چیست؟
نگاه کردن یعنی چشم شما یک چیز را می بیند مثل اتفاقات روزانه ای که از صبح تا شب با آن مواجه ایم. خیلی چیزها را نگاه و بلافاصله رهایش می کنید. در نگاه کردن، مکان، جزئیات، زیبایی و ویژگی های خاصی که باعث می شود آن را از دریچه یک معجزه ببینید،وجود ندارد.در واقع نگاه کردن فقط کسب اطلاعات کلی، سطحی و عمومی است که به سرعت از بین می رود. دیدن دقیقا برعکس است. یعنی جذب ودرک همه کائنات و محیط به این معنی که همه چیز را با همه جزئیات و زیبایی هایش می بینید.
چطور می توان نگاه کردن را به دیدن تبدیل کرد؟
دو حالت ذاتی و اکتسابی وجود دارد. اکتسابی به معنای این که به مرور زمان، همزمان با رشد و تکامل خودتان این حس را پرورش می دهید. در حالت ذاتی هم که این ذوق در وجودتان است. جالب این که همیشه فردی که شم هنری را اکتسابی در خودش به وجود می آورد، یک قدم عقب تر از کسی است که هنر در ذات اوست. چون او اول فکر می کند، بعد می بیند اما کسی که هنرمند ذاتی است، از همان ابتدا می بیند. او به این نوع نگاه عادت دارد.
وجود دوربین های دیجیتال و همراه، لزوما آسیب زاست؟
هم فرصت است و هم تهدید. فرصت از این جهت که خیلی از صحنه های خوب و تکرارنشدنی در محیط پیرامونی ما نادیده نمی ماند و از بین نمی رود چون همیشه کسی هست که از آن جا عبور کند و آن را به صورت فیلم یا عکس ثبت کند. تهدیدش کجاست؟ این که هنر، تکنیک و احساس عکاسی به شدت تنزل پیدا می کند و نگاه عکاس بین عکس های کم ارزشی که به تعداد خیلی خیلی زیاد به تولید انبوه می رسد، رنگ می بازد. الان در شبکه های مجازی به خصوص در اینستاگرام محور همه چیز عکس است اما چه تعداد عکس را باید دید که از بین آن ها، یک عکس واقعی و به معنی واقعی کلمه عکس باشد.
تهدید بعدی این است که یک عکاس حرفه ای، قائل به یک امر مهم به نام اخلاق حرفه ای است. عکاس نماها به این اخلاقیات هیچ تعهدی ندارند. حریم خصوصی افراد را رعایت نمی کنند. احساسات مخاطب برایشان مهم نیست. در صورتی که یک عکاس حرفه ای می داند که مخاطبش یک سری عکس ها را نباید ببیند یا نباید از بعضی موضوع ها عکس بگیرد. ما این جا پاپاراتزی نداریم چون اخلاق ایرانی و اسلامی مان این اجازه را به ما نمی دهد. عکاس نماها به این اخلاقیات تعهدی ندارند.
با وجود شبکه ای مانند اینستاگرام که دسترسی به آن آسان است و عکس محور بودن آن، ایجاب می کند که عکاس نماها بیشتر شوند، چطور باید جلوی پیشرفت این پدیده را گرفت؟
در این روند، لازمه به تکامل رسیدن کاربر و مخاطب عبور از دوران گذار است. ما هم در دوران گذار استفاده از شبکه های اجتماعی هستیم. این دوران در همه کشورهای جهان آسیب هایی داشته است و نباید چندان طولانی شود چون در این صورت آسیب ها تصاعدی افزایش می یابد. نگرانی ما این است که در کشورمان، این دوران گذاردر حال طولانی شدن است. کاربر یاد نگرفته از هر چیزی نباید عکس بگیرد و هر روز همه را از کارهای خصوصی و روزمره اش مطلع کند. این افزایش بیش از حد کمیت، باعث کاهش بیش از حد کیفیت شده است. واقعیت این است هر فردی باید از خودش شروع و از کمیت کم کند و بر کیفیت بیفزاید. اگر لایکی در اینستاگرام گرفتید، لزوما به معنی عکس خوب بودن نیست، این یک بده و بستان بین فرد و مخاطبش است.
در آخر، چه چیزی را نباید سوژه عکاسی کنیم؟
درد مردم و موجودات نباید صرفا سوژه ای شود برای رسیدن به شهرت. رسانه پنج وظیفه دارد که یکی از آن ها اطلاع رسانی است اما اگر نه برای اطلاع رسانی بلکه برای جشنواره، جایزه و شهرت به دنبالش باشید، این یک جنایت است. جنایتی که در آن درد را سوژه جایزه کرده اید. یک عکاس خوب با دردو دردمند زندگی می کند. درد را می چشد و بعد اطلاع رسانی می کند آن هم در جهت اصلاح امور و کاهش دردها.
اکرم انتصاری
- 13
- 1