از مجسمه حیرت انگیز «داوود» ش تا نقاشیهای آبرنگ خارق العاده اش در کلیسای سیستین، میکل آنژ برای قرنهای پس از خود تاریخ سازی کرد. لقب او «ای دیوینو» (Il Divino) به معنای «خداوندگار» بود که نشان میدهد وی تا چه اندازه محبوب بوده و آثارش در روزگاری که هنرمندان زنده از ثروت و شهرت چندانی برخوردار نبودند تا چه اندازه اهمیت داشته و ارج نهاده میشده است. در واقع میکل آنژ اولین هنرمند غربی است که کتاب زندگینامه اش در طول حیاتش منتشر شد.
برای قرنها ما هنر او را تحسین کرده ایم، اما مردی که پشت این آثار هنری قرار دارد خود انسانی بسیار شگفت انگیز بوده است. برای بخشی بزرگی از قرن شانزدهم میلادی بود که میکل آنژ هنر و فرهنگ ایتالیایی را بازتعریف کرده و چنان سایهای از خود بر فرهنگ و هنر کشورش میانداز که هنرمندان و نسلهای آینده را تحت تاثیر قرار داد. بیایید بیشتر در مورد مردی بدانیم که روزگاری گفته بود: «اثر هنری واقعی چیزی جز سایه کمال الهی نیست».
۱- میکل آنژ اولین بار برای کلاهبرداری هنری اش مورد توجه قرار گرفت
به عنوان یک مجسمه ساز جوان، میکل آنژ با ارائه یکی از کارهای خودش به عنوان یک اثر عتیقه متعلق به یونان باستان توجه علاقمندان به دنیای هنر عصر خود را جلب کرد. زمانی که میکل آنژ تنها ۱۹ سال داشت، مجسمه اکنون گم شده «کوپید خفته» را ساخت و سپس با تعدادی از اعضای خانواده مدیچی روی آن کار کرد تا شبیه یک مجسمه بسیار قدیمی به نظر برسد. این هنرمند جوان حتی اثر خود را زیر خاک دفن کرده و سپس بیرون کشید تا قدیمی و کهنه به نظر برسد.
در حالی که این ترفند به او اجازه داد اثرش را با قیمتی بسیار قابل توجه به فروش برساند این اثر موجب جلب توجه یک مجموعه دار مشهور شد. در طول رنسانس ایتالیا، کپی کردن از روی کارهای کلاسیک هنری حرکت بدی به شمار نمیرفت بلکه نشانه استعداد فرد بود. از این رو وقتی که کاردینال رافائل ریاریو، که اثر هنری میکل آنژ را خریداری کرده بود، دریافت که اثر خریداری شده اش تقلبی است به هیچ عنوان ناراحت نشد. در مقابل، او میکل آنژ را به رُم دعوت کرد و از او خواست که برای وی کار کند. این دعوت بود که آینده شغلی میکل آنژ را ترسیم کرد.
۲- میکل آنژ شاعر نیز بوده است
در یک سبک «مرد رنسانسی» واقعی، میکل آنژ تنها مجسمه ساز، نقاش یا معمار نبود. او همچنین یک شاعر شناخته نیز بود که صدها غزل و شعر عاشقانه بزمی گفته بود. شعرهای او که در قالب نامه نوشته میشدند اغلب خطاب به دوستانش بوده و حاوی سخنانی متفکرانه در مورد عشق به زنان و مردان بود. به همین دلیل وقتی اشعار او پس از مرگش در قرن هفدهم منتشر شدند، مرجع برخی توصیفات عاشقانه او که مربوط به مردان بود تغییر داده شد. سپس ترجمههای انگلیسی این اشعار از ضمیرهای اصلی استفاده کرده و شعرهای میکل آنژ در دوره ویکتوریا به شدت محبوبیت پیدا کرد. کتاب اشعار «اشعار و نامه ها» حاوی منتخباتی از اشعار میکل آنژ در مورد عشق و دین است.
