روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: حفاظت از ارزشهای دینی، آسانترین کاری بود که حکمرانی یکدست اصولگرا میتوانست انجام دهد ولی حتی در همین مورد نیز متأسفانه واداده است.
کاهش دادن تورم، جلوگیری از افزایش قیمت کالاها، برخورد با مفاسد اقتصادی، قلع و قمع کردن مافیاها، حل کردن مشکلات منطقهای، نشان دادن اقتدار در برابر قدرتهای شرقی و غربی، به نتیجه رساندن مذاکرات برجامی و برطرف کردن تحریمها اموری هستند که به مقدماتی نیاز دارند. انجام این امور هرچند در فهرست وعدههای حکمرانی یکدست اصولگرای کنونی قرار داشته و مردم هنوز هم انتظار تحقق آنها را دارند، ولی برخلاف شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری به نتیجه رساندن این امور به زمان نیاز دارد.
اکنون که ۶ ماه از استقرار دولت سیزدهم گذشته، زمان مورد انتظار سپری شده است و از این به بعد بهانههائی از قبیل عملکرد قبلیها، سیاستهای نادرست و تصمیمسازان نامقبول را کسی نمیپذیرد و دولت حاضر باید خود را مستقیماً پاسخگوی تمام مشکلات بداند. اما در زمینه حفاظت از ارزشهای دینی به ویژه در اموری که به مدیریتهای آنی نیازمند هستند، چنین بهانههائی حتی از همان ماهها و هفتههای اول استقرار دولت جدید هم مسموع نبود و انتظار این بود که حتی یک مورد هم چیزی که خلاف احکام دین و موازین اخلاقی است اتفاق نیفتد.
آنچه در حاشیه جشنواره فجر امسال اتفاق افتاد، خلاف تمام وعدههای ارزشی جناح اصولگرا بود. فلسفه وجودی جشنواره فیلم فجر، نزدیک کردن مردم به فرهنگ اسلامی و آداب و سنتهای ایرانی و همینطور ترویج ارزشهای دینی و اخلاقی در قالب هنر سینماست. فیلمهائی که در این جشنواره عرضه میشوند اگر این فلسفه را رعایت نکنند، نمیتوان آنها را متناسب با فرهنگ انقلاب اسلامی و سنتهای ایرانی دانست کمااینکه گفتمان رایج در جریان برگزاری این جشنواره به ویژه آنچه از زبان افراد مطرح در جشنواره شنیده میشود نیز باید با احکام و فرهنگ، سنتها و اخلاق اسلامی و ایرانی منطبق باشد.
در جشنواره فیلم فجر امسال که مدیریت آن تماماً در اختیار دولت جدید بوده، این فلسفه هرچند تا حدودی درباره خود فیلمها رعایت شد ولی در مورد مسائل حاشیهای آن نهتنها رعایت نشد بلکه افرادی با استفاده از فرصت موجود، اقدام به عبور از خط قرمزها و شکستن حرمتها، افزودن احکام جدیدی به دین و ابداع سنتهای خلاف اخلاق به فرهنگ ایرانی کردند. یکی از بازیگران در دفاع از پوشش مبتذل خود آشکارا گفته مردم به پوشش ما چه کار دارند؟ یکی دیگر حتی به خود اجازه میدهد فتوا صادر کند و بگوید اگر دو نفر نامزد شوند و به همدیگر عشق زیادی داشته باشند حتی اگر صیغه عقدی هم نخوانده باشند، بچه آنها حلالزاده است!
این اتفاقات درجشنواره فیلم فجر و حواشی آن اگر در دولت غیراصولگراها رخ میدادند،آیا آنها به تحرکات ضددینی متهم نمیشدند؟! آیا حامیان ارزشهای اخلاقی و دینی به خیابانها نمیریختند و خواستار محاکمه و عزل دولتمردان نمیشدند؟! و آیا مسئولان نظام از صدر تا ذیل از کنار چنین سخنان و فتواهای ضددینی و ضداخلاقی با سکوت میگذشتند؟!
جولان دادن بازیگران زن با پوششهای مبتذل در جشنواره فیلم فجر امسال هم آنگونه که صحنههای درز کرده آن به فضای مجازی نشان میدهند، در پشت پا زدن به قانون و اخلاق و ارزشهای اسلامی و ایرانی رکورد زدهاند. این ابتذال را چگونه میتوان با معیارهای اعلام شده توسط اصولگرایان حاکم آنهم در یک حکمرانی یکدست منطبق دانست؟
مردم،کاری به جناحبندیها ندارند بلکه از کسانی که قدرت را دردست میگیرند انتظار دارند اگر نمیتوانند مشکلات معیشتیشان را حل کنند، لااقل از ارزشهای دینی و سنتهای بومی و بنیانهای اخلاقی رایج در کشورشان حفاظت کنند و اجازه ندهند عدهای بیفرهنگ با استفاده از فرصتها و امکانات عمومی کشور درصدد تبدیل کردن ارزشها به ضدارزشها و ترویج بیفرهنگی در جامعهای برآیند که هزاران شهید برای احیاء ارزشهای آن خون دادهاند.
