وقتی چند وقت پیش اعلام شد که جشنواره گذشته فیلم فجر حدود بیست میلیارد تومان هزینه داشته، فارغ از سروصدایی که ایجاد شد و بحثهایی که در گرفت، پیدا بود که این افشاگری بیتبعات نخواهد بود و باید منتظر تغییراتی عظیم در این دوره از جشنواره باشیم. همچنان که دیدیم این اتفاق هم رخ داد و کوتاه زمانی بعد از افشای هزینههای کمرشکن جشنواره فجر تغییراتی عجیب در جشنواره اعلام شد.
تغییراتی که برای سینمای ایران در حکم زلزلهای ویرانگر بود و البته نهتنها نتوانست برای قاطبه سینماگران رضایتبخش باشد که حتی براي سوالهای بیپاسخ هزینههای جشنواره فیلم فجر سال گذشته هم نتوانست پاسخی توجیهکننده بدهد؛ چرا که تغییرات ایجادشده مثل مواردی چون کوچ اهالی رسانه از برج میلاد، نداشتن مراسم افتتاحیه و منحصرکردن رقابتها به بخش سودای سیمرغ قطعا و قطعا در اندازهای نبودند و نیستند که بتوانند کاهشی ملموس در هزینهها ایجاد کنند و به احتمال زیاد کارکردشان تنها در حد به هم ریختن سر و شکل و ثبات تازه پا گرفته جشنواره در سالهای اخیر خواهند بود و این باعث شده که به نظر برسد ماجرا ابعاد گستردهای پیدا کرده است.
آغاز داستان
برخلاف آنچه به نظر میآید افشای هزینههای بیست میلیارد تومانی فستیوال سیوپنجم نبود که باعث شد تغییراتی گسترده در نوع برگزاری این فستیوال ایجاد شود؛ بلکه میتوان ریشه تمام این حرفوحدیثها و تغییرات متعاقب را در حواشی عجیب و پردامنه فجر سیوپنجم سراغ کرد که آن چنان کش آمد و دامنهدار شد که نه تنها با گذشت نزدیک به یک سال فراموش نشده که اتفاقا هنوز هم به مناسبت و بیمناسبت دربارهشان گفته و نوشته میشود و این مسأله میتواند ایجاد تغییراتی بنیادین را در نحوه برگزاری جشنواره توجیه کند.
حقیقتش مشکل از آنجا آغاز شد که رسانهها و مدیران دیدند با تمام ولخرجیهای فجر این فستیوال فقط و فقط با حاشیههایش به یاد آورده میشود و جز این تأثیر دیگری بر سینمای ایران ندارد و از آن بدتر هزینههای بخش بینالمللیاش هم نتوانسته کاری کند که حتی در حد یک فستیوال درجه سوم چون باتومی گرجستان یا دیگر فستیوالهای همردهاش هم در خارج از مرزهای ایران شناخته شده باشد. اینها در کنار زلزله مهیب و گسترده افشای هزینههای کمرشکن جشنواره باعث شد تا سازمان سینمایی سیاست صرفهجویی و اختصار را در برگزاری جشنواره امسال پیش بگیرد.
تغییرات
با اینکه همزمان با افشای هزینههای بیست میلیاردی فجر، مدیران فرهنگی کوشیدند با ذکر مسائلی چون این نکته حاشیهای که «این رقم هزینه برگزاری دو جشنواره مجزای ملی و بینالمللی بوده» زهر تلخی افشای هزینهها را بگیرند، اما وقتی نقلقولها در این مورد از سطح سازمان سینمایی بالاتر رفت و دامنگیر وزیر ارشاد هم شد که در نمایشگاه مطبوعات خبر از کاهش بودجه جشنواره فیلم فجر داد و گفت که این جشنواره باید با حداقل هزینهها حداکثر بهرهبرداری را داشته باشد، معلوم شد که «این قصه سر دراز دارد» و باید منتظر روزهای آتی باشیم که «شب آبستن حادثه است.» داستان کمکردن هزینهها را میشود گفت که کمیسیون فرهنگی مجلس کلید زد؛ وقتی احسان قاضیپور بعد از جلسه مشترک با رئیس سازمان سینمایی اعلام کرد كه بودجه سازمان سینمایی را از طریق دیوان محاسبات پیگیری میکند.
پرونده عجیب
اما دلیل تهدید عضو پرکار کمیسیون فرهنگی مجلس به پیگیری از طریق دیوان محاسبات چه بود؟ اینجاست که نکته جالبی عیان میشود که میتواند آغاز جنجالی دیگر باشد در این روزهای پر تبوتاب سینما. بگذارید ماجرا را سادهتر بیان کنیم؛ در جلسه کمیسیون فرهنگی با رئیس سازمان سینمایی بیشتر صحبتها بر رقم ۱۱میلیارد و ۷۰۰میلیون تومان دور میزند و این رقم البته تفاوت معناداری با رقم افشاشده بیست میلیارد تومانی آغازکننده این حواشی دارد. تفاوت معناداری که به نحو طعنهآمیزی تاکنون کمتر واکنشی را در میان مدیران باعث شده است و اگر هم کسی یا خبرنگاری خواسته این موضوع را حداقل برای خودش روشن کند با اظهارات ضد و نقیضی مواجه شده که نمیتوانند کمکی در راهحل این معضل باشند.
فلاشبک
روز گذشته یکی از رسانههای خارجنشین در رابطه با حیف و میلهای نهادهای فرهنگی گزارشی منتشر کرد که بخش مربوط به این مطلب را به نقل از کافه سینما میخوانیم. این سایت پربیننده در این مورد نقل کرده که «در جلسه رأی اعتماد به علی صالحی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمود صادقی نماینده مجلس از ابهام در هزینهکرد وزارت ارشاد اسلامی سخن گفت و اظهار داشت که بعضی از این هزینهها صرف زمینخواری و خرید زمین در شمال کشور میشود.»
