به گزارش قانون، جشنواره سی و پنجم هم با اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ کم کم به آخرای کار خودش نزدیک می شود؛ اما حواشی آن همچنان ادامه دارد. بعد از اعلام اسامی نامزدهای بخش سودای سیمرغ بازیگران، هنرمندان عرصه سینما و همچنین منتقدان سینما به این انتخاب ها واکنش نشان دادند. در ادامه بخشی از این واکنش ها را می خوانید.
محمدرضا مقدسیان منتقد سینما: قصه سلیقه نیست، قصه ناصافی ست
«با صد من تلقین و خود نفهم پنداری هم نمی توانم ماجرای داوری جشنواره فیلم فجر را هضم کنم، جذبش بماند برای بعد. گویی داوران از دنیای موازی با ما در حال فیلم دیدن هستند. قصه سلیقه نیست، قصه ناصافی ست.
مگر میشود «خفه گی»، «رگ خواب» و «ماجرای نیمروز» را ندید و اثر به شدت متوسطی مثل «تابستان داغ» را در ١٣ رشته، آن هم در رشته هایی که نقطه ضعف فیلم است، آن را برتر دید.»
باران کوثری: کف کرده ام!
«همیشه گفته ام که در جشنواره هایى که هیئت داورى، داورى مى کند منتظر هَر نتیجه اى باید بود چون بحث سلیقه است. هنوز هم، با نبودن یکى از فیلم هاى محبوب کارنامه ام (سدمعبر) در فهرست خیلى از رشته ها، همچنان به این حرفم معتقدم، اما از نبودن حامد در نامزدهاى بازیگر مرد کف کرده ام . من امسال فیلم زیاد ندیده ام اما مطمئنم حامد لااقل به لحاظ تکنیک و ایفاى نقش متفاوت از خیلى ها بهتر بود. متعجبم! و غمگین !خیلى زیاد ! کارگردانى محسن و فیلمبردارى مرتضى و گریم محمود بماند …
اما خوشحالم که حتى در این داورى که انقددددر با سلیقه من متفاوت است ، دشوارى تولید فیلمى دیده شده که به ظاهر ساده است : فِرارى. جهانگیر کوثرى تهیه کننده خصوصى است، به معناى کلمه ( بدون رانت و وام و نام حذف شده نهاد و سازمان). خودش هست و خودش، و همه اعتقادش به سینمایى که کمتر تهیه کننده اى ، تولیدش را ریسک مى کند .
من ، منِ بازیگر ، منِ بارانِ بابا ، دستش را مى بوسم و به جسارتش افتخار مى کنم.
تبریک پدر»
محمدحسین مهدویان: سیمرغ کیلویی چند
«سلام.خدا رحمت کنه جلال آل احمد رو. به خواهر زادهاش آقای حسین دانائی که ظاهرن خیلی دوست داشته مقالهای چیزی توی مجلهای چاپ کنه گفته بود: حرفات اگه حرف باشه روی دیوار طویله اورازان هم که بنویسی فرداش تا ته بندرعباس میره و همه میشنون و روشون اثر هم میذاره. اگر هم حرف نباشه، سیمین توی مجله فردوسی هم که چاپ کنه، مردم خیلی که به سرت منت بذارن توش سبزی پاک میکنن.
دوستان عزیزم هادی بهروز (مدیر فیلمبرداری)، سجاد پهلوانزاده (تدوینگر)، ابراهیم امینی(نویسنده)، محسن دارسنج (طراح گریم)، حبیب خزاییفر (آهنگساز)، احمد مهرانفر (بازیگر)، مهرشاد ملکوتی (صداگذار) و هادی ساعدمحکم (صدابردار)، زحمات شما رو اصحاب رسانه، منتقدان، هنرمندان و مهمتر از همه مردم عزیز و عاشقان سینما دیدند. سیمرغ کیلویی چند. همه جا حرف شماست. برید خدا رو شکر کنید که حرف شما از روی دیوار این طویله رفت تا همونجایی که باید بره.»
محسن قرايى : همه چيز برايم آكنده از شك است
به دنبال راهي هستم تا كانديد نشدنِ حامد بهداد براي بازي در فيلمم را باور كنم. هيچ راهي مرا به مقصد نمي رساند. بازي در نقشي پيچيده كه تمامِ زوايايِ پيدا و پنهانِ فيلمنامه در آن نهفته است
.
