جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۲۸ - ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۲۹۵۹
شبکه نمایش خانگی

اولین قسمت سریال را دیدیم، با ضعف‌ها و نکته‌هایی که ما را به ادامه تماشایش ترغیب می‌کند

مهران مدیری با این هیولا کجا خواهد رفت؟

سریال هیولا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,شبکه نمایش خانگی

... و هیولای مهران مدیری آمد. سریالی که گفته می‌شود قرار است بازگشت مدیری باشد به روزهای اوجش. روزهای برره و پاورچین و نقطه‌چین. روزهایی که تک‌خال عرصه کمدی بود، بسیار جلوتر از عطاران و دیگر کمدین‌های ریز و درشت سینما و تلویزیون.

 

هیولا با امید و آرزو و توقعات زیادی آمد. توقعاتی که هواداران مهران مدیری با تکرار هزارباره احتمال صد‌درصدی موفقیت همکاری دوباره مدیری و قاسم‌خانی ایجاد کرده بودند. چنین شد که در روز نخست توزیع، همه ‌چیز در اختیار مدیری و هیولایش قرار گرفت. پرتکرارترین نام فضای مجازی، به‌خصوص در اینستاگرام؛ در بازار هم شروع موفقی داشت. آمارها هم همه بر این امر گواهی می‌دهند.  گذشته از آمار رسمی- که هنوز ارایه نشده-، دیروز فروشندگان کالاهای فرهنگی از فروش انبوه قسمت اول هیولا حکایت‌ها داشتند.

 

این یعنی که هیولا حداقل در قسمت اول توانست انتظارات را پاسخ گوید و تبدیل شود به مهمترین سریال شبکه نمایش خانگی- که به‌ شکل عجیبی دارد جای تلویزیون کساد امروز را می‌گیرد و تقریبا همه‌روزه چیزی برای ارایه دارد. اما آیا هیولا همان‌گونه که مهران مدیری و هوادارانش وعده داده‌اند، «یک شاهکار است» که دوباره مهران مدیری را به روزهای اوجش خواهد رساند؟ مخالفان فراوان این سریال که آن را کلیشه‌ای، بی‌مزه و کسالت‌بار خواندند، به سوال جواب منفی می‌دهند؟

 

داستان یک امیدواری

قسمت اول هیولا خیلی چیزها برای امیدواری داشت. سریالی با استانداردهای بصری بسیار بسیار فراتر از فضای تنبلانه سریال‌سازی‌مان، با بازی‌ها و انتخاب‌ها و ترکیب‌های هوشمندانه بازیگری، فیلمنامه‌ای که- با این‌که هنوز شروع نشده- اما نشان از این دارد که دست روی نقاط ملتهبی گذاشته، شوخی‌هایی متفکرانه و متفاوت از شوخی‌های زیرشلواری و آفتابه‌ای و شکمی و اروتیک کمدی‌های امروز . اما آیا اینها برای موفق‌کردن هیولا کفایت می‌کنند؟

 

داستان یک خانواده

سریال در‌ سال ١٢٩٥ آغاز می‌شود. از یک پاسگاه مرزی. نایب مهدی ‌قلی‌خان را می‌شناسیم که از یک کاروان انگلیسی اسلحه قاچاق کشف می‌کند و رشوه ٥٠٠تومانی را هم رد می‌کند، در سالی‌که ‌ با ١٠٠ تومان می‌شود یک خانه خرید.

 

داستان به سالی پرتاب می‌شود که در آن‌سال با ١٠٠تومان می‌شود دوکیلو گوشت خرید. یک شوخی خیلی ظریف. قرار است ببینیم خانواده شرافت چگونه شرافت شدند. می‌بینیم که شاه قاجار، مهدی‌ قلی‌خان را به کنیه شرافت ملقب می‌کند. خانواده‌ای که شرافت پیشه می‌کنند و «دستاوردشان این بوده که خانه‌ باغ ١٠هزارمتری‌شان در پامنار تبدیل شده به یک آپارتمان ١٠٠متری اجاره‌ای در همان پامنار».

 

داستان شوخی

قسمت اول هیولا پر است از شوخی با دانسته‌های تماشاگر و کلیشه‌های آثار نمایشی- اغلب- تلویزیونی. در سریال گفته می‌شود که هوشنگ اولین عضو خانواده شرافت است که به دانشگاه وارد شد. این خود شوخی‌های بامزه‌ای می‌سازد، با استفاده هوشمندانه از کلیشه‌های ذهنی مخاطب؛ و همین هم کار را شیرین می‌کند.  در روایت اولین عشق هوشنگ می‌بینیم که او به دختری در دانشگاه برخورد می‌کند و وقتی دارد جزوه‌های پخش‌وپلاشده او را جمع می‌کند، نگاه در نگاه می‌شوند و تمام! این شوخی را دو بار دیگر هم در این قسمت می‌بینیم. یک‌بار در آشنایی این دختر با مردی دیگر و دیگر بار در ماجرای ازدواج هوشنگ با شهره؛ که نشان از این دارد برای این شوخی‌ها فکر شده و قرار نبوده لودگی به‌ نام کمدی به‌ فروش برسد! استفاده از پیش‌زمینه ذهنی مخاطب برای خلق شوخی در قسمت اول چندبار دیگر هم دستمایه خلق صحنه‌هایی بامزه می‌شود.