۳- مشهورترین مجسمه او با استفاده از تکهای سنگ مرمر دور انداخته شده ساخته شد
مجسمه داوود ساخته میکل آنژ یک شاهکار ۱۷ فوتی است که که نماد هنر رنسانس ایتالیا به شمار میآید. این مجسمه که کلیسای اصلی شهر فلورانس را مزین کرده، به خاطر اینکه از دور پیدا باشد دارای قطعاتی بسیار بزرگ است، اما ساخت این شاهکار کار سادهای نبود، زیرا در آن دوران سنگ مرمر بسیار گران قیمت بوده و اگر توسطی هنرمندی کار کشته مورد استفاده قرار نمیگرفت ترک بر میداشت. سنگ مرمری که از آن برای ساخت مجسمه داوود استفاده شده خود تاریخی جذاب دارد. این تکه سنگ مرمر به خاطر حجم بزرگش «غول» نامیده شده و برای ساخت یک اثر هنری توسط هنرمندی دیگر برای این کلیسا تهیه شده بود.
به دلایلی که نمیدانیم آن هنرمند هرگز ساخت اثر هنری اش را آغاز نکرد و تکه بزرگ سنگ مرمر برای مدت طولانی در حیاط کلیسا خاک میخورد. این سنگ به مدت ۴۰ سال بلا استفاده در گوشهای از کلیسا افتاده بود تا اینکه مسئولین کلیسا تصمیم به بیرون بردن آن گرفتند. اگر چه هنرمندان بسیاری از جمله لئوناردو داوینچی برای ارزیابی این تکه سنگ فرا خوانده شدند، اما تنها میکل آنژ جوان بود که توانست اعتماد صاحبان «غول» را بدست آورد. میکل آنژ آن زمان تنها ۲۶ سال سن داشت.
۴- میکل آنژ علاقهای با امضای آثار خود نداشت
جالب این که میکل آنژ تنها یکی از آثار هنری اش را امضا کرده و آن هم اولین اثری از اوست که نمایش عمومی یافت. بعد از آمدن به رُم، از او خواسته شد که مجسمه حضرت مریم (The Pietà) را بسازد. این مجسمه مریم مقدس را به تصویر میکشد که در حال سوگواری برای عیسی مسیح است که روی پاهای مادرش قرار گرفته است.
این مجسمه در سال ۱۴۹۹ تکمیل شده و اکنون در کلیسای سنت پیتر باسیلیا قرار دارد. برای نشان دادن علاقه و افتخار خود به این اثر هنری، میکل آنژ حمایلی را روی سینه حضرت مریم کشید که روی آن به زبان لاتین نوشته شده است: «میکل آنجلو بوناروتی، فلورنتین، این را ساخته است»، جورجیو واساری، نویسنده زندگینامه میکل آنجلو، گفته است که این هنرمند بعد از اینکه شنید برخی افراد در مورد ساخته این اثر هنری توسط هنرمند دیگری صحبت میکنند عصبانی شده و به همین دلیل این عبارت را روی اثر هنری خود درج کرد.
البته او بعدها از این کار خود پشیمان شده و دیگر هیچ یک از آثار هنری خود را امضا نکرد. البته این بدان معنا نیست که او روش دیگری برای نشان دادن دخالت خود در خلق اثر نداشته است. برخی از نقاشیهای او حاوی چهره خود او هستند، از جمله تابلوی «رستاخیز» که در آن او از چهره خود برای تصویر سنت بارتولومئو روی یک تکه پوست کنده شده استفاده میکند.
۵- کنار آمدن با میکل آنژ همیشه ساده نبوده است
دیدگاه خلاقانه میکل انژ و ذهنیت کمال گرای او باعث شده بود که میکل آنژ حتی در دوران زندگی اش نیز مورد احترام و تمجید قرار گیرد، اما این ویژگیهای وی در مواردی باعث از کوره در رفتن افراد اطرافش نیز میشد. برخلاف هنرمندان خوش اخلاقی مانند رافائل، کنار آمدن با میکل آنژ آسان نبود. به همین دلیل در روزگاری که داشتن دستیاران زیاد برای هنرمندان بزرگ معمول بود میکل آنژ دستیاران زیادی نداشته و خود بیشتر امور مربوط به خلق آثار هنری اش را انجام میداد. او همچنین در هنگام تهدید شدن خلاقیتش ابایی از مخالفت با چهرههای مهم و شناخته شده دوران خود نداشت.
