
اگر از خیابانهایی که نقاشیهای روی دیوارهایش به آنها جان تازهای دادهاند گذر کنید، ناخودآگاه صداهایی از سنگها و آجرهایشان میشنوید! صدای دیوارهایی که انگار زندهاند و با شما حرف میزنند اما این زیبایی را دستهای هنرمند نقاشانی رقم زده که کمتر فردی، به آنها توجه میکند.
هنرمندان خیابانی (استریت آرتیست) که شاید هنرشان چندان به چشم نیاید و هیچ گاه آنچنان که باید طعم شهرت و ثروت را نچشند اما هنرشان مردمی است و رنگ و بوی شهر را تازه میکند. در این پرونده زندگیسلام به سراغ چهار دختر دهههشتادی رفتیم که به خاطر نقاشیهای خیابانیشان محبوب شدهاند و دیوارهای زاهدان با هنر آنها جان گرفته است.
این چهار استریت آرتیست به خیابان به عنوان مدرسه نگاه میکنند و چیزهای زیادی در آن یاد گرفتهاند که مهمترین آنها، همراهی با مردم است. این نوجوانان دبیرستانی تصمیم گرفتهاند غبار بیحس و حالی را از شهر بزدایند، تنها با چند سطل رنگ، ابزار نقاشی و البته هنر ارزشمند و استعداد بینظیرشان.
یک روز در مدرسه دور هم جمع شدند، علایق و مشترکات همدیگر را درک کردند و تصمیم بر این شد تا گروهی به نام «استریتمورالیست» تشکیل دهند و به خیابانهای زاهدان بیایند تا بر دیوارهای شهر، نقش رنگ و زیبایی بکشند. شعارشان «نگارخانهای به وسعت شهر» است و با اشتیاق پیش میروند تا خودشان را ثابت کنند. در ادامه، گفتوگوی ما با آنها را که خودشان تمایل به چاپ تصویر چهره شان نداشتندخواهید خواند.

هدف مان شادیبخشی به مردم است
«پانیذ میر» و «لیلی میرادی» ۱۶ ساله اند و «فائزه مسگری» و «زهرا نوری» ۱۷ سال دارند. تحصیلات همه این نوجوانان خوش ذوق در رشته گرافیک است. «پانیذ» به نمایندگی از گروه قبول میکند سوالات ابتدایی ما را پاسخ بدهد. او گروهشان را اینطور معرفی میکند: «ما چهار دختر نوجوان نقاش با نام گروه «استریتمورالیست» هستیم. استریتمورالیست به معنای نقاشی دیواری است یا نقاشی دیوارنما و گروههای دیگری در ایران و خارج از ایران هستند و بودهاند که این فعالیت را انجام میدهند اما شاید ما یکی از کم سن و سالترین این گروهها باشیم. درباره شروع همکاری هم، ما همکلاسی و دوست بودیم و این ایده به ذهن یکی از بچهها رسید که برای زیباتر شدن زاهدان، نقاشی دیواری انجام بدهیم و هدفمان شادیبخشی به مردم است.»
مردم، دیوار خانههایشانرا به ما میسپارند
«پانیذ میر» درباره اینکه چطور این ایده خام را عملی کردند، بیان میکند: «شهر زاهدان زیباییهای چشمگیری ندارد. ما در یک گفتوگوی دوستانه به این نتیجه رسیدیم که برای زیبا سازی شهر، نقاشی دیواری کنیم و بعد با راهنمایی یکی از استادان مان و مشاورهها و کمکهایش، کم کم نقاشیهای مان هدفدار شد.
در ضمن مردم زاهدان هم استقبال خوبی از کارهای ما داشتند و گاهی با نگاهی محبتآمیز، لبخند زدن یا گفتن کلامی، خوشحالی خودشان را به ما نشان میدادند. خیلی از مردم در روزهای ابتدایی شروع این کار که ما تجربه و رزومهای در آن نداشتیم به ما اعتماد نمیکردند اما با گذشت زمان و کسب تجربه ما، مردم خودشان مکانهایی را پیشنهاد میدادند و میگفتند مثلا این جا یا دیوار خانه ما را هم نقاشی کنید. یعنی دلشان میخواست اطراف خانهشان رنگیرنگی و نقاشی شده باشد.»
مردم معروفترین نقاشیهای جهان را هم نمی شناسند
نماینده گروه دختران هنرمند «استریتمولاریست»، درباره استقبال مدرسه و خانوادهها از این تصمیم میگوید: «اوایل کار، مدرسهمان از این تصمیم راضی نبود و حتی به بهانه امتحانات ترم، میخواست جلوی کار کردن ما را بگیرد اما وقتی از کارهای ما استقبال شد، مسئولان مدرسه هم گفتند به ما کمک میکنند اما ما خودمان به تنهایی این کار را شروع کرده بودیم و دوست داشتیم بدون کمک گرفتن و ایجاد دردسر برای دیگران ادامهاش بدهیم. البته خانوادههایمان هم از این کار استقبال و کمک زیادی کردند. ما همیشه سایه حمایت و تشویق پدر و مادرمان را بر سرمان حس کردیم. آنها به ما امید میدادند تا به موانعی که در پیش داریم، توجه نکنیم.
برای نقاشیها هم برنامه ما این است که معروفترین آثار جهان را بکشیم اما متاسفانه مردم درباره آثار معروف نقاشی چیز زیادی نمیدانند و اصلا آنها را نمیشناسند اما ما با نقاشی کردن آنها روی دیوارهای شهر، سعی میکنیم آثار مهم نقاشان بزرگ دنیا را به آنها معرفی کنیم تا از دیدنشان، لذت ببرند.»