 

در فصل مرگ مهدی‌ قلی‌خان -که دلیل بامزه‌ای دارد، کاملا مرتبط با وجه تسمیه نام شرافت- اوج شوخی با استفاده از زمینه ذهنی مخاطب را می‌بینیم. پدر در بستر مرگ از پسرانش چوب می‌خواهد تا نصیحت‌شان کند -همان داستان معروف شکستن یک چوب و نشکستن چند چوب. این ماجرا در قسمت اول چند موقعیت جذاب و بامزه به‌وجود می‌آورد...

 

و البته دیالوگ «ما چیزی داریم که پولدارها ندارند؛ و اون آرامشه»؛ به‌ شکل مناسبی نشان می‌دهد که یکی از استراتژی‌های اصلی مدیری و قاسم‌خانی برای شوخی‌سازی چیست!

 

داستان سیاست

در تیزر هیولا تکیه اصلی بر شوخی‌های سیاسی بود؛ این وعده یک سریال ملتهب را می‌داد با استفاده از ماجراهای داغ روز. قسمت اول هیولا البته این توقع را برآورده می‌کند، با این توضیح که ‌این قسمت بیشتر به معرفی شخصیت‌ها و فضای کار می‌گذرد. اما در همین حد هم می‌توان استفاده مدیری و قاسم‌خانی را از ماجراهای داغ روز حدس زد. در نخستین قسمت با گفته‌های جنجالی وزیربهداشت سابق درباره به‌صرفه‌نبودن هزینه‌های درمانی برای بیمارانی که درنهایت یک یا دو‌ سال زنده خواهند ماند، شوخی شده است که اجرای خوبی هم دارد. یکی دیگر از شوخی‌های فیلم به ماجرای تحصن معلمان مقابل موسسه مالی خاک پای فرهنگیان (خاف) برمی‌گردد که بامزه است.

 

مردی در اجتماع ابله‌ها!

اگر بخواهیم داستان سریال‌های سابق مهران مدیری را در یک جمله خلاصه کنیم، شاید مناسب‌ترین جمله‌ای که بتوان گفت این باشد: داستان مردی دانا و باسواد که در جامعه‌ای گیر می‌افتد که او را نمی‌فهمند یا حتی خلاصه‌تر: مردی در اجتماع ابله‌ها! هیولا به‌خصوص در تیزر و البته نخستین قسمتش نشان می‌دهد که باز هم این داستان را شاهد خواهیم بود؛ منتهی این‌بار به این شکل که تقابل شرافت و بی‌شرافتی را شاهد خواهیم بود.

 

در همین اولین قسمت بارها و بارها دیدیم که اعمال شرافت درنهایت نه‌تنها دستاوردی برای فرد ندارد که او را تنها و منزوی می‌کند و فرجامش هم تبعید و دک‌شدن است.

 

داستان یک تغییر

پیش‌تر شخصیت اصلی کارهای مدیری و به ‌عبارت بهتر آن آدم نرمالی که در جامعه احمق‌ها اسیر می‌شد، بر عهده سیامک انصاری بود. این‌بار اما از او خبری نیست و این نقش را فرهاد اصلانی ایفا کرده است. بازیگری که در کارنامه‌اش نه‌ تنها همکاری با مدیری وجود ندارد که حتی در سینمای کمدی هم حضور چندان پررنگی نداشته است. این البته می‌تواند نقطه قوتی برای فرهاد اصلانی نیز باشد. فراموش نکرده‌ایم که یکی از رازهای جذابیت حضور سیامک انصاری جدیت او در ایفای نقش‌هایش بود که سردرگمی و سرگردانی او را در جامعه ابله‌ها جلوه عینی می‌بخشید. حالا براساس آن‌چه از قسمت اول دیده‌ایم چنین به ‌نظر می‌رسد که فرهاد اصلانی نیز این بازی را تکرار کرده است...

 

داستان یک هیولا

فارغ از تمام این مسایل؛ نباید نادیده بماند این نکته که داستان هیولا هنوز شروع نشده است و فعلا فقط با شخصیت‌های اصلی سریال آشنا شده‌ایم. درواقع در قسمت اول تنها چیزی که مدیری ارایه کرد، معرفی خانواده شرافت بود و البته این موضوع که مثل همیشه روایت تقابل دانایی و جهل و البته این‌بار شرافت و بی‌شرافتی را شاهد خواهیم بود. در اوایل این قسمت دختر کوچک خانواده به پدر می‌گوید که پدربزرگ‌هاشان در رد کردن رشوه‌هایی که می‌توانست زندگی‌شان را زیرورو کند، اشتباه کرده‌اند و درواقع به خانواده ضربه زده‌اند.

 

ظاهرا داستان قسمت‌های بعدی پیرامون این مضمون خواهد بود. با ورود هیولایی به ‌نام مهران مدیری که می‌تواند سریال را هزاران برابر جذاب‌تر کند...

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 11
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش