سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۰۳:۰۰ - ۲۸ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۷۳۴۸
هنرهای تجسمی

چطور یک فارغ التحصیل معماری دانشگاه تهران به حلقه اصلی طراحان دیزنی‌لند راه پیدا کرد؟

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

متولد ۱۳۱۶ است؛ معمار برجسته ایرانی و طراح مهم‌ترین تم‌پارک‌های سراسر جهان. او تا سال ۲۰۰۴ به‌عنوان طراح معمار و مدیرهنری تم‌پارک‌های دیزنی‌لند خدمت کرد و توانست نشان معتبر «۳۶سال رویاپردازی با دیزنی» را از آن خود کند.

 

چندسالی است که در ایران مشغول به‌کار است. تیمش را همیشه با جوانان می‌بندد و بیشتر با دانشجویان یا کسانی که تازه فارغ‌التحصیل شده‌اند کار می‌کند. برای همین همیشه دور و برش یک عده جوان در حال کار کردن و آموختن هستند. می‌گوید: « جوانان کم‌تجربه مثل یک صفحه کاغذ سفید هستند؛ هنوز شکل نگرفته‌اند و خیلی راحت‌تر می‌شود با آنها کار کرد. آنها همیشه باایده‌های نو می‌آیند».

 

احمد جعفری با اینکه سن و سالی دارد اما هنوز فعال و سرزنده است؛ آن‌قدر که همچنان معمار رویاهاست و در حال ساختن شهرهای رویایی.

 

کجا و در چه رشته‌ای درس خوانده‌اید؟

سال ۱۳۳۶ وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم و ۵سال بعد ازرشته معماری فارغ‌التحصیل شدم. چون نمراتم بالا بود قرار بود از طرف دانشگاه من را بفرستند به دانشگاهی در پاریس اما پارتی‌بازی کردند نشد و یک نفر دیگر را فرستادند. سال بعدش تصمیم گرفتم بروم آمریکا. فامیلی داشتیم آنجا. چندسالی ماندم، هم کار کردم و هم درس خواندم تا اینکه سال۱۹۶۶ کار کردن با ‌خود والت دیزنی را شروع کردم،در دیزنی‌لند.

 

دقیقا مسئولیت و حیطه فعالیت‌تان چه بود؟

خود دیزنی‌لند نقشه‌های دیزنی‌لند را نمی‌دهد. بیشتر طرح و نقشه‌ها در استودیویی به اسم WED طراحی می‌شود.

 

والت‌دیزنی ۹هنرمند را آورد و در این استودیو دور هم جمع کرد که اینها تمام نقشه‌های دیزنی‌لند را می‌دادند. تمام دیزنی‌لند‌هایی که در دنیا تاسیس می‌شود زیرنظر این استودیو است. از آن جمع ۹نفره تنها فرد زنده من هستم‌ که مستقیم با خود والت‌دیزنی کار کرده‌ام. الان اسم آن استودیو شده WDI. البته دوره راحتی نبود چون کنار کسانی کار می‌کردم که در انیمیشن و فیلم خیلی قوی بودند و تجربه‌های زیادی داشتند.

 

چطور یک فارغ التحصیل معماری دانشگاه تهران به حلقه اصلی طراحان دیزنی‌لند راه پیدا کرد؟

اول در خود دیزنی‌لند مشغول به‌کار شدم. قسمتی به نام نگهداری بود که مهندسان معماری، مکانیک و برق زیرمجموعه‌اش بودند که بخش معماری‌اش دست من بود. البته کارهای بزرگ نمی‌کردم، کارهای کوچک بود اما از آنجا کم‌کم کارم توسعه پیدا کرد. یک طرحی دادم که اجرا شد و خیلی مورد توجه قرار گرفت و به WED راه پیدا کردم که همه ایده‌های اصلی از همان‌جا به‌وجود می‌آمد  و یک سال و نیم بعد هم مسئول بخش معماری خود دیزنی‌لند شدم.

 

سابقه کار دیگری نداشتید؟

زیاد نه. اما وقتی رفتم آنجا یکی دو سال بعد در سال۱۳۴۷، شرکتی به نام فرمانفرما که آن زمان بزرگ‌ترین شرکت در ایران بود من را استخدام کردند که من برگشتم ایران برای ساخت فرودگاه و ورزشگاه آزادی. فرودگاه مهرآّباد دست من بود و من مدیر طراحی‌اش بودم. یک‌سالی طول کشید. رئیس من در دیزنی‌لند هیچ‌کس را به جایم استخدام نکرده بود و پیغام داد که یا برگرد یا من یک نفر را استخدام می‌کنم. من هم تصمیم گرفتم برگردم. وقتی برگشتم به قلب طراحی در دیزنی رفتم و شروع کردم به کارکردن با کارشناسان آنجا.

