فصل چهارم سریال شرلوک با وجود این که نمره متوسطی گرفت اما همچنان جذاب است؛ سریالی که به زودی نسخه دوبله آن از تلویزیون پخش خواهد شد.
فصل چهارم سریال «شرلوک» که مثل همیشه در قالب سه اپیزود نود دقیقه ای تولید شده بود، چندی پیش روی آنتن شبکه های تلویزیونی رفت و با استقبال خوبی از سوی مردم و منتقدان روبرو شد. سریال شرلوک از جمله سریال های روز جهان است که تلویزیون خودمان فصول قبلی آن را با فاصله اندکی از پخش جهانی اش، روانه آنتن کرده و تا به حال چندین و چند بار از شبکه هیا سه، نمایش و تماشا پخش شده است.
به احتمال فصل چهارم شرلوک هم در ایام نوروز و در قالب فیلم سینمایی از یکی از شبکه های خودمان پخش شود. حالا برای این که از کم و کیف فصل چهارم و پرونده هایی که شرلوک در این فصل با آنها درگیر شده و نظر منتقدان درباره آنها بیشتر بدانید، این مطلب را تا انتها بخوانید.
یک ماجرای عجیب و غریب
بعید است کسی در دنیا باشد که تلویزیون در اختیارش باشد و از سریال شرلوک چیزی نداند. این سریال که اقتباسی مدرن است از رمان های سر آرتور کانن دویل، توسط استیون موفت و مارک گاتیس پایه ریزی و طراحی شده و «بندیکت کامبربچ» در آن نقش «شرلوک هلمز» را بر عهده دارد و مارتین فریمن هم بازیگر نقش «دکتر واتسون» است. مارک گاتیس البته همان کسی است که نقش برادر شرلوک را در سریال بازی می کند و در سرویس امنیتی انگلستان فعال است.
نخستین فصل از این سریال در سال ۲۰۱۰ روی آنتن رفت و دو سال بعد سری دومش پخش شد و این روند دو ساله یک بار دیگر هم تکرار شد اما فصل چهارم با یک سال تاخیر و بعد از یک تک اپیزود آماده نمایش شد. فصل اخیر شامل سه اپیزود است با عناوین «شش تاجر»، «کارآگاه دروغگویی» و «مسئله نهایی».
جنگ اصلی در این فصل هم میان شرلوک و موریارتی در می گیرد. در این فصل شاهد اتفاقات عجیب و غریبی خواهید بود که البته برای این که ماجرا لو نرود، خیلی از آنها را نمی توان تعریف کرد اما در همین حد بدانید که شرلوک که مرتکب قتلی شده، توسط ماموران امنیتی تبرئه می شود تا معمایی مرتبط با موریارتی را حل کند. در عین حال دکتر واتسون و مری هم صاحب فرزندی می شوند. واتسون و شرلوک در پایان اولین اپیزود دوباره با هم قهر می کنند و البته دوباره در راه آشتی گام بر می دارند. یک مرگ غیرمنتظره هم در این فصل گنجانده شده که بسیاری از قواعد بازی را عوض خواهد کرد.
ورود یک تازه وارد
«راشل تالالی»، «نیک هوران» و «بنجامین کرون» کارگردانان اپیزودهای فصل اخیر هستند. تالانی در این میان تنها تازه وارد جمع است که از سریال موفق «دکتر هو» به سریال شرلوک نقل مکان کرده. این فصل در دو هفته ابتدایی سال جدید میلادی به نمایش در آمد. متاکریتیک به اپیزود اخیر ۸۹ امتیاز داده است و به این ترتیب در کل فصول شرلوک فصل چهارم در رتبه دوم از نظر امتیاز قرار می گیرد.