***
حمله روزنامه دولت به خطبههایی که علیه یک اتفاق در جشنواره فیلم فجر ایراد شد
روزنامه ایران نوشت: شهریور ۱۳۷۸ خبر توهین یک نشریه دانشجویی به امام زمان(عج) تبدیل به جنجالی گسترده در سطح کشور شد. کار تا آنجا پیش رفت که عدهای حکم به ارتداد نویسنده آن مطلب داده و خواهان مجازات اعدام میشوند. نویسنده مطلب در دادگاه انقلاب محکوم میشود، اما در نهایت رهبر انقلاب در حکمی به دادگاه انقلاب توهین مندرج در متن مقاله را ناشی از «ضعف اندیشه و ضعف قلم» نگارنده میدانند و نویسنده را مورد عفو قرار میدهند.
توجه به شرایط سیاسی و فرهنگی آن زمان، پیشینه فتنه ۱۸ تیر ۷۸ و احساس خطری که از جانب متدینین نسبت به سیاستهای فرهنگی دولت وقت وجود داشت بستر این جنجال شد. جنجالی که با ورود رهبر انقلاب خاموش شد تا ضعف قلم یک جوان در نشریهای دانشجویی با تیراژ ۱۵۰ نسخه مبدل به مسأله اصلی کشور نشود.
اکنون مایه تعجب و شگفتی است که اظهار نظر یک فیلمنامهنویس در نشست خبری فیلمی در جشنواره فیلم فجر که در زمان خودش دیده نشده به یکباره در سخنان برخی خطیبان در صدر مسائل قرار می گیرد. اظهار نظری که خیلی زود توسط گوینده آن توضیح داده شد و گوینده بابت بدفهمی حاصل از آن عذرخواهی کرد.
غیریت سازی هنرمندان با نظام و انقلاب، نقشه دشمنان است و در مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر باید از دوقطبی سازیهای کاذب اجتناب کرد تا پازل دشمن تکمیل نشود.
اینکه چرا به یکباره مسألهای فرعی تبدیل به مسأله اصلی میشود و برگزاری جشنوارهای که به اذعان اکثر صاحب نظران بهترین جشنواره در میان ۴۰ جشنواره برگزار شده بوده و فیلمی با مضامین جهاد و شهادت در آن میدرخشد، نادیده گرفته میشود و از میان همه چیزهای خوبی که میشود دید در حاشیه جشنواره سخنان یک فیلمنامه نویس آن هم با تأخیر میشود دغدغه اول. اگر نگوییم نظام اولویت دهی به مسائل کشور در میان برخی دچار اشکال است اما به وضوح میتوان مشاهده کرد که معالاسف بسیاری از گویندگان و خطبای ما تنها در اتخاذ مواضع سلبی، دغدغه دارند.
آیت الله مهدوی کنی، در خاطراتشان میگویند که در سال ۱۳۷۸ جامعه روحانیت مبارز به دبیرکلی ایشان، در بیانیهای تهاجمی بهخاطر آن نشریه موهن، رئیس جمهور وقت را مورد خطاب قرار داد اما رهبری انقلاب اسلامی در خطبههای نمازجمعه به دفاع از رئیس جمهور وقت پرداختند. ایشان به شیرینی توضیح می دهند که چگونه پس از اقامه نماز جمعه به سرعت محل نماز یعنی حرم امام خمینی (ره) را ترک کردند تا با رهبری رخ در رخ نشوند.
آیتالله خامنهای، امام جمعه تهران در آن روز سخنانی مطرح کردند که بازخوانی آن در این روزها نیز ارزشمند است:
دیدم در اعلامیهها و در بعضی از بیانیهها گفته میشود یک «نشریه دانشجویی» این مطلب را درج کرده است. چرا پای دانشجو را به میان میکشید!؟ مگر چند نفر دانشجو در چنین کاری دخالت داشتند که حالا بعضیها اسم دانشجو را با چنین چیزی همراه میکنند!؟ گیرم حالا دو نفر دانشجو در جایی حرکتی انجام دادند؛ این را نمیشود به حساب دانشجویان گذاشت. افراد مراقب باشند؛ دشمن روی این خصوصیات خیلی حساس است. مرتب اسم دانشجو را بیاورند، تا ذهنها را نسبت به قشر دانشجو بدبین کنند؛ همان حالتی که قبل از انقلاب بود. قبل از انقلاب، پیش علما و بزرگان حوزه میرفتند و از دانشگاه به عنوان یک مرکز بیدینی اسم میآوردند؛ پیش اینها هم از حوزه علمیه به عنوان یک مرکز تحجر و بیاطلاعی اسم میآوردند؛ این دو قشر را از هم دور میکردند! نه؛ دانشجو هم مثل طلبه، مثل بازاری، مثل کارگر، مثل شهری، مثل روستایی است؛ همه، ملت ایرانند. آنچه ما درباره ملت ایران میگوییم، متعلق به همه است. قشر دانشجوی ما، یک قشر ممتاز، برجسته و متدین مثل بقیه مردم است. ببینید چقدر در دانشگاهها بحمدالله نشانههای دین وجود دارد.
یک نکته دیگر این است که بعضی کسان این مسأله را به جاهای دیگری کشاندند؛ پای بعضی از مسئولان کشور و بعضی از بزرگان را به این قضایا کشاندند؛ این درست نیست. چرا ما باید نسبت به مسئولان و رؤسای کشور ایجاد سوءظن کنیم؛ درحالی که خلاف واقع است؟ امروز بحمداللَّه مسئولان کشور متدین هستند؛ انسانهایی هستند که وجود خودشان را در راه خدمت به مردم و خدمت به اسلام مصرف میکنند و مایه میگذارند ...
- 16
- 3