آقازاده صفتي خوب است يا نه؟ آقازاده رانتخوار است يا دور از امتيازگيري با استناد به نام و جايگاه پدر و صدها سوال ديگر که سالهاست پاسخهاي دوگانه دارد؛ به عبارتي همه آقازادهها را نميشود داراي يک صفت مشخص دانست؛ آنها را از سوءاستفاده تبرئه يا متهم به اقدامات غيرقانوني در سايه پدر کرد. سالهاست که اصولگرايان با متهم کردن فرزندان نيروهاي اصلاحطلب سعي در سياهنمايي ميکنند که سرعت اين بياخلاقي در برهههايي مانند نزديک شدن به موعد انتخاباتها با هدف کاهش اعتبار و محبوبيت اصلاحطلبان در نزد رايدهندگان افزايش پيدا ميکند.
نکته قابل تامل هم آنجاست پرونده برخي آقازادگان اصولگرا براي مردم گشوده شده و آشناست اما اکثريت جامعه شناختي از فرزندان چهرههاي سياسي اصلاحطلب ندارند، چرا اين آقازادگان علاقهاي به استفاده از موقعيت پدر نداشته و ندارند. از چندي قبل سريال آقازاده سر و صداي زيادي به پا کرده؛ سريالي که طعنه به آقازادگاني دارد که از موقعيت پدرانشان براي نيل به اهداف اقتصادي و ... بهره ميبرند.
اشتباه شد؛ ما هدف بوديم!
اصولگرايان در ابتداي پخش اين سريال سعي کردند تا با متهم کردن چهرههاي شناختهشده اصلاحطلب و فرزندانشان، اين فيلم را ساختهشده از زندگي آنها معرفي کنند و آنها را منتقد اين سريال نشان دهند؛ مانند خبرگزاري دلواپس دانا که نوشت: «در همين دو قسمتي که از پخش سريال «آقازاده» ميگذرد، نوک پيکان برخي انتقادها به سمت سرمايهگذار و حامي سريال يعني سازمان هنري رسانهاي اوج نشانه رفته؛ از منتقد «آشنا»ي رئيسجمهور تا رسانههاي مصلح و معتدل.»
مدير روابط عمومي اوج نوشته بود: «نگراني و ترس بعضيها از سريال آقازاده طبيعي است؛ اما تازه دو قسمت از سريال پخش شده، قسمت به قسمت نگراني پدرخواندهها و آقازادهها بيشتر هم خواهد شد» که روايت وحشت اصولگرايان از بخشهاي بعدي سريال بود. به مرور که قسمتهاي ديگر اين سريال پخش شد، اصولگرايان متوجه شباهت عملکرد خود و فرزندانشان با کاراکترهاي اين سريال شدند و اين شباهت به حدي بود که دانستند انگار آن ساده نيست بنابراين همان تحسينکنندگان بخشهاي نخست سريال آقازاده، در بخشهاي بعدي پخش اين سريال در صف نخست منتقدان قرار گرفتند. به عنوان نمونه خبرگزاري نسيم در گزارشي آورده است: «آقازاده نقصهاي بسياري در زمينه شخصيتپردازي دارد اما قطعا بزرگترين ضعف سريال در ترسيم شخصيت «حامد» به عنوان يک قهرمان براي مخاطبان است.
حامد که نقش آن را سينا مهراد بازي ميکند (و چه انتخاب بدي است اين سينا مهراد براي قهرمان نقش اول «آقازاده» که به جز چهره نسبتا معصوم هيچکدام از ويژگيهاي لازم براي قهرمان بودن و قرار گرفتن در اين نقش را ندارد)، جواني عجيب و غريب است! او در عرصه فعاليتهاي امنيتي فردي بهشدت باهوش و نکتهسنج است که مو را از ماست ميکشد اما همين نيروي خبره در زندگي شخصي تبديل به جوانکي خام، بيدستوپا و کمي عقبمانده ميشود که بهراحتي فريب يک دختر جوان را ميخورد و حتي توانايي تشخيص اينکه او در حال فريبش است را هم ندارد. اين رفتار متناقض براي مخاطبي که از حامد رويي ديگر را هم ديده، عجيب و باورنکردني است. گويا قرار است گرگ ميدان مبارزه با فساد، ميش آرام زندگي شخصي باشد! و اين البته طبيعي است اگر مخاطب نتواند اين حجم از تناقض را هضم کند و با آن کنار آيد.»
انتقاد اصولگرايان، حتي از «اوج»
نکته قابل توجه ديگر اين است که آقازاده محصول موسسه اوج يعني يک موسسه اصولگراست و به همين دليل اصولگرايان در به چالش کشيدن آقازاده معذب هستند اما ميزان خشم آنها از شباهت محتواي اين سريال با زندگي خودشان سبب شده تا چشم بر لزوم حمايت از اوج ببندند و بنويسند مانند نسيم که نوشت: «آقازاده» به بهانه نقد فساد، بارها و بارها تصاويري بهشدت عريان از فساد را نشان ميدهد که چه بسا اگر سازنده اين سريال «اوج» نبود، با موجي گسترده از اعتراضات روبهرو ميشد.
چرا آرايش کردند؟
شکايت از سازمان اوج يعني رسيدن اصولگرايان به ته خط! يکي ديگر از تدابير اصولگرايان براي دور کردن همساني آقازاده با زندگي خودشان گير دادن به موضوعات خاص است که بدون شک اگر اين سريال در راستاي انتقاد از اصلاحطلبان بود هيچگاه به اين موضوعات توجه نميشد، مانند حجاب و آرايش بازيگران اين سريال! نسيم آنلاين نوشته است: «تاکيد بسيار بر نمايش نماهاي نزديک از صورت آرايششده بازيگران زن بهويژه کاراکتر راضيه و البته روايت فسادهاي او بهعنوان ابزار سوءاستفاده دارودسته «نيما بحري» از چهرههاي سياسي و اخاذي از آنها، اين سريال را تبديل به اثري +۱۸ کرده است که در برخي از لحظات قابليت تماشا در جمع خانواده را ندارد!»
انتقاد از طولاني بودن بخشهاي مشهد!
نارضايتي اصولگرايان از محتواي سريال آقازاده تا جايي است که آنها به انتقاد از نمايش طولاني بخشهاي ديني و مذهبي اين سريال ميپردازند، مانند دانا که نوشته است: «ماجراي سفر حامد و راضيه به مشهد و اصرار سازندگان بر کشدادن قصه در اين بخش از يکسو و همچنين اصرار بر فلشبکهاي مکرر و بههم ريختن خط زماني روايت قصه از سوي ديگر باعث دلزدگي مخاطب ميشود.» همگان باور دارند که اگر رسانه اصلاحطلب به انتشار اين سطور ميپرداخت با چه واکنش سختي از سوي اصولگرايان مواجه و تقاضاي شديدترين برخوردها از سوي اصولگرايان براي رسانه اصلاحطلب ارائه ميشد.
- 17
- 3