به گزارش توسعه ایرانی، «شرب خمر»، «مسمومیت ناشی از الکل»، «بیعفتی»، «بیحجابی» و ....؛ این روزها از نگاه رسانههای اصولگرا و برخی ائمه جمعه مقصر همه اینها، سریالهایی است که از شبکه خانگی پخش میشود. سریالهایی که از منظر منتقدانش جامعه را به سوی «ولنگاری» میبرد. انتقاد آنها البته برخلاف انتقاد دیگر گروههای اجتماعی در کشور، خیلی زود منجر به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شد. مصوبهای که براساس آن صداوسیما مسئول نظارت بر شبکه نمایش خانگی شد. نظارتی که به اعتقاد بسیاری به «افزایش سانسور» و «سونامی ممنوعالکاری هنرمندان» منجر خواهد شد. پرویز پرستویی، بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون، این مصوبه را فرصتی برای انتقامگیری صداوسیما از هنرمندانی دانست که با این سازمان همکاری نمیکردند.
برخی چهرههای شناختهشده و فعال سینما و تلویزیون نیز با ابراز نگرانی از موج ممنوعیتهای جدید برای هنرمندان، تعطیلی «نمایش خانگی» به عنوان تنها دلخوشی و ابزار سرگرمی مردم و محل ارتزاق هزاران خانواده از صنف سینما، چراغ سبز رئیسی را دلیل این اتفاق دانستند و خواستار تجدیدنظر رئیسجمهور شدند.
چند تن از هنرمندان چون محمدحسین مهدویان، ایمان صفا، مهراب قاسمخانی، محسن کیایی و علی شادمان ودهها هنرمند دیگر نیز با انتشار یک استوری مشترک در اینستاگرام از واگذاری اخیر با عنوان «پایان نمایش خانگی» نام بردند و افزودند: «با چراغ سبز دولت، نمایش خانگی هم دست صداوسیما افتاد و این یعنی سونامی ممنوعالکاری هنرمندان و پایان سرگرمیهای مردم». خانه سینما نیز با انتشار بیانیهای هشدار داده است سانسورهای بیشتر بر شبکه نمایش خانگی موجب مهاجرت بیشتر هنرمندان میشود. در این بیانیه تاکید شده است مصوبه شورایعالی انقلابفرهنگی تنها بحرانهای حوزه فرهنگ را پررنگتر میکند و موجب تقویت شبکههای تلویزیونی خارج از ایران میشود.
اما پاسخ این انتقادات در یادداشت رسانه مکتوب صداوسیما بدو بیراه به منتقدان بود. یادداشتنویس روزنامه جامجم نوشت: «هنوز امضای مصوبه خشک نشده، ابرهه، سربازان رسانهاش را بهخط میکند که بر این جایگاه قانونی هم شبهه وارد کند».
عبدالحسین خسروپناه، دبیر جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در پاسخ به اعتراض گسترده هنرمندان، رسانهها و مردم در شبکههای اجتماعی گفت: «مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای تقویت پلتفرمها و شبکه نمایش خانگی است. این جوّسازیها در حالی اتفاق میافتد که این مصوبه هنوز بیرون نیامده دوستان بخوانند ببینند به نفعشان هست یا نیست». با این حال به نظر نمیرسد این مصوبه مضمونی فراتر از برداشت منتقدان داشته باشد. دیروز خبرگزاری ایسنا بخشهای اصلی از کلیات حدود اختیار وزارت ارشاد و صداوسیما در تفسیر موضوعات مربوط به صوت و تصویر فراگیر را برای اولین بار منتشر کرد.
در بخش اصلی این تقسیم وظایف آمده است که صدور مجوز و نظارت بر حوزه کتاب، موسیقی، تبلیغات و بازیهای رایانهای در حوزه صوت و تصویر فراگیر به طور کلی برعهده وزارت ارشاد است و صدور مجوز، نظارت و رگلاتوری رسانههای «کاربر محور» (مانند آپارات) و «ناشر محور» (VODها) و شبکه نمایش خانگی و مجوزها در زمینه تولید سریالها و برنامههای تلویزیونی برعهده صداوسیما است.
هرچند خسروپناه گفت که «معنای این مصوبه، اصلاً این نیست که صداوسیما میخواهد دست و پای پلتفرمهای نمایش خانگی را ببندد یا اجازه فعالیت ندهد »، اما پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما، شمشیرش را از رو بست. او با تایید اعمال سانسور جدی این سازمان بر سریال و برنامههای تولیدی شبکه نمایش خانگی، اعلام کرد حتما باید هنجارهایی وجود داشته باشد و نظارتی صورت بگیرد.