در قبال این کار، هیچ پولی دریافت نمیکنیم
کار دختران هنرمند زاهدانی از طرف نهاد یا سازمانی حمایت نمیشود و آنها میگویند تنها اداره ارشاد استانشان، کمی به آنها برای مخارج مواد اولیه نقاشی کمک کرده است. «پانیذ» درباره درآمدشان از این کار میگوید: «ما در برابر نقاشی که برای زیباسازی و معرفی آثار معروف دنیا به مردم است، پولی دریافت نمیکنیم. ما از همان ابتدا، این کار را با هزینه خودمان شروع کردیم و از کسی توقع کمک نداشتیم.
هزینه هر نقاشی بستگی به متراژ دیوار دارد. کارهایمان تقریبا روی دیوارهای ۳×۴ اجرا میشود، حالا گاهی بیشتر و گاهی کمتر؛ هزینه هر نقاشی و فراهم کردن همه ابراز، مثل رنگ، قلم مو و ظروف برای ساختن رنگ و ... حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان آب میخورد! یعنی هزینههای ما از ۱۵۰ هزار تومان شروع می شود و تا ۳۰۰ تومان میرسد که این بستگی به متراژ دیوار دارد.»
شهر را گالری نقاشی کردیم
از تکتک اعضای این گروه هنرمند خواستیم از احساسشان به نقاشی، اهدافشان برای آینده و نظرات مردم درباره کارشان بگویند

بچهها از احساسشان به نقاشی میگویند
لیلی میرادی| نقاشی یعنی لمس کردن قلب و روح آدمها. من میتوانم با نقاشی، احساسات آدمها را برانگیزم و به هیجان بیاورم. به وضوح این را حس میکنم که موقع کشیدن نقاشی، همه ما مشکلاتمان را فراموش میکنیم یا موقتا آنها را کنار میگذاریم و اینها همه از قدرت رنگها و روح زیبای نقاشی نشئت می گیرد. وقتی ما اینکار را روی دیوارهای شهر انجام میدهیم، افرادی که فقط از آنجا عبور میکنند هم میتوانند لحظاتی احساس ما را داشته باشند و با دیدن رنگها برای چند لحظه حس خوبی پیدا کنند. البته این موضوع را موقع کار، زیاد در چهره عابران گذری دیدهام که باعث خوشحالیام شده است.
فائزه مسگری| نقاشی ابعاد گسترده و گوناگونی دارد که لزوما به معنای کشیدن نقاشی روی کاغذ نیست بلکه میتوانید به کمک رنگها و عناصرشبیه آن، روح و قلب خودتان را زیباتر کنید و دید بهتری به زندگی داشته باشید. همچنین تمام این احساسات زیبا را به دیگران و اطرافیانتان منتقل کنید. ما با اجرای نقاشی دیواری، سعی کردهایم تمام احساسات قشنگ و رنگی زندگیمان را به بقیه آدمها نشان دهیم و منتقل کنیم تا آنها هم دید بهتری به زندگی پیدا کنند و با دنیای ما آشنا شوند.
پانیذ میر| نقاشی روی دیوار سختیهای خودش را دارد اما در کنار سختیها حس قشنگی دارد و من از این موضوع لذت میبرم.
زهرا نوری| قطعا یکی از بهترین و قشنگترین حسها برای هر آدمی انجام دادن کارهای مورد علاقهاش است و من هم مثل هر انسانی از انجام کار مورد علاقهام که نقاشی است، لذت میبرم.

