بازي پريناز ايزديار در فيلم «ابد و يك روز» نقطهعطف دوران بازيگري سينمايي اوست. از يك سو بازي در نقش «سميه» مهمترين جايزه بازيگرياش را برايش به ارمغان آورد و از سوي ديگر كاراكترها و فضاي فيلم «ابد و يك روز» به عنوان يك پديده و اتفاق مهم در سال سينمايي گذشته جايگاه تثبيتشدهاي بين تماشاگران پيدا كردند. در اينچنين مواقعي رسم معهود سينماي ايران نزديك شدن و بهبيان ديگر تقليد از فضاي فيلمهاي موفق قبلي است؛ تبي كه فصلبهفصل رنگ عوض ميكند: از كپيهاي ساده كيارستمي گرفته تا موج متاثر از جدايي نادر از سيمين.
حال با اين وصف تاريخي، دم دستترين اشتباه، استفاده از بازيگر فيلم موفق قبلي در فيلمي است كه شباهتهاي اتمسفري به آن دارد. اين اتفاقي است كه تماشاگر «تابستان داغ» بهمحض ديدن پريناز ايزديار در نخستين لحظات فيلم تجربه ميكند: ابد و يك روزي ديگر؟! تا اينجا خيلي واضح ميشود فهميد كه انتخاب ايزديار براي بازي در نقش «نسرين» بهنفع فيلم نبوده است؛ چراكه با وجود تلاش بسيار كارگردان و عوامل در كنار فيلمنامه شستهرفته، اصولي و كماشتباه و بازيهاي خوب گروه بازيگران بهويژه علي مصفا، فيلم در سايه «ابد و يك روز» قرار ميگيرد، فيلمي كه حتي يك سال هم از اكران عمومياش نگذشته و در ذهن و خاطره تماشاگران حضوري زنده دارد. كافي بود از بازيگر ديگري بهجز پريناز ايزديار استفاده ميشد تا فيلم لااقل در پتانسيل خودش ديده شود.
اما ايزديار هم با پذيرش اين نقش اشتباه استراتژيكي در مسير حرفه بازيگرياش مرتكب شده و عملا درجا زده است. اين نوشته به دنبال ارزشگذاري بر بازي ايزديار يا بيان قوت و ضعف آن نيست. حرف اين است كه او بايد بداند سينماي ايران علاقه وافري به تيپسازي دارد؛ علاقهاي كه حتي بزرگاني چون خسرو شكيبايي را در «هامون» متوقف كرد.
- 9
- 5