 

کارتان به‌عنوان طراح دیزنی‌لند چطور شروع شد؟

اولین پروژه من یک نمایشگاه جهانی بود که در فلوریدا ساخته شد. هم مدیر هنری‌اش (آرت دایرکتور) بودم و هم معمار. یک پروژه هم در کانادا داشتم. کم‌کم یاد گرفتم تا اینکه بالاخره مسئول پروژه دیزنی‌لند پاریس شدم و طراح‌ارشد دیزنی‌لند پاریس.  در سال۱۹۸۸ با خانواده به پاریس رفتم و ۱۹۹۲ که پروژه به بهره‌برداری رسید ما برگشتیم آمریکا. ۴سال در پاریس زندگی کردیم. بعد که برگشتیم آمریکا طراحی و ساخت پروژه قلمرو حیوانات را به من سپردند و نقشه‌ها کشیده و ساخته شد. اما به فلوریدا نرفتم چون خیلی گرم بود.

 

در طراحی کدام دیزنی‌لندها نقش داشته‌اید؟

هنگ‌کنگ، توکیو، پاریس، شانگهای و خیلی جاهای دیگر. قبل از اینکه بازنشسته شوم در سال ۲۰۰۴ نقشه‌های هنگ‌کنگ را تمام کردم و دادم برای ساخت. شرکتی هم برای خودم تاسیس کرده بودم که بعد از بازنشستگی در آنجا مشغول شدم درشانگهای.

 

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

جز ساخت دیزنی‌لندها دیگر چه کاری کرده‌اید؟

وقتی با دیزنی‌لند کار می‌کردم پادشاه اردن به شرکت فیلمسازی اسپیلبرگ، ساخت یک پارک تفریحی که مانند یک شهرک باشد را پیشنهاد داد. آنها گفته بودند کار ما نیست. بعد رفته بودند به شرکت یونیورسال و به آنها این پیشنهاد را داده بودند که اتفاقا یکی از دوستان من بود که خیلی خلاق و هنرمند است اما تا به حال چنین کاری نکرده بود. او هم من را معرفی کرد. جلسه‌ای در هالیوود داشتیم و من گفتم صبرکنید، به‌زودی پروژه‌ای که در دست دارم تمام می‌شود و بازنشسته می‌شوم، بعد حتما کار را انجام می‌دهم. یک پارک تفریحی ساحلی خیلی زیبا آنجا ساختیم. ۵تا هتل داشت، یک شهر قدیمی را بازسازی کردیم با یک قصر و یک شهر تفریحی بسیار بزرگ ساحلی شد که خیلی مورد توجهشان قرار گرفت.

 

کار شما بیشتر عینیت بخشیدن به ذهنیت‌هاست؛ تبدیل تخیل به واقعیت. این کار چقدر لذتبخش است؟

خیلی لذتبخش است. اگر نبود که این کار را نمی‌کردیم. حالت کودکی دارد که باید در وجود خودمان حفظ کنیم. چون اگر خودمان درگیر مسئله و در دلش نباشیم خلاقیت به‌وجود نمی‌آید. من همیشه در کار شوخی می‌کنم و سربه سر همکاران می‌گذارم. هنوز هم حالت‌های بچگی در من هست. اگر اینطور نباشم مثل این است که در یک جعبه هستم اما ما خارج از جعبه فکر می‌کنیم تا چیزی بسازیم که قبلا نبوده چون چیزهای تکراری خسته‌کننده می‌شوند. اوایل من یک معمار معمولی بودم. سال اول دانشگاه ما باید ساختمان‌های معروف و قدیمی ایران و جهان را کپی می‌کردیم. یادم می‌آید استاد من را صدا کرد و گفت اگر جای تو بودم معماری را ادامه نمی‌دادم چون بلد نیستی کپی کنی و دقیق کارت رانجام دهی. این حرفش خیلی روی من اثر گذاشت. با این حال من هنوز هم نمی‌توانم چیزی را کپی کنم. اگر لازم باشد چیزی را کپی کنم هم، فقط ایده را می‌گیرم و بقیه جزئیات، خودش در ذهنم شکل می‌گیرد. بعضی وقت‌ها که نقشه می‌کشم حتی نگاه هم نمی‌کنم، مستقیم ایده از مغز به دستم منتقل می‌شود و از دست به کاغذ. شاید برای همین هم است که نمی‌توانم با نرم‌افزارهای طراحی کا رکنم چون قالب و چارچوب ندارم و نخواهم داشت. آدم خلاق باید کمی دیوانه و خل باشد.

