در عوض، حرفهایی زد که به نظر نگارنده عجیب آمد. وقتی مشغول تنظیم این یادداشت بودم، دوست نازنینی تذکر داد که نباید حرفهای ایام جشنواره فیلم فجر را جدی گرفت. گفت که وقتی کسی میرود پشت تریبون، جوگیر میشود. من این استدلال را میفهمم اما آن را مشخصا عذر موجهی برای سخنان آقای شهاب حسینی نمیدانم. کسی که در مکتوب اول خود (۲۶ دیماه۹۸) مردم را ازجوگیر شدن زنهار داده و به درستی نوشته «در احوالات مواج و گلآلود، کم نیستند موجسواران و ماهیگیران آب گلآلود». این است که در یادداشتم، ایشان را مستقیم خطاب قرار میدهم:
جناب حسینی. در نشست خبری فیلم شین، هنرمندان را دعوت کردید که «صدای رسای مردم باشیم». همان مردمی که در مکتوب اول خود، با ایشان حرف زدید و توضیح دادید که چرا تحریم جشنواره فجر، کاری است نادرست و اقدام سنجیده، همان است که شما انجام میدهید: شرکت در جشنواره. همان مردمی که در مکتوب دوم خود که (دو روز بعد نوشتید) خطاب به آنها فرمودید: «در برابر شما ادب میکنم و با نگاهی چون لقمان به شما مینگرم و پرهیز میکنم از آنچه شما انجام دادید».
اما شنیدم که در نشست فیلم (یقینا خطاب به مردم)، فرمودید: «من دو نامه نوشتم که فکر میکردم با مردم فرهیخته کشورم که حافظ و سعدی میخوانند، طرف هستم. فسفر مغزم را سوزاندم که چهار خط عربی بنویسم و جواب آنها فحش بود و حالا تعارف بین من و مخاطبم برداشته شد و لزومی احساس نمیکنم که ورای توانایی خودم احترام بگذارم و تواضع داشته باشم.» با لحنی تحقیرآمیز گفتید که برای همچو کسانی «فسفر سوزاندهاید و چهار خط عربی نوشتهاید»! عجب! البته لقمان چنین سلوکی نداشت اما بر شما هم نمیتوان خرده گرفت. صبر هم حدی دارد.
منتها ادعا هم گمانم حد مشخصی دارد. چیزی که هست، من بالاخره متوجه نشدم مردم (که قرار است شما صدای رسای ایشان باشید) چه تعریفی دارند و کجا هستند و چگونه میشود ایشان را شناخت. معروف است که چند دسته مردم داریم: مردم روزنامه کیهان، مردم صدا و سیما و مردم توی کوچه و خیابان. من هم مثل شما هنوز سر درنیاوردهام که کدامشان مردم هستند.
جناب حسینی عزیز. از یک سو در مکتوب اول خود مینویسید: «در باره سیاستهای کلان مملکتی چون از دانش کافی برخوردار نیستم، صاحبنظر هم نیستم». زهی صداقت! اما در نشست خبری فرمودید: «مردم اگر صدای رسایی داشته باشند و حرف خود را به گوش برسانند، نیازی نیست به خیابان بروند و حرفشان را با خسارت سنگین بزنند». من قبول ندارم که بیادبی خلایق در صفحه اینستاگرامی شما صدای رسای مردم است اما حق دارم بپرسم که وقتی صاحبنظر نیستید چرا وانمود میکنید راه حل دارید؟ احتمال بدهید آن که فیلمش را از جشنواره بیرون کشیده، مقصودی اصلاحی داشته. شاید این کار را نوعی راه حل میدیده. خود شما در مکتوب دومتان نوشته بودید که منتقد هستید. از هشتاد و هشت تا الان. خب. اجازه میدهید بپرسم که نشانه این انتقاد چیست و شما چه فرقی دارید با کسی که به قول شما بودجه فیلمهایش را از نهادهای قدرت گرفته و تا توانسته رانت خورده است؟ آیا تصور نمیکنید کسی که جشنواره را تحریم میکند (فارغ از ارزشگذاری بد یا خوب) به نوعی منتقد باشد؟
سید عزیز. از همان اولین مکتوب، به کرات گفتهاید که طرفدار وحدت و دشمن افتراق هستید و در نشست هم از نتایج تحریم گفتید که «جز نفاق و تفرقه و نفرتپراکنی» نیست. من نظر شما را قبول دارم و طرفدار تحریم نیستم. منتها جناب حسینی. وحدت در سه قالب گفتار، کردار و پندار قابل طرح است. شما از سویی تحریم جشنواره را مصداق نفاق میدانید و از سوی دیگر، در نامهای به رئیس جمهوری، تقاضا میکنید که ممنوعیت حضور بهروز وثوقی بر پرده سینما رفع شود. رندان میگویند مگر نه اینکه ممنوعیت حضور بهروز وثوقی، برآمده از قوه قضائیه و نهادهای قانونی کشور است و مگر همین نهادها به جشنواره فجر، اعتبار و مشروعیت ندادهاند؟
چرا این مشروعیت را زیر سوال میبرید؟ گمانم شما از کمپینی که سال گذشته با هدف تسهیل بازگشت بهروز وثوقی تشکیل شد، بیخبر ماندهاید و حملات سهمگین کیهان را به هنرمندانی از قبیل پرویز پرستویی ندیدهاید. رندان میگویند که شما اگر با نفرتپراکنی مخالفید چرا در مقابل برخوردهای کیهان موضعی نگرفتید؟ من حرفهای بیپایه و اساس رندان را قبول ندارم اما برایم عجیب است که کیهان هنوز در مورد نامه شما به آقای روحانی موضعی نگرفته است. من نمیپذیرم که هنرمندی چون شما در چشم کیهان عزیز و نظرکرده است هر چند که سال ۹۵ و ۹۶ از شما خانم چرخنده و سال ۹۸ از شما دفاع جانانهای کرده باشد.
جناب آقای حسینی عزیز. من شما را آدم بااخلاقی میدانم و برایم عجیب بود که در نشست شنبه، نوک پیکان حملات خود را متوجه آقای کیمیایی کنید. آقای کیمیایی فیلمش را از جشنواره بیرون کشید اما هرگز دیگران را دعوت به این کار نکرد. چنین شیوهای به ایشان اجازه میدهد که سال بعد اگر مایل بود، دوباره فیلمش را به جشنواره بدهد. گمانم کاری است معقول. چه ایرادی دارد؟ شما هم میتوانستید بگویید من شرکت میکنم. کاری که کردید و به همین اکتفا کنید. رندان میگویند که خبرنگاران و پرسشگران شما را چنان عصبانی کردهاند که هم با مردم جانب ادب را فرو بنهید و هم با آقای کیمیایی. گیرم که چنین باشد اما گمانم پسندیده نیست. آن هم شما که به قول خودتان «نان از بازو» میخورید و در مقابل هیچکس سر تعظیم فرود نمیآورید.
محمد بهشتی
- 13
- 5
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۱۱/۲۱ - ۱۲:۲۴
Permalink