برای مثال یکی از این افراد پاپ جولیوس بود که میکل آنژ را وادار کرد به جای تمرکز بر روی مجسمههای قبر پاپ روی نقاشیهای سقف صومعه سیستین تمرکز کند در حالی که میکل آنژ کار اول را ترجیح میداد. بعد از خارج از شدن از رُم و رفتن به فلورانس برای مدتی دور بودن از کار سخت، میکل آنژ میگوید که ترجیح میدهد ادامه کارش را در فلورانس داشته باشد. همچنین انتقاد کردن از میکل آنژ نیز حرکت سنجیده و عاقلانهای نبود. وقتی یکی از اعضای رسمی کلیسا انتقاداتی را به طرح اولیه تابلو «آخرین قضاوت» او وارد کرد، بعدها نتیجا انتقاد خود را در اثر هنری نهایی دید.
در حرکتی انتقام جویانه، میکل آنژ از صورت آن فرد برای به تصویر کشیدن چهره مینوس در تابلوی «رستاخیز» استفاده کرده بود. این شخصیت که در جهنم ساکن است، قاضی مربوط به روح است که با دو گوش الاغ و در حالی یک مار غول پیکر آلت تناسلی او را گاز گرفته به تصویر کشیده شده است. آن مرد از میکل آنژ به نزد پاپ شکایت برد، اما پاپ به او گفت که قضاوت و حاکمیت او در جهنم قدرت و اعتباری ندارد!
۶- میکل آنژ به شدت سخت کوش بود
«بسیاری بر این باورند و خود نیز بر این باورم که من توسط خداوند برای این کار انتخاب شده ام. علیرغم کهولت سن، نمیخواهم از این کار دست بکشم، من از روی عشق به خداوند کار میکنم و همه امیدم متوجه اوست».
میکل آنژ عمر طولانی را تجربه کرده و در سن ۸۸ سالگی درگذشت. اما در حالی که به کهولت پای میگذاشت، هیچ وقت دست از کار نکشید و دهههای پایانی عمر خود را به معماری کلیسای سنت پیتر باسیلیا گذراند و هر گاه احساس ضعف میکرد دستورالعملهایی برای کارگران کلیسا میفرستاد. اگر چه این شغل بخش زیادی از وقت او را به خود اختصاص میداد، اما او همچنان مجسمه سازی را رها نکرده بود. در واقع او تا ۶ روز پیش از مرگش روی مجسمه «Rondanini Pietà» که اکنون در شهر میلان نگهداری میشود کار میکرد. با توجه به عمر طولانی و شهرت و اعتبار هنری اش، جای تعجب ندارد که میکل آنژ هنگام مرگ مرد ثروتمندی به شمار میرفت.
او برای ۹ پاپ کاتولیک مختلف کار کرده بود اگر چه پاپهای قدرتمند آن دوران که هم رهبری مذهبی و هم سیاسی و نظامی کشور یا ایالات را در دست داشتند، با رسیدن به قدرت معمولاً هنرمندانی که ساخت و سازهای دینی را بر عهده داشتند تغییر میدادند. او هنگام مرگ ثروتی ر حدود ۵۰.۰۰۰ فلورانسی از خود به جای گذاشته بود که معادل ۳۵ تا ۵۰ میلیون دلار امروزی است. با وجود این ثروت هنگفت، اما میکل آنژ هیچگاه مانند یک مرد ثروتمند رفتار نمیکرد. برای مثال گفته میشود که او به شدت از حمام کردن متنفر بوده و زندگی بسیار سادهای داشته است.
- 11
- 5