 

کی برگشتید ایران؟

چندسال پیش در پروژه‌ای همکاری داشتم که با من خوب تا نشد. اما بعد از چندسال دوباره برای همین پروژه که حالا شخص دیگری مدیر کار بود، دعوت به همکاری کردند و من به‌صورت رسمی وارد پروژه شدم. کم‌کم دیدم من در همه جای دنیا کار و تم پارک درست کرده‌ام جز ایران. خب حالا هم اینجا کمک می‌کنم. گفتم یکساله برمی‌گردم اما الان ۴سال است که آن‌قدر شرایط این کار و مدیریتش خوب بوده که مانده‌ام. با همسرم در ایران هستم.

 

شغلتان خیلی برای بچه‌ها جذاب است. برای بچه‌های خودتان هم جذاب بود؟ کمی از آنها بگویید.

یک‌دختر ۳۲ساله و یک‌پسر ۴۲ساله دارم. همه زندگی‌مان درباره دیزنی‌لند بود. خیلی وقت‌ها سرکار می‌بردمشان. همه رفت‌وآمدها، میهمانی‌ها، جلسات کاری و... آن زمان‌ها که با دیزنی کار می‌کردیم هرچیزی می‌خریدیم عین طرح‌های کارتون‌های دیزنی بود و بچه‌ها کلی کیف می‌کردند اما بعد از مدتی دیگر زده شدند گفتند بابا بس است دیگر. کم‌کم بزرگ‌تر شدند و روی پای خودشان ایستادند. من خیلی سختگیر بودم و دیسیپلین داشتم. از ۱۸سالگی کار کردند و روی پای خودشان ایستادند. اما الان باهم دوست هستیم.

 

اهل کجا هستید؟ کمی از کودکی‌تان بگویید.

اهل اراک هستم. خانواده متوسطی داشتیم. پدرم در کار خرید و فروش قالی بود و با آمریکایی‌ها کار می‌کرد چون تنها کسی بود که انگلیسی بلد بود. هم انگلیسی و هم فرانسه بلد بود. خیلی هم اهل مطالعه بود و ارتباطات خوبی داشت. مادرم از خانواده بزرگی بود که پدرش هم در کار فرش بود. بچگی خوبی داشتم. خیلی به‌من خوش می‌گذشت و همیشه در کوچه در حال بازی‌کردن و دعوا بودیم. همه تفریحمان یا زدن بود یا خوردن. همیشه در حال کتک‌کاری بودم. درسخوان هم نبودم. بیشتر دنبال ورزش و کشتی و هالترزدن بودم. روزی ۴ساعت فقط ورزش می‌کردم. اما سال آخر دبیرستان پدرم سعی کرد من را به مدرسه البرز در تهران بفرستد. اما مدیر دبیرستان نمره‌های من را که دیده بود قبولم نکرد. بالاخره با هر پارتی‌بازی‌ای بود توانستم وارد آنجا شوم. ورزش را کنار گذاشتم و شروع کردم به درس‌خواندن. خیلی سخت بود. ۲تا تجدید آوردم و تابستان مجبور شدم درس بخوانم. وقتی خواستم کنکور بدهم همه کنکورها تمام‌شده بود و فقط کنکور هنرهای زیبا مانده بود. آن هم که گفتند اصلا قبول نمی‌شوی. اما باز امتحان دادم. درس‌هایی که برای تجدیدی خوانده بودم یادم بود و قبول شدم. آن اوایل خیلی برایم سخت بود. اما یکی دو سال آخر خیلی درسخوان و سال آخر هم شاگرد اول شدم.

 

پس اگر آن سال وارد البرز نمی‌شدید و بعدش هم به دانشگاه هنرهای زیبا نمی‌رفتید چه اتفاقی برایتان می‌افتاد؟ الان چه‌کاره بودید؟

نمی‌دانم. شاید قالی‌فروش؛ مثل پدرم.

 

یعنی قبلا دوست داشتید شغل پدر را ادامه دهید؟

نمی دانم. من هیچ هدف و فکری در زندگی‌ام نداشتم که بخواهم بدانم چه‌کار باید بکنم. تا سال سوم دانشگاه که علاقه‌ام به معماری باعث شد هدفمند شوم. آن‌قدر که سال آخر شاگرد اول شدم.

 

تا کی در ایران می‌مانید؟

همه جای دنیا را گشته‌ام. الان پیرمردی هستم که یک کوله‌پشتی روی دوشم هست و دوست دارم بمانم در ایران و از این کوله‌پشتی چیزی در ایران بگذارم و حالا اینجا هستم.