وقتی گفتههای مناقشهبرانگیز این نماینده مجلس را در کنار خبر شگفتانگیز پرداخت دستمزد ۴۰۰میلیون تومانی به مهتاب کرامتی که به عنوان مشاور هنری دبیر دوره گذشته جشنواره فجر فعالیت میکرد، قرار دهیم میتوان بخشی از پازل در هم ریخته چرایی هزینههای حساسیتبرانگیز جشنواره فیلم فجر را روشن کرد؛ البته با اینکه هم محمد حیدری، دبیر جشنواره سیوپنجم و هم مهتاب کرامتی البته به شکل کاملا تلویحی این خبر را تکذیب کردند، اما به مصداق این حقیقت تلخ که در این سامان ابتدا تمام اخبار درست تکذیب میشوند و بعد فشار حقیقت مدیران را وادار به پذیرش اشتباهها میکند، کمتر کسی این تکذیب را جدی گرفت. بعد از چند هفته هم با وجود تمام ادعاهای دبیران و مدیران جشنواره فجر که میگفتند دستمزدی از جشنواره نمیگیرند، دستمزدهای نامتعارف دبیران سابق جشنواره افشا شد و گفته شد که این مدیران ۳۰ و ۴۰ سکه بهار آزادی دستمزد گرفتهاند که البته این هم تکذیب شد.
قیاس
اصلا کاری نداریم به اینکه رقم ١١میلیارد درست است یا حدود بیست میلیاردی که سامانه دسترسی به اطلاعات آزاد منتشر کرده است. نکته در این میان این است که آیا جشنوارهای با این ارقام هزینه کارکردی در حد و اندازه هزینههایش دارد؛ یا نه؟ بیایید ارقام را مقایسه کنیم؛ بیستمیلیارد تومان به عبارتی در حدود شش میلیون دلار میشود که تقریبا هماندازه جشنواره رم است که با بودجه هفت میلیونی برگزار میشود. حالا بیاییم قیاس کنیم و ببینیم آیا واقعا این دو جشنواره هزینههاشان هم اندازه نشان میدهد؟ آیا تأثیرگذاری و اشتهارشان در دنیای سینما نزدیک هم است؟
در حالی که اعلام شده در میان میهمانان دوره اخیر جشنواره رم که همین چهار روز پیش به پایان رسید، بزرگان و ستارگانی چون دیوید لینچ، استیون سودربرگ، برادران تاویان، تام هنکس، ونسا ردگریو، ایان مک کلن، کریستف والتز و زاویه دولان حضور داشتند، در جشنواره فجر سیوپنجم جز الکساندر سوکوروف نام درجه یک دیگری نمیشنیدیم و میدانیم و میدانید که بیشترین هزینههای جشنوارههای فیلم مربوط به حضور فیلمهای مهم و بزرگ و البته ستارگانی است که نه فقط برای حضور در جشنواره مطالباتی دارند که با حضورشان موارد و هزینههای فرعی بیشماری را هم به برگزارکنندگان تحمیل میکنند.
از نظر گستره تأثیرگذاری سینمایی و رسانهای و خبری هم یک جستوجوی کوتاه در موتورهای جستوجو میتواند به بهترین وجهی تفاوت جایگاه دو جشنواره را با هم مشخص کند.
نکته مهم
نکته مهمی که در این میان نباید مغفول بماند، این است که جشنوارههای مهم دنیا برخلاف فجر خودمان کمترین کاری با دولت ندارند و به عبارت بهتر بخش عمده بودجه سالیانه آنها با کمک حامیان مالی تأمین میشود؛ نه بودجه دولتی. درباره بودجه این جشنوارهها باید این را نیز گفت که از آن رو که بیشترشان متعلق به شهرها هستند و نه کشورها و دولتها، شهرداریها بخش زیادی از فستیوال را تأمین مالی میکنند؛ با این امید که برندشدن فستیوال ممکن است كه به برندشدن شهر بینجامد؛ همانطور که علاوه بر فستیوالهای بزرگ چون کن و برلین و ونیز و مسکو و لندن و... درباره شهرهای کوچکی چون کارلووی واری چک، باتومی گرجستان، وزول فرانسه و... نیز این سیاست جواب داده است.
گذشته از این نکته درباره هزینههای دیگر هم به نقل از کافه سینما مواردی را اشاره میکنیم: از بودجه ٢٤ میلیونی فستیوال فیلم برلین فقط ۲/۷میلیون آن توسط بخش فرهنگی دولت تأمین شده است. از بودجه بيستمیلیون یورویی کن هم کمتر از دومیلیون آن سهم مالیاتدهندگان بوده است. فستیوال فیلم تورنتو که افتتاحیه بیشتر فیلمهای هالیوودی را برگزار میکند، نیز بودجهای ۴۰میلیون دلاری دارد که بیشتر آن از سوی اسپانسرهای مالی به دست آمده است.
مثال آخر
مهدی کرمپور از اینکه هزینههای گزاف جشنواره فجر نه تنها تأثیری فراتر از مرزهای ایران ایجاد نمیکند، بلکه حتی در همین تهران هم خیلیها از جشنواره خبر ندارند، ناراضی است و انتقاد میکند. کرمپور هزینههای فستیوال فیلم ونیز را یکچهارم جشنواره فیلم فجر خوانده و گفته که تازه آنها برای میهمانان خود سرویسهای حملونقل گرانقیمت و هتلهای پنجستاره فراهم میکنند؛ در حالی که جشنواره فیلم فجر هزینهها و دستاوردهایش همخوانی ندارد.
پولاد امین
- 11
- 1