نسبت فامیلی عجیب
بندیکت کامبربچ ایفاگر نقش یک شرلوک هلمز پست مدرن است. در آمارهای بهترین بازیگر نقش این کارآگاه نیمه دیوانه و عجیب و غریب، کامبربچ در رتبه دوم و پس از جرمی برت جای دارد. جرمی برت همان شرلوک هلمزی است که ما ایرانی ها خوب می شناسیمش و سالیان سال نقش آفرینی او را در سریالی قدیمی شاهد بودیم و بعید است کسی توانایی های او را ببیند و تحت تاثیر قرار نگیرد اما نسخه ساخته بی بی سی کارآگاه دیگری را برای ما زنده کرد که بندیکت کامبربچ توانست آن را باورپذیر کند؛ شرلوک هلمزی که دیگر پالتوی بلند بر تن و کلاه سیلندری بر سر نداشت و پیپ هم نمی کشید.
به جای آن قیافه اصیل و موقر، یک موجود دراز چشم آبی را دیدیم با انبوهی موی فرفری، بازیگری که به خاطر ریتم سریع صحبت کردنش و بده و بستان درخشانش با مارتین فریمن در نقش دکتر واتسونی تا حدی خنگ و احساساتی توانسته یک شمایل جدید و عالی را در اذهان همگان ثبت کند.
در اپیزودهایی چون «بانکدار کور» (۲۰۱۰) و «نشانه سه» (۲۰۱۴) شیمی شخصیت این دو بازیگر موقعیتی را پدید آورده بود که نظیر نداشت. منتقدان بعدها نوشتند و گفتند که هرگز در هیچ اقتباسی تا این حد فضا و شخصیت ها و روابط به آنچه آرتور کانن دویل در رمان هایش نوشته، نزدیک نشده بود. این وضعیت عجیب و غریب باعث شد خیلی ها شروع کنند به بررسی شجره نامه بندیکت کامبربچ.
چندی پیش اعلام شد که بازیگر نقش شرلوک هولمز یکی از بستگان سر آرتور کانن دویل خالق داستان های شرلوک هولمز در آمده است. بنا بر ادعای نشریه «هالیوود ریپورتر» مشخص شد که بندیکت کامبربچ با نویسنده این داستان که یک قرن پیش این شخصیت را خلق کرد نسبت فامیلی دارد. بر مبنای این پژوهش، این بازیگر انگلیسی چهل ساله با سر آرتور کانن دویل که سال ۱۹۳۰ درگذشت نسبت فامیلی دارد و شانزدهمین پشت او دایی زاده کانن دویل بوده است.
وب سایتی که این تحقیق شجره شناسی را اعلام کرد، اطلاعات بیشتری درباره پس زمینه خانوادگی کامبربج و دویل ارائه نکرد اما محققانی که علاقه مند این سریال و نیز پازل های تاریخی هستند، این بررسی را انجام داده اند. به هر حال چه خویشاوند باشند و چه نه، کامبربچ در این نقش خوش درخشیده است.
وجه تشابه کامبربچ و کلارکسون
کامبربچ با شرلوک هلمز کاری کرده مشابه کاری که جرمی کلارکسون با برنامه «تخت گاز» کرد؛ بدون حضور او، شرلوک معنایی نخواهد داشت. کاش او هرگز از بازی در این نقش انصراف ندهد. نظر شما چیست؟ خود او در مصاحبه ای درباره نقشش گفته: «من یک دونده دوهای استقامت هستم. جوان تر از آن هستم که خودم را با بازیگران بزرگ دیگری که در این نقش ظاهر شده اند، قیاس کنم. با این نقش راحتم. دلم می خواهد بازی در این نقش را ادامه بدهم؛ چیزی است که برایش برنامه ریزی کرده ام. شاید بازیگران دیگر در زمان خودشان کار سخت تری را پیش رو داشته اند.»
خوب، بد، زشت
در مورد فصل چهارم البته همه چیز به این خوبی ها پیش نمی رود. اولین اپیزود این فصل به نام «شش تاجر» به عنوان بدترین اپیزود کل تاریخ این سریال شناخته شده است. چنین شروعی می تواند برای فصل جدید هر سریالی نابود کننده باشد. فصل چهارم به نظر منتقدان با این اپیزود زیادی درگیر مسائل خانوادگی واتسون شد و به عنوان افتتاحیه یک سریال جذاب چندان قابل قبول نبود. پایان آن هم خیلی توی ذوق زننده و شاید هم کوته فکرانه بوده. بهترین اپیزود این فصل را کارآگاه دروغگویی دانسته اند که از نظر محبوبیت در رتبه ششم کل اپیزودهای چهار فصل سریال قرار دارد؛ جایی که شرلوک به دنبال کشف معمای یک قاتل زنجیره ای است و بهترین عملکردش را نشان می دهد.