فيلمنامه اي كه ظاهرن آنرا دوست داشته ايد و كانديدش كرديد.آيا لحظه اي در اين فيلمنامه كه دوستش داشتيد وجود دارد كه بازيگر از عهده اش بر نيامده باشد. آيا شباهتي بينِ اين شخصيت و بازي هاي پيشينِ بازيگرش ميبينيد؟ تأليف چيست؟ اين بازي برايِ من و بسياري كه فيلم را ديده اند دستاورد است.همه چيز برايم آكنده از شك است. چرا حامد را كانديد نكرده ايد؟!! با وجود هر شكل دشمني هم باز حامد را بايد كانديد مي كرديد، كسي ناراحت مي شد؟ به جايِ خاصي بر مي خورد؟باران كوثري و محسن كيايي (بازي)، مرتضي هدايي (مدير فيلمبرداري)، محمود دهقاني (چهره پردازي)، حجت اشتري و نگار نعمتي (صحنه و لباس)، سعيد بجنوردي و حسين ابوالصدق (صدا)، رضا مرتضوي (موسيقي) و بهمن كاميار (فيلم) شما همگي در فهرست كانديدهاي من هستيد، بدونِ تعصب و با افتخار
محسن جعفری راد: کوررنگی
«قابل پیش بینی بود. داوران محافظه کار و منفعل، انتخاب های محافظه کارانه و منفعل و غیر معتبر خواهند کرد. هر بار معمولا چند اسم عجیب جلوه می کند ، در میان کاندیداها.این بار اما اسامی عجیب به بیشتر از حد معمول رسیده.به این موارد نگاه کنید: پوران درخشنده برای تله فیلم دم دستی زیر سقف دودی،حمید فرخ نژاد برای بازی تکراری اش در خوب،بد،جلف،علی مصفا برای حضور فیزیکی صرفش در تابستان داغ، هدیه تهرانی برای ادای ضعیف لهجه شمالی و بازی غیر ملموسش در اسرافیل و … کاندید می شوند و در طرف دیگر، مهندسی جزییات حمید نعمت الله در ساخت و پرداخت رگ خواب، کارگردانی جاه طلبانه کاظم مولایی در کوپال، فیلمبرداری پرکنتراست و در خدمت تم مسعود سلامی در خفگی، تجربه گرایی تحسین برانگیز فریدون جیرانی در خلق خفگی و … دیده نشده و از همه عجیب تر اینکه فیلم خفگی که از لحاظ ساختاری جزو بهترین فیلمهای جشنواره بود، به طور کامل دیده نشد. اشکال از سلیقه های داوران است که سعی کرده هر فیلم جسورانه ای مثل رگ خواب و خفگی را کنار بگذارد؟! فیلم معمولی تابستان داغ چطور رکورددار جایزه می شود و رگ خواب که بیشترین ستاره را از منتقدان و مخاطبان خاص جشنواره دریافت کرده، صرفا در یکی دو رشته غیر اصلی!؟
حاصل این انتخاب ها پرپیداست. فیلم متکی به قواعد ژانر نسازید؛ خفگی،ایتالیا ایتالیا و … فیلم غیر تکراری نسازید و تکرار در حد کپی دسته چندم ابد و یک روز و جدایی نادر از سیمین نه تنها ایرادی ندارد بلکه جایزه هم دارد! ملودرام آبکی بسازید و مدام شعار دهید و حرف های دمده بزنید مثل زیر سقف دودی تا با تحسین همه جانبه رو به رو شوید و از همه مهمتر سراغ مهندسی جزییات نروید چون داوران با کور رنگی فقط قرار است کلی گویی ها و کلیشه ها را تحسین کنند. از همه عجیب تر برای فیلمبرداری فیلمتان مثل سوفی و دیوانه، از تمام زوایای ممکن فیلمبرداری کنید و هیچ ضرورت و کارکرد معنایی و زیبایی شناختی نداشته باشید اما کاندید سیمرغ فیلمبرداری می شوید.
قبل از هیات داوران به هیات انتخاب باید انتقاد وارد کرد. اغلب فیلمهای جشنواره تله فیلم بودند؛ دعوتنامه،زیر سقف دودی،آزاد به قید شرط و فیلمفارسی هم زیاد داشتیم از جمله انزوا و … خب داوران چه کار کنند؟! خب همین ها را انتخاب خواهند کرد و البته سلیقه دبیر جشنواره و وزارت ارشاد و مدیران نهادهای بالادستی و بغل دستی هم لحاظ شود. کلا حال همه ما خوب است.مدیونید اگر باور نکنید!»
میثم محمدی: اشتباهات داوری جزئی از سینما نیست!
«عدد ٣۵ برای ما در جشنواره به تاریخ پیوست و آن را از ذهن پاک خواهیم کرد. ترجیح میدهم در همان دوره ٣۴ باقی بمانم و این دوره را در آرشیو کابوس سینما ثبت کنم، چرا که از همان انتخابها مشخص بود که چه رویداد شگفت انگیزی در پیش داریم و حدسمان به یقین تبدیل شد و روز به روز از لابلای آثاری که بسیاری از آنها فقط تصاویر متحرک کنار هم چیده شدهای بودند، به این فکر کردیم که آیا بضاعت سینمای ایران همین است؟!