 

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

خارج از گفتگو

از دیزنی‌لند چه می‌دانید؟

پارک تفریحی دیزنی‌لند در سال ۱۹۵۵ میلادی باز شد. مالک و گرداننده این پارک شرکت والت دیزنی است. این پارک تا‌کنون مورد بازدید بیش از ۵۱۵میلیون نفر از زمان افتتاح قرار گرفته ‌است. در سال ۱۹۹۸ میلادی برای تمایز از مجموعه بزرگ‌تر تفریحی به پارک دیزنی‌لند تغییر نام داد. به همه کسانی که وارد این مکان شاد می‌شوند گفته می‌شود: «خوش‌آمدید. دیزنی‌لند سرزمین شماست. اینجا کهولت، خاطرات عزیز گذشته را بازمی‌یابد و جوانی مبارزات و وعده‌های آینده را می‌چشد...».

 

برخی از مردم دیزنی‌لند را یکی از عجایب هفت‌گانه دنیای پیشرفته امروزی می‌دانند. هرساله میلیون‌ها نفر از سراسر جهان به همراه فرزندانشان برای تفریح به این پارک سرگرم‌کننده می‌روند. یکی از دیدنی‌های جالب آن، نمایش‌های روزانه است که شخصیت‌های کارتونی دیزنی در آن ایفای نقش می‌کنند. یکی دیگر از تفریح‌های سرگرم‌کننده این پارک، ترنی است که از نقاطی بسیار جالب و دیدنی عبور می‌کند. والتر الیاس دیزنی در ۵ دسامبر ۱۹۰۱میلادی در شیکاگو چشم به جهان گشود. او در ۶۵سالگی درگذشت. دیزنی در طول زندگی‌اش فیلم‌های کارتونی بسیاری تولید کرد. او همچنین تصاویر متحرک و فیلم‌های تلویزیونی بسیاری ساخت. دیزنی در سال۱۹۶۶ میلادی تصمیم گرفت که پارک تفریحی دیگری به نام دنیای والت‌دیزنی بسازد. او با اینکه در آن سال بیمار بود، ساخت این پارک را در فلوریدا آغاز کرد و این پارک به‌طور رسمی در سال۱۹۷۱ میلادی گشایش یافت. هرساله هزاران نفر از این پارک دیدن می‌کنند.

 

دیزنی‌لند توکیو نخستین پارکی است که خارج از ایالات متحده به نام دیزنی‌لند بنا شد. این پارک تفریحی در سال ۱۹۸۳ میلادی در ژاپن گشایش یافت. نخستین دیزنی‌لند اروپا نیز در سال ۱۹۹۰ میلادی در فرانسه در نزدیکی شهر پاریس ساخته شد. طراحی و فضای این پارک‌ها کاملا شبیه به فضای کارتون‌های والت‌دیزنی است و رویایی و رنگارنگ و شاد. به این پارک‌ها تم‌پارک می‌گویند که قالب فضا و طراحی و معماری و رنگ‌ها تم مشخصی دارند؛ مثلا تم پارک دیزنی‌لند تم کارتون‌های والت دیزنی است و تم پارک آبی تم دریا و شنا و استخر و اقیانوس دارد. دیزنی‌لند یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین تم‌پار‌ک‌های جهان است که در شهرها و کشورهای زیادی ساخته شده است. در این تم‌پارک‌ها علاوه بر فضای بازی، رستوارن‌ها،‌ مراکز خرید، هتل‌ها و تمامی امکانات رفاهی و تفریحی درنظر گرفته شده و مانند شهری رویایی است. در پارک تفریحی دیزنی‌لند بازیگرانی واقعی نقش شخصیت‌های انیمیشنی فیلم‌ها ازجمله سفید برفی، آلیس در سرزمین عجایب و سیندرلا را برعهده ‌دارند. برای بازی در نقش شخصیت‌های پرنسس دیزنی در پارک تفریحی دیزنی‌لند، فرد بازیگر باید مشخصات فیزیکی تعیین‌شده، سن مشخص و خلق و خوی خوب داشته باشد.

 

پروژه‌های آقای معمار در دور دنیا

معمار ارشد شرکت فرمانفرماییان در طراحی بخش پروازهای بین‌الملل فرودگاه مهرآباد و ورزشگاه آزادی تهران

 طراحی و آماده‌سازی‌ طرح جامع ده‌ساله دیزنی‌لند آمریکا

 مرکز خرید بوئنا ویستای والت‌دیزنی

 نمایشگاه جهانی ایکات در فلوریدا

 سرپرست طراحی و بازرس تم در دیزنی‌لند توکیو

 معمار ارشد وسترن‌لند و ادونچرلند پاریس

 راه‌اندازی گروه CDM در آمریکا

 طراح ارشد و مدیر هنری تم پارک قلمرو حیوانات در آمریکا

 سرپرست طراحی و مدیر ارشد هنری تم پارک آبی اوشن؛ نخستین تم پارک آبی روباز ایران در کیش

طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی
طراح ایرانی دیزنی لند,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

 

نرگس قوی‌زری

 

 

newspaper.hamshahri.org
  • 21
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش