سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۰۸:۰۳ - ۱۶ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۴۰۷۳
فستیوال ها و جشنواره های هنری

جواد شمقدری رئیس اسبق سینمایی:

در همه‌ جشنواره‌ها لابی می‌شود

جواد شمقدری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره

در حالی تا چند ‌سال پیش مدیران فرهنگی کشور عزم عجیب‌و‌غریبی داشتند برای نادیده‌گرفتن هرگونه موفقیت جشنواره‌ای سینمای ایران که این رویه در چند ‌سال اخیر به سوی سهم‌خواهی در موفقیت‌ها تغییر مسیر داده است. درواقع مدیرانی که تا آغاز همین دهه جاری موفقیت جشنواره‌ای را موفقیت نمی‌دانستند و در پس و پشت آن توطئه می‌دیدند، در سال‌های اخیر همچنان بر همان موضع توطئه‌گر‌بودن فستیوال‌ها پافشاری می‌کنند؛ با این تغییر آشکار در مواضع‌شان که حالا مصرانه درباره سهم خود در موفقیت‌ها لاف می‌زنند؛ تا این حد که دوستی که دستی بر آتش این بحث‌ها دارد به شوخی می‌گفت این دوستان فقط و فقط تا این حد تغییر کرده‌اند که دوست دارند اعتراف کنند توطئه موفقیت سینماگران ایران در فستیوال‌ها زیر سر خودشان بوده است!

 

صحبت‌های اخیر عزت‌الله ضرغامی درباره نقش لابی‌های دولتی در موفقیت‌های جشنواره‌ای سینمای ایران و به‌طور اخص فیلم طعم گیلاس عباس کیارستمی و البته سخنان جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد در دوره دوم ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد درباره نقش لابی‌گری‌های شخص شمقدری در اسکار فیلم جدایی نادر از سیمین نشان از این میل غیر قابل انکار در سهیم‌شدن مدیران محافظه‌کار در موفقیت‌های طیف هنرمند و روشنفکر سینمای ایران است.

 

اسکار در خدمت شمقدری

از مورد عجیب جواد شمقدری شروع می‌کنیم که روزی روزگاری درباره اسکار اصغر فرهادی ادعای عجیبی مطرح کرد: زمانی که قرار بود مسئولیت سینمایی را بر عهده بگیرم آقای احمدی‌نژاد گفت برو سینمای ایران را بین‌المللی کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خب این کار را انجام بده و این اتفاق افتاد! شمقدری می‌گوید او بوده که توانسته سینمای ایران را اسکاری کند: خیلی‌ها در این سی‌ سال تلاش کردند اسکار بگیرند اما موفق نشدند؛ اما ما توانستیم.

 

شمقدری توضیح می‌دهد که نقش او در اسکار اصغر فرهادی به اندازه خلقت و هستی روشن و آشکار است: اسکار جدایی نادر از سیمین یک برنامه‌ریزی بوده است؛ البته بعضی‌ها منکر هستند. آنها ممکن است خلقت و هستی را هم تصادف بدانند؛ ما طراحی کردیم و حتی لابی‌گری کردیم تا این اتفاق بیفتد و برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد.

 

یک ذهن زیبا!

ادعاهای جواد شمقدری برای هر کسی که درباره روند اسکار آگاهی دارد، چیزی جز یک شوخی به نظر نمی‌رسد. پروسه انتخاب یک فیلم در بخش فیلم خارجی‌زبان اسکار به این شکل است که یک هیأت حدودا سی چهل نفری می‌نشینند و از میان فیلم‌های رسیده انتخاب اولیه‌ای مي‌كنند و به ٩ فیلم نهایی می‌رسند. این ٩ فیلم در یک مرحله دیگر هم غربال شده و درنهایت به فهرست ٥ فیلم نهایی ختم می‌شود.

 

در این مرحله هم چند‌هزار نفر اعضای آکادمی آرای‌شان را به یکی از این ٥ نامزد نهایی می‌دهند و برآیند این آرا فیلم اسکاری آن‌ سال را انتخاب می‌کند. دخالت در این حد در اسکار در حقیقت به معنای لابی‌کردن با چند‌هزار نفر از اعضای آکادمی اسکار می‌تواند باشد که به گفته محمد اطبایی، پخش‌کننده معتبر سینمای ایران «مدیران سینمای ایران بعید است از چنین توانایی و روابطی بهره‌مند باشند».

 

اطبایی در این زمینه می‌گوید: لابی‌کردن بخشی از استراتژی کاری صاحبان فیلم می‌تواند باشد؛ البته نه به شکلی که در ذهن مدیران فرهنگی ما وجود دارد. در اسکار لابی به این معناست که شرایط لازم را برای معرفی و عرضه فیلم به شکل حرفه‌ای با استفاده از امکانات و فضاهای در دسترس مهیا کنی؛ اما لابی‌کردن به این شکلی که شمقدری گفته فقط‌ و فقط در یک ذهن مداخله‌گر می‌تواند وجود داشته باشد.