اپیزود دیگر این فصل در رتبه هفتم قرار دارد. با این معدل می توان گفت که فصل چهارم از نظر کیفیت و محبوبیت نسبتا درجه متوسطی دارد.
مشکل بزرگ اینجاست که بیشتر داستان های درجه یک و دارای قابلیت امروزی شدن آرتور دویل هم ته کشیده و تهیه فیلمنامه برای سری های جدید مجموعه کار دشواری شده است اما اگر فارغ از این فصل به دنبال بهترین ها و بدترین ها باشید، باید بدانید بدترین اپیزود «عروس نفرت انگیز» است که در قالب یک تک قسمت ساخته شد و به نمایش در آمد و اصلا نتوانست مخاطبان سریال را راضی نگه دارد. «بازی بزرگ» یعنی اپیزود دوم از فصل اول نیز در رتبه نخست کل اپیزودهای این سریال محبوب جای دارد؛ جایی که دیگر نبوغ و استعداد شرلوک هولمز چندان کمکی به او نمی کند و برای نخستین بار با شمایل مستاصل و متفاوتی از او مواجه می شویم.
حقایق پشت پرده
منظور از این که قرار است از حقایق پشت پرده حرف بزنیم این نیست که نکات حیاتی و چندان مهمی در این فصل وجود دارد اما جیزهایی هستند که شاید در نوع خود بانمک باشند؛ مثلا در این اپیزود شاهد خواهید بود که واتسون و شرلوک حسابی به شکم خودشان می رسند و کلی غذا می خورند.
مرغ، بیکن، پنیر چدار، انواع فلفل، پیاز قرمز، خیار و سس چیلی از خوراکی هایی است که این دو کاراکتر در سریال تناول می کنند اما اگر به دنبال نکته حاشیه ای دیگری باشیم، باید اشاره کنیم به ویولن زدن شرلوک در سریال. در رمان های آرتور کانن دویل هم شرلوک به نواختن ویولن می پردازد اما نکته ای که وجود دارد این است که مهارت بندیکت کامبربچ در نواختن ویولن اصلا به آن اندازه ای که در سریال می بینید، بالا نیست. در بیشتر صحنه ها او ادای ساز زدن را در می آورد و صدایی که می شنوید، موسیقی ضبط شده ای است که یک نوازنده حرفه ای آن را اجرا کرده است.
ترس روس ها از شرلوک
این سریال شاید در درجه اول تنها یک اثر سرگرم کننده و معمولی به نظر بیاید اما در شبکه های معنایی آن چیزهای عجیب و غریبی نهفته است. منتقدان بسیاری روی معانی سیاسی، اجتماعی و روانکاوی آن کار کرده اند و به نتایج بسیار جالبی رسیده اند. به همین خاطر حتی اگر سریال را دیده اید دوباره تماشایش کنید چون همه چیز در آن معنا دارد؛ حتی فونتی که روی تصویر نقش می بندد و نشانگر دیتاهای ذهنی شرلوک است نیز برای خودش کارکردی دارد و با برنامه ریزی خاصی طراحی شده.
شاید به همین دلیل باشد که خوشایند برخی کشورها مثل چین و روسیه نیست که این سریال را روی آنتن ببرند چون در هراس هستند که معانی پنهانی در آن باشد که به ضررشان تمام شود. چینی ها و برخی شخصیت های دارای تابعیت اروپای شرقی به طور مشخص در نقش آدم های بد داستان ظاهر شده اند. شاید همین امر روس ها را بر آن داشته که نسخه کاملا سانسور شده و با دیالوگ ها و تدوین متفاوتی را در کشورشان به نمایش بگذارند. این است که می گویند روس ها شرلوک خودشان را دارند.
- 10
- 6