بچهها از نظر مردم درباره ارزش کارشان میگویند
فائزه مسگری| این موضوع به طرز فکر و سطح فرهنگ مردم هر منطقه بستگی دارد و سلیقهها متفاوت است. با این حال، امیدواریم در آینده بیشتر متوجه ارزش واقعی کارمان شوند.
لیلی میرادی| خیلی از افراد علاقهمند به هنر به خصوص نقاشی، ارزش کار ما را درک میکنند و این برای مان باورکردنی نبود.
پانیذ میر| ارزشهای مردم در زندگی متفاوت است ولی بسیاری از آنها ما را درک و تشویق میکنند. خب تعداد اندکی از مردم برای هنر ارزشی قائل نیستند که آنها هم نظراتشان را به ما میگویند.
زهرا نوری| مردم هنر را درک میکنند، مخصوصا آنهایی که به آن علاقهمندند. البته عموم مردم هم که با هنر آشنایی نداشتند، استقبال خوبی از طرحهای ما کردند.
بچهها درباره نمایش آثارشان در گالری به جای خیابان میگویند
فائزه مسگری| گالری را دوست ندارم چون در گالری تعداد محدودی از آدمها رفت و آمد دارند که معمولا آن ها هم افرادی هستند که خودشان با هنر آشنایی دارند اما نقاشی در خیابان که مکان گستردهتری است و در آن جا همه نوع آدمی رفتوآمد دارد، باعث میشود همه آدمها از هر نژاد و فرهنگ و سلیقهای با هنر و کار ما بیشتر آشنا شوند و این هدف ماست.

لیلی میرادی| خیابان یک گالری بزرگتر و همگانیتر است و در واقع ما گالری خودمان را در شهر راه انداختهایم.
پانیذ میر| وقتی در خیابان نقاشی میکشیم، بسیاری از مردم کار ما را میبینند و این همه گیرتر است اما اگر در گالری هنری باشد، توجه کمتری به آن میشود و بازدید آن پایین است.
زهرا نوری| ما از اول این کار را شروع کردیم که شهر را به گالری بزرگتری تبدیل کنیم و هرکدام جداگانه میتواند معنای گسترده و قشنگی داشته باشد.
بچهها از حسشان به کلمات رنگ، دیوار، زاهدان و هنرمند میگویند
فائزه مسگری| رنگ: یعنی لمس دنیایی متفاوت و زیباتر. دیوار: مکانی برای نمایش زیباییها. هنرمند: فردی رویایی با زندگی متفاوت و جدید.
لیلی میرادی| رنگ: ارتباط مستقیم دارد با روان و روح آدمها. دیوار: قبلا معنای خاصی نداشت اما الان مثل بوم نقاشی برایمان ارزشمند است. زاهدان: شهری که نصفی از عمرمان را در آن زندگی کردهایم و خوشحال میشویم اگر بتوانیم برای مردمش کاری انجام بدهیم. هنرمند: واژهای نیست که بتوانم راجع به آن صحبت کنم چون هنوز هنرمند نیستم!
پانیذ میر| رنگ: یعنی زندگی و امید بخشیدن. دیوار: برای من معنی بوم نقاشی را دارد. زاهدان: شهر نیازمند به زیبایی. هنرمند: کسی که برای زیبا کردن و زیباسازی خلق شده است.
زهرا نوری| رنگ: ابزاری برای پیدا کردن آرامش و حال خوب. دیوار: بوم نقاشی که حسم را رویش پیاده میکنم. زاهدان: شهری که مردمش همه جوره از هنر و هنرمندانش حمایت میکنند.
بچهها از اهدافشان برای آینده میگویند
لیلی میرادی| این کار الانمان یک برنامه دو ساله است که تا پایان سال بعد ادامه دارد و بعد از آن، ما وارد دانشگاه میشویم و احتمالا هرکدام از هم جدا شویم اما امیدواریم که این گروه، به کارش ادامه دهد.
پانیذ میر| در آینده هر کدام از ما مسیر زندگی خودمان را میرویم اما امیدوارم کار ما روی شهر تأثیر داشته باشد.
فائزه مسگری| رسیدن به موفقیت در همه مراحل زندگی به خصوص نقاشی دیواری.
زهرا نوری| ما مدت کمی را با هم خواهیم بود و امیدوارم در همین مدت کوتاه وظیفهمان را به نحو احسن انجام داده باشیم.

- 11
- 6