 

یک پرسش

اگر واقعا حق با آقای شمقدری است، آیا نمی‌توان این را پرسید که چرا دخالت ارشاد در روند جایزه اسکار در دوره‌های قبل و بعد از جدایی رخ نداد؟ چرا شمقدری و دوستانش کاری نکردند که این جایزه به برخی فیلم‌های مورد تاکید تعلق گیرد و حداقل این‌که آن فیلم‌ها را تا مرحله ٥ فیلم نهایی بالا بیاورد؟

پاسخ شمقدری را می‌خوانیم: فیلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم این بود که فیلم از سینمای ایران جایزه بگیرد.

 

دخالت از نگاه حرفه‌ای‌ها

در این نکته که گاه ممکن است سیاست یا رخدادهای جهانی و... در یک فستیوال نقشی داشته باشد و منجر به انتخاب یک فیلم خاص شود، شکی نیست. حتی این نیز که گاه سلیقه شخصی داوران در انتخاب یک فیلم و نادیده گرفتن فیلمی دیگر موثر است، نمی‌شود نادیده بماند. مسأله اما در عدم امکان دخالت‌های سازمان‌یافته تا این حد است که مدیران فرهنگی این سرزمین گفته‌اند.

 

کتایون شهابی که یکی دیگر از پخش‌کننده‌های معتبر ایرانی است در این مورد می‌گوید: من چه وقتی فیلمی را پخش می‌کنم و چه زمانی که خودم داور کن بودم، لابی‌گری در این حد را در فستیوال‌های درجه یک ندیده‌ام. وقتی هیأت داوری در فستیوال‌ها انتخاب می‌شود، بعد از آن داوران آزادانه با معیارهای سینمایی تصمیم‌گیری می‌کنند و نه‌تنها مدیران فرهنگی یک کشور که حتی خود مدیر جشنواره هم در جلسات آخر و در شورای نهایی داوران حضور پیدا نمی‌کند. محمد اطبایی که او نیز سابقه داوری در شماری از فستیوال‌های معتبر را دارد، بر این نکته اصرار دارد که در روند داوری‌های جشنواره‌های مهم دخالتی در این حد آشکار نه سابقه دارد و نه این که می‌توان آن را ممکن و مقدور دانست.

 

ادعای ضرغامی

عزت‌الله ضرغامی، معاون امور سینمایی وزارت ارشاد در نیمه اول دهه چند روز پیش درباره نخل طلای کن که به عباس کیارستمی تعلق گرفت، حرف زد و از نقش دولت در این اتفاق گفت و البته در نقشی که در انتخاب شدن فیلم آ ب ث منهتن امیر نادری در جشنواره فیلم کن. ضرغامی گفت که نادری وقتی این فیلم را به کن فرستاد، حتی آن را در انتخاب اولیه فیلم‌ها قرار ندادند، چه برسد به این‌که وارد بخش مسابقه کنند! همان زمان آقای نادری با آقای کیارستمی تماس گرفتند که شما به آقای ژیل ژاکوب بگویید که این فیلم را من ساختم! این مطلب را آقای کیارستمی در گفت‌وگوی حضوری‌ای که با هم داشتیم، بیان کردند. آقای کیارستمی گفتند: من موضوع را با آقای ژاکوب در میان گذاشتم. ایشان در پاسخ گفت ما از این فیلم مطلعیم و اگر این فیلم درباره جامعه ایران بود حتما در بخش مسابقه قرار می‌گرفت، اما چون فیلم درباره جامعه آمریکاست، انتخاب نکردیم!

 

یک دیکته و چند غلط؟!

سخنان ضرغامی چند غلط عمده دارد. اول از سومین غلطش شروع می‌کنم که بیش از هر چیزی نشان از ناآگاهی این مدیر از روند مرسوم دارد. ضرغامی از قول کیارستمی گفته چون فیلم امیر نادری درباره جامعه آمریکا بود، انتخاب نشده است! این پنداری یک‌سر غلط است. اتفاقا جامعه روشنفکران اغلب چپ فرانسوی که کن هم در این جریان قرار دارد، آثار انتقادی درباره آمریکا را بیشتر تأیید و تحسین می‌کنند.

 

نمونه‌اش همین فستیوال کن و برندگان نخل طلا از قبیل کن لوچ، مایکل مور، اولیور استون و... اما درباره بخش‌های دیگر ادعاهای آقای ضرغامی باید به واکنش محمد حقیقت، نماینده وقت جشنواره کن اشاره کنیم که می‌گوید ضرغامی اطلاعات نادرست داده: فیلم امیر نادری آ ب ث مانهاتان برخلاف گفته آقای ضرغامی در جشنواره کن پذیرفته شده و به نمایش هم درآمده و در کاتالوگ جشنواره هم آمده، بنابراین گفته آقای ضرغامی نادرست است، چرا که اصلا آقای عباس کیارستمی در جریان تمام شدن فیلم نادری در نیویورک نبود و هیچ‌گاه درباره این فیلم با ژیل ژاکوب صحبت نکرده بود.