کاندید شدن یک فیلم در ۱۳بخش که بیشترین انتقادها را در روزهای ابتدایی در برج میلاد متوجه خود کرده بود را چطور باید هضم کرد؟! ای کاش سینما هم مانند فوتبال بود تا اشتباهات داوری را جزئی از سینما بدانیم. اما در سینما اشتباه داوری را نمیتوان مانند فوتبال تلقی کرد، چون برخلاف داوری فوتبال که در لحظه است و ضریب خطا را برای داور بالا می برد، در سینما نتایج براساس سواد و متر و معیار مشخص و موجود در هنر هفتم و البته کمی هم سلیقه و در یک مدت زمان مشخص برای داوران حاصل میشود. تبدیل کردن عدد ۱۳ به یک عدد درخشان برای اثری که حداقل کاندیداتوری هم برای آن تصور نمیشد و ندیدن کارگردانی حمیدنعمتالله در «رگ خواب»، بی توجهی به فیلمبرداری مسعود سلامی در «خفگی» و ندیدن کار فرشاد محمدی در «قاتل اهلی»، چشم پوشیدن از بازی حامد بهداد در «سدمعبر» و بازی بهرام افشاری در «کارگر ساده نیازمندیم»، فقط بخشی از گل به خودیهای گلدرشت داوران بود. این دوره از جشنواره خیلی شبیه به شهرآوردهای مسالهدار پایتخت بود. شاید بین نیمه کسی وارد رختکن داوران شده و خواسته که بازی را مساوی هم نه، بلکه با یک نتیجه بد واگذار کنند!
ای کاش سینما هم مانند فوتبال بود و میشد داغ داغ فیلمها را در یک برنامه و در حضور دیگر کارشناسان بررسی کرد، شاید آنوقت به این نتیجه میرسیدیم که مانند شهرآورد قرمز و آبی در سالهای نه چندان دور، داور از خارج میآوردیم تا خیالمان راحت باشد که فارغ از اینکه سواد آنها از داوران ما بیشتر است، کسی نفوذ نمیکند و فشار نمیآورد تا یک فیلم کم قابلیت تبدیل به یک شگفتی دوست نداشتنی شود و این حجم و چگالی از نارضایتی را در سالن برج میلاد و در میان مخاطبان حرفهای سینما بوجود آورد. شک ندارم که سیمرغ امسال هم پس از دیدن بسیاری از اسامی در فهرست کاندیداها حال خوشی ندارد و با دیدن بسیاری از کاندیداهایی که قرار است در روز اختتامیه روی شانههای آنها بنشیند، بال و پرش ریخته است! حالا با این شرایط بیشتر باید تامل و تحمل کرد و در آینده فیلمهایی را که پشت در ماندند به تماشا نشست، هر چند که باز هم تاکید میکنم که دوره ۳۵ جشنواره را باید از ذهنها پاک کرد.»
در ادامه واكنش ها و اعتراضات، انجمن طراحان، مدیران و دستیاران جلوه های ویژه میدانی سینمای ایران هم نسبت به نامزد شدن ارشا اقدسی در بخش بهترین جلوه های ویژه میدانی واکنش نشان داد و در نامه ای نوشت كه او یک بدلکار است. متن اين نلامه به شرح زير است :« اخیراً در اعلام اسامی کاندیداهای بخش جلوه های ویژه میدانی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر از آقای ارشا اقدسی به عنوان کاندید برای فیلم های «سارا و آیدا» و «یک روز بخصوص» نام برده شده است!
این در صورتی است که ایشان از همکاران بدلکار هستند و فعالیت حرفه ای ایشان هیچ سنخیتی با انجمن جلوه های ویژه میدانی ندارد و چندی پیش در برنامه «هفت» مدعی شدند جلوه های ویژه میدانی بیست سال عقب تر از سینمای دنیاست! و امروز شاهد این هستیم که نام ایشان در حوزه جلوه های ویژه میدانی آمده است که این اتفاق از بعد از حضور ایشان در برنامه «هفت» ظهور کرده است.
همه این موارد در صورتی است که ایشان شخصا به تهیه کننده محترم گفته اند که نامشان به عنوان مسئول جلوه های ویژه در تیتراژ درج گردد! درضمن به گفته آقای آرش آقابیگ، مدیر جلوه های ویژه «یک روز بخصوص» ایشان بوده و آقای اقدسی در فیلم «سارا و آیدا» فقط یک گلدان شکسته و صحنه تصادف نیز جلوه های بصری است.
لذا به منظور دفاع از حقوق به حق سایر همکاران در انجمن جلوه های ویژه میدانی از تهیه کننده محترم آثار فوق الذکر انتظار می رود نسبت به اصلاح این اشتباه اقدام سریع صورت پذیرد و به دبیر محترم جشنواره جهت اصلاح رسما اعلام شود.
با تشکر انجمن طراحان، مدیران و دستیاران جلوه های ویژه میدانی سینمای ایران»
- 11
- 2