در حالیکه حامیان مصوبه اخیر، صداوسیما را سازمان خوبی برای تطهیر به زعم آنها «شبکه کثیف خانگی» میدانند، منتقدان آن را پایان کار شبکه خانگی در ایران قلمداد میکنند. تصفیه سازمان یافته هنرمندان از تنها سنگر باقی مانده ارتباط مستمر با مردم از طریق صنعت پولساز سریالسازی.
اختیارداری کامل شبکه خانگی
هرچند به نظر میرسید اختلاف چند ساله بین وزارت ارشاد و صداوسیما بر سر نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی با روی کار آمدن دولت اصولگرای سیزدهم و همسو شدن مواضع وزارت ارشاد و صداوسیما کمی به نفع وزارت ارشاد تغییر کند، اما این اتفاق نیفتاد و این مهم با حمایت شخص ابراهیم رئیسی و پررنگتر شدن حضور افراد تندروتر در بخشهای اجرایی کشور، به دست صداو سیما سپرده شد.
اعطای وظیفه محوله به صداوسیما و ریختن آب پاکی بر دستان نظارتی دولت همسو در حالی است که بسیاری معتقدند دولت با این موضوع کاملا موافق است. چرا که سازمان صداوسیما را به عنوان نهادی که تغییرات آن با آرای مردمی و انتخابات نسبتی ندارد، مطمئنتر از دولتهایی میداند که بیم تغییر رویکرد آن و کاهش رنگ نظارتی بر آن وجود دارد. با این حال منتقدان معتقدند در حالی که صداوسیما با بحران مخاطب روبروست و حتی توان مدیریت وضعیت خود را ندارد و هر روز از شمار مخاطبانش کاسته میشود، سپردن تمام و کمال افسار غول جدید رسانهای به دستان ناتوان آن خطایی است بزرگ. منتقدان معتقدند رسانهای که با وجود بودجه سالانه حدود ۸ هزار میلیارد تومان با کمبود تولیدات سریالی و بحران جدی مخاطب روبروست، چگونه میخواهد شبکه نمایش خانگی را که در دو سال اخیر چرخش اقتصادی خوبی ایجاد کرده بود سر پا نگه دارد.
اما به نظر میآید دلواپسان موضوع ولنگاری و تسری آن از طریق سریال بین مردم، چندان دغدغه اقتصادی ندارند و همانطور که طی چند دهه رسانه پرظرفیتی چون صداوسیما را به مجموعه بدون مخاطبِ کمدرآمد و ناکارآمد تبدیل کردند، این تجربه را در خصوص پلتفرمهای خانگی هم بدون نگرانی از حسابکشی تکرار خواهند کرد.
تسری قابلتوجه سانسور در سازمان ورشکسته مخاطبپران
بسیاری از کارشناسان رسانهای، صداوسیما را سازمانی ورشکسته میدانند که با وجود افزایش بودجه قابل توجه هم نتوانسته خود را از ورطه بحران مخاطب رها کند، ادامه اعطای مسئولیت نظارت بر تولیدات حرفهای محتوا در فضای مجازی را تسری سانسور قابل توجهی میدانند که صداوسیما را از رسانه ملی به رسانه حزبی و گروهی جریانی تقلیل داده است.
حمید ضیاییپرور، کارشناس ارتباطات و فعال فضای مجازی میگوید: «صداوسیما سازمانی ورشکسته است و مخاطبانش را از دست داده است. یک سازمان ورشکسته مخاطبپران میخواهد در فضای مجازی سوار بر بخش خصوصی شود چون میبیند بازار خوب و سودآوری است پس میخواهد از آن درآمدزایی کند. این خلاف قاعده تعارض منافع است و در کل، ما اجازه نداریم بخش خصوصی را دولتی کنیم».
به گفته او سازمانی که بیشترین تلاش را برای سانسور و فیلترینگ شبکههای اجتماعی انجام داده و با راندن افراد متخصص و کاربلد با فقر محتوا دست به گریبان است چگونه ادامه ماموریتش تسلط کامل بر پلتفرمهای پخش آنلاین است؟
در این میان قدرتگیری صداوسیما برای اعمال بیشتر سانسور و دست درازی بر شبکه خانگی را بسیاری نتیجه اعمال سیاستهای افراطی در اغلب شئون اجرایی کشور میدانند. با این حال به نظر میرسد مدیران این مجموعه نیز از یاد بردهاند حذف این امکان داخلی برای ارائه محتوا به مخاطب، گل به خودی و پس زدن هر چه بیشتر مخاطبان و سوق دادن آنها به سمت رسانههای خارج از کشور است.
سعیده علیپور
- 12
- 3