 

فیلم را آقای پی‌یرریسیان و من دیده بودیم و سپس فیلم به کن پیشنهاد و پذیرفته شد. این فیلم مدت‌ها قبل از این‌که جشنواره کن ۱۹۹۷ برپا شود انتخاب شده بود. حقیقت به ادعای ضرغامی درباره نخل طلای کیارستمی هم پاسخ داده: طعم گیلاس یک روز قبل ار آغاز جشنواره در ۹ ماه مه ۱۹۹۷ به پاریس رسید و من شخصا کپی را از آقای وحید اسفندیاری در فرودگاه تحویل گرفتم و بلافاصله آن را در سینمای خودمان اتوپیا کاملا خصوصی دیدم و فردا جشنواره اعلام کرد فیلم در مسابقه است، اما کاتالوگ جشنواره قبلا آماده و چاپ شده بود، لذا هیچ نشانه‌ای از فیلم آقای کیارستمی در کاتالوگ نیست. بنابراین جشنواره کن از قبل تصمیم نگرفته بود به عباس کیارستمی جایزه نخل طلا بدهد.

 

پایان

به نظر می‌رسد برخلاف ادعای مدیران، موفقیت‌های سینمای ایران آن‌قدر در اذهان یک طیف خاص مهم است که هرگونه سهم‌خواهی را ایجاب می‌کند. نمی‌گویم تمام ادعاهای این مدیران حاکی از این اشتیاق است یا نه، اما در این شکی نیست که اگر اینان چنین توانی داشتند، حاتمی‌کیا و شورجه و سلحشور و درویش و ده‌ها کارگردان دیگر از طیف‌های سیاسی موجود از نظر آنها قطعا اولویت بیشتری برای دریافت کن و اسکار داشتند، نه؟

 

در همه‌ جشنواره‌ها لابی انجام می‌شود

جواد شمقدری رئیس اسبق سازمان سینمایی، از تأثیر ٣٠‌درصدی لابی در جشنواره‌ها سخن به میان آورد و گفت: به نظر من اگر قرار باشد عددی و ریاضی به این سوال که لابی چقدر در انتخاب یک اثر برای بخش مسابقه در جشنواره‌ها و جایزه‌گرفتن تأثیر دارد، باید بگویم ٣٠‌درصد مرهون لابی است و ٧٠‌درصد متعلق به خود فیلم است.

 

او در توضیح این اعداد و ارقام هم گفت: نمی‌شود یک فیلم که مثلا در سطح کلاس اول است با فیلمی دیگر که دبیرستانی است، در یک سطح قضاوت شوند، به همین دلیل هنوز هم همان حرف را تکرار می‌کنم که برخی از جایزه‌ها مرهون لابی‌های انجام‌شده هستند. البته بر این موضوع تأکید دارم که خود فیلم باید ابتداییات سطحی که می‌خواهد قضاوت شود را داشته باشد اما وقتی در یک سطح مورد قبول قرار گرفت، بقیه‌اش دیگر مرهون لابی است.

به گفته شمقدری؛ این مختص یک یا دو جشنواره نیست بلکه در همین جشنواره فیلم فجر یا خانه سینما هم این اتفاقات افتاده است.این موضوع مختص امروز و دیروز هم نیست.

 

زمانی که آقای مهدی فریدزاده (رئیس سازمان سینمایی قبل از عزت‌الله ضرغامی) مسئولیت برعهده داشت، برای مشورت تماس گرفت و گفت؛ قرار است به فیلم آبادانی‌ها در جشنواره لوکارنوی سوییس جایزه بدهند، او زمانی این حرف را می‌زد که سه‌ماه به جشنواره مانده بود و تماس گرفته بودند که فیلم را حتما به جشنواره بفرستند، چون می‌خواهند جایزه اول را به فیلم بدهند.رئیس اسبق سازمان سینمایی این را هم گفت که آقای ضرغامی در مصاحبه اخیر خود که به موضوع «طعم گیلاس» کیارستمی اشاره کرده، بخشی از موضوع را نگفته است.

 

آن‌زمان ما را به استودیوی صدای ارشاد دعوت کرد و آقای خانزادی فیلم را برای ما به نمایش گذاشت. آنجا صحبت‌هایی شد و آقای ضرغامی هم گفت که قرار است به فیلم طعم گیلاس جایزه بدهند. به ‌هرحال جمع‌بندی این بود که فیلم به جشنواره کن برود والا وقت به قدری کم داشتیم که حتی در حین پخش فیلم حرف هم می‌زدیم. این‌که مثلا آغاز فیلم خیلی تلخ است و مثلا چه فضایی دارد.

 

امین